نتیجه همه پرسی، دخالت اردوغان در سوریه را تشدید میکند
رفراندوم قانون اساسی ترکیه در حالی برگزار شد که نتیجه آن برای هیچ طرفی دلگرمکننده نبود. حتی برای اردوغانی که توانسته بود پیروز این رقابت شود.
او که در هیچ انتخاباتی در ترکیه بازنده نبود عادت به شکست ندارد. بنابراین به هر نحو ممکن قصد داشت تا پیروز هر رقابت انتخاباتی باشد. حالا شرایط پس از انتخابات در ترکیه بسیار سخت و حساس شده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، بسیاری معتقدند که شکافهای اجتماعی در ترکیه در حال افزایش است و نتیجه آن تاثیر بسیار زیادی روی روابط خارجی دولت ترکیه خواهد گذاشت. از همین رو گفتوگویی داشتیم با صادق ملکی، کارشناس مسائل ترکیه تا ابعاد احتمالی این همهپرسی پس از تعیین سرنوشت آن را مورد بررسی قرار دهیم.
آقای اردوغان در چه شرایطی توانست پیروز رفراندوم قانون اساسی ترکیه شود؟
در ترکیه یک همهپرسی چالش برانگیز برگزار شد که اگرچه از منظر اردوغان یک پیروزی تلقی میشود، اما ناظران بیطرف حتی اگر آن را پیروزی تلقی کنند، یک پیروزی ضعیف ارزیابی میشود. همهپرسی ترکیه زیر سایه دستگیریهای وسیع پس از کودتا صورت گرفت و به اندازهای فشارها بر مخالفان زیاد شد که این را به ذهن تداعی میکرد که ترکیه با یک کودتا در کودتا مواجه شده است. تغییر قانون اساسی ترکیه و تبدیل نظام پارلمانی این کشور به نظام ریاستی از اهداف اصلی اردوغان از سال ٢٠٠٢تا به امروز بود. اما پس از آنکه بر کرسی ریاستجمهوری با انتخاب مردم تکیه زد، اعلام کرد که هدف اصلی وی تغییر قانون اساسی است. اردوغان از بستر پس از کودتا استفاده کرد و با حذف مخالفانی که اگر در صحنه سیاست ترکیه بودند امروز مسلما شاهد نتیجه چنین آرایی نبودیم، توانست با اخذ آرای اندکی بیش از ٥١ درصد مقدمات تغییر نظام پارلمانی به ریاستجمهوری را فراهم کند. باید بر این نکته تاکید کرد که انتخابات در شرایط فوقالعاده برگزار شد که به نوعی حکومت امنیتی و نظامی تلقی میشود و فضای امنیتی موجود به خصوص در مناطق کردنشین، سبب شد اردوغان بتواند با اعمال ملاحظاتی که در انتخابات داشت آرای مدنظر خود را جذب کند. به طور کلی میتوان گفت که رفراندوم ترکیه یک انتخابات مهندسی شده به شمار میآید و فاصله اندک موافقان و مخالفان تغییر قانون اساسی حاکی از این است که اگر این رفراندوم در شرایط عادی برگزار میشد، اردوغان شکست خورده از آن خارج میشد و نمیتوانست به آرایی که آن را آرزو میکرد، دست پیدا کند. آرای نزدیک مخالفان و موافقان، احتمال تقلب را به صورت جدی از سوی محافل بیطرف و خصوصا احزاب مخالفان و رهبر حزب مخالف این کشور آقای کمال قلیچدار اوغلو مطرح میکند و ایشان خواهان این است که ٦٠درصد آرا مجدد بازشماری شود و آرایی که قرار بود باطله شمرده شود و در رایگیری آنها شمارش شدهاند از دور شمارش خارج شود. با این انتخابات در واقع میتوانیم بگوییم که ترکیه وارد جمهوری دوم خود شد. اگر موسس جمهوری اول ترکیه را آتاتورک تلقی کنیم، در واقع جمهوری دوم را با این انتخابات آقای اردوغان تاسیس کرد با این تفاوت که اختیارات اردوغان غیر نظامی و سیاسی از آتاتورک نظامی که اردوغان بارها آن را در گذشته به اعمال استبداد متهم کرده بود بیشتر میشود و میتواند در آینده با محوریتی که قدرت ریاستجمهوری در چارچوب قانون اساسی جدید به وی اعطا میکند به یک نماد اقتدارگرایی تبدیل کند.
آیا افزایش اختیارات اردوغان در مقام ریاستجمهوری ترکیه خطرناک نخواهد بود؟
اردوغان با استفاده از نردهبان دموکراسی پلههای ترقی را در ترکیه طی کرد، اما همانطور که عملکرد او به خصوص از سال ٢٠١١نشان داده نتوانست در مسیر دموکراسی پایدار بماند. شرایطی که اکنون ترکیه در داخل و خارج دارد نشان میدهد که افزایش اقتدار اردوغان میتواند فضای دو قطبی موجود در داخل کشور را عمیقتر کند و فارغ از مسائل داخلی ترکیه، افزایش اختیارات ریاستجمهوری میتواند، بر بحرانهای سوریه و عراق نیز تاثیرگذار باشد. یکی از عوامل تاثیرگذار بر بحران دو کشور عملکرد اردوغان بوده است و میتوان گفت که با نظر به نتایج به دست آمده اگر رویه پیشین اردوغان تغییر پیدا نکند، با توجه به عملکرد پیشین وی در خاورمیانه، شرایط بحرانیتر خواهد شد. یک اردوغان قدرتمند هم برای ترکیه و هم برای منطقه مضر است و تجربه نشان داده که دیکتاتورها بیش از آنکه به مصالح مردم توجه کنند بیشتر به سمت ارضای علایق خود پیش میروند و بیشتر آنها قدرتمند بودن و نگاه رویایی به صحنه قدرت دارند. شاید بخشی از عملکرد اردوغان به واسطه این باشد که در رویای احیای امپراتوری عثمانی است، در حالی که تاریخ در گذشته مانده و تاریخ برای درس گرفتن است. ترکیه اگر بتواند به مسیری که در اواخر دهه ٩٠ و اوایل دهه٢٠٠٠ هم در بعد خارجی و هم در بعد داخلی داشته بازگردد، میتواند قدرتمند باشد. اما اگر سیاستهایی که اردوغان به خصوص از سال ٢٠١١ به بعد دنبال کرده و این انتخابات منجر به ادامه سیاستهای اینچنینی اردوغان شود مسلما هم مردم ترکیه و هم مردم منطقه از این عملکرد زیان زیادی خواهند دید.
همانطور که گفتید این رای یک شکاف داخلی ایجاد خواهد کرد، اما بارها شاهد آن بودیم که با توجه به تعدد احزاب در ترکیه، حزب عدالت و توسعه رای حداقلی را کسب کرده است. آیا فکر نمیکنید با توجه به عدم انسجام مخالفان این رفراندوم هم به سرنوشت سایر انتخاباتها بدل شود و حزب حاکم روند گذشته خود را ادامه دهد؟
آثار و عواقب شکاف اجتماعی و شکلگیری یک جامعه دو قطبی آنی نخواهد بود. در ترکیه از سال ٢٠١١ به بعد که شکافهای قومی و داخلی آن عمیقتر شده است. وقتی که به موضوع کردی نگاه میکنیم شرایط به اوایل دهه نود میلادی بازگشته است، حتی وقتی که به درگیریها در مناطق کردنشین دقت میکنیم برخی از آنها حتی شدیدتر از درگیریهای پیشین است. اردوغان میتواند با تکیه بر همین آرا به قدرت خود ادامه دهد و شاید در روزها و حتی یک سال آینده شاهد اتفاقی نباشیم، اما اقتدارگرایی و حذف مخالفان بیشک هزینههای سنگینی برای ترکیه خواهد داشت. به طور مثال در جنوب شرق ترکیه ما شاهد یک نوع جنگ داخلی هستیم. در جنگهای داخلی است که تانکها و نفربرها در آن حضور پیدا میکنند. در برخی مناطق ترکیه ارتش با تانک وارد عمل شد، ما شاهد شلیک توپها و بمباران هوایی و استفاده از سلاحهای سنگین برای سرکوب کردهای معترض بودیم و این اتفاق در ترکیه سال ٢٠١٦ رخ داده است و آقای اردوغان با افتخار تمام اعلام کرده است که ما در سال گذشته ٦هزار نفر از مخالفان را کشتهایم و این کشتار حتی از نظر آماری از تعداد کشتهها در اوج درگیریهای ترکیه با کردها در دهههای گذشته بالاتر است. این حاصل شکافی است که توسط اردوغان به وجود آمده است. در بخش اجتماعی بدنه سکولار فاصله زیادی از بدنه اسلامگرا گرفته است. همانطور که آمار و ارقام قابل مشاهده است، شهرها و مناطق نزدیک به سواحل مدیترانه و مرمره، استانبول، آنکارا و ازمیر به رفراندوم رای منفی دادند و این شکاف اجتماعی میتواند در کارکرد دولت داری اردوغان مشکلات عدیدهای را در آینده ایجاد کند. مخصوصا اگر بحرانهای اقتصادی و اجتماعی نیز گسترش پیدا کند، این شکافها میتواند بروز بیشتری پیدا کند. هماکنون برخی از نشانههای اقتصادی آن را شاهد هستیم. قدرت لیر در قیاس با گذشته در برابر ارزهای خارجی نزول کرده است، نرخ بیکاری رو به افزایش است و میزان سرمایهگذاری در ترکیه در قیاس با گذشته کاهش یافته است و اینها علایم خوبی برای ترکیه اردوغان نیست. مهمترین کارنامه اردوغان برای تداوم حکومت ١٥ ساله خود اقدامات موفق اقتصادی بوده است. اما در حال حاضر این کارنامه موفق در بخشهایی دچار آسیب شده و تداوم این حرکت و تداوم اقتدارگرایی میتواند در بلندمدت به جایگاه اردوغان و ترکیه در نظام بینالمللی و منطقه صدمه وارد کند.
در سال ٢٠١٣ نیز اعتراضهای گستردهای در شهرستانهای بزرگی که امروز رای منفی به رفراندوم دادند شاهد بودیم، ولی به صورت مقطعی و کوتاهمدت بود و نتیجه چندانی حاصل نشد. یکسری از شهرستانها مخالف آقای اردوغان هستند ولی هیچوقت نتوانستند در نتیجه آرایی که حزب عدالت و توسعه کسب میکند تعیینکننده باشند. آیا فکر میکنید که این احتمال وجود دارد که دامنه اعتراضات به مناطق گستردهتری از ترکیه کشیده شود؟
اعتراضات سال ٢٠١٣ که ما تحت عنوان اعتراضات گزی پارک از آن نام میبریم، یک اعتراضات محدود و به بهانه یک اتفاق محیط زیستی صورت گرفت که رنگ و بوی سیاسی پیدا کرد. اما اتفاقی که اکنون شاهد آن هستیم اردوغان پیش از انتخابات مخالفان را برای یک رایگیری عادی بهشدت تحت فشار قرار داد و علنا اعلام کرد افرادی که رای منفی دادند در کفه ترازوی مساوی با افرادی که رای آری دادند، نیستند. استفاده از مزایای قدرت و ترس از اتفاقاتی که ممکن است برای جمعآوری رای در کوتاهمدت تاثیرگذار باشد. اما در بلندمدت وقتی که در صحنه واقعی ما شاهد باشیم که اقتصاد ترکیه رو به نزول است و نا امنی موجود در ترکیه گسترش پیدا کرده، صنعت گردشگری را نیز تحت الشعاع قرار داده و بحرانی که اردوغان با کشورهای اروپایی ایجاد کرده به اقتصاد کشور صدمه وارد میکند و تاثیرات آن بر زندگی مردم دیده شود، مسلما شرایط با اعتراضات گزی پارک یکی نخواهد بود. لازم به ذکر است که شصت هزار نفر را آقای اردوغان در فاصله بین کودتا تا به امروز دستگیر و از کار برکنار کرده است. ما در ترکیه با کودتاهای متعددی مواجه بودیم، اما هیچکدام حجمی به این شدت از دستگیری و حذف مخالفان را نداشته است. این انتخابات در حالی برگزار شده است که صلاح الدین دمیرتاش، رهبر حزب کردی دموکراتیک خلق و نماینده مجلس ترکیه در زندان به سر میبرد. بسیاری از نمایندگان چپ و راست و حتی اسلامگرا که قلم آنها میتوانست میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار دهد، در زندان به سر میبردند که هرکدام از اینها میتواند برای ترکیه تبعات زیادی را به همراه داشته باشد. آنها درحالی این افراد را به ارتباط با فتحالله گولن متهم میکنند، که شخص گولن تا قبل از سال ٢٠١٣ متحد اردوغان شناخته میشد و حتی به نوعی استاد اردوغان به شمار میرفت. حتی اردوغان بسیاری از مخالفان خود را به کمک گولن از صحنه رقابت سیاسی حذف کرد. اما به هر حال صحنه تحولات سیاسی یک روند بلندمدت و سیال است. ترکیه تا قبل از سال ٢٠١١ قصد داشت تا اصلاحات وسیعی را در حوزه کردی اعمال کند. اما تحولی مثل سوریه و مداخله ترکیه در این کشور و احتمال ظهور یک اقلیم کردی در سوریه سبب شد که نه تنها اصلاحات را متوقف کنند بلکه پایان آتش بس را اعلام کردند و ترکیه را در بحث کردی به دهه ٩٠ و اوج درگیریها بازگرداندند. از همین رو اظهارات کنونی برای دو ماه یا شش ماه نیست بلکه کشورها را باید در یک روند بلندمدت تحولاتشان را ارزیابی کنیم.
شما معتقدید نخبگان و سکولارهای ترکیه آقای اردوغان را همراهی نمیکنند، پس ایشان در طول سالیان گذشته روی چه گروهی از مردم ترکیه سرمایهگذاری کرده که حداقل در چند انتخابات اخیر پیروز میدان باشد؟
پایگاه اجتماعی اصلی آقای اردوغان جناح راست محافظهکار ترکیه است. یعنی تمام احزاب اسلامگرا و احزاب راست پایگاه اصلی شان طبقه محافظهکار ترکیه محسوب میشود که عمده آنها در منطقه آناتولی هستند که در مرکز ترکیه زندگی میکنند. به نوعی حتی در بخش اقتصادی اردوغان در دوره اقتدار خود این جناح اقتصادی را تقویت کرد. در ترکیه دو جناح اقتصادی وجود دارد، که یکی جریان سوسیاس به معنی سرمایه استانبول و دیگری جریان موسیاس به معنی سرمایه آناتولی یا ببرهای آناتولی هستند. جریان سرمایه موسیاس متعلق به مسلمانان آناتولی است که در قیاس با سرمایه استانبول، سرمایهدار چندانی قبل از روی کار آمدن اردوغان محسوب نمیشدند. اما از آغاز اقتدار حزب عدالت و توسعه سمت و سوی دولت در راستای حمایت از این جریان بوده و این سرمایه هرچند در قیاس با جریان سرمایه استانبول آن هم به دلیل ارتباطات بینالمللی در جایگاه پایینتری قرار دارند اما آنها نیز توانستهاند، درصدی از اقتصاد کشور را به دست بگیرند و تقویت شوند. بدنه اجتماعی حزب عدالت و توسعه مردم محافظهکار مرکز ترکیه یا آناتولی بوده و اینها هستند که عمدتا به رفراندوم رای مثبت دادند.
اردوغان توافقاتی در حوزه سیاست خارجی با اتحادیه اروپا به خصوص در بحث مهاجران داشت و قصد داشت تا آن را پس از همهپرسی لغو کند، آینده روابط ترکیه با اتحادیه اروپا به کجا خواهد انجامید؟
بحث اتحادیه اروپا در ترکیه همیشه ابزاری به دست دولتمردان چپ و راست این کشور بوده است که برای به دست آوردن فضای باز از آن استفاده میکردند. یعنی زمانی که اتحادیه اروپا در راس هرم سیاست خارجی ترکیه قرار گرفت (که البته همچنان کمابیش در دستور کار قرار دارد) ترکیه، ترکیه امروز نبود و فضای سیاسی این کشور بهشدت متاثر از حضور نظامیان بود. در اواخر دهه ٩٠ که نامزدی ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا پذیرفته شد، ترکیه را برای رعایت ٣٥ اصل پیوستن به اتحادیه اروپا موظف کرد، فضای ترکیه در آن سالها یک فضای غیر دموکراتیک بود که تمام سیاسیون ترکیه برای اینکه فضای کشور باز شود، معتقد بودند که باید بحث پیوستن به اتحادیه اروپا در راس سیاست خارجی این کشور قرار بگیرد. این یک نکته مهمی در رویکرد ترکیه به اتحادیه به حساب میآید. از سوی دیگر از منظر ایدئولوژیک، بسیاری از محافظهکاران مسلمان از جمله اردوغان و اربکان معتقد بودند که اتحادیه اروپا یک باشگاه مسیحی است که ترکیه را در آن راه نخواهند داد. اما برخی دیگر که نگاه معقولتری به اتحادیه داشتند معتقد بودند که اگر ما بتوانیم اصولهایی که اتحادیه اروپا پیش روی ما قرار داده انجام دهیم، حتی اگر عضو اتحادیه نیز نشویم میتوانیم شاخصهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ترکیه را ارتقا دهیم که در بخشی این هدفها تحقق پیدا کرد. در حال حاضر که تحولات غیر قابل پیشبینی در حال رخ دادن است و سمت و سوی سیاستهای ترکیه به خاورمیانه متمایل شده است، اتحادیه اروپا همچنان یک بازیچه سیاسی در سیاست داخلی و خارجی ترکیه است. ترکیه همچنان تلاش دارد و همچنان آرزو دارد که عضو اتحادیه اروپا شود. اما اتحادیه اروپا هم راجع به جمعیت، اقتصاد، اختلافات اجتماعی و فرهنگی که جامعه هشتاد میلیونی ترکیه با اتحادیه اروپا دارد نگرانیهایی در برابر آن دارد، از همین رو به صورت دو سویه نسبت به هم که آیا این پیوند رخ دهد یا نه ملاحظات زیادی دارند. ترکیه در حال حاضر به لحاظ تاکتیکی در ارتباط با غرب و اتحادیه اروپا ملاحظاتی دارد. اما نباید فراموش کرد که با وجود اینکه اردوغان اسلامگرا و نئوعثمانی گرا در راس قدرت قرار دارد هنوز ترکیه عضوی از اروپا محسوب میشود. زیرا اگر کشوری در چارچوپ پیمان ناتو باشد از بالاترین ضریب امنیت در نزد تمامی کشورها برخوردار خواهد بود. از همین رو ترکیه در نگاه غربی، کماکان غرب گرا است اما در برخی مسائل تاکتیکی دچار اختلافاتی است. مگر اینکه نگاه امریکایی که به دنبال این است اتحادیه اروپا را تضعیف کند، غلبه پیدا کند و ترکیه به مانند انگلستان در خط امریکا حرکت کند و محورهای سیاستهای خود را بر مبنای تقویت فرا آتلانتیکی قرار دهدتا بتواند در کنار انگلیس سیاستهای امریکا در قبال اتحادیه اروپا را تعقیب و اعمال کند.
آیا ترکیه در حد و اندازه انگلیس هست که بتواند امریکا را همراهی کند؟
نه، صددرصد در حد و اندازه انگلیس نیست، اما در منطقه، کشور قدرتمندی است که میتواند تاثیرگذار باشد.
اردوغان در شرایط فعلی بحث همهپرسی برای بازگرداندن مجازات اعدام را مطرح کرده است، آیا ایشان به طور کلی پیوستن به اتحادیه اروپا را فراموش کرده است؟
اتحادیه اروپا هنوز مذاکرات با ترکیه را نه تعلیق و نه لغو کرده است. آن چیزی که پارلمان اروپا ابلاغ کرد توصیهای است. چند ماه پیش شاهد بودیم که باید مذاکرات با ترکیه تعلیق شود. این یک توصیه و نه یک دستورالعمل سیاسی بود. اما اگر سیاستهای ترکیه به سوی جدایی از اتحادیه اروپا پیش برود که از جمله آن میتوان به بازگشت مجازات اعدام اشاره کرد که میتواند به تعلیق مذاکرات منجر شود. اما تصور این است که بازگشت اعدام یک کار تبلیغاتی و نمایشی است که بستر اجتماعی ترکیه را راضی نگه دارد و رای جمع کند. اما حتی اگر مذاکرات ترکیه از پیوستن به اتحادیه تعلیق شود، به معنی جدایی ترکیه از جریان کلان غرب و به طور مشخص امریکا نخواهد بود. هنوز بیشترین سرمایهگذاران و بیشترین وابستگی ترکیه به غربیها و صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی است که در این دو نهاد اقتصادی نیز امریکاییها بیشترین نفوذ را در آن دارند. از همین رو ترکیه از نظر نگاه غربی بوده و غربی خواهد ماند.
بعد از همهپرسی تا چه حد دست ترکیه برای دخالت در بحرانهای منطقهای از جمله بحث سوریه و حتی کردها باز خواهد شد؟
ترکیه بعد از همهپرسی با اردوغان قدرتمندی مواجه خواهد شد که با یکدست کردن قدرت و اعمال اقتدار بیشتر، هم در سوریه و هم در عراق مداخله بیشتری خواهد کرد و سیاستهایی که در رابطه با این دو کشور مد نظر دارد را به راحتی پیش خواهد برد. یکی از نتایج بارز این انتخابات را میتوانیم در سوریه و عراق با مداخلات بیشتر اردوغان شاهد باشیم.
روابط دوجانبه میان ایران و ترکیه را پس از همهپرسی چگونه میبینید؟
ادبیاتی که اردوغان طی ماههای اخیر در خصوص ایران به کار برده است ادبیاتی خارج از عرف بود و شایسته دولتمدارانی در کسوت رییسجمهور نبوده است. اردوغان علنا ایران را به اعمال سیاست قومی و مذهبی بر مبنای فارسگرایی متهم کرده است، در صورتی که اردوغان خود تبلور به کارگیری سیاست مذهبی مبتنی بر قومیت بوده است و همین سیاست را در عراق، سوریه و حتی در داخل کشور خود اعمال کرده و آن را تعقیب میکند. حتی وقتی که اردوغان در ارتباط با سیاستهای منطقهای سخن میگوید حتی به مسائل قومیتی ایران ورود پیدا کرده و این خطر قابل پیشبینی است که اردوغان پس از انتخابات نسبت به مسائل داخلی ایران هم ورود پیدا کند و تنشها با این مداخلات بیشتر شود.
بعد از همهپرسی فشارهای آقای اردوغان بر مخالفان داخلی و به خصوص کردها افزایش پیدا خواهد کرد؟
مساله اول این است که موضوع کردی در ترکیه راهحل نظامی ندارد و باید از طریق سیاسی و مذاکره حل و فصل شود. اما روشهایی که اردوغان به کار برده با توجه به نگرانیهایی که از ظهور دولت کردی در عراق و سوریه دارد و با مد نظر قراردادن اینکه بیشترین جمعیت کرد در ترکیه حضور دارد و ترکیه بستر آمادهای برای تجزیه دارد، سیاستهای اردوغان در قدم اول سرکوب بیشتر کردها خواهد بود اما در بلندمدت عقلای ترکیه و افرادی که در سیستم داخلی ترکیه تاثیرگذار هستند با فشارهای وارده این اقدام نظامی را متوقف میکنند تا مجدد مذاکرات صلح با کردها در ترکیه آغاز شود. پیشبینی میکنم که در آینده صلاح الدین دمیرتاش از زندان آزاد خواهد شد و میتواند حتی با تغییر سیاستهای ترکیه، همانطور که اقلیم کردستان عراق را که ابتدا آن را قبول نداشت و رهبر آن را رهبر عشیره عنوان میکرد اما در نهایت در کسوت رییس دولت مسعود بارزانی را در کاخ خود پذیرفت، تحولات میتواند اقلیم کردی سوریه را برای ترکیه قابل پذیرش کند. ترکها پراگماتیست و عملگرا هستند. سیاستهای چند وجهی را اعمال میکنند و بعضا این هوشمندی را دارند که ریل عوض کنند و شرایط را به نفع خود تغییر دهند، از همین رو سیاستی که اکنون جاری است، مشخص نیست که فردا هم نسبت به کردها اعمال شود و شاید با توجه به ضرورتها این سیاست تغییر کند و میتوانیم شاهد سیاستهای دیگری از سوی اردوغان باشیم.