تاثیر هوش مصنوعی بر کسب و کارها مدرن
هوش مصنوعی (artificial intelligence یا AI) دانش ساختن ماشینها یا برنامههای هوشمند یا مطالعه روشهایی است برای تبدیل کامپیوتر به ماشینی که بتواند اعمال انجام شده از سوی انسان را انجام دهد.
هوش مصنوعی مجموعه نوینی از تکنولوژیهایی است که وظایفی را انجام میدهد که به هوش انسانی نیاز دارد؛ فعالیتهایی مانند تشخیص گفتار( speech recognition)، تصمیمگیری و یادگیری. اما چگونه تکنولوژی مجهز به هوش خلاق مسیر شرکتها را در جمعآوری و توزیع محتوا تغییر میدهد؟ هوش مصنوعی به سرعت مسیر خود را در فعالیتهای کسبوکار در بسیاری از صنایع جهانی طی میکند. برخی از اعضای صنعت سرگرمی و رسانه (E&M) پتانسیل آن را کم اهمیت جلوه دادهاند. با این وجود اینها صنایع خلاقی هستند که هم منشأ کسبوکار و هم ارزش افزوده شده به آن از همکاری هوش بشر و تضارب ایدههای افراد ناشی میشود. موفقترین محصولات و خدمات صنعت E&M به ارتباط محتوای خلاقانه، برندها و تجربیات با مخاطبان بستگی دارد. به گزارش دنیای اقتصاد، زمانی که صحبت از توانایی ماشینها برای خلاق بودن به میان میآید، هر گونه تردیدی به نظر قابلتوجیه است. در مطالعه «مجموعههای هوش مصرفکننده» CIS که از سوی موسسه PwC انجام شده است، 24 درصد پاسخدهندگان اذعان کردهاند که هوش مصنوعی تا سال 2025 میتواند بهترین آهنگهای مجله بیلبورد (نوعی جدول و استاندارد موسیقی برای سنجش میزان محبوبیت تکآهنگها در آمریکا) را تعیین کند، اما تنها 12 درصد گفتهاند که هوش مصنوعی میتواند پرفروشترینهای نیویورکتایمز را منتشر کند و 7درصد نیز بیان کردهاند که هوش مصنوعی میتواند برنده جایزه پولیترز (جایزهای در روزنامهنگاری، ادبیات و موسیقی) شود.
اما هنوز هوش مصنوعی در صنایع خلاق به شدت حضور دارد به این دلیل که این هوش تاثیر بسزایی بر خدمات مالی، خدمات درمانی، تولید و بیشتر صنایع دیگر میگذارد. صنعت سرگرمی و رسانه، چه در قالب دیجیتالسازی یا شبکهبندی اجتماعی از دیرباز سطوح ضروری خلاقیت، محتوا، فوت و فن تکنولوژی و اشتیاق مصرفکننده را برای نوآوری داشته است. هوش مصنوعی برای تغییر نقش خلاقیت (هم در تجربه مشتری و هم تولید) در حال آغاز بهکار است. شما میتوانید بهطور واضح در هر بازار این اثر را در دو طرف ببینید: در استارتآپها که نوآوری و مدلهای رسانهای نوآور، آزمون شدهاند و در غولهای صنعت که با یک نیاز فوری برای تغییر فرآیندها، تکنولوژی و ساختارهای قرن بیستم مواجهند.
متحد کار کردن
همانطور که هوش مصنوعی در حال قدرتمندتر شدن است، مفهومی در صنعت سرگرمی و رسانه شکل میگیرد که رابطه جایگزینی بین خلاقیت، نبوغ، محتوای الزامآور و اصالت از یکسو و استانداردسازی، مقیاس، بهینهسازی و تکرار از سوی دیگر وجود دارد.هوش مصنوعی با بازنگری در روشهای تعامل افراد و ماشینها (مانند کارگران، ایجادکنندگان محتوا و مصرفکنندگان) پتانسیل کمک به تغییر شرکتها را داراست. برای هوش مصنوعی ممکن است تا در فعالیتهای اصلی شرکتها دخیل شود و خلاقیت و اصالت را پرورش دهد. در حقیقت وقتی صحبت از هوش خلاق به میان میآید ممکن است رابطه جایگزینی ادعا شده بین انسانها و ماشینها، مجموعهای از اعمال مشترک باشد. همانطور که رهبران تکنولوژی به شما خواهند گفت، هوش مصنوعی یک پیشرفت تکنولوژی همتراز با ظهور برق در زندگی بشر و دقیقا به همان بزرگی است.درگیر شدن با تکنولوژیهای جدید بهدلیل دو نیروی ساختاری مهم که محرک هوش مصنوعی هستند، برای رهبران کسبوکار به امری اجتنابناپذیر تبدیل خواهد شد. اولین نیرو عرضه محصولات، خدمات و پلتفرمهای جدید است. یکی از رهبران کسبوکار میگوید «برای من این پرسش که آیا یک کسبوکار از هوش مصنوعی منتفع میشود مانند این پرسش است که آیا یک کسبوکار میتواند از اینترنت منتفع شود یا خیر. این یک تغییر بنیادی در تکنولوژی است. اگر شما چگونگی استفاده و کسب منفعت از آن را درک نکنید، به ناچار از کسبوکار خارج خواهید شد. آنگاه رقبایتان شما را نابود خواهند کرد.»
نیروی ساختاری دوم تقاضا است. بیش از نیمی از نسل هزاره (55 درصد) در تحقیق CIS اذعان داشتهاند رسانه خودشان را با گزینش فهرستی انتخاب میکنند که وزنه هوش مصنوعی در آنها سنگینتر است.همانطور که ملاحظه میکنید هوش مصنوعی یک دستور استراتژیک و یک فرصت ممتاز است تا کارآیی را بهبود ببخشید، تجربیات کاربر و محصولات بهتر و جدیدی ایجاد کنید، نیروی کار را برای تلاشهای خلاقانهتر آزاد و برای خلق ارزش همکاری کنید. این امر میتواند برای همه نقاط شرکت بهکار برده شود: فرآیند، کسب درآمد، توزیع و کار خلاقانه.تاکنون بسیاری از شرکتها هوش مصنوعی را نپذیرفتهاند. برخی برای کسب تجربه آن را شروع کردهاند و بر فعالیتهای خاصی تمرکز کردهاند. (به عنوان مثال فناوریها، خدمات و منابع انسانی مورد نیاز برای اداره یک سازمان یا خدمات مشتری). سایر شرکتها در حال اخذ یک دیدگاه استراتژیک و به گستردگی سازمان هستند. اما رهبران کسبوکار برای کسب بیشترین مزیت از هوش مصنوعی، باید در مورد چالشها و فرصتهای نزدیک با تجزیه و تحلیل بیشتری تفکر کنند.
به چنگ آوردن فرصتها
هیچ مسیر مجزایی برای یکپارچه کردن «هوش مصنوعی» در کسبوکار «سرگرمی و رسانه» بهترین مسیر ممکن نیست. کلید این امر درک ابعادی است که هوش مصنوعی در آن میتواند مفید باشد، تشویق کند، بهینه سازد، تسهیل کند و برخی اوقات جانشین نیروی کار انسانی شود و از عملکرد شرکتها بیاموزد. سپس، فرصتها را اولویتبندی و ارزیابی کنید که آیا توانمندیهای فعلی به شما اجازه خواهد داد تا بهطور موثر هوش مصنوعی را دنبال کنید. انجام چنین کاری منابع را آزاد خواهد کرد یا لزوم نیازمندیهای جدیدی به شما و همکارانتان نشان خواهد داد.
با استفاده از مصاحبههای ما با مشتریانی که امروزه این کار را برای سازمانهایشان هدایت میکنند، یک چارچوب گویا از اصول سازمانی برای ارزیابی پروژههای هوش مصنوعی ایجاد کردهایم. این نگرش استفاده از ابزارها و استراتژیهای هوش مصنوعی را در دو بعد آزمون میکند (نمودار).یک بعد (محور عمودی) این مساله را مدنظر قرار میدهد که آیا این عملکردها اصولا در بهینهسازی گردشهای کاری موجود هدفگذاری شدهاند یا بر ایجاد نوآوری در تجربه مصرفکننده. بعد دیگر (محور افقی) این مساله را مدنظر قرار میدهد که آیا این فعالیتها افرادی را که در کنار هوش مصنوعی کار میکنند شامل میشود یا اینکه این فعالیتها بهطور کامل خودکار انجام میشوند. سطح سرمایهگذاری در هر ربع مربع به دیدگاههای یک سازمان در مورد خلق ارزش و پشتیبانی، اشتیاق آن برای تغییر، پروفایل ریسک و توانایی آن برای اجرا بستگی دارد.
رهایی از وظایف تکراری
بهدلیل دسترسی به راهحلهای ثابتشده و دردسترس هوش مصنوعی، بسیاری از شرکتها در ربع پایین سمت چپ کار خود را شروع میکنند و فرآیندها را (اغلب در منابع انسانی و مالیه) خودکارسازی میکنند. بسیاری از شرکتهای رسانهای در فعال کردن فرآیندهای بکآفیس و تکنولوژی موثر عقب افتادهاند. بنابراین پتانسیل برای استفاده از هوش مصنوعی بسیار زیاد است. یک شرکت رسانهای در انگلستان یک رهبر در صنعت نمایشگاه است که خودکارسازی سیستمهای پشتیبانی را تجربه میکند و انتظار دارد که این کار به شرکت کمک کند تا سودهای ناشی از فعالیتهایی مانند کنترل اعتبار و جذب مشتری را افزایش دهد.تلاشها برای ایجاد محتوا نیز میتواند در این قسمت قرار بگیرد. اکنون سرویسهای جدید (بهعنوان مثال آسوشیتدپرس) از پلتفرمهای هوش مصنوعی مانند Wordsmith استفاده میکند؛ هدف از استفاده از این پلتفرم گردآوری مقالات کوتاهی است که یک بازی بیسبال را از طریق آمار و ارقام خلاصه میکنند یا مقالاتی که بر مبنای گزارشهای درآمدی شرکتهای عمومی هستند.
تصمیمات بهتر و خلاقانهتر
یک تخمین کلی مفید میگوید که اگر شما یک روش برای مدیریت یک فرآیند کاری داشته باشید (ادیت و انتشار یک مجله، توزیع فیلم، برنامهریزی یک کمپین تبلیغاتی) الگوریتمها میتوانند برای کمک به اجرای موثرتر این روشها توسعه یابند.هوش مصنوعی میتواند در کنار افراد برای انجام وظایفی که پیچیده و در عین حال قابلتکرار است ایفای نقش کند؛ بنابراین دیدگاههای قدرتمندی را گردآوری و زمان را آزاد کند؛ زمانی که افراد حرفهای میتوانند برای اخذ تصمیمات هوشمندانهتر استفاده کنند (همانطور که در قسمت سمت راست و پایین میبینیم).
سادهسازی ایجاد محتوا
یک راه مفید برای تفکر در مورد نوعی نوآوری که با مشتری مواجه است نگاه به آن از دریچه «مشاغل مشتری» است. کلایتون کریستنسن از دانشگاه هاروارد این مساله را به این شیوه بیان میکند: «مشتریان به سادگی محصولات یا خدمات را نمیخرند؛ بلکه آنها را «بهکار میگیرند» تا یک وظیفه را به انجام برسانند.» مشتریان (چه مصرفکنندگان نهایی باشند چه شرکتها) از هوش مصنوعی برای انجام طیف رو به رشدی از مشاغل استفاده میکنند. در ربع بالایی سمت چپ این نمودار، هوش مصنوعی بهطور کامل ایجاد محتوا، مواد اولیه یا خدماتی را که هدف آن مصرفکنندگان هستند کاملا خودکارسازی میکند و این عمل تجربیتر میشود. در عمل این شرکت همه اینها را به علت توانایی هوش مصنوعی برای ایجاد یک محصول یا خدمات جالبتوجه انجام میدهد. در بسیاری از مثالها جانشینی هوش خلاقانه بهطور کامل صورت میپذیرد. اپلیکیشن Facebook’s Moments ابزاری دارد که فیلمهای کوتاهی از ویدئوها و عکسهایی تهیه میکند که کاربران در تایملاین خود ارسال کردهاند.
بهبود تجربه مشتری
هوش مصنوعی با توانایی خود برای شخصیسازی و سفارشیسازی، میتواند یک متمایزکننده قدرتمند برای کسبوکارهایی باشد که با مصرفکنندگان مواجه هستند. هوش مصنوعی دقت و سرعت ورود به بازار را بهبود میبخشد و پتانسیل تعاملات، تعهد و معاملات را افزایش داده و تسهیل میکند. در ربع بالایی سمت راست نمودار نشان داده شده مثالهایی وجود دارند که بیان میکنند چگونه شرکتها تخصص انسان و کامپیوتر را برای ایجاد خدمات جدید ترکیب میکنند و افراد را قادر میسازند تا با استفاده از روشهای جدید، محتوا و برندها را کشف کنند. مثالهای آشنایی مانند پلیلیست اسپاتیفای، نیوزفید فیسبوک و موتور پیشنهادی نتفلیکس تنها شروعی برای این داستان هستند.
یک شرکت فعال در عرصه تکنولوژی در حال کار کردن با ورزشکاران است؛ به این شکل که هوش مصنوعی را همراه با سنسورهایی برای ارائه قابلیت دید بینظیر از عملکردشان گسترش دهد. ورزشکاران میتوانند سنجشهای فوری در مورد استانداردهای کلیدی عملکرد ورزشی خود دریافت کنند. این شرکت همچنین از این اطلاعات برای ارائه تجربیات غنیتر و تعاملیتر برای طرفداران استفاده میکند.
عنصر انسان
در پذیرش هوش مصنوعی، تمرکز بر استعداد اهمیت بسزایی دارد؛ چرا که شکاف بین فرصتهای مربوط به هوش مصنوعی و شمار منابع ماهر در دسترس برای اجرای آنها بزرگ است. این به آن معناست که شرکتها باید یک تغییر فرهنگی ایجاد کنند. تنها به این سادگی نیست که مدیران ارشد اجرایی و رهبران ارشد شرکتها به زبان تکنولوژی آگاه شوند. بلکه ممکن است آنها نیاز به تفکر در مورد تنظیم دوباره مسیری داشته باشند که شرکت آنها را به کارمندانشان مرتبط میسازد.
همانطور که شلی پالمر، یک مشاور پیشرو در تکنولوژی رسانه میگوید، هوش مصنوعی یک کارمند جدید است که میتواند به ایجاد بهرهوری کمک کند. رهبران کسبوکار باید بخواهند که از این کارمند جدید و افرادی که با آن کار میکنند دعوت به عمل آورند تا فرآیندها و فعالیتهای موجود را به سرعت دگرگون کنند. شرکتها باید خودشان و محیط کاریشان را برای افرادی که با هوش مصنوعی کار میکنند جذاب سازند.
اما آنچه جالب توجه است این است که ظهور هوش مصنوعی به این معنا است که شرکتها باید عنصر انسانی خود را بیشتر کنند. همانطور که خودکارسازی و یادگیری ماشینی افراد را از فعالیتهای تکراری و فرآیندمحور آزاد میکند، همزمان فشار جدیدی بر افراد برای ایجاد ارزش وارد میکند. کارمندان خواهند توانست زمان بیشتری بر ایجاد روابط، درک مفهوم رقابتی، نوآوری و ایجاد تعهد بیشتر در خلال شرکتها و خارج از آن صرف کنند. هوش مصنوعی نیامده است که کسبوکار شما را نابود کند. برای حفظ کسبوکار شما از اختلال نیز وارد کارزار نشده است، بلکه در دورهای تاثیرگذار در توسعه صنعت سرگرمی و رسانه و افرادی که در خلال آن کار میکنند وارد این عرصه شده است.اگر هوش مصنوعی در مسیر درستی قرار بگیرد، میتواند یک کاتالیزور برای تجدید نیروی بخشهای بسیاری از شرکتها باشد که برای رشدشان بیشترین اهمیت را دارند. هوش مصنوعی به انسانها فضای بیشتری برای خلق ارزش بیشتر (ایجاد خلاقیت و تفکر در مورد جریان کارشان بهجای فرآیندهایی که بر آن سلطه دارند) میدهد.