پاسخ به اظهارات ضدایرانی ترامپ
بودن یا نبودن امریکا؛ مساله این است. تا چهار روز دیگر، مذاکرات صلح سوریه اینبار در آستانه قزاقستان میان معارضان سوری و دولت بشار اسد برگزار خواهد شد.
ایران، روسیه و ترکیه هم به اعتبار توافقی که در نشست مسکو با یکدیگر رسیدند، معماران این نشست خواهند بود. تلاشها برای رسیدن به اجماع و تداوم بخشیدن به آتشبس هم بیش از هر زمان دیگری شده است و این را میتوان از افزایش رایزنیهای تلفنی و کاهش فاصله دیدارها فهمید. دیروز نیز روسها و ترکها نخستین عملیات هواییشان را در سوریه به صورت مشترک برگزار کردند، تا دور جدیدی از تلاشها برای مبارزه با تروریسم کلید بخورد. با این وجود، هنوز اختلافاتی میان این سه بازیگر کلیدی وجود دارد و آن اصرار مسکو و آنکارا برای حضور امریکا در نشست آستانه و مخالفت ایران با این مساله است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، محمدجواد ظریف، علی شمخانی و علی اکبر ولایتی، سه دولتمردی بودند که دیروز بهشدت نسبت به حضور امریکا در مذاکرات پیش رو مخالفت کردند. مسالهای که میتواند شایبه افزایش شکاف میان ایران و روسیه و بیم تهران از معامله واشنگتن و مسکو را درخصوص سوریه بیشتر از پیش تقویت کند. درخصوص این مساله گفتوگویی با عباس ملکی، معاون اسبق وزارت امور خارجه داشتهایم که مشروح آن را میخوانید.
به نظر میرسد که در آستانه نشست قزاقستان درباره سوریه؛ میان ایران، ترکیه و روسیه درباره حضور امریکا اختلافهایی به وجود آمده است. ترکیه و روسیه اعلام کردهاند که بر سر حضور امریکا در این نشست به توافق رسیدهاند و این در حالی است که مقامهای متفاوت در ایران گفتهاند که ایران مخالف حضور امریکا در نشست آستانه است. چرا شاهد چنین شکافی در مثلثی هستیم که گفته میشود معمار مذاکرات آستانه است؟
به نظر میآید که این مخالفتها و اظهارات یک چانهزنی باشد. ما هماینک در آستانه ورود به یک دوره جدید سیاست خارجی در امریکا هستیم و برخی از همراهان و افراد نزدیک آقای ترامپ، نکاتی نه چندان مثبت و همسو با منافع ملی ایران بیان کردهاند. در واقع، این مخالفتها پاسخ آن اظهارات است اما در درازمدت، مساله سوریه زمانی قابل حل شدن است و به سمت پایان میرود که همه اطراف در مساله سوریه در این روند درگیر شوند. این درگیری و حضور برای امریکا اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ هم به خاطر نفوذی که واشنگتن بر گروههای مخالف بشار اسد دارد و هم به خاطر نفوذش بر رژیم اسراییل و هم اینکه امریکاییها اقتصاد بزرگی دارند و برای هر نوع فعالیتی برای بازسازی سوریه پس از جنگ میتوانند اعانه و کمکی بکنند، حضور آنها در مذاکرات صلح ضروری است ولی برای اینکه امریکا از چه موضع و جایگاهی در این مذاکرات شرکت کند، طی روزهای اخیر شاهد چانهزنی هستیم.
آیا این مخالفت از سوی ایران به خاطر آن نیست که با توجه به احتمالات بسیار درخصوص نزدیکی مسکو و واشنگتن در دوره ترامپ بیم معامله این دو بازیگر درخصوص سوریه وجود دارد؟
من منکر این مساله نیستم که هر لحظه ممکن است مصالحهای میان امریکا و روسیه شکل بگیرد که در این مصالحه، منافع برخی از کشورها مانند ایران وجهالمصالحه قرار بگیرد ولی من چنین اتفاقی را درخصوص سوریه بعید میدانم. در خصوص ایران و امریکا، زمانی که ایران در مذاکرات ژنو درخصوص سوریه با فشار امریکا و برخی دیگر از کشورهای منطقه دعوت نمیشد، شاید از نظر آن کشورها اشتباهی رخ نداده بود ولی در عمل مشاهده کردیم که آن مذاکرات به بنبست رسید و همراه با نتیجهای نشد و آنها مجبور شدند که ایران را در مذاکرات بینالمللی آتی درباره سوریه دعوت کنند. برعکس این مساله نیز همین است. به عبارت دیگر، اگر امریکاییها نیز برای مذاکرات سوریه دعوت نشوند، راه پایان جنگ در سوریه و شروع نوسازی در این کشور، اگر نگوییم بعید است، طولانیتر میشود و کشورها باید زمان بیشتری را صرف کنند.
به اظهارات ضدایرانی برخی از همراهان ترامپ اشاره کردید. آیا مخالفتهای کنونی ایران با امریکا میتواند منجر به تعدیل در نظرات ترامپ شود؟
من فکر میکنم هنوز نمیشود و نمیتوان کابینه ترامپ را به صورت قطعی ضدایرانی دانست. هنوز میان مطالبی که از برج ترامپ در نیویورک و از سوی برخی از اطرافیان ترامپ گفته میشود، با عمل آنها در روز شنبه متفاوت خواهد بود. ترامپ تا پیش از به دست گرفتن رسمی قدرت شعار میداد و این شعار دادن هنوز ادامه دارد و کابینه او هنوز به مرحله مسایل روزمره و واقعی نرسیده است. نکته دوم، این است که کابینه ترامپ چه ضدایرانی باشند و چه ضدایرانی نباشد، طرف ایرانی باید محتاط باشد. در واقع، تهران باید به گونهای عمل کند که ایران در فهرست ترامپ برای مسایل فوری قرار نگیرد. در صورتی که مسایل ایران در صدر این فهرست قرار نگیرد و جزو اولویتهای بعدی ترامپ باشد، هر چقدر زمان طولانیتر بگذرد او دیدی واقعیتر نسبت به ایران پیدا میکند. همچنان معتقد هستم دولت ترامپ با وجود تندرویهایی که خواهد داشت و تندروهایی که در آن حضور دارند، به صورت عقلایی باید به نقش و اهمیت ایران پی ببرد. اهمیت ایران در سه نکته اساسی است: موقعیت ژئوپولتیکی استثنایی ایران، منافع انسانی و منابع طبیعی. موقعیت ژئوپولتیکی و منابع طبیعی دو نکتهای هستند که توسط کابینه ترامپ مورد تاکید قرار میگیرد و مورد توجه آنها است و این میتواند زمینه مشترکی میان تهران و واشنگتن باشد.
برخی مقامهای ایران امروز اعلام کردهاند که اگر با حضور امریکا در آستانه موافقت شود احتمالا عربستان هم حضور خواهد داشت. آیا حذف بازیگرانی چون عربستان به خصوص با توان تخریبی بالا و تصمیمگیریهای هیجانی که دارد ممکن است؟
همان دلایلی را که برای امریکا بیان کردم، برای عربستان نیز صادق است. دو نگاه درباره سوریه وجود دارد: مساله سوریه حل شود یا مساله سوریه حل نشود و وضعیت کنونی ادامه پیدا کند. اگر ما میخواهیم مساله سوریه حل شود، باید همه اطراف و بازیگران موثر در حل این بحران حضور داشته باشند؛ به خصوص آنکه برخی از گروهها شاید تمایل چندانی برای حضور مستقیم و اعزام هیات نداشته باشند، پس اگر کشورهای مرتبط با آن گروهها حاضر باشند، آن کشورها میتوانند در حل مناقشه و بحران نقشآفرین باشند. از سویی، با توجه به موفقیت چشمگیر ایران، ترکیه و روسیه با یکدیگر و همسو شدن نظرات آنها با یکدیگر و مواضع دمشق، این کشورها قبل از آغاز مذاکرات دست بالا را دارند و وزنه سنگینتری هستند. من نمیدانم چرا ما از حضور عربستان و قطر و دیگر کشورهایی که زمانی از معارضان حمایتهای مالی و تسلیحاتی میکردند، نگران هستیم.
فکر نمیکنید این رویکرد به خاطر آن باشد که ایران میخواهد از اخلالگری ریاض در مذاکرات آستانه جلوگیری کند؟
اگر کشوری حضورش باعث اخلال در مذاکرات میشود، عدم حضورش در مذاکرات نیز موجب اخلالآفرینی میشود. در واقع، فایده حضور همین کشورهای اخلالگر بیشتر از نبود آنها است. من فکر میکنم با توجه به محل مذاکرات و اتفاق نظری که میان ایران، ترکیه و روسیه وجود دارد، غربیها و برخی دیگر از کشورها متوجه این نکته شدهاند که غولی را که از شیشه خارج کردهاند، اگر اکنون مجددا وارد شیشه نشود، چه ضرباتی را به آنها وارد میکند و حتی اگر مذاکرات آستانه در وضعیت عقلایی پیش برود، ممکن است نظرات و خواستهای آنها نیز تامین و تایید شود.
برخی مقامهای ایرانی گفتهاند که آنهایی که در دفاع از تمامیت ارضی سوریه کمک کردند شایستگی دارند در مذاکرات صلح هم حضور یابند. این در حالی است که ترکیه تا پیش از کودتای نافرجام در این کشور جزو طرف مقابل ایران و روسیه در سوریه بود. اسناد مستدلی هم درباره کمکهای ترکیه به جریان مخالف بشار اسد در سالهای قبل از بحران سوریه وجود دارد. آیا دیدگاههای ایران و ترکیه در سوریه تا این اندازه به هم نزدیک شده است؟
واقعیت آن است که ترکیه در دورهای براساس مفروضات تاریخیاش به نیروهای مخالف بشار اسد کمک میکرد. این رویکرد هماینک در ترکیه کمتر دنبال میشود. البته من حدس میزنم آن کمکها هنوز به صورت کامل قطع نشدهاند ولی با توجه به تحولات اخیر و به خصوص کشته شدن سفیر روسیه در آنکارا، دولت ترکیه به این نتیجه رسیده که حضور نیروهای تندرو در سوریه نمیتواند تامینکننده منافع ملی آنها باشد و حتی آن نیروها میتوانند علیه آن منافع عمل کنند. تیراندازی در کلوب شبانه در آغاز سال نو میلادی و برخی دیگر بمبگذاریها نشان داد که داعش پشت آن اتفاقات است. اکنون به نظر میآید ترکها نظراتشان را درخصوص سوریه تعدیل کردهاند و به نظرات ایران و روسیه نزدیکتر شدهاند.
فکر میکنید مواضع کنونی تا چه اندازه راهبردی است و مقطعی نیست و به ایران نزدیک شده است؟
ترکها پس از کودتا به این نتیجه رسیدهاند که در سیاست خاورمیانهای خود تجدیدنظر کنند و این کار هم صورت گرفته است؛ هم درباره سوریه و هم درباره عراق و حتی ایران. روابط تهران و آنکارا با وجود برخی رقابتها، همیشه خوب و رو به گسترش بوده است. با وجود اختلافنظری که دو کشور در سالهای گذشته درخصوص سوریه با یکدیگر پیدا کردند، ترکیه هنوز از بزرگترین شرکای اقتصادی ایران است که حجم مناسبات اقتصادی بالا است. در دورهای بر اثر عوامل داخلی، ترکیه سیاست خارجی خود را به حالت رادیکالی تبدیل کرد ولی هماکنون آنها به این نتیجه رسیدهاند که اشتباه کرده و درصدد تعدیل هستند. من فکر میکنم با ترکیه میتوانیم حتی در آسیای میانه، قفقاز و خاورمیانه کار کنیم و این روابط را گسترش دهیم. با این حال، آنچه نگرانکننده است، مسایل داخلی ترکها است که منجر به انجام کودتا در این کشور شد. اختلافنظرهای شدیدی میان دوستان قدیم وجود دارد که آن اختلافها میتواند بر سیاست خارجی ترکیه اثر بگذارد.
با توجه به استقبال مسکو از حضور تیمی از دولت آتی امریکا در آستانه و مخالفت صریح مقامهای ایرانی تا چه اندازه شکاف میان تهران و مسکو در این پرونده را پیشبینی میکنید؟
من فکر نمیکنم شکافی باشد. در هر دو طرف این تمایل و انعطاف وجود دارد که در سیاستها و مواضع خود تعدیل ایجاد کرده تا موازنهای به وجود بیاید. اگر در مذاکرات آستانه مشکلات سوریه حل شده و توافقهایی صورت بگیرد، باید کسانی باشند که بتوانند آن توافقات را اجرایی کنند. من فکر میکنم تهران و مسکو به این درک رسیدهاند که میان آنها اجماع ایجاد شود.
و اگر این اجماع ایجاد نشد، چطور؟ آیا از این پس ما باید منتظر دو سیاست جدا و متفاوت با یکدیگر در سوریه باشیم؟
تا آنجایی که من درک میکنم، پیوندهای دو کشور درخصوص سوریه، مستحکمتر و وسیعتر از آن است که کشور ثالثی بتواند آن را جدا بکند.
روسیه و دولت آتی امریکا سیگنالهای بسیار قوی برای همراهی و همگامی با هم در سوریه ذیل عنوان مبارزه با داعش دادهاند. بسیاری این سیگنالها را به زنگخطرهایی برای ایران در سوریه تعبیر میکنند. تا چه اندازه همکاری مسکو و واشنگتن از روز شنبه به بعد در سوریه میتواند تهدیدکننده منافع ایران در سوریه باشد؟
هر کشوری که با تروریسم مقابله کند، به صورت طبیعی باید مورد استقبال ایران قرار بگیرد. من فکر میکنم همکاری امریکا و روسیه در مبارزه با تروریسم به نفع ایران است زیرا موجب کاهش حضور و فشار تروریستها در مرزهای ایران میشود و این نکته، به نفع ایران است. البته باید این نکته را هم اضافه کنم که دیپلماسی عمومی روسیه درخصوص رییسجمهور منتخب امریکا بسیار هوشیارانه و دقیق است. آنها هیچ علامتی برای مخالفت با ترامپ از خود نشان ندادهاند. این مساله به آن معنا است که روسها در حال تمام کردن کار خود با حزب دموکرات هستند که در سالهای پایانی دولت آقای اوباما، اقدامات شدید و تند و البته خشونتآمیزی را با روسیه داشتند، مانند اخراج ٣٥ دیپلمات روس از امریکا و اعمال تحریمهای شدید علیه مسکو. این پرونده استقبال روز جمعه سرانجام بسته میشود و سپس مسایل واقعی دو طرف خود را نشان میدهد. طبیعی است که منافع امریکا و روسیه همسو با یکدیگر نیست. آنها در سطح اقتصادی و نظامی کارهای خود را جلو میبرنند. امریکا در سطح اقتصادی از روسیه قویتر هستند و مسکو هم در سطح نظامی طی سالهای اخیر قویتر شده است. این دو، باید به نقطه تعادلی برسد. هماینک کار کنونی پوتین مانند دوره ریگان است که در طرف مقابل امریکا، یعنی شوروی افرادی مانند برژنف، آندروپوف، چرننکو و گورباچف حضور داشتند. با آنکه دو طرف، با یکدیگر اختلاف منافع داشتند، ولی توانستند به چند معاهده مهم و استراتژیک برسند. با وجود همه تبسمها و استقبالها از ترامپ اختلاف نظر دارند و باید دید چگونه این اختلافات حل میشود. اگر براساس منطق تجارت طرفین با یکدیگر پیش بروند، روسیه و امریکا باید به نقطه تعادل و مصالحهای برسند. این مصالحه برای دنیا هم بهتر است زیرا عدم توافق این دو بازیگر، منجر به مسابقه خطرناکتر تسلیحاتی و نظامی میشود که به نفع هیچ کس نیست.
در رسیدن به این نقطه مصالحه، سوریه تا چه اندازه میتواند کارتی برای روسیه برای حل مشکلات اساسیترشان با غرب مانند اوکراین باشد؟
اگر روسیه و امریکا مسایلشان را حل کنند، این مساله به نفع ایران هم است. نکتهای را که باید توجه داشت آن است که این نوبت، با نوبتهای پیشین فرق میکند. روسها در شرایط کنونی پشت ایران را خالی نمیکنند. وضعیت ایران هم بهتر، مستحکمتر و قویتر از گذشته شده است. این بهبود وضعیت نه تنها در بخش دفاعی و امنیتی بلکه در بخش اقتصادی هم است. اکنون اگر شرایط ایران و روسیه را با یکدیگر مقایسه کنیم، ایران در برخی از حوزهها مانند نفت و گاز قویتر از روسها است. فضای سرمایهگذاری در ایران بهتر از قبل است. همکاریهای بینالمللی در بخشهای مختلف با ایران بیشتر شده است. پس اگر روسیه اراده کند، روابطش را با ما کاهش دهد، ایران متضرر نمیشود. نکته دیگر آن است که روابط تهران و مسکو به نقطهای رسیده است که روسها در دکترین سیاست خارجی خود برای نخستین باربندی را به ایران اختصاص میدهند و این یعنی ایران امروز با ایران قبل متفاوت است. ایران کشوری است که از موضع برابر با روسیه سخن میگوید. هرچقدر روابط امریکا و روسیه بهتر و گستردهتر شود، این به معنای لطمه خوردن در روابط با ایران و منافع ما نیست. البته ما هم باید هوشیار باشیم و در روابطمان به گونهای عمل کنیم که آن رابطه در نقطه بهینه قرار بگیرد.
جنگ سوریه برای سالها تبدیل به جنگی حیثیتی برای عربستان و قطر شده بود این در حالی است که در یک ماه گذشته از نشست سه جانبه مسکو تا امروز که چند روز به نشست آستانه مانده است این کشورها سکوت اختیار کردهاند. دلایل این انفعال چیست؟ مشورتهای پشت پرده با ترکیه و لحاظ شدن خواستههای کشورهایی چون عربستان؟
دیپلماسی تنها سخن گفتن و اعلام مواضع نیست. سکوت هم یک نوع دیپلماسی است. قطر تلاش میکند روابط جدیدی را با روسها بنا کند. دولت قطر چند روز قبل حدود ٢٠ میلیارد دلار بخشی از سهم شرکت روس نفت را خریداری کرد. ٢٠ میلیارد دلار قطر زمانی صورت میگیرد که دولت روسیه در خصوص تحریمها با کمبود شدید ارز خارجی روبهرو است. عربستان هم هرچند در زمانهای نه چندان دور با روسیه رابطه چندانی نداشت ولی هماینک درصدد رابطه خوب با مسکو است. ما نباید نگران باشیم، آنها کار خودشان را میکنند و ما هم کار خودمان را. من آنچه از پوتین و لاوروف و مابقی تصمیمگیران روسیه مشاهده کردهام، آن است که آنها به اهمیت ایران واقف شدهاند و میدانند ایران بازیگری قابل اعتماد است. میدانند ایران اگر حرفی بزند، به آن پایبند است و هر روز، حرف جدیدی را نمیزند. سیاست خارجی ایران در ٣٨ سال گذشته سیر منطقیای پیدا کرده و از دو شاخصه برخوردار بوده است: ثبات و تغییر. سیاست خارجی ایران از ابتدا از آرمان و ارزشهای خاصی پیروی کرده است اما راهبردها و تاکتیکهای ایران متفاوت از گذشته است و نشان میدهد سیاست خارجی ما پویاست. من فکر میکنم جای آیتالله هاشمی خالی است که ببیند تلاشهای او به ثمر نشسته است. ما باید اجلاس آستانه را با نشست ژنو مقایسه کنیم و ببینیم که چقدر تفاوت وجود دارد و این نشان میدهد تلاش دوستان دیپلمات و دیگران متفاوت است.
با توجه به حمایتهای صورت گرفته از نشست آستانه توسط اروپا و سازمان ملل میتوان گفت که نشستهای سیاسی در ژنو دیگر معنایی نخواهد داشت و اروپاییها به روسیه فرصت میدهند که این مساله را با ابتکار خود حل کند؟
خیر. احتمالا اروپاییها هم درخصوص سوریه نشستی را در یکی از کشورهای اروپایی تشکیل دهند.
این به دلیل بیاعتمادی به مسکو است؟
بیاعتمادی نیست. مسالهای که در سالهای اخیر رخ داده، آن است که ما گاه و بیگاه ولی به صورت مستمر، شاهد حملات اسراییل به خاک سوریه هستیم. این موضوع بسیار مهمی است. یعنی یک نیروی تخریبگر در گوشهای نشسته و کار خود را بدون هیچ مزاحمتی انجام میدهد. تردید نکنید لابیهای اسراییلی به اروپاییها و امریکاییها فشار میآورند تا مثلث ایران، روسیه و ترکیه به موفقیت نرسد ولی اینکه آن لابیها چقدر موفق شوند را نمیتوان با قاطعیت گفت. این مساله بستگی به تلاشهای طرفین دارد.
در سفر نخستوزیر سوریه به ایران ٥ توافقنامه همکاری امضا شده و یکی از آنها مربوط به سرمایهگذاری در یکی از بنادر سوریه است. با توجه به اینکه آینده سیاسی سوریه هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد، آیا این قراردادها و توافقنامهها از ضمانت اجرایی بلندمدتی برخوردار میتواند باشد؟
در علم مدیریت مالی این بحث وجود دارد که باید زمان و مکانی سرمایهگذاری کرد که هنوز هیچ کسی وارد نشده است. من این ٥ توافقنامه را هوشمندانه میدانم. ما در دورهای به دنبال سرمایهگذاری در سوریه بودیم ولی رقبای قدرتمندی داشتیم. الان وضعیت متفاوت است. ما میتوانیم با این توافقنامهها زمینه کار و کسب منافع را برای تجار و سرمایهگذارانمان فراهمسازیم.