چگونه مطمئن شویم خواستگار، مجرد است؟
چگونه میتوان از مجرد بودن خواستگار مطمئن شد؟ اگر خلاف این امر پس از ازدواج روشن شد، قانون در این مورد چه میگوید؟ کارشناسان وکیلآنلاین به این پرسشها پاسخ دادهاند.
پرسش مخاطب وکیلآنلاین درباره چگونگی اطمینان از مجرد بودن خواستگار این است:
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از میزان، با سلام و خسته نباشید.میخواستم بدونم چطور میشه از سابقه ازدواج و طلاق کسی که شناسنامه المثنی گرفته و صفحه مربوطه سفید هست مطلع شد؟ و سوال دوم اگر فرد سابقه ازدواج و طلاق داشته باشد و با گرفتن المثنی آنرا پاک کرده باشد و در زمان ازدواج و بعدش در زندگی آنرا پنهان کند چگونه میشود شکایت کرد؟
پاسخ کارشناسان وکیلآنلاین:
در خصوص سوال اول باید بیان داشت که یکی از مصادیق بسیار شایع جرمِ فریب در ازدواج، عدم اعلام سابقه ازدواج یکی از طرفین عقد می باشد. به عبارت دیگر تجرد یکی از مواردی است که عقد بر مبنای آن واقع می گردد.
به طور مثال مردی که قبلاً سابقه ازدواج و جدایی از همسر داشته به خواستگاری دختر خانمی می رود و خود را مجرد معرفی و بیان می نماید تاکنون سابقه ازدواج نداشته است و عقد ازدواج بر مبنای این امر واقع می شود.
همچنین آنکه ممکن است فردی قصد تجدید فراش داشته باشد و بواسطه اینکه دو شناسنامه دارد، ازدواج اول خود را از زن دوم مخفی می نماید و اقدام به ثبت ازدواج خود در شناسنامه دوم می نماید.
از طرف دیگر همواره این احتمال وجود خواهد داشت که عمل فریب در ازدواج توسط زن رخ دهد. به طور مثال زن ازدواج پیشین خود را از مرد مخفی نماید.
اما به منظور جلوگیری از گرفتار شدن در چنین دامهایی و نیز حفظ حرمت و حریمِ این سنت مقدس راه کارهایی وجود خواهد داشت. یکی از این راه کار ها اخذ گواهی تجرد پیش از وقوع عقد ازدواج می باشد.
گواهی تجرد تاییدیه ای است که بر مبنای اطلاعات مندرج در سند سجلی شخص صرفاً برای صاحب سند و براساس درخواست وی یا وکیل قانونی ایشان صادر می شود. این درخواست به صورت اینترنتی نیز امکان پذیر خواهد بود.
به عبارت دیگر گواهی است مبنی بر اینکه صاحب شناسنامه سابقه ازدواج نداشته و یا ازدواج واقع شده منجر به جدایی بر اثر طلاق، فسخ نکاح، بذل یا انقضاء مدت در ازدواج منقطع و فوت همسر شده باشد. در این موارد بهترین راه اقدام به گرفتن گواهی تجرد می باشد. ضمناً زمانی که ازدواج بر مبنای مجرد بودن طرفین واقع شده باشد و بعداً خلاف آن ثابت گردد این عمل جرم بوده و قابل مجازات خواهد بود.
از همین روی ماده 647 از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی بیان می دارد: چنانچه هریک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هریک از آنها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم می گردد.
به عبارتی دیگر تحقق جرم مذکور در این ماده منوط به این است که زوج یا زوجه امری خلاف واقع و حقیقت را که وجود و واقعیت نداشته است صراحتاً اعلام نمایند که وجود دارد.(فعل مادی مثبت)
به طور مثال هرگاه زوج درحالیکه دارای همسر می باشد، با فرد دیگری ازدواج نماید و به وی اعلام کند که مجرد است، مجازات مقرر در ماده موصوف قابل اعمال بر وی خواهد بود. به عبارتی دیگر عقد ازدواج می بایست بر مبنای آن امر واهی، واقع شده باشد.
این درحالی است که امکان تحقق جرم مذکور در این ماده نیز از طریق ترک فعل وجود خواهد داشت. مثلاً همان مرد در مثال فوق هیچ صحبتی راجع به ازدواج قبلی خود نکند و زن نیز با این تصور که وی تا به حال ازدواج نکرده است با وی ازدواج می کند، زیرا عقد متبایناً ( یکسری خصوصیات وجود دارد که بیان نمی شوند، اما مساوی با بیان شدن آنهاست) بر مجرد بودن مرد واقع شده است. چه اینکه وقتی شخصی خواستگاری می رود به این معناست که تا به حال ازدواج نکرده است، بنابراین در جلسه خواستگاری از وی نمی پرسند که آیا تا به حال ازدواج کردی یا خیر. بنابراین اگر خلاف این امر باشد و وی بیان نکند که قبلاً ازدواج داشته است، عمل فریب در ازدواج محقق خواهد شد.
اما قانون مدنی برای شخص فریب خورده در ازدواج نیز علاوه بر جزای کیفری مقرر در قانون مجازات اسلامی امکان فسخ نکاح را پیش بینی نموده است و از این رهگذر در ماده 1128 خود بیان می دارد:
هرگاه در یکی از دو طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود. خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.
این حق فسخ از موجبات و علل انحلال ازدواج محسوب می گردد، خواه ازدواج دائم باشد خواه موقت. این حق فسخ و نیز اعمال آن که بر مبنای جلوگیری از زیان همسری است که حق فسخ برای او شناخته شده است، همانند قاعده با هر لفظ یا فعلی واقع می شود، لذا اعمال آن نیازمند به رعایت تشریفات خاصی از جمله رعایت تشریفات طلاق نمی باشد. علاوه آنکه برای تحقق فسخ و انحلال نکاح از این طریق، حکم دادگاه نیز شرط نمی باشد. بنابراین کسی که دارای حق فسخ می باشد (حسب مورد زوج یا زوجه)، باید اراده خود را بر فسخ به گونه ای اعمال کند. به طور مثال این امکان را خواهد داشت تا از طریق ارسال اظهارنامه رسمی یا پست سفارشی این کار را انجام دهد. البته به منظور آنکه بتواند انحلال نکاح را در دفتر رسمی و در شناسنامه خود به ثبت برساند و نیز برای حل اختلاف که اغلب در این گونه موارد پیش می آید رجوع به دادگاه لازم می شود. این درحالی است که اعمال حق فسخ ناشی از تدلیس در ازدواج فوری می باشد، بنابراین اعمال این حق بدون رعایت فوریت آن واجد آثار قانونی نخواهد بود.