درآمد میلیونی در مترو شاپ
مترو تهران مانند صحنه تئاتری شده که مسافران حکم تماشاچی را دارند و فروشندهها بازیگران نقش اول آن هستند
مترو تهران مانند صحنه تئاتری شده که مسافران حکم تماشاچی را دارند و فروشندهها بازیگران نقش اول آن هستند. برای درک بهتر بازار مکاره مترو کافی است تنها یک بار از مترو استفاده کنید. به محض اینکه در قطار باز میشود، جمعیت زیادی از فروشندهها همراه با مسافران وارد شده و شروع به باز کردن کیسهها و کیفهای بزرگ و کوچک خود میکنند. سناریوی فروش در مترو به این صورت است که هرکه زودتر شروع کند و یا صدایش بلندتر باشد و یا با قدرت طنز مشتریها را سرگرم کند، موفقتر خواهد بود. از شیرمرغ تا جان آدمیزاد در مترو فروخته میشود، بهطوریکه دیگر فروش مسواک، آدامس، لوازم آرایش، شال و روسری، لباس زیر، جوراب، بدلیجات، انواع هندزفری، لواشک و دونات با قیمت بین هزار تا 10هزارتومان در مترو قدیمی شده بلکه اکنون کیسه خواب با قیمت 150 تا 200 هزار تومان و کفش نیمبوت برای زمستان به قیمت 45 تا 60 هزارتومان هم در مترو فروخته میشود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون ، متکدیان هم در بازار مترو معروف به متروشاپ از غافله عقب نماندهاند و با ظاهر آشفته و کثیف مشتریها را دعا کرده و با کودکی که در آغوش دارند مردم را سرکیسه میکنند. سن و سال در فروشندگی در واگنهای قطار ملاک نیست. از پیرزن و پیرمرد و دختر و پسر جوان گرفته تا دختربچهها و پسربچههای شش یا هفت ساله که جنس بنجل چینی یا ترکیهای قاچاق در دست گرفته و به اصرار به مسافران میفروشند. متروی تهران برخلاف متروی کشورهای توسعه یافته دنیا که مکانی همانند موزه برای توسعه گردشگری و جذب توریست است، تبدیل به بازاری مکاره برای دستفروشی و یا سودآوری هرچه بیشتر شهرداری از این وسیله حملونقل عمومی زیرزمینی شده است.
بازار مکاره
برای بررسی بیشتر متروشاپ به ایستگاه یک متروی تهران رفتم. ساعت حوالی نه صبح بود.با گذشت زمان ایستگاه مترو شلوغتر میشد به حدی که جا برای نفسکشیدن نبود. در بین حجم بالای دستفروشان زن، دختر بچههای کم سن و سالی هم مشغول فروختن فال با عجز و ناله به مسافران بودند.همهمهای برپا بود. زنی در یک دست جعبه ای از انواع لوازم آرایش داشت و در دست دیگر کیسهای از انواع آدامس و کیک که با صدای بلند اجناس خود را تبلیغ میکرد. برای فروختن آدامس به طرفم آمد. از فرصت استفاده کردم و در حین خرید یک بسته آدامس دو هزار تومانی با کمال تعجب پرسیدم چرا امروز تعداد دستفروشان داخل مترو اینقدر زیاد شده است. فروشنده با عصبانیت در جوابم،گفت: «بیکاری. گرانی. نبود کار تمام وقت و ثابت برای ما زنان سرپرست خانوار. افزایش تعداد دستفروشان واگنهای مترو مختص امروز نیست، بلکه روز به روز به تعداد آنها افزوده میشود. خدا را شکر مکانی برای کسب درآمد دارم تا اجاره آپارتمان 50 متری خود را سر موقع پرداخت کنم تا خودم و بچههایم کارتن خواب نشویم. این مامورهای شهرداری هم نمیگذارند که درست و حسابی و با آرامش کارکنیم».
سر درددلها باز میشود
در همین زمان دختر جوانی که کنار دستم نشسته بود، سری تکان داد و گفت: «در این یک سال اخیر تعداد زنان دستفروش در داخل واگنهای مترو بسیار زیاد شده. در سالهای گذشته دستفروشی پدیده زشت اجتماعی بود و حتی زنان سرپرست خانوار هم خجالت میکشیدند که دستفروشی کنند، اما دیگر نگرش مردم تغییر کرده و دستفروشی عملکرد زشت اجتماعی نیست بلکه افتخار هم محسوب می شود که دزدی نمیکنند و پول حلال بر سر سفره خود و خانوادههایشان می برند.البته همه دستفروشها نیازمند نیستند. برخی از دوستانم که وضع مالی خوبی هم دارند، مشغول به فروختن ریمل یا زیورآلات در واگنهای مترو هستند. حتی من را هم تشویق میکنند که به جای کارمند اداره بودن و دریافت ماهانه 900 هزار تومان، به سمت فروش لوازم آرایش و لباس زیر در مترو بروم که به گفته خود آنها ماهانه بیش از دو میلیون تومان درآمد دارد». در بین حرفهای آن دختر جوان، دختر جوان دیگری که روزنامه نیازمندیها برای کار را در دست داشت با پوزخندی، گفت: «چند ماه از زمان فارغالتحصیلیام میگذرد، اما هنوز کار پیدا نکردهام. با این تفاسیر فروشندگی در مترو شغل خوبی است. بهتر است که فروشنده مترو بشوم تا منشی یک شرکت».
فراوانی مشتری
در همین لحظه فروشنده لوازم آرایش که برای رفع خستگی روی صندلی نشسته بود، خطاب به آن دختر جوان میگوید: فراوانی مشتری در مترو باعث شده که دستفروشی در مترو شغلی با درآمد مناسب باشد. اگر میخواهی وارد این شغل بشوی برای شروع کار حداقل 300 هزار تومان نیاز داری و باید اجناسی را که شامل لوازم آرایش، لباس زیر، جوراب، بدلیجات، انواع هندزفری، لواشک و دونات و... است، از بنکداریهای مشخصی در خیابان مولوی، خیام و بازار تهران تهیه کنی. شاید در نگاه اول ، فروشندگی در مترو راحت باشد اما به دلیل زیاد شدن دست در این کار، فروشندگی در مترو با مافیای بازار مواجه شده است. بهتر است ابتدا از ایستگاههای امام خمینی به پایین شروع کنی تا چم و خم کار را یاد بگیری.
میزان درآمد
با یک حساب سر انگشتی از بین صحبتهای فروشنده و مسافران،میتوان دریافت که میزان درآمد هر فروشنده در داخل واگنهای قطار در ماه، بین 500 هزار تا دومیلیون تومان خواهد بود که با احتساب میزان خرید جنس، حدود 300 هزار تا یک میلیون تومان درآمد خالص برای افراد متصور خواهیم بود و با توجه به اینکه این افراد بیشتر خانوادگی کار میکنند، میتوان گفت فروشندگان مترو با وجود مشکلات متعدد درآمدخوبی دارند.
دلایل دستفروشی
محسن ایزد خواه کارشناس اقتصادی، درخصوص پدیده دستفروشی میگوید: دستفروشی که در چند سال اخیر در کشور ما رو به فزونی نهاده است، ناشی از چند مساله است. اولین مساله نرخ بالای بیکاری است. در کشور ما با وجود فعالیتهایی که دولتها برای ایجاد اشتغال در اقتصاد رسمی داشتهاند، هنوز ایران از لحاظ نرخ بیکاری جزو پنج کشور اول جهان است. آمارهای رسمی نیز حاکی از این است که ما چه به صورت بالقوه و چه بالفعل، بیش از پنج میلیون نفر نیروی بیکار در کشور داریم. بنابراین بخش مهمی از پدیده گسترش روزافزون دستفروشی، ناشی از گسترش لشکر بیکاران در کشور است. دومین نکتهای که در مساله دستفروشی نقش کلیدی و اساسی خواهد داشت، شاغلینی هستند که حقوق کار اول آنها، برای هزینههای زندگی کفایت نمیکند. ما پدیده دستفروشی را بیشتر در معابر و ایستگاههای مترو، جلوی بازار و در مکانهای پرتردد میبینیم.در حالیکه از نظر من میتوان این پدیده و فعالیتهای غیررسمی را با یک دید و از یک منظر دیگر هم بررسی کرد. مثلا مسافرکشیهایی که به صورت گسترده در تهران دیده میشود و حتی ماشینهایی از شهرستانهای اطراف تهران نیز دیده میشود که برای کار به تهران میآیند و در قلمروهای مجاز مسافرکشی میکنند. این کارشناس اقتصادی، تصریح میکند: نکته سومی که میتواند سهم قابل توجهی در گسترش دستفروشی داشته باشد، بازنشستگان و مستمریبگیران صندوقهای بازنشستگی هستند که با توجه به نرخ تورم و عدم افزایش حقوق آنها و یا تاخیرهایی که برای افزایش دستمزدهای آنها در برخی سالها اتفاق افتاده است، به ناچار با اندک سرمایه خود وارد بازار دستفروشی میشوند تا بتوانند کمکهزینهای برای مابهالتفاوت هزینههای زندگی و حقوقی که از صندوقهای بازنشستگی و بیمهای دریافت میکنند، باشد. مساله چهارم که میتواند بخشی از پدیده دستفروشی را به خود اختصاص دهد، افرادی هستند که سرمایه لازم و کافی برای تهیه یک مکان ثابت ندارند و با سرمایه اندکی که دارند به صورت سیار در مکانهای مختلف، کار میکنند و بر حسب تجربهای که دارند انواع کالاها را به مردم عرضه میکنند. پنجمین موردی که در گسترش دستفروشی دخیل است، فشارهای مالیاتی و تامین اجتماعی است که باعث میشود کارگاهها قادر به ادامه حیات نباشند. بنابراین مشاهده میشود که تعداد کارگاههایی که بیمه هستند، روزبهروز کمتر میشوند و تعداد افراد آنها کاهش پیدا میکند و در نهایت کارفرمایان سابق به این سمت میروند که محصولاتی را حتی در منزل تولید کنند و به بازار عرضه کنند.بدون شک دستفروشی به دلیل توزیع کالای قاچاق، تاثیر منفی در بخش تولید و صنعت داخلی میگذارد به طوری که با تمرکز بر سوددهی، دلالی و نپرداختن مالیات و متعهد نبودن به اقتصاد داخل، باعث آسیب اقتصاد میشود. در مترو شاپ این آسیبها در کنار به خطر انداختن سلامت و امنیت مسافران جای بحث بیشتری پیدا میکند. مترو شاپ خارج از نگاه اجتماعی و از بعد اقتصادی تاثیر زیادی بر زندگی فروشندگان دارد، بنابراین شهرداری و سازمان مترو با استفاده از فضاهای مرده ایستگاهها و بدون نگاه درآمدی به این غرفهها میتوانند با هدایت این میزان نقدینگی به سمت صحیح، ضمن سرو سامان دادن به این بازار، واگنها را از شلوغی و بیسامانی نجات دهند.