x
۲۲ / فروردين / ۱۳۹۶ ۱۴:۲۰

چرا زن و شوهـرها دعـوا می‌کنند؟

چرا زن و شوهـرها دعـوا می‌کنند؟

باوجود اینکه ایجاد اختلاف و کشمکش بین زن و شوهر امری طبیعی است اما گاهی همین مسئله زوجین را به سمت طلاق سوق می‌دهد. سؤال اینجاست که آیا اختلاف و دعوا نقطه پایان رابطه همسران است و به راستی زن و شوهرها نمی‌توانند اختلافاتشان را حل کنند؟

کد خبر: ۱۸۷۱۹۵
آرین موتور

اصغر کیهان‌نیا روانشناس و مشاور خانواده ‌در خصوص دعواهای زن و شوهرها می‌گوید: ریشه بیشتر رفتارها و کردارهای ما درگذشته نهفته است. هر واکنشی که در برخورد با وقایع یا مسائل از خود نشان می‌دهیم، ناشی از رفتارهایی است که طی سال‌های گذشته با ما شده یا به‌نحوی شاهد آن بوده‌ایم. این رفتارها منش امروزی ما را تشکیل می‌دهد و گاه حتی رفتار یا کرداری که سال‌ها با آن جنگیده‌ایم یا از آن بیزار بوده‌ایم، چنان ملکه ذهن‌مان شده که ناخواسته خود به همان سیاق عمل می‌کنیم.

به‌کارگیری صحیح آموخته‌ها

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تسنیم، وی می‌افزاید: بارها گفته‌ام که ازدواج فنونی دارد و همه زوج‌ها باید قبل از ازدواج از فنون آن آگاه باشند؛ در غیر این صورت دچار مشکلاتی می‌شوند که ممکن است کار به جدایی ناخواسته بینجامد. بخشی از این فنون باید توسط والدین آموزش داده شوند؛ مثلا دختر آماده ازدواج شود و پسر بتواند مسئولیت یک زندگی زناشویی را بپذیرد؛ ولی عمده‌ترین آن باید توسط خود شخص یاد گرفته شود. وقتی شما آموخته‌های خود را درجهت تفاهم به‌کار گرفتید، قطعا خواهید دید که زندگی چقدر شیرین است. البته گاهی همین آموخته‌ها دردسرساز می‌شود. به‌خصوص وقتی‌که نگاه زن و مرد و خانواده‌های‌شان به زندگی متفاوت باشد و آن درصورتی است که یکی از زوجین روی عقیده‌ای پافشاری کند و حاضر نشود که دست از آن بردارد. ولی گاهی همین آموخته‌های متفاوت می‌تواند موجب رشد و تعالی بشود و آن درحالی است که زوجین سعی کنند از مجموع آموخته‌های‌شان درجهت حُسن تفاهم سودجویند؛ ولی اگر بخواهند به‌جای دفاع عقلایی از فکرشان، روی اعتقادات‌شان پافشاری کنند، طبیعی است که کارشان به اختلاف و بگومگو کشیده می‌شود.

اصلاح آموخته‌ها و باورها

این روانشناس معتقد است: ریشه بیشتر رفتارها و کردارهای ما درگذشته نهفته است. هر واکنشی که در برخورد با وقایع یا مسائل از خود نشان می‌دهیم، ناشی از رفتارهایی است که طی سال‌های گذشته با ما شده یا به‌نحوی شاهد آن بوده‌ایم. این رفتارها منش امروزی ما را تشکیل می‌دهد و گاه حتی رفتار یا کرداری که سال‌ها با آن جنگیده‌ایم یا از آن بیزار بوده‌ایم، چنان ملکه ذهن‌مان شده که ناخواسته خود به همان سیاق عمل می‌کنیم. یعنی ضمیر ناخودآگاه ما به ما فرمان می‌دهد و ما ناچار به اطاعت از آن می‌شویم. ما اسیر سرپنجه اکتساب‌هایی هستیم که در طول عمرمان بر ما وارد شده، بنابراین بنا به‌ حکم آن آموخته‌ها قدم برمی‌داریم. ‌حال اگر مشاهده کردیم که یکی از این رفتارها در تقابل با دیگران برایمان مسئله‌ساز شده، باید با تأمل و اندیشه آن را تجزیه‌وتحلیل کنیم و درباره صحت‌ و سُقم آن با افراد متخصص و بی‌طرف به صحبت بنشینیم. اگر دیدیم پس از بررسی مجدد درست بود،آن را حفظ کنیم؛ ولی اگر دیدیم برای‌مان مشکل‌ساز بوده، باید آن را تغییر دهیم؛ زیرا تغییر درجهت رشد و تکامل، خود یک جهش است. یکی از روان‌شناسان می‌گوید: «هر کاری به نتیجه‌اش بستگی دارد؛ اگر نتیجه کاری خوب بود، باید ادامه پیدا کند، ولی اگر نتیجه رضایت‌بخش نبوده، باید آن را عوض کرد.»

کوتاه بیاییم یا نه؟!

کیهان نیا می‌گوید: بعضی از زوجین دارای الگوها و باورهای خاصی هستند که گرچه ضد ارزش است، ولی بیمارگونه و با قاطعیت ازطرف مقابل انتظار دارند که از آن الگو و از آن باور تبعیت کند. بایدها و نبایدهای عصبی که از نحوه تربیت شخص سرچشمه می‌گیرد، گاهی آنچنان تاروپود او را فرامی‌گیرد که حاضر نیست ذره‌ای از آنچه می‌گوید، کوتاه بیاید؛ این‌گونه افکار که گاه به‌صورت «جنگ‌وگریز» یا اصطلاحا «روکم‌کنی» در میان بعضی از زن و شوهرها حکمفرما شده، هرگز کارآیی نداشته و راه به‌جایی نمی‌برد. متأسفانه این‌گونه اختلافات بنیادی است و بدون مراجعه به یک شخص بی‌طرف و متخصص به‌آسانی حل نمی‌شوند؛ ولی آنچه تجربه نشان داده آن است که بیشتر اختلافات، خوشبختانه جزئی است و به‌راحتی قابل‌حل است؛ اما اگر نسبت به همین اختلافات جزئی بی‌اهمیت باشیم، روی‌هم تلنبار می‌شوند و زندگی را برای ما سخت می‌کنند. عده‌ای اعتقاد دارند «اینکه چیزی نیست، به‌خاطر یک کار کوچک که نمی‌شود زندگی را به‌هم زد، با کمی گذشت همه‌چیز حل می‌شود»، یعنی همان نصیحت‌های رایج و تکراری که گوش همه از آن پُر است. خیر! این‌طور نیست؛ همیشه نمی‌توان گذشت کرد. مگر یک‌نفر می‌تواند برای تمام عمر گذشت کند، بدون اینکه لطمه‌ای به روح و روانش وارد نشود؟ از روی اختلافات کوچک و جزئی نمی‌توان به‌راحتی گذشت.

وی می‌افزاید: گذشت حد و اندازه دارد؛ به‌ خصوص وقتی یکطرف ایثار می‌کند و طرف مقابل ایثار می‌بیند. دائما که نمی‌توانیم به یک‌نفر که معمولا این ‌یک‌نفر «طرف ضعیف» است، نصیحت‌کنیم که «تو گذشت کن». ممکن است یک‌نفر از سر ناچاری مرتبا گذشت کند، ولی گذشت بدون شناخت معمولا مسئله‌ساز است. من به «گذشت نوبتی» اعتقاد دارم که در کوتاه‌مدت جوابگو است، اما وقتی یک‌نفر بخواهد برای مدتی طولانی گذشت کند، تدریجا ظرفش پُر می‌شود؛ طاقتش تمام می‌شود و به‌قول‌معروف در آستانه انفجار قرار می‌گیرد و شما خود بهتر از من می‌دانید که آستانه انفجار مرحله بعدیش جاروجنجال و سپس راهی دادگاه شدن است. گاهی مشاهده‌ شده که یک زندگی از هم ‌پاشیده شده، درحالی‌که ظاهرا همه‌چیز عادی به‌نظر می‌رسیده و مشکل نگران‌کننده‌ای وجود نداشته است.

یک راه‌حل

بر اساس گزارش سایت پلیس، این روانشناس در خاتمه می‌گوید: برای اینکه هیچ‌یک از طرفین در آستانه انفجار قرار نگیرند، چه‌کار باید کرد؟ آیا راه‌حلی وجود دارد؟ البته که وجود دارد. مذاکره و گفت‌وشنود، بهترین راه‌حل است. بی‌تفاوتی و سکوت موضوعی را حل نمی‌کند. با درد دل تخلیه می‌شویم و با گفت‌وگو در «وضعیت متعادل» قرار می‌گیریم. زن‌وشوهری که گفت‌وگو نمی‌کنند و هر اتفاق ناخوشایندی را فرومی‌خورند، باید در انتظار یک انفجار باشند. رابطه زن و شوهر وقتی به مرحله بحرانی رسید، کم از انفجار نیست. زن و شوهر با بگوومگو و در حالت بهتر، با گفت‌وگوهای دوستانه بخار دیگ ظرف‌شان را تخلیه می‌کنند. خب عقل سلیم می‌گوید که باید از این روش ساده استفاده کرد. گاهی هم اتفاق می‌افتد که زیر دیگ خاموش شده و آن درصورتی است که رابطه زن و مرد آنچنان سرد و بی‌تفاوت شده که هرکسی ناچار راه خود را می‌رود و کسی را با کسی کاری نیست. دیگر از اعتراض‌ها و گله و شکایت‌ها خبری نیست و سکوتی کشنده بر فضای خانه حاکم است که در این صورت هم فاجعه است. یعنی دونفر بدون اینکه رابطه روحی و عاطفی باهم داشته باشند، در زیر یک سقف مجبور به زندگی باشند و درحقیقت یک‌عمر بسوزند و بسازند.و این به معنای طلاق عاطفی است. بدیهی است که مذاکره و گفت‌وگو راه و چاهی دارد و خیلی آسان نیست؛ زیرا اکثر مذاکرات پایان خوشی ندارد، اما باید سعی کنید که شیوه صحیح گفت‌وگو را یاد بگیرید.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x