لزوم پذیرش کسبوکارهای جدید
ورود اپلیکیشنهایی مانند «تپسی» و «اسنپ» این روزها معادلات دخل تاکسیرانان را بر هم زده و بسیاری از فعالان سنتی این حوزه از ورود سیستمهای نوین به بازار انتقاد میکنند، چرا که این اپلیکیشنها شهروندان را متوجه قیمت واقعی جا به جایی از مبدا به مقصد کردند و در واقع نرخ بعضا «من درآوردی» برخی از رانندههای تاکسی را شکستند.
از ویژگیهای اصلی اپهایی مانند تپسی و اسنپ این است که از سرعت بسیار بالایی برخوردارند و با استفاده از تاکسیهای اینترنتی، هم در زمان و هم در هزینه صرفهجویی میشود. به علاوه، استفاده از نوع تاکسیها تاثیر بسزایی در کاهش آلودگی هوا دارد. اما این موضوع که چرا تاکسیها یا آژانسهای مسافربری با چنین سیستمی مخالف هستند، جای سوال دارد! به عبارت دیگر امروزه فعالان سنتی به جای رقابت با کسب و کارهای نوین سعی در خارج کردن آنها از میدان دارند. این دست از مشاغل نیز میتوانند با افزایش کیفیت، تعدیل قیمت و برخورد مناسب با مشتریان بازار از دست رفته خود را احیا کنند، زیرا با انجام این کار شانس بیشتری برای موفقیت پیدا میکنند. در این بین دولت و مسئولان نیز همواره حمایت خود را از کسب و کارهای نو اعلام میکنند، اما زمانی که منافعشان به خطر میافتد جلو پیشرفت این دست از مشاغل را میگیرند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، محسن جلالپور، رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران و فعال اقتصادی در رابطه با لزوم گسترش کسب و کارهای نوین به ویژه ادامه روند فعالیت اسنپ و تپسی میگوید: «بخش سنتی بازار جای مانع تراشی برای فعالیتهای نوپا و دانش محور، باید به فکر تجدید ساختار باشد و خود را برای رقابت بهتر آماده کند. در سایه رقابت، هم کیفیت ارتقا پیدا میکند و هم قیمتها کاهش مییابد.»
چرا با اینکه مسئولان بارها در صحبتهای حمایت خود را از کسب و کارهای نوین اعلام کردهاند، همچنان شاهد بسته شدن اپلیکیشنهایی مانند اسنپ و تپسی هستیم؟
در چند وقت اخیر اخبار ضد و نقیضی درباره توقف فعالیت اسنپ و تپسی شنیده میشود. نمیدانم این خبرها چقدر واقعیت دارد، اما با توجه به شایعاتی که در هفتههای گذشته درباره این دو شرکت نوپا شنیده شد، افکار عمومی نگران شده است. باید در نظر داشت که استفاده از این سیستمها میتواند به رقابت در بازار بینجامد و در نهایت رضایت مشتریان و شهروندان را به ارمغان میآورد. نباید به خاطر حمایت از فعالهای سنتی در این کسب و کار بازار این افراد را کساد کرد.
برای اولین بار نیست که شاهد چنین اتفاقی هستیم. جلوگیری از ادامه روند فعالیت این کسب و کارها چه نتایجی را برای اقتصاد در پی دارد؟
به طبع فعالان سایر حوزههای کسب و کار که به شکلی جدید کالا یا خدمات ارائه میدهند، در این مدت شاهد مشکلات متعددی شدهاند که در رابطه با اسنپ و تپسی هم این معضلات ادامه دارد. باید اشاره داشت که امروز بخش عمدهای از صنایع کهنه و فرسوده و نهادهای فرتوت اقتصاد ایران به دلیل ناکارآمدی و عدم بهره وری به بنبست رسیدهاند. این بخشهای اقتصاد ایران دیگر توانایی اثرگذاری بر اشتغال و رشداقتصادی را ندارند، اما دولتها به دلایل مختلف اصرار بر تداوم این وضع دارند، در حالی که سالها پیش باید از ادامه فعالیت این نهادها جلوگیری میشد و حکم به ورشکستگی این بخشها میدادند. اکنون این بخشها گودالهای منابع اقتصادایران هستند که ناکارآمدی آنها با خروارها منابع، تبدیل به کارآمدی و توانایی نمیشود. طبق قاعده اگر سازوکارهای اقتصاد ایران مبتنی بر نظام بازار بود و نهاد دولت تمام قدرت را در دست نمیگرفت، مجبور به پاسخگویی میشد و باید ورشکستگی این بخشها را میپذیرفت و ما شاهد ریزش بسیاری از بنگاههای ناکارآمد بودیم. در عوض انتظار این بود که با باز شدن فضا و حرکت به سوی آزادسازی اقتصادی، شاهد رویش بنگاههای چالاک و کارآمد باشیم که نقش و اثرگذاری زیادی بر اشتغال و رشد اقتصادی داشتند.
آیا این موضوع باعث ایجاد انحصار در بازارهای کالا و خدمات کشور نشده است؟
به هرحال اتفاقی که به آن اشاره شد، به وقوع نپیوست و افراد خلاقی پیدا شدند که از اندک فضای موجود استفاده کردند و شرکتهای کوچکی راه انداختند که در مدت زمان بسیار کوتاه، اثر گذاری زیادی در جامعه و اقتصاد کشور داشتند. به عنوان مثال، سالهای طولانی بود که با معضل کیفیت پایین و قیمت بالای خدمات تاکسیها و تاکسیهای تلفنی مواجه بودیم. در این میان شرکتهای کم ادعایی ظهور کردند که بدون کمکهای دولتی توانستند هم مشکل قیمت و هم مشکل کیفیت تاکسیرانی را در ایران ارتقا دهند. من نیز به عنوان شهروند تجربه استفاده از این خدمات را داشتم و حتی یک بار یک مسیر را با دو نوع سنتی و مدرن تجربه کردم که واقعا شرکتهای آنلاین بسیار منظمتر خدمات خود را ارائه دادند.
پس چرا همواره در مسیر استارتاپها شاهد ایجاد موانع مختلفی هستیم؟
بدون شک هرکس از خدمات استارتاپها در بخشهای مختلف استفاده کرده باشد کیفیت بالای خدمات آنها را تایید میکند. در بخشهایی نظیر سفارشات غذا و کترینگها، کالاهایی نظیر پوشاک و حتی مواد غذایی، تاکسیرانیها، خرید آنلاین کتاب و محصولات فرهنگی و در هرکجا که این شرکتها فعال شدهاند رضایت عمومی افزایش یافته و قیمتها نیز کاهش پیدا کردهاست. در همین شرایط، بخش سنتی بازار ایران علیه این شرکتها دادخواست مطرح کرده و خواستار محدودیت فعالیت آنها شده است. اکنون این سوال مطرح میشود که دولت در برابر این مشکل بزرگ چه راههایی پیشرو دارد. راه اول، پاک کردن صورت مساله و دادن حکم به توقف فعالیت اینگونه شرکتهاست، اما قطعا این سیاست،هزینههای بسیار سنگینی به دنبال دارد.
آیا این سیاست باعث دور شدن سرمایهگذاران خارجی از ایران نمیشود؟
بله، پیام این سیاست برای سرمایهگذاران خارجی مخرب و زیانبار خواهد بود. ذره ای تردید نباید داشت که هزینههای توقف فعالیت این شرکتها بسیار زیانبار خواهد بود. راه دوم این است که دولت با تمام توان از فعالیت اینگونه شرکتها حمایت کند. هزینههای سیاسی،اجتماعی و اقتصادی محدود کردن فعالیت این گونه شرکتها باید محاسبه شود و دولت و تشکلهای کسب و کار باید از این گونه فعالیتها حمایت کنند و نگذارند بخش فرسوده و ناکارآمد اقتصاد ایران، بیش از این برای این گونه فعالیتها محدودیت و ناامنی ایجاد کند. مردم به خوبی قادرند کالای خوب را از کالای بد تشخیص دهند و حذف کالای خوب از سبد مصرفی آنها قطعا هزینههای زیادی خواهد داشت. علاوه بر این، رهبر انقلاب بارها و بارها درباره اهمیت اقتصاد دانشبنیان اظهارنظر کردهاند. توصیههای ایشان همواره مبتنی بر حمایت از کسب و کارهای دانش بنیان بوده و همواره از دولتها گلایه کردهاند که چرا به اندازه کافی به کسب وکارهای دانش بنیان اهمیت نمیدهند.
آیا بخش سنتی بازارهای مختلف توانایی رقابت با کسب و کارهای دانش بنیان را دارند؟
بخش سنتی بازار به جای مانع تراشی برای فعالیتهای نوپا و دانش محور، باید به فکر تجدید ساختار باشد و خود را برای رقابت بهتر آماده کند. در سایه رقابت، هم کیفیت ارتقا پیدا میکند و هم قیمتها کاهش مییابد. به نظر من دولت یازدهم در معرض یک آزمون مهم و تعیین کننده قرارگرفته است. باید قاطع بود و با حل ریشهای و درست این مشکل، پیامهای درست به سرمایهگذاران داخلی و خارجی و از همه مهمتر به نخبگان جامعه داد.