جهانگیری: اقتصاد با شعار بیگانه است
«منتظر مناظره سوم باشید، مناظره سوم مناظره جذاب و جدی خواهد بود؛ زیرا اقتصاد میدان شعار نیست، باید برنامه داد، باید کارنامه نشان داد و اثبات کنید که به چه پشتوانهای میتوانید برنامهها را اجرایی کنید.»
این سخنان جان کلام اسحاق جهانگیری نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری است. او اقتصاد را با شعار بیگانه میداند و با اشاره به سابقه حاکمیت چنین رویکردی در اقتصاد ایران تاکید دارد آن تجربه برای اقتصاد ایران بهایی گزاف داشته است.
نوسانهای بالای بازار، هراس از کمبود و قحطی، تورم پرشتاب و نااطمینانی حاکم بر اقتصاد، بخش کوچکی از تاوان پرداخته شده برای این رویکرد است. شاید به همین واسطه بود که در دور قبل بهجای وعدههای رنگ به رنگ از بازگشت ثبات سخن میگفتند.جهانگیری میگوید: وعدهها و شعارهای طرح شده کنونی محصول ثبات ایجادشده از سوی او و همکارانش در دولت یازدهم است؛ زیرا اگر ثبات بر اقتصاد حاکم نبود، حرفهای غیرجدی کنونی نیز بیان نمیشد.او از اولویتهای اقتصادی دولت دوازدهم، واکسینه کردن اقتصاد کشور در برابر رویکردهای شعاری و... نیز سخن میگوید و تاکید دارد مسیر توسعه صبوری و حوصله میخواهد. به گزارش دنیای اقتصاد، توسعه با رفتارهای زیگزاگی محقق نمیشود؛ اما برای دوری از این انحراف باید بخشها و خانوارهای آسیبپذیر حمایت شوند و حتما باید برنامه داشت. او از چتر ایمنی سخن میگوید که به اشکال مختلف بر سر خانوارها و بنگاهها کشیده میشود.
در دوره قبل انتخابات ریاستجمهوری یکی از دغدغههای اصلی تمام نامزدها حل مساله نرخ تورم و آشفتگی اقتصادی و نوسان متغیرهای کلیدی بود؛ به همین دلیل هم محور وعدهها و شعارهای آن تمرکز بر از بین بردن نااطمینانیها بود. به نظر شما چرا بازار سیاست ایران در سال ٩٢ برخلاف دورههای قبل انتخاباتی و حتی دوره کنونی، نامزدها به جای وعدههای رنگ به رنگ انتخاباتی و بلندپروازیهای سیاسی، رفع نگرانی تورمی و از بین بردن آشفتگیها را اساس کار خود قرار داده بودند؟
توجه داشته باشید سال 92 واقعا یک دوره استثنایی برای کشور بود. اتفاقاتی که برای کشور افتاده بود، هم از سمت تحریمها و هم سوءمدیریتها در داخل کشور سبب شده بود که کشور در شرایط ویژهای قرار بگیرد. از نظر بینالمللی کشور در شرایط سختی قرار داشت، تحریمها روزبهروز فضای اقتصاد کشور را بستهتر میکرد، با هر تحریمی بخش وسیعی از فشارها بر اقتصاد کشور افزوده میشد. این فشارها، در بخش پولی، بانکی، نفت، حملونقل و گلوگاههای اصلی پررنگتر بود. از سوی دیگر، در داخل کشور با سوءمدیریت روبهرو بودیم؛ به شکلی که تدبیر خاصی در مواجهه با تحریمها وجود نداشت و سبب شده بود که تحریمها اثر خود را بهطور جدیتر نشان بدهد و در شرایط فقدان سیاستگذاری مناسب، شرایط کشور متلاطم شده بود. بهطور مثال، نرخ ارز به شدت افزایش پیدا کرد، ارزش پول ملی کشور ظرف مدت کوتاهی به کمتر از یک سوم کاهش پیدا کرد؛ یعنی دلار حدود 1000 تومان تا 3 هزار و 800 تومان در اواخر سال 91 رسید. تورم به شدت افزایش پیدا کرد و روند شتابان خود را ادامه میداد.
رشد اقتصادی کشور بهشدت کاهش پیدا کرد؛ بهطوریکه در اواخر سال 91 رشد اقتصادی به منفی 8/ 6 درصد رسید؛ درمجموع رکود تورمی کمسابقهای طی 50 سال اخیر بر کشور حاکم شد. در این شرایط تقریبا پیشبینی هیچ متغیر اقتصادی میسر نبود. نه در ارز، نه در تورم و نه در سرمایهگذاری و تولید، تصویر شفافی وجود نداشت. در چنین شرایطی طبیعی است هر کاندیدایی مهمترین هدف خود را اصلاح شرایط کشور، بازگشت ثبات و بهبود شرایط کشور در فضای بینالمللی عنوان کند. در حال حاضر این اتفاقات افتاده؛ به این معنا که بعد از 4 سال فضای بینالمللی دیگر فضای متشنج نیست، البته نقاط ضعفی نیز وجود دارد؛ اما شرایط بهگونهای نیست که کسی ایران را بهعنوان خطری در صلح بینالمللی مطرح کند و قصد داشته باشد که با ایران برخورد جدی داشته باشد. از سوی دیگر، اقتصاد کشور هم از یک ثباتی برخوردار است؛ بهرغم اینکه قیمت نفت بهشدت کاهش پیدا کرد و همه کشورهای نفتی دچار شرایط سخت شدند، ایران جزو کشورهایی بود که بدون استفاده از ذخایر ارزی، ثبات را بهصورت جدی حاکم کرده و تا حد زیادی هم شاخصهای اقتصادی برای بخش خصوصی قابلپیشبینی است. در حال حاضر، بخش خصوصی میتواند پیشبینی کند که روند نرخ ارز به چه سمتی است، روند نرخ سود بانکی به چه سمتی است و تورم در چه جهتی میتواند حرکت کند. اینها از مسائل تعیینکننده برای سرمایهگذاری فعال اقتصادی است. بدیهی است در این شرایط، وقتی نامزدها مشاهده میکنند که حرف جدی برای ارائه ندارند، به شعار و وعده پناه میبرند و شعار را به حرف و برنامه اصلی خود تبدیل میکنند.
شما در دولت یازدهم مسوولیت پیشبرد سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را داشتید. یکی از کلیدواژههای مهم این سیاست درونزایی و بروننگری است، ویژگی بروننگری چه میتواند باشد و غیبت آن در اقتصاد ایران چه پیامدهایی دارد؟
در شرایط کنونی اقتصاد ایران، اقتصاد بزرگی است و طبق گزارشهای بانک جهانی هجدهمین اقتصاد بزرگ جهان است. بدیهی است در این اقتصاد حجم صادرات و واردات کالا و خدمات به دنیا حجم قابلتوجهی باشد. سیاستهای اقتصاد مقاومتی مجموعه سیاستهایی است که میتواند برای مقاومسازی اقتصادی ایران در مقابل تکانههایی که از بیرون علیه اقتصاد ایران وضع شود، اقتصاد را مقاوم بکند. پنج رویکرد دارد که شما به دو مورد آن اشاره کردید؛ «درونزایی و بروننگری» که موضوعات مهمی هستند.
درونزایی به این معنی که در داخل ایران، باید بر ظرفیتهای موجود تمرکز و از آنها استفاده کرد. بهعنوان مثال، موقعیت جغرافیایی ایران، نیروی انسانی، منابع معدنی، کارخانههایی که در ایران وجود دارد، ظرفیتهایی که باید بهطور کامل در اقتصاد ایران به کار گرفته شود. همردیف با درونزایی، بروننگری وجود دارد که درجه اهمیت این دو یکسان است. بروننگری این طور تعریف میشود که اقتصاد هجدهم دنیا را نمیتوان محصور کرد و باید یک تعامل پویا با دنیای پیرامون خود داشته باشد. معتقدم برای بروننگری اقتصاد سه تا شاخص اصلی باید در نظر گرفت؛ نخست اینکه باید بازار دنیا را در اختیارمان بگیریم که بتوانیم کالا و خدماتی که تولیدی است، صادر کنیم. خوشبختانه برای اولین بار در تاریخ ایران در سالهای 94 و 95، میزان صادرات کالا و خدمات ایران از میزان واردات آن بیشتر شده است؛ یعنی تراز تجاری ایران مثبت شده است.
موضوع دوم این است که باید منابع مالی مورد نیاز کشور را از دیگر کشورها تامین کرد. بهطور مثال، تنها وزارت نفت برای طرحهای اولیه 200 میلیارد دلار منابع نیاز دارد تا طرحهای توسعهای خود را در بخشهای نفت، گاز و پتروشیمی اجرا کند. بنابراین معلوم است که از منابع داخلی نمیتوان آن را تامین کرد و باید از منابع خارجی استفاده کرد. سومین محور، تکنولوژی و فناوری است. فناوری در واقع کلید اصلی رشد اقتصادی و توسعه است. خیلی از کشورها به لحاظ فناوری از ما پیشرفتهتر هستند و ما میتوانیم از فناوریهای آنها استفاده کنیم. من این سه تا ویژگی را برای برونگرایی قائل هستم و معتقدم با این سه ویژگی میتوانیم اقتصاد مقاومتی را عملیاتی کنیم.
سوال دیگری که خیلی مهم است این است که شما خیلی توجه ویژهای به بهبود فضای کسبوکار دارید، اما بهرغم پیشرفتهایی که صورت گرفته، رتبه ما از لحاظ فضای کسبوکار در دنیا چندان مناسب نیست و این موضوع در کنار قوانین دست و پاگیر، فضا را برای توسعه بخش خصوصی محدود کرده است، برنامه شما برای بسترسازی بهمنظور قدرت گرفتن بخش خصوصی در اقتصاد کشور چیست؟
بهبود فضای کسبوکار، پیشنیاز هر حرکت توسعهای است. یعنی اگر بخواهیم کار جدی برای توسعه کشور انجام بدهیم که بخش خصوصی هم میداندار آن باشد، لازمهاش این است که فضای کسبوکار یک فضای پیشبرنده قوی باشد. به همین دلیل ما در این دولت در وزارت اقتصاد یک دفتر ایجاد کردیم برای پیگیری مسائل و موانعی که پیشروی فضای کسبوکار کشور است. چندین جلسه در هیات دولت، گزارش مطرح شده در این حوزه مورد بررسی قرار گرفت. این تلاشها باعث شد رتبه وضعیت کسبوکاراز 150 به 120 کاهش پیدا کند؛ اما هنوز فاصله تا نقطه مطلوب بسیار است. البته هنوز گزارش آخر منتشر نشده و امید بر این است که وضعیت کشور بهتر شود، به هر حال این رتبه برای ما قابلقبول نیست و این رتبه باید به شکل ویژهای ارتقا یابد. بسیاری از مجوزها وجود دارد که باید لغو بشود و خیلی محدودیتها وجود دارد که باید برطرف بشود. یکی از محورهای اصلی اقتصاد مقاومتی این است که ببینید چگونه این موانعی که پیش روی فضای کسبوکار کشور است، میتواند برطرف شود.
بهطور کل در کشورهای در حال توسعه دو نوع رویکرد وجود دارد. رویکردی که یک نگاه کوتاهمدت دارد، سعی میکند با اعطای مستقیم منابع، رفاه جامعه را بهبود دهد و رویکرد دوم با یک نگاه بلندمدت، سعی دارد زمینه را برای توانگر کردن نهادهای اقتصادی ایجاد کند. این دو نوع رویکرد باعث شده در کشور ما حرکت اقتصادی کشور زیگزاگی باشد و برای توسعه پایدار دستاندازهایی ایجاد شود. اصولا چرا در برخی موارد مسیر توسعه به انحراف کشیده میشود؟
عموما کشورهای در حال توسعه با این مشکلها روبهرو میشوند؛ به بیان دیگر وقتی کشورها یک مسیر توسعهای را شروع میکنند، قدری نیز باید هزینه کنند. این طور نیست که ما همواره بتوانیم با یک سرعت مشخص در برنامه مطلوب حرکت کنیم. در این شرایط سیاستگذارها باید وقتی که در این مسیر قرار میگیرند، طبقات نیازمند را فراموش نکنند و یک چتر حمایتی مطمئنی برای آنها درست کنند. این موضوع به خاطر این است که در مقابل، افراد با شعار پوپولیستی نمیتوانند در مسیر اصلی توسعه دستانداز ایجاد کنند.
اگر سیاستمداران ضمن اجرای برنامههای توسعهای، در فکر تامین رفاه گروههای کم درآمد باشند، میتوانند در مسیر اصلی توسعه گام بردارند. یکی از دلایل اینکه حرکت زیگزاگی در مسیر توسعه وجود دارد یا حتی عقبنشینی وجود دارد، عدم توجه به تبعات توسعه است. تجربهای که از دولت سازندگی گرفته و در دولت اصلاحات به کار گرفته شد که ما همزمان با اینکه میخواهیم کار بزرگ توسعهای انجام بدهیم باید به نیازمندان جامعه و کسانی که ممکن است در اثر این تصمیمات آسیب ببینند، توجه کنیم. تا الان نیز این موضوع به خوبی پیش رفته و دولت تمرکز جدی در این بخش داشته است. در حال حاضر دولت سعی کرده با وجود تنگنای منابع مالی و افت درآمد نفتی، تور ایمنی حمایت از گروههای آسیبپذیر و کمدرآمد را گسترش دهد. از سوی دیگر در مسیر کارهای توسعهای نیز سعی داریم قدمهای جدی برای بهبود بخش خصوصی و جایگزینی آن با نهادهای عمومی برداریم. در کنار این موارد، سعی داریم با کنترل تورم، قدرت خرید اقشار متوسط و افراد حقوقبگیر را در مقابل افزایش قیمتها حفظ کرده و دستمزدها را بیشتر از نرخ تورم افزایش دهیم.
بحثهایی مربوط به ناهماهنگیهایی بین سیاستگذاران و نهادها درزمینه اقتصادی مطرح میشد، ریشه این اختلافنظرها چی بوده و چه تضمینی وجود دارد که در دولت آینده این مشکل مرتفع شود؟
من واقعا اینکه گفته میشد بین مسوولان دولت در زمینه سیاستهای اقتصادی اختلافنظر وجود دارد را قبول ندارم. برای مثال به این شکل نبود که یکی از اعضای دولت تمرکزش پایین آمدن نرخ ارز باشد و شخص دیگری برعکس آن اصرار کند! در سیاستهای اقتصادی به این دلیل که رئیسجمهور وقت گذاشته بود و هفتهای دو جلسه با حضور من و تیم اقتصادی تشکیل میشد؛ تمامی بحثها در آن جلسات انجام میگرفت و به تفاهم میرسیدیم. اما ممکن است در یک رسانه خبرنگاری سوالی از یک وزیر میپرسید و پاسخ آن نشان میداد که موضعش با یک وزیر دیگر در موضوعی خاص متفاوت است. اما اینها را نمیشود بهعنوان اختلاف مطرح کرد. این مسائل چندان در اداره دولت تعیینکننده نبود؛ چراکه دغدغهای به این شکل وجود نداشت. در عین حال همواره تذکر داده میشد، من فکر میکنم هماهنگی بین اجزای دولت جزو کارهای جدی است که رئیسجمهور و معاون اول باید انجام بدهند. حتما تلاش خواهیم کرد که در این راستا در دوره آتی ضعفی وجود نداشته باشد.
شما در بحبوحه انتخابات ریاستجمهوری قرار دارید و در متن دو مناظره قرار گرفتید، از نگاه شما تفاوتهای مناظره اول و دوم در چه مواردی بود؟ پیشبینیتان از مناظره سوم چیست؟
در مناظره اول که حول مسائل اجتماعی بود، باید بهطور طبیعی شدت بحثها نسبت به مناظره دوم که حول مسائل سیاسی قرار داشت، کمتر میبود. مسائل سیاسی جاذبه بیشتری دارد و شرایط فعلی انتخابات میطلبید که مناظره دوم، جدیتر و داغتر باشد. بهنظر من این ویژگی را با خود همراه داشت یعنی مناظره دوم از مناظره اول جدیتر بود و حرفهای جدیتری از سوی کاندیداها مطرح شد. اما مناظره سوم؛ جدیتر خواهد بود. رقبای دولت، در سخنرانیهای خود بیشتر حول مسائل اقتصادی تمرکز داشتند و مواضعشان در قبال دیگر سیاستهای داخلی و سیاستهای خارجی کمرنگ بود. حداقل از نگاه من، مساله مهمی مطرح نشد و عمدتا مطالب روی مسائل اقتصادی عنوان شد. قاعدتا بر همین مبنا باید مناظره سوم جدیترین مناظره باشد. چون این نامزدها، حرف اصلیشان را در حوزه اقتصادی مطرح کرده و فکر میکنند در حوزه اقتصاد دولت نقطهضعف بیشتری وجود دارد و آنها بیشتر میتوانند روی آن تمرکز بدهند. قاعدتا با همین دستفرمان جلو میآیند.
این مناظره برای ما هم یک فرصت است و ما میتوانیم در مناظره سوم، به نقاط قوت دولت یازدهم اشاره کنیم. در کنار این موضوع، میتوانیم مسیر تکمیلی که تا الان طی شده را تشریح کرده و به برنامههای مهم آینده کشور بپردازیم. علاوهبر این، در مناظره سوم میتوانیم به برخی از جهتگیریهای شعاری آنها اشاره کنیم که چه میزان از حرفهای مطرح شده، غیرواقعی و صرفا برای انتخابات مطرح شده است. اعتقاد من این است که مردم باید در انتخاب رئیسجمهوری بیش از اینکه به شعارها فکر کنند، بررسی سابقه، عملکرد، تیم و برنامه رئیسجمهوری بپردازند. کسی که مدعی میشود من چنین وعدهای دارم و میتوانم این کار بکنم، باید در کارنامهاش تجربه عملکردی این کار را حداقل در یک سطح پایینتر نیز داشته باشد. بنابراین بهصورت طبیعی حتما به سابقه عملکردی کاندیداها در زمینه اقتصادی پرداخته میشود. دیگر کاندیداها نیز به سابقه عملکردی ما خواهند پرداخت و از این حیث شاهد مناظره جذابی خواهیم بود. در حقیقت، در مناظره سوم، تفاوت میان عملگرایی و وعدهگرایی کاندیدا مشخص میشود، زیرا اقتصاد با شعار بیگانه است. اقتصاد ایران در سالهای 84 تا 92 تاوان سنگینی برای رویکردهای شعاری پرداخته است. بنابراین باید با برنامه و تدبیر وضعیت رفاه مردم و کسبوکار بنگاهها را ارتقا داد.
تحلیلهایی در جامعه وجود دارد که شما در دو مناظره قبلی، یک هماهنگی با آقای روحانی داشتید. اینکه در مناظره اول تقسیم کار طوری انجام شده بود که شما فعالتر در بحث درگیریها و مناظرهها باشید و در مناظره دوم آقای روحانی این نقش را بر عهده داشتند. این تحلیل را درست میدانید یا نه؟
نه به این شکل که تقسیم به شکلی باشد که شما جدیتر باشید یا من غیرجدیتر؛ نه. به هر حال یک هماهنگیهایی بهصورت طبیعی برای مناظرهها با هم داریم، در حدی با هم توافق میکنیم.
مساله دیگری که خودتان هم اشاره کردید این است که رقبا سعی میکنند با شعارهای اقتصادی وانتقاد از وضعیت اقتصادی به دولت ضربه بزنند. شاید مردم بهتر از هر زمان دیگری بدانند که دولت در این 4 سالی که گذشت چه محدودیتهایی در زمینه سیاستگذاریهای اقتصادی داشته که حالا رقبا براساس آن پایهریزیهایی انجام میدهند. سوال اینجاست که واقعا محدودیتهای اقتصادی، بهخصوص که جمعه آینده نیز روز مناظره اقتصادی است، چه چیزهایی بوده که باعث شده دولت شما یک مقداری دستبستهتر حرکت کند. اینها را شاید اگر مردم بدانند، بهتر باشد.
من فکر میکنم شرایطی که ما تحویل گرفتیم که در سوال اول اشارهای به آن داشتم؛ شرایط سختی از نظر اقتصادی بود. بالاخره مردم در تامین نیازهای اولیه خودشان باسختی روبهرو بودند، تورم سنگین در سال 92-91 و رشد منفی اقتصادی همزمان با آن، قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داده بود؛ بهعبارتی سفره مردم را کوچک کرده بود؛ هم سفره مردم شهری و هم مردم روستا و طبقات متوسط به پایین بیشتر در این داستان آسیب دیدند. تلاطم شدیدی بر اقتصاد حاکم شده بود، نرخ ارز لحظهای تغییر میکرد، نرخ کالاهای وابسته لحظهای تغییر میکرد و هیچ چیز برای مردمی که شب میخوابیدند برای فردا قابل پیشبینی نبود که در اقتصاد کشور چه اتفاقی میخواهد بیفتد. خیلی کارهای بزرگی در این چهار سال انجام گرفت. بالاخره مهمترینش این است که اقتصاد کشور از آن شرایط بحرانی، وارد یک شرایط آرام شد و ثبات کاملی بر اقتصاد کشور حاکم شد.
در این شرایط کارهای جدی در اقتصاد کشور شروع شد. فکر میکنم رقبای ما از اقداماتی که انجام گرفته اطلاع ندارند. همان گروهی که کشور را به آن شرایط رسانده بود در ستادهای کاندیداهای دیگر تقسیم شدند و سعی میکنند وانمود کنند که توانایی دارند که کشور را دوباره پیش ببرند. فکر میکنم این گروه اگر میتوانستند چرا در دوران پردرآمدی کشور این کار را نکردند؟ و الان در این دوره میخواهند این کار را انجام بدهند؟!به هر حال شرایط اقتصادی کشور به شکلی است که نقاط برجسته اقدامات و برنامههای دولت بسیار زیاد است. اگر فرصت پیدا بشود، انشاءالله فکر میکنم میشود از آن خوب دفاع کرد. البته این فرصتهای دو دقیقه و چهار دقیقه که میدهند، خیلی فرصتهایی نیستند که بشود کار استدلالی کرد.
اگر فرض را بر حفظ وضع موجود بگذاریم، فکر میکنید دولت بعدی چه تفاوتهایی با دولت فعلی باید داشته باشد؟
رئیسجمهور چه آقای دکتر روحانی بشود چه بنده، حتما نسبت به وضع موجود تغییراتی اعمال خواهد شد. هم در کابینه تغییرات خواهد بود و هم در سیاستها. حتما کابینه به سمت جوانتر شدن حرکت خواهد کرد. آن کابینه نیاز آن روز بوده، ما فکر میکنیم کابینهای متناسب با شرایط امروز باید انتخاب بشود.
درسیاستهایمان هم تغییر داریم؛ اولویت اولمان در آن موقع حل مساله هستهای بوده، امروز حفاظت از دستاورد هستهای و آوردن آن در سفره و زندگی مردم، مهم است. بالاخره قرار بود اگر مساله هستهای حل شود، راه را باز کند که در تعامل بینالمللی میلیاردها دلار در اقتصاد ایران بیاید و تبدیل به کار و اشتغال و بهبود زندگی مردم بشود. این اتفاق باید بیفتد؛ بنابراین این جهتگیری مهمی است. بخش خصوصی باید بیاید به صحنه و میداندار بشود و از این جهت حتما جزو تغییرات اساسی است. وقتی در شرایط تحریم هستیم ممکن است که برخی از طرحها را نهادهای عمومی از دولت بگیرند و دولت هم به آنها واگذار کند. چون منابع دولت محدود است و بالاخره میخواهد از امکانات دیگری استفاده کند.
در شرایطی که شرایط عادی است، بخش خصوصی باید بهراحتی بتواند در صحنه حضور پیدا بکند. به هر حال من فکر میکنم که متفاوت خواهد بود.ما در دوره گذشته به مسائل سیاسی داخلی کمتر پرداختیم، حتما در این دوره باید به مسائل سیاستداخلی بیشتر بپردازیم، به مساله فرهنگ و هنر باید در این دوره بیشتر بپردازیم. خیلی از موانع دانشگاهها حل نشد، بخش زیادی از مشکلات دانشگاهها باقی ماند، دانشجو همچنان احساس میکند که آنطور که لازم بوده در فضای دانشگاه، برای کارهای سیاسی و کارهای علمی تغییر و تحول به وجود نیامده است. ما موفق نشدیم وزیر مطلوبمان را از مجلس بیرون بیاوریم، بالاخره 4 وزیر علوم معرفی شد. اینها از مواردی است که حتما نمود و تغییر خودش را در دولت بعدی خواهد داشت و حتما دولت با یک طرح جدید با مسائل جامعه روبهرو خواهد شد.
پیشبینیتان از روند آرا در روزهای آینده چطور خواهد بود؟ پیشبینیتان ازنتیجه انتخابات چیست؟
پیشبینی نمیشود کرد یا حداقل من نمیتوانم پیشبینی کنم؛ ولی به هر حال من فکر میکنم مردم راه نیمهتمام خودشان را تکمیل میکنند. مردم ممکن است گلایهای هم داشته باشند، گلایهشان هم بحق است، من نمیخواهم بگویم گلایهای که مردم دارند، گلایه درستی نیست. ما در یک جاهایی ضعفها و اشکالاتی داشتیم، قبول هم داریم و باید اصلاح کنیم. مردم باید بدانند که در راه اصلی که طی کردند، کشور از یک شرایط متلاطم به یک شرایط آرام رسیده و خودشان در کشورشان احساس آرامش میکنند، استمرار این راه یعنی پیشرفت و توسعه ایران، یعنی حل مشکلات اشتغال، یعنی حل مشکل معیشت مردم.