۳ کار منحصر به فرد کارآفرینان موفق
اگر به فعالیتها و نقش آفرینی کلیدی رهبران خلاق در شرکتهای موفق نگاهی بیندازید، درمییابید اغلب آنها دست به کارهایی میزنند که میتواند باعث جهش خیرهکننده شرکتها و سازمانهای تحت رهبری شان شده و آنها را نسبت به رقبا متمایز سازد.
در این میان، سه اقدام و فعالیت کلیدی وجود دارد که تقریبا تمام رهبران خلاق شرکتهای پیشرو و مبتکر با انجام آنها توانستهاند دست به کارهای بزرگ بزنند و بسیاری از ناممکنها را ممکن سازند. در ادامه به این سه اقدام طلایی اشاره خواهد شد.
اقدام طلایی 1: ارتباطات، پیوندهای درون سازمانی و برونسازمانی عمیقی ایجاد میکنند
دنیای امروز را «دنیای ارتباطات» نامیدهاند؛ دنیایی که در آن شبکههای ارتباطی حرف اول و آخر را میزنند و شاهکلید موفقیت در هر کاری محسوب میشوند. کریس اندرسون، مدیرعامل شرکت 3D Robotic که یکی از موفقترین شرکتها در زمینه ساخت پهپادها در جهان است، در مورد اهمیت ایجاد شبکههای ارتباطی در دنیای کسبوکار میگوید: «سالها قبل از اینکه شرکتم را تاسیس کنم شروع کردم به جمعآوری اطلاعات و شکل دادن به ارتباطات با افراد و نهادهایی که میدانستم پس از آغاز کارم به آنها نیاز خواهم داشت. من برای این کار وبسایتی طراحی کردم که پس از مدت کوتاهی به مکانی تبدیل شد برای تبادل نظر و ایده پردازی در حوزه هوش مصنوعی و پهپادها و در همین جا بود که کارمندان آینده شرکتم را شناسایی کردم.» به گزارش دنیای اقتصاد، به گفته آقای اندرسون، این ارتباطات تنها به دوره پیش از تاسیس شرکت و نفرگیری محدود نشد و پس از جذب افراد موردنظر نیز ادامه پیدا کرد؛ بهطوری که کارکنان بخشهای مختلف شرکت بهطور پیوسته به تبادل ایدهها و ارتباطات همهجانبه با همدیگر در درون شرکت تشویق میشدند و نتیجه آن شد که تمام ارکان بدنه شرکت 3D Robotic به معنای واقعی کلمه مثل اعضای یک بدن عمل میکنند. علاوه بر این، ارتباط کل شرکت با عوامل موثر در محیط پیرامون آن نیز چشمگیر است؛ بهطوری که به گفته مدیر عامل این شرکت، یعنی آقای اندرسون مهمترین فعالیت او در کنار وظایف ذاتیاش بهعنوان مدیرعامل، چیزی نیست مگر ایجاد شبکههای ارتباطی با عوامل بیرونی و سایر شرکتها و نهادها.
اقدام طلایی 2: از طریق تجربیات کوچک دست به تغییرات بزرگی میزنند
سالها پیش، جیم هکت که بعدها به مدیرعاملی شرکت Steelcase رسید، تصمیم گرفت به مدت 6 ماه دفتر کار تمام مدیران ارشد شرکتش را از ساختمان اداری لوکس و مجلل شرکت به محلی در کنار خط تولید فولاد شرکت ببرد. او میخواست تجربه کار کردن در محیط واقعی و بودن در کنار کارگران را به مدیران پشت میز نشین شرکت متبوعش بیاموزد. پس از آن بود که رابطه بین مدیران و کارکنان این شرکت بهبود چشمگیری پیدا کرد و تا حد زیادی درصد شکایات و اعتراضات کاهش پیدا کرد.او در گام بعدی از اعضای تیم مدیریتی اش خواست برای اجرای برنامه مقدماتی ارتباطات باز مدیریتی و پرسنل به او بپیوندند و این کار را با خریداری و استفاده مداوم از محصولات تولیدی شرکت در منزلشان آغاز کنند و چنانچه طی 6 ماه نخست استفاده از این محصولات از کیفیت آنها ناراضی بودند آن را صادقانه اعلام کنند. نتایج حاصله از این ابتکار پس از 6 ماه همه را به تعجب واداشت و تاثیری شگرف بر بهبود کنترل کیفیت محصولات و فرآیند رفع عیوب و رسیدگی به شکایات شرکت داشت.این تجربه کوچک و قابل پیادهسازی در کنار ابتکارات و تجربیات متعدد دیگر که مبدا اغلب آنها خود آقای هکت بود، موجب شد شرکت Steelcase پس از مدت کوتاهی به یکی از موفقترین شرکتهای سازنده تجهیزات فولادی در آمریکا تبدیل شود و گوی سبقت را از رقبا برباید. نکته جالب و آموزنده در این میان آن که پس از پایان دوره شش ماهه اجرای آموزشی این طرحها بنا به درخواست خود مدیران و کارکنان طول دوره آن تمدید شد و اکنون حدود بیست سال است که در شرکت Steelcase دفتر کار مدیران شرکت در کنار خط تولید است و تمام مدیران شرکت از محصولات تولید شده شرکت در خانههایشان استفاده میکنند.
اقدام طلایی 3: نوآوریها و ایدههای نابشان را از طریق داستان گویی آغاز میکنند
اغلب بازاریابها میدانند که کیفیت پیامرسانی و نحوه ارائه یک پیام تبلیغاتی برای یک محصول، برند یا سرویس جدید از چه اهمیت تعیینکنندهای برخوردار است. خلاقترین و موفقترین مدیران و رهبران عصر ما نیز از داستانگویی و تصویرسازیهای جذاب برای معرفی محصولات یا ایدههای جدیدشان بهره میبرند. آنها به درستی و به خوبی میدانند که یک داستان مهیج و تاثیرگذار میتواند در ذهن سرمایهگذاران و مشتریان بالقوه نفوذ کند و راه را برای اقدامات بعدی آماده سازد.
استیو جابز، رهبر اسطورهای و فقید شرکت اپل از مهارت داستانگویی استادانهای برای توضیح در مورد مزایا و فرصتهای نهفته در یک ایده جدید برای سرمایهگذاران و سهامداران برخوردار بود؛ بهطوری که در اغلب موارد، تاثیر شگرف داستانهای استیو برای اعضای هیاتمدیره یا سهامداران اپل مشهود بود. او از همین مهارت بی نظیرش در مراسم معرفی محصولات جدید شرکت اپل برای تاثیرگذاری بر مشتریان و خریداران پرشمار آن نیز استفاده میکرد. او در سخنرانیهای ماندگارش نیز از همین ابزار بهرهها برد که نمونه بارز آن را همه به یاد دارند: سخنرانی تاریخی او در دانشگاه استنفورد که با داستانی از دوران کودکیاش آغاز شد و تمام حضار در سالن را میخکوب کرد.