رازهای دیپلماسی نفتی به سبک زنگنه
بیژن زنگنه، وزیر نفت در رابطه با زمان عملیاتی شدن تفاهم نامه های نفتی و استفاده از ظرفیت های داخلی توضیح می دهد.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین، جایی نوشته بود «مردهای بزرگ بی دلیل بزرگ نشده اند». آنان کارهایی انجام دادند که افراد عادی به استقبال چنین رویدادهایی نرفته اند. در کنار آن خیلی مواقع صبوری به خرج دادند و بر خلاف گروه زیادی که عجله را بر صبر ترجیح می دهند با تامل راه پیشرفت را طی کرده اند. هم نشینی با افراد و بزرگ و صحبت کردن با آن ها این جمله را ملموس تر می کند. بی تردید بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت که با دیپلماسی حرفه ای نفت خود توانست تیتر روزنامه ها و رسانه ها را با کلمه «برجام نفت» پر کند یکی از این افراد بزرگ است. چهره ای که می توان از او به عنوان نماد موفقیت مدیریت داخلی نام برد و حالا تجربیات آن را برای آیندگان وام گرفت. او که فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۵۹، یعنی ۳۸ سالگی شروع کرد، ردپاهای زیادی را در بخش های انرژی ایران گذاشته؛ به طوری که هم اکنون که در جایگاه وزیر نفت دولت یازدهم قرار دارد به «شیخ الوزرا» مشهور شده است. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، تولید نفت ایران که کمتر از یک میلیون بشکه بود به بیش از ۳ میلیون بشکه رسید، ۱۷ تفاهم نامه با شرکت های خارجی منعقد شد و ۱۱ فاز پارش جنوبی آغاز به کار کرد. فردی که در نشست های اوپک چنان پای حرف خود ایستاد که در دومین نشست اوپک چهار وزیر انرژی و نفت کشورهای دیگر با او به طور خصوصی ملاقات داشتند و در تلاش بودند که با او مذاکره داشته باشند. زنگنه با دیپلماسی نفتی که در این نشست ها به کار برد توانست به نتیجه شگفت آوری برسد. بر این اساس علاوه بر اینکه تولیدات نفت ایران کاهش پیدا نکرد، بلکه روند آن صعودی شد. تمام ردپاهایی که او در بخش سیاست های نفتی گذاشته به نظر می رسد مهر تاییدی بر این گزاره باشد که «مردهای بزرگ بی دلیل بزرگ نشدند.»
به همین ترتیب زنگنه در مصاحبه خود و در پاسخ به این سوال که «شما در گفت وگوهای تان گفته بودید که از همان روزهای ورود به وزارت نفت انتقادهای بسیاری به شما وارد شده است.اما شما هیچ پاسخی به این انتقادها ندادید و در نتیجه بزرگ همه را شگفت زده کردید،این روش شما به نظر می رسد ناشی از یک تکنیک خاص باشد.آیا این یک راز بزرگ در سیاست های شماست که به موفقیت رسیده است؟ ممکن است این تکنیک را بگویید؟» می گوید:
«تکنیکی نیست؛اولا یک مدیر باید برای کارش راهبرد و استراتژی داشته باشد.هدف گذاری کند.واقع گرایی کند.صبوری و حوصله به خرج بدهد.سرسختی داشته باشد.قدرت راهبری دیگران و هماهنگ سازی دیگران را با ایده های خودداشته باشد.خیلی هم تحت تاثیر شرایط نباشد که اگر انتقادی شد،راه خود را عوض کند.باید آستانه تحمل خود را بالا ببرد.سعی کند که اگر راهش درست است دیگران را قانع کند.در نهایت تابع نظر دیگران هم نباشد که سریع راه خود را عوض کند.باید به روش خود اعتقاد داشته باشد.اگر توانست اجرا کند،موفق می شود اما اگر هم نتوانست لازم نیست از اصولش کوتاه بیاید،می تواند کنار برود.بهتراز این است که یک مدیر بخواهد به هرقیمتی خود را حفظ کند.این خیلی بد است.»
در ادامه پاسخ های بیژن زنگنه به سوالات را می خوانید:
اگر اجرای این قراردادها به موقع نباشد و به تاخیر بیفتد،آیا باعث نمی شود که صنعت نفت ما دچار بحران شود؟
بله در بلند مدت امکان پذیر است.ما حدود 10 میدان نفتی داریم که حدود 30 درصد تولید خشکی ما از این میادین صورت می گیرد.بعضی از این میدان ها 80 سال است که تولید می کنند.از سال 1314 و 1316 تولیدشان شروع شده و الان هم نزدیک یک میلیون بشکه نفت تولید می کنند.این میادین در نیمه دوم عمر خود قرار دارند. از پلاتو عبور کرده اند و در سیر نزولی قراردارند.ما باید برای حفظ این میادین اقدام کنیم.اکثر آنها طرح های افزایش بازیافت و بهبود بازیافت نداشته اند. در میادین جدید هم باید تلاش کنیم که با بازیافت با کیفیت بالاتر کار کنیم.ضمن اینکه بعضی از تاسیساتی هم که در جنوب و فلات قاره داریم عمری بیش از 50 سال دارند.یعنی بیش از 25 سال از عمر مفید این تاسیسات گذشته اما ماهنوز از آنها استفاده می کنیم و این استفاده ها ایمن نیست. این بخش ها هم نیاز به سرمایه گذاری عظیم دارد.لذا، اگر نتوانیم درطرح های جدید نفت سرمایه گذاری کنیم، به مشکل برخواهیم خورد.برای سرمایه گذاری از طریق منابع داخلی هم با مشکل مواجه هستیم چون حجم منابع داخلی ما بسیار کم است.حتما باید از منابع خارجی استفاده کنیم.ولی فقط مشکل ما پول نیست.مهمتر از پول ما نیاز به فناوری پیشرفته برای بازیافت در بهترین سطح ممکن داریم.
در این رابطه ما ظرفیت های خالی در پیمانکاران و مشاوران ساخت داخل داریم،چرا از این ظرفیت استفاده نمی شود؟
این ربطی به بازیافت ندارد.حتما در اجرای قراردادها از ظرفیت های داخلی استفاده می شود، اما قرارداد نفتی یا پیمانکار نفتی کسی نیست که چاه حفر می کند.پیمانکار نفتی کسی نیست که لوله کشی می کند یا حفاری می کند؛ بلکه پیمانکار نفتی کسی است که مدیریت مخزن و مدیریت کلان پروژه را برعهده دارد.این بخش از کار است که به ما می گوید بازیافت چقدر باید تعیین شود. درست است که او طراحی می کند که چقدرمثلا آب تزریق کنیم اما اجرا را پیمانکار انجام می دهد.حالا آن پیمانکار می تواند از تجهیزات داخلی یا خارجی استفاده کند،اما پیمانکار نفتی که به عنوان طرف اصلی قرارداد از ان یادمی کنم هیچ کدام از کارهای یادشده را انجام نمی دهد.یا چاه احداث نمی کند.چاه را شرکت حفاری احداث می کند.اینها پیمانکاران EPC یا پیمانکاران EDP هستند یا پیمانکاران OSC هستند که کار را انجام می دهند.الان شرکتی مثل توتال،انی یا شل فقط مهندسی مخزن و مدیریت پروژه انجام دادند.اصلا نه پالایشگاه ساختند،نه حفاری کردند،نه عرشه ساختند.هیچ کدام ازاین کارها را انجام ندادند.همه کارهای توسط پیمانکاران دست دوم آنها انجام می شود.اصلا ساختار قراردادهای نفتی بر مبنای این است که هیچ کاری را خودشان انجام نمی دهند.بعضی ها به اشتباه فکر می کنند ما پیمانکار می گیریم.اصل برای ما این است که شرکتی ضمانت بدهد، که اگر این طرح دارد 100 هزار بشکه تولید می کند و به مرور با یک منحنی 100 هزار بشکه از آن کم می شود،این شرکت بتواند بامنحنی بالاتر ازاین رقم تولید را بالا ببرد.در نهایت حق الزحمه و پولی که هزینه کرده است،از محل مازاد تولید برداشت کند.