x
۱۶ / فروردين / ۱۳۹۶ ۱۰:۵۹

زیرساخت زندگی دهه شصتی‌ها فراهم نیست

زیرساخت زندگی دهه شصتی‌ها فراهم نیست

جمعیت شهرنشین نسبت به سال ٩٠، نزدیک به ٣ درصد افزایش یافته است.

کد خبر: ۱۸۵۹۴۰
آرین موتور

 به حساب آمدن در یک جمع  یکی از واقعیت‌های اجتماعی است که همه افراد به منظور داشتن حس تعلق به یک جامعه نسبت به آن واکنش مثبت نشان می‌دهند اما  گاهی این شمرده‌شدن با اهداف سیاسی همراه بود که این موضوع اغلب مردم را از دادن اعداد و ارقام صحیح  به ماموران آمار و سرشماری دور می‌کرد، اما هرچه فرهنگ آماری جوامع بهبود یافت، جبهه‌گیری مردم نسبت به این واقعیت اجتماعی تغییر کرد. شمارش افراد، تاریخی به بلندای عمر جوامع انسانی دارد، انسان‌ها از وقتی عضو یک اجتماع شدند برای گرفتن سهم خود از آذوقه، غذا، شرکت در جنگ‌ها، پرداخت مالیات و ... مجبور بودند مورد شمارش قرار گیرند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند ، نخستین سرشماری جهان به شیوه امروز در ‌سال ١٧٩٤ در کشور سوئد انجام شد و بعد از آن در کشورهای مختلف ازجمله کانادا و... انجام گرفت. نخستین سرشماری ایران به شیوه امروزی در تاریخ دهم تا ٢٥آبان‌ سال ١٣٣٥ اجرا شد. آن زمان نگاه مردم به سرشماری بسیار بدبینانه بود و سرشماری را ابزار دولتی برای آگاهی از املاک و سرمایه‌های مردم می‌دانستند، به همین علت نخستین سرشماری‌ها اغلب با مشکلات محتوایی و پوششی فراوانی همراه بود.

 بعد از‌ سال ١٣٣٥ هر ١٠‌سال یک بار سرشماری  در کشور تکرار شد. سرشماری ایران با گذشت زمان بهبود یافت و در سومین سرشماری رسمی در‌ سال ۱۳۶۵ که نخستین سرشماری بعد از انقلاب بود، جداول انتشاراتی از سرشماری‌های قبلی کامل‌تر و تقریبا با طبقه‌بندی و تعاریف بین‌المللی هماهنگ شد. با توسعه فرهنگ آماری در سرشماری ۹۵ کاغذ حذف شد که ۴۸.۴‌درصد از مردم از سرشماری اینترنتی مرحله نخست استقبال کردند. حذف کاغذ از سرشماری در‌ سال ۱۳۹۵ نه‌تنها سرعت سرشماری را بالا برد و به بهبود محیط‌زیست کمک کرد، بلکه باعث شد در زمان، نیروی انسانی و منابع مالی نیز صرفه‌جویی شود.

٥٦ ‌سال دیگر جمعیت ایران دو برابر می‌شود

«تاکسی در مسیر خیابان درحال حرکت است، ناگهان با صدای تلق‌تلق لاستیک، راننده سرعت خود را کم می‌کند و در گوشه بزرگراه نگه می‌دارد، پیاده می‌شود و چشمش به چرخ پنچرشده می‌افتد، صندوق‌عقب خودرو را باز می‌کند تا لوازم پنچرگیری را بیرون بیاورد. اما لرزش دست، پیری و ناتوانی اجازه نمی‌دهد که چرخ را از صندوق بیرون بیاورد، از مسافران می‌خواهد که به او کمک کنند. سه‌نفری به زحمت چرخ را بیرون می‌آورند، اما نمی‌توانند جک را زیر ماشین بگذارند. به ناچار کنار خیابان می‌ایستند تا جوانی عبور کند و آنها را کمک کند.» شاید داستان عجیبی باشد اما تا کمتر از ٥٠‌سال دیگر این داستان شاید قسمتی عادی از زندگی در ایران شود، چراکه‌ درصد قابل‌توجهی از جمعیت آن را افراد سالمند تشکیل می‌دهد و تعداد افرادی که به سن بازنشستگی می‌رسند در مقایسه با تعداد افرادی که درسن فعالیت قرار گرفته‌اند، بیشتر می‌شود. این سالمندان برای گذران زندگی به امکانات بیمه‌ای احتیاج دارند، با بیماری‌های مزمن درگیر هستند و بخش قابل‌توجهی از درآمد کشور باید صرف زندگی و امکانات رفاهی آنان شود. همه اینها اموری است که باید به همراه سیاست‌های افزایش جمعیت به آنها نیز توجه شود. در آخرین سرشماری انجام‌شده جمعیت ایران ٧٩‌میلیون و ٩٢٦‌هزار و ٢٧٠ نفر گزارش شده است. نرخ رشد جمعیت در ‌سال ٩٥، ١,٢٤‌درصد گزارش شده است که اگر این نرخ رشد ادامه یابد در‌ سال١٤٥١جمعیت ایران دوبرابر تعداد فعلی می‌شود، ١٦٠‌میلیون جمعیت با درنظر گرفتن این‌که بخش زیادی از آنها در سنین سالمندی و بخش قابل‌توجهی نیز در زیر ١٥‌سال هستند و جمعیت غیرفعال محسوب می‌شوند، می‌توانند جامعه را با مشکلات زیادی روبه‌رو کند. راه‌حل پیشگیری از مشکلات سالخوردگی آینده را باید در زمان حال جست‌وجو کنیم. سراج‌الدین محمودیانی، جمعیت‌شناس این‌گونه بیان می‌کند:    «ایران درحال حاضر در پنجره جمعیتی قرار دارد. در شرایط پنجره جمعیتی، جمعیت سنین فعالیت به‌طور محسوسی سریع‌تر از کل جمعیت رشد پیدا می‌کند. این ساختار نوعی پنجره و روزنه فرصت را پیش‌روی اقتصاد کشور قرار می‌دهد. البته پنجره جمعیتی یک وضع موقتی در ساختار جمعیتی است و زمان‌بندی آن نیز با توجه به رابطه مکانیکی سطوح باروری و ساختار سنی، بستگی به زمان‌بندی و آهنگ انتقال جمعیتی به‌ویژه کاهش باروری دارد. در طول این پنجره فرصت، هزینه‌های بخش اجتماعی کاهش می‌یابد که ناشی از کاهش تقاضای خدمات مراقبت از سلامتی در خردسالان و سالخوردگان است. همچنین تقاضا برای خدمات آموزشی به دلیل کاهش رشد جمعیت واقع در سنین مدرسه کاهش می‌یابد. بنابر این پاداش جمعیتی، در صورت اتخاذ سیاست‌های حمایتی احتمالا تا اندازه‌ای در رشد اقتصاد ملی سهم دارد. بعد از پنجره فرصت، دوره‌ای از آشفتگی برای توسعه اقتصادی به وجود می‌آید که ریشه در افزایش جمعیت سالخورده دارد.»

دهه شصتی‌ها که پرجمعیت‌ترین نسل حال حاضر ایران هستند، این‌روزها در سنین ٢٥ تا ٣٥سالگی قرار گرفته‌اند، این دهه علاوه‌بر این‌که افراد در سن فعالیت قرار دارند، همچنین اگر در زندگی قصد داشتن فرزندی برای ادامه نسل و ثمره‌ای برای زندگی داشته باشند، خواسته یا ناخواسته تن به ازدواج می‌دهند تا از داشتن ثمره بی‌بهره نمانند.ازدواج افراد این دهه و به دنبال آن باروری‌شان موجب شده این روزها تعداد جمعیت زیر ٥ساله‌ها افزایش یابد. جامعه‌ای که به دنبال افزایش نیروی انسانی خود است و سیاست‌های تشویقی را در سر می‌پروراند باید به منظور تحقق آن دست به بهبود زیرساخت‌ها نیز بزند، در نتیجه مسئولان باید درپی تحقق سیاست‌های افزایشی به فکر مشکلات بیکاری و بهره‌وری از نیروی کار دهه شصتی‌ها نیز باشند و امکانات و زیرساخت‌های لازم را برای بکارگیری این نیرو به کار بندند تا بتوانند حداکثر استفاده را از پنجره جمعیتی داشته باشند، همچنین باید تدابیر لازم برای ٥٠‌سال آینده که متولدین این نسل به دوره سالمندی می‌رسند نیز به کار گرفته شود.

ایرانی‌ها شهرنشین‌تر شده‌اند

قدیم‌ها روستاییان با دغدغه کمتری برای رفتن به شهر زندگی می‌گذراندند، روی زمین کار می‌کردند و فرزندان‌شان هم نسل‌درنسل شغل پدران را ادامه می‌دادند، اما این‌روزها زندگی در شهرهای پرزرق‌وبرق، روستاییان را وسوسه می‌کند تا خانه و زمین خود را رها کنند و در شهرها به کارگری روی آورند، به امید این‌که بتوانند آینده خود و فرزندان‌شان را تضمین کنند. با مهاجرت روستایی‌ها بسیاری از روستاها خالی از وجود مردان یا حتی خالی از سکنه شده‌اند و دختران روستایی که در روستا باقی مانده‌اند، شانس ازدواج خود را از دست داده‌اند. سرشماری سال٩٥ این موضوع را تایید می‌کند که جمعیت شهرنشین ایران نسبت به‌ سال ٩٠، نزدیک به ٣‌درصد افزایش یافته است. رشد ۳‌درصدی شهرنشینی در ایران ناشی از افزایش مهاجرت روستاییان به شهرها، تبدیل برخی روستاها به شهر و ساخت شهرهای جدید است. سمیرا میرحسینی، جامعه‌شناس در این رابطه معتقد است: «مهم‌ترین علت مهاجرت از روستا به شهر را باید در دافعه روستاها و جاذبه شهرها جست‌وجو کرد. تا زمانی که روستاهای ما نتوانند پابه‌پای شهرهای‌مان پیشرفت کنند، تصور افزایش تعداد شهرها و رشد بی‌رویه و خارج از قاعده و قانون شهرنشینی دور از تصور نیست. همچنین وقتی روستاها نمی‌توانند امکانات آموزشی، شغلی و رفاهی مناسبی برای ساکنان‌شان فراهم کنند، روستاییان به شهرها هجوم می‌آورند و به هر قیمتی در اطراف شهر و محله‌های پرخطر ساکن می‌شوند، به امید این‌که بتوانند از امکانات شهر بهره‌مند شوند.

خانوارها، کوچکتر شده‌اند

سمیرا میرحسینی،  جامعه‌شناس معتقد است افزایش استقلال اقتصادی جوانان و مهاجرت داوطلبانه دختران و پسران مجرد از عوامل اصلی افزایش تجردزیستی در شهرهای بزرگ است. دختران و پسران دانشجو که در شهری غیر از محل سکونت خود مشغول به تحصیل هستند، اغلب بعد از پایان تحصیلات در آن شهر کار می‌کنند و مستقر می‌شوند، چراکه معتقدند در شهرستان فرصت اشتغال برای آنها کمتر است. همچنین تاخیر در ازدواج، آسیب‌پذیرتر شدن خانواده‌ها، رواج طلاق، عدم ازدواج مجدد و نیز افزایش امید به زندگی به‌ویژه در بین زنان، سال‌های تنهایی آنها و تجردزیستی را افزایش می‌دهد. سرشماری ‌سال ٩٥  مهر تاییدی بر افزایش تجردزیستی در ایران است، این سرشماری نشان می‌دهد نسبت خانوارهای تک‌نفره ٨,٥‌درصد است که در طی ١٠‌سال گذشته ٣‌درصد افزایش یافته و نسبت خانوارهای ٥نفر و بیشتر ١٧.٥‌درصد کاهش یافته است. میانگین بعد خانوار در سال٩٥، ٣.٣ نفر است که این ارقام نشان از کاهش بعد خانوار و افزایش تجردزیستی دارد.

تهران متراکم

رضا یکی از ساکنان محله پونک تهران، ۲۸‌سال است که در این محل ساکن شده، وقتی به این منطقه آمده بیشتر شبیه یک روستا یا منطقه‌ای در حاشیه تهران بوده، او می‌گوید: «این روزها تا چشم کار می‌کند، ساختمان‌سازی شده، از خانه‌های دو سه طبقه تا برج‌ها و آسمان‌خراش‌های بلندمرتبه، همه این ساختمان در عرض این چند ١٠‌سال ساخته شده است، خانه‌های قوطی‌کبریتی از سروکول هم بالا می‌روند. تا وقتی شب است و مردم در خانه‌های چندین طبقه‌ای می‌روند اوضاع روبه‌راه است، اما از نخستین ساعت‌های روز شهر شلوغ می‌شود، ترافیک و دود و بوق است که در فضا می‌پیچد آن وقت است که شلوغی شهر بیشتر آشکار می‌شود. با این حال مردم حاضرند در یک اتاق به اندازه‌ای که بتوانند پای‌شان را دراز کنند و نصف روزشان را در ترافیک باشند، زندگی کنند، اما در تهران بمانند، هرچه باشد اسمش تهران است و پایتخت‌نشین می‌شوند.» این تراکم در تعداد خودرو‌ها و ترافیک خیابان‌های تهران بیشتر نمود پیدا می‌کند، خیابان‌هایی که کم‌کم به پارکینگی برای خودرو‌ها تبدیل می‌شود. داده‌های سرشماری ٩٥ این گفته‌ها را تصدیق می‌کند. بنابر داده‌های مرکز آمار ایران، استان تهران و بعد از آن البرز، گیلان، مازندران و قم پرتراکم‌ترین استان‌های ایران هستند که نسبت جمعیت به مساحت این استان‌ها نشان از تراکم بالا دارد و استان‌های سمنان، خراسان جنوبی و یزد کم‌تراکم‌ترین استان‌های ایران هستند. نتایج این بررسی نشان می‌دهد در تهران در هر کیلومترمربع ٩٦٩ نفر زندگی می‌کنند که این رقم در استان سمنان ٧,٢ نفر در هر کیلومترمربع است.

ایرانی‌ها باسوادتر شده‌اند

قدیم‌ها خواندن و نوشتن از مزیت‌هایی بود که هرکسی نمی‌توانست از آن بهره‌مند شود، کودکان از همان ابتدایی‌ترین سن زندگی پابه‌پای پدر و مادر کار می‌کردند و فرصت کمتری برای تحصیل داشتند اما با گذشت زمان تحصیل از یک کالای لوکس به یکی از مهم‌ترین و لازم‌ترین بخش‌های زندگی تبدیل شد. جوری که این‌روزها تحصیل از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی محسوب می‌شود. در سال‌های اخیر توجه به تحصیل در جامعه ما افزایش یافته است. توجه به خواندن و نوشتن امری مهم و درخور ستایش است اما متاسفانه این‌روزها در کشور بسیاری از جوانان تنها راه رسیدن به آرزوهای‌شان را رفتن به دانشگاه تصور می‌کنند. در حقیقت در سال‌های اخیر تحصیلات دانشگاهی به کالایی دم‌دستی تغییر پیدا کرده است. مدرک‌گرایی و مک دونالدیزه شدن دانشگاه‌ها در بین جوانان باعث می‌شود که جامعه پر شود از افرادی که در پی چشم و هم‌چشمی به دانشگاه می‌روند، مهندسانی که حتی نمی‌توانند یک پیچ‌ومهره را به هم وصل کنند یا کارشناسانی که هیچ ایده‌ای در سر ندارند. این‌جاست که می‌توان گفت تنها کمیت است که بهبود یافته و کیفیت آموزشی تغییری نکرده است. سرشماری‌ سال ٩٥ نشان می‌دهد که ٩٤,٧‌درصد جمعیت ایران باسواد هستند، بیشترین افزایش میزان باسوادی در‌ سال ٩٥ نسبت به ‌سال ٩٠ مربوط به استان‌های بوشهر، سیستان‌و‌بلوچستان، قزوین، خراسان جنوبی و هرمزگان است.

 با وجود کم‌وکاستی‌هایی که در هر سرشماری وجود دارد، تنها راه نجات، برنامه‌ریزی و بهبود زندگی افراد جامعه، افزایش توسعه یک کشور و آگاهی از تعداد جمعیت آن است که قدرتی برای هر جامعه محسوب می‌شود. در نتیجه همراهی سرشماری می‌تواند کمکی بزرگ به پیشرفت و توسعه آن جامعه داشته باشد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x