پوپولیسم متوقف شد
انتخابات سال 2002 در فرانسه را به یاد آورید، در آن زمان آقای ژان ماری لوپن، پدر خانم مارین لوپن توانست با پشت سرگذاشتن رقیب سوسیالیست خود، لیونل ژوسپن به دور دوم راه یابد و رقیب وی در دور دوم کسی نبود جز ژاک شیراک.
ترس از حاکمشدن رویکرد افراطی در فرانسه باعث شد تا نخبگان جامعه فرانسه اعم از چهرههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و... به حمایت از شیراک به پا خیزند و نتیجه این امر راهیابی وی به الیزه با 80 درصد رأی مردم بود. ترس از حاکمشدن جبههای افراطی (جبهه ملی فرانسه به رهبری ژان ماری لوپن) باعث اتحاد همه نخبگان برای جلوگیری از ورود او به کاخ ریاستجمهوری شد تا یکی از کشورهای دنیای غرب، مانع از رویکارآمدن تفکری افراطی شود. یکبار شرایط نسبتا مشابهی در ایران رخ داد، به این معنی که محمود احمدینژاد به همراه مرحوم هاشمیرفسنجانی به دور دوم انتخابات راه یافتند. باوجود اعلام نخبگان از چشماندازهای منفی رویکارآمدن تفکری پوپولیستی که میتواند مملکت را با آسیبهای جدی مواجه کند اما بروز اشتباهاتی چند ازجمله تحریم انتخابات باعث شد تا احمدینژاد راهی پاستور شود. تردیدی نیست که حاکمشدن تفکر احمدینژادی طی هشت سال حضور وی در رأس هرم اجرایی کشور، باعث شد تا کشور از جنبههای مختلفی دچار آسیب و خسران شود. سال 92 اما پایانی بر این شرایط عجیب بود و مردم ایران با انتخاب دولتی عقلانی، خروج از انزوای بینالمللی و رفتن به سمت زندگی بهتر را برگزیدند. تاریخ در فرانسه مجددا تکرار شد و اینبار مارین لوپن دختر ماری لوپن مشهور توانست با استفاده از بحرانهای اجتماعی در فرانسه و غرب به دور دوم انتخابات راه یابد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از وقایع اتفاقیه ، انتخابات این دوره ریاستجمهوری فرانسه از این جنبه نیز دارای اهمیت بود که چندی پس از رویکارآمدن یک پوپولیست، یعنی دونالد ترامپ در آمریکا بود. این ترس وجود داشت که مبادا لوپن تندرو نیز همانند ترامپ جنجالی به رأس یکی از لیبرالدموکراسیهای غربی برسد. بااینحال، فرانسویها بار دیگر هوشیار عمل کردند و در غیاب احزاب اصلی فرانسه حاضر نشدند به لوپن اعتماد کنند و این مکرون بود که به الیزه راه یافت. اینبار انتخابات ایران، نه سه سال بعد از فرانسه زمان مارین لوپن بلکه تنها روزهایی بعد از شکست افراطیها در فرانسه برگزار میشود. در شرایطی که دولت حسن روحانی با رویکارآمدن خود و اولویتدادن به موضوع سیاست خارجی، تاکتیکهایی به کار برد که ایران موفق به حلوفصل چالش هستهای با کشورهای گروه 1+5 شود و این امر دستاوردهای سیاسی و اقتصادی عمدهای برای کشور به ارمغان آورده است اما گویا رقبای دولت کنونی این را نمیپسندند. گویا به قول رئیسجمهوری «از اینکه در این چهار سال کاسبان تحریم کاسبیشان کساد شده، ناراحت شدهاند و میخواهند کشور را به چهار سال قبل برگردانند.» واقعیت این است که با آغاز دولت جدید، بعد از اینکه توافق اولیه برجام در صد روز اول صورت گرفت، شاهد رویکرد جدیدی ازسوی جامعه بینالملل نسبت به ایران بودیم. از نظر دیپلماسی یک علائمی وجود دارد؛ یعنی دیدارهایی که صورت میپذیرد و سطح دیدارهایی که از همدیگر قبول میکنند و تعداد هیأتهایی که رفتوآمد میکنند، بعد از دولت جدید، خیلی گسترده شده است. رئیسجمهوری محترم از فرانسه و ایتالیا بازدید کردهاند و تهران میزبان سیل عظیم دولتمردان خارجی بوده است.
نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری اکنون که از برجام و تأثیر مثبت این توافق بر کشور آگاهند و نمیتوانند خلاف آن را به مردم منتقل کنند، درصدد القای این باور هستند که برجام تصمیم نظام بوده و درست است و هر دولتی بود، همین راه را میرفت و به برجام میرسید. این نامزدها درعینحال این موضوع را نیز مطرح میکنند که برجام هیچ نفعی برای مردم نداشته و کشور نتوانسته است از مزایای آن استفاده کرده و به تعبیری «چک آن را نقد کند.»
در رابطه با اینکه چرا نامزدهای رقیب روحانی یا به تعبیر بهتر اصولگرایان، رویکرد هم فحش به برجام و هم تمجید از آن را درپیش گرفتهاند باید گفت که به نظر میرسد، نامزدهای اصولگرای ریاستجمهوری به دو دلیل چنین مواضع متفاوتی را درباره برجام اتخاذ کردهاند. ازیکسو آنها میدانند، برجام بزرگترین دستاورد دولت روحانی بوده و حملهکردن به آن میتواند فضا را برای دفاع بهتر روحانی فراهم کند. درنتیجه آنها با تأیید برجام، عملا این فرصت ایدهآل را از روحانی میگیرند. ازسویدیگر، افکارسنجی جامعه نشان میدهد، بخش اعظم جامعه ایران، حامی برجام هستند و حمله به آن میتواند رأیسوز باشد. همانطور که رویکردهای رادیکال سعید جلیلی در مذاکرات هستهای و تأثیر آن بر سیاست خارجی در دوره قبل سبب شد، گرایش چندانی در میان افکار عمومی نسبت به او وجود نداشته باشد، در این دور آنها تصمیم گرفتهاند، دستکم در کلام و حداقل در پخش زنده، از آن وجه سخن نگویند، از برجام تعریف و از تعامل سازنده (که مدل اختصاصی هاشمی- روحانی) بوده است هم حمایت کنند.
یک کارشناس مسائل سیاسی معتقد است: در پاسخ به این نامزدها که رسیدن به پست و مقام سیاسی را بر هر امر دیگری ترجیح میدهند، باید گفت که اگر هر دولتی بود به برجام میرسید اما چرا کسی هشت سال این کار را نکرد؟ این کار توان و افراد خاص را میطلبید. نمیتوانید کاری که آقای ظریف میکند یا نوع بینش این دولت را با هر فرد اجرایی دیگری مقایسه کنید. اینطور نیست که هر تیمی میتوانست چنین توانی داشته باشد. با زبان بینالمللی صحبتکردن، کار آسانی نیست. به تعبیر سفیر ایران در آلمان، اکنون وقتی برای قطارهای سرعت بالا صحبت میکنیم، حداقل سه شرکت اروپایی با هم رقیب هستند. دو شرکت فرانسوی و یک شرکت ژاپنی رقیب هستند. شما حق انتخاب دارید. مهم است که شما در سیاست بتوانید شریکی داشته باشید که انتخابش کنید، در اقتصاد هم باید حق انتخاب داشته باشید. وقتی کسی با ما کار نکند، شما به اجبار تکنولوژی را از یک کشور خاص میگیرید و معلوم نیست آن تکنولوژی خاص ارزانتر و باکیفیتتر باشد.
باید این نکته را مورد تأکید قرار داد که رویکردهای اصولی ایران در موضوعات سیاسی و اقتصادی و جهتگیری منطقی در روندهای جاری در منطقه جنوبغرب آسیا، فرصتهای بسیاری برای ایران به وجود آورده است. تجربه برجام و نهاییشدن توافق ایران با قدرتهای جهانی در موضوع فعالیتهای هستهای، چهره جدیدی از ایران به نمایش گذاشت و آن اینکه این کشور از طرفی هم بر اصول و آرمانهای خود تأکید میکند و هم اینکه رویکرد مذاکراتی و مشکلگشایی دارد. اکنون در مرحله مهم تثبیت نقش منطقهای خود در محیط پیرامونی هستیم که این نقش بههیچوجه به معنای گسترش حوزه سرزمینی و جغرافیایی نیست بلکه مطابق با واقعیات و روندهای طبیعی منطقهای است و موضوعی است که باید برای روشنشدن افکار عمومی و قدرت تشخیص جامعه، ابعاد و ضرورتهای آن مورد توجه قرار گیرد.
کارشناسان معتقدند که آنچه ضروری است، ایجاد فضای اعتماد و دوریگزینی از تنشهای غیرضروری در جهان، منطقه و همسایگان است. باید به گونهای رفتار کنیم که اطمینان همسایگانمان جلب شود که قدرت و منزلت ایرانی در خدمت صلح و ثبات پایدار در منطقهای است که در آن زندگی میکنیم و از این نظر آسیبی به آنها نمیرسد. از سوی دیگر، آنچنان با تدبیر و هوشیاری منافع ملی خود را پیگیر باشیم که قدرتهای خارجی که چشم به نعمتها و ظرفیتهای خدادادی این منطقه دوخته و برای رسیدن به اهداف مادی آن که سناریوهای گوناگون تنظیم کردهاند، حداقل قدرت مانور و ایجاد شکاف بین ایران و سایر کشورها را پیدا کنند.
دادن وعدههای رنگین و سنگین به مردم، تنها یکی از قولهایی است که مخالفان دولت کنونی برای اقناع مردم به رویگرداندن از دولت داده و میدهند. در شرایطی که این نامزدها برای اقناع مردم به رأیدادن به شیوههای پیشین روی آوردهاند که مردم خود به صورت عملی آثار ویرانبار عملیشدن این وعدهها بر زندگی خود را دیدهاند. در شرایطی که برخی نامزدها وعدههایی مبنیبر اعطای یارانههای 250 هزار تومانی میدهند که از نظر کارشناسان مسائل اقتصادی، اگر با چاپ اسکناس حتی بتوانند این یارانه را پرداخت کنند، باید منتظر تورم 50 تا صد درصدی باشیم. بههرحال، انتخاب پیش چشمان همه ما مردم جمهوریاسلامی است که برای چهار سال آینده خود چگونه شرایطی را خواهان هستیم، رأیدادن آزاد است اما بعد از رأیدادن در صورت پشیمانشدن، نمیتوان شرایط را به قبل بازگرداند.