رقابت شاسیبلندسازهای تازهکار +عکس
در ظاهر که هیچ شباهتی بین پورشه و جگوار دیده نمیشود. یکی با اصل و نسب ژرمن و دیگری یک بریتانیایی تمامعیار.
یکی با نماد گربه وحشی و دیگری با نشان گوزنهای اشتوتگارتی؛ اما ریزتر که میشویم بین این دو برند، نزدیکیهای عجیبی پیدا میکنیم. هر دو از کشورهایی میآیند که خودروسازانشان یا یکسره بر طبل جوانگرایی میکوبند یا اینکه مدام سراغ مشتریان لوکسپسند میروند. خلاصه که کمتر پیش میآید حد وسط را رعایت کنند. پورشه و جگوار همان حد وسطها هستند. برندهایی بیاندازه تجملگرا و در عین حال فوقالعاده اسپورت. هر دو با سابقهای باشکوه در دنیای مسابقات و کارنامهای درخشان در اصالت و کیفیت.
تخصص اصلی هر دو ساخت سدانها و کوپههای آتشینی است که فقط اسپورتگراهای ثروتمند از پس خریدش برمیآیند. در حقیقت آنها مجبور به حضور در دنیای شاسیبلندها شدهاند. شاید پورشه دو محصول قدبلند در کارنامهاش داشته باشد ولی این نخستین تجربه جگوار است. جدیدترین تولیدات این انگلیسی و آن آلمانی، کراساوورهای لوکس-اسپورتی هستند که به بهترین روش ممکن سال جدید میلادی را به هم تبریک گفتهاند. در یکسو، پورشه ماکان جیتیاس را میبینیم و در سوی دیگر جگوار اف-پیس اِس را. این دو تازه بعد از شکست دادن رنجروور اسپورت و مرسدسبنز جیالسی به هم رسیدهاند و البته چه رسیدنی!
رودرروی هم
کوچکترین لغزش این دو در همین ابتدای 2017 میتواند یک سال تمام شوم را برای هر یک به ارمغان بیاورد. دقیقا به همین خاطر است که در نخستین برخورد ماکان و اف-پیس شاهد استفاده دو شرکت از بهترین پیشرانههای موجود هستیم. پورشه با معرفی مدل جیتیاس سراغ همان موتورهای 3 لیتری توربوشارژ شش سیلندر V شکلی رفته است که 355 اسببخار نیرو را در 6 هزار دور در دقیقه و 500 نیوتنمتر گشتاور را در 1650 دور در دقیقه تولید میکند. این یعنی بازده پیشرانه ماکان به ازای هر لیترش 5/ 118 اسببخار نیرو و 8/ 166 نیوتنمتر گشتاور است.
در مقابل جگوار نیز سری S اف-پیس را آورده که با استفاده از همان حجم و آرایش پیشرانه ولی به کمک سوپرشارژ توانسته 375 اسببخار نیرو در 6500 دور در دقیقه و 450 نیوتنمتر گشتاور در 4500 دور در دقیقه فراهم کند. هر یک لیتر از حجم موتور این شاسیبلند میتواند 2/ 125 اسببخار نیرو و 2/ 150 نیوتنمتر گشتاور تولید کند. اف-پیس با سیلندرهای 5/ 84 میلیمتری که هر یک ظرفیتی معادل 1/ 499 سیسی دارند، به ضریب تراکم 5/ 10 بر یک دست پیدا کرده است. در حالی که ماکان با سیلندرهایی 96 میلیمتری و گنجایش 5/ 499 سیسی ضریب تراکم 8/ 9 بر یک را ثبت کرده است. شاسیبلند جگوار با وزن 1861 کیلوگرمی به نسبت قدرت به وزن 5/ 201 اسببخار بر تن رسیده ولی پورشه با وزنی 1895 کیلوگرمی که اندکی بیشتر شده به نسبت 3/ 187 اسببخار بر تن رسیده است. حضور سوپرشارژر در جگوار در مقابل توربویی که پورشه استفاده کرده به وضوح کارآیی بیشتری دارد ولی دقیقا به خاطر تاخیر در بازخورد این سیستم پرخوران، شاهد کاهش گشتاور رقیب انگلیسی در مقایسه با رقیب آلمانیاش هستیم.
با اینکه میدانیم این دو شاسیبلند، خودروهایی در کلاس کراساوورها هستند ولی باز هم اصلا به نظر نمیآیند که قد و قوارهشان کوچک باشد. طول، عرض و ارتفاع ماکان به ترتیب 4692، 1926 و 1609 میلیمتر از آب درآمده است. در حالی که ابعاد اف-پیس 4731، 1936 و 1652 میلیمتر شده است. طویلتر بودن کراساوور انگلیسی را میتوان از روی فاصله بین دو محورش نیز فهمید. جایی که رقم 2874 میلیمتر ثبت شده ولی برای کراساوور آلمانی این عدد 2807 میلیمتر است. پورشه همیشه استاد آیرودینامیک بوده است. ولی گویا اینبار از جگوار رودست خورده است. چراکه ضریب اصطکاک اف-پیس 34/ 0 واحد و ضریب اصطکاک او 36/ 0 واحد است. آلمانها خودرویی را روانه بازار خواهند کرد که با یک باک 68 لیتری مصرف میانگینی معادل 4/ 7 لیتر در هر 100 کیلومتر دارد. در مقابل انگلیسیها سراغ یک باک 60 لیتری رفتهاند در حالی که مصرف میانگین محصولشان 9/ 7 لیتر در هر 100 کیلومتر است. وسواسیهای اروپایی میتوانند از نظر آلایندگی روی هر دو خودرو حساب کنند. چراکه میزان تولید گاز CO2 در هر دو تقریبا 200 گرم در هر کیلومتر خواهد بود. اف-پیس که سن کمتری نسبت به ماکان دارد، در اوج تعجب سراغ جعبهدنده حرفهای 8 سرعته اتوماتیک رفته است. در مقابل حریف کهنهکارش از همان جعبهدنده سال گذشته که 7 سرعته اتوماتیک بود، بهره گرفته است. بزرگترین تفاوت پورشه نسبت به جگوار در سیستم انتقال قدرتش است.
این آلمانی از ساختار دو دیفرانسیل 4WD (چهار چرخ متحرک) استفاده میکند ولی حریف انگلیسیاش سراغ ساختار سنتی دو دیفرانسیل دائم AWD (همه چرخهای متحرک) رفته است. این تفاوت عجیب در قسمت ابعاد رینگ و لاستیک به شباهتی عجیب تبدیل میشود. جاییکه به دلیل نامعلومی هر دو از تایرهای 45/ 265 میلیمتر در جلو و 40/ 295 میلیمتری در عقب هر دو جفت 20 اینچی استفاده کردهاند. فقط بررسی یک آیتم شتاب صفر تا صد کافی است تا برتری همیشگی استاد اسپورتگرایی را نشان دهد. پورشه ماکان جیتیاس این پیمایش را در 2/ 5 ثانیه طی میکند ولی اف-پیس آن را در 5/ 5 ثانیه میپیماید. طبیعی است که هر دو خودرو به دلیل پیشرانههای قدرتمندی که دارند، بتوانند به سرعتهایی بالایی دست پیدا کنند. ولی از آنجا که ماهیت هر محصول شاسیبلند، عدم پایداری در مرکز ثقل بهخصوص در حرکت سریع را به همراه دارد، سرعت نهایی این دو بهصورت الکترونیکی روی 250 کیلومتر در ساعت محدود شده است.
Porsche Macan؛ ببر اندونزی
اسمگذاری خودروها اغلب تابع شرایط خاص و منحصر به فردی است. مثلا اگر قرار است اسم یک حیوان بهعنوان نام خودرو انتخاب شود، معمولا یکی از واژههای مشهور برگزیده میشود. پورشه در اقدامی حیرتانگیز جدیدترین شاسیبلند خود را Macan نامگذاری کرد. کلمهای که ترجمه ببر به زبان اندونزیایی است. از این مسائل که بگذریم، داستان ماکان، داستان پیچیدهای است. اولین تجربه اشتوتگارتیها در زمینه شاسیبلندسازی سال 2002 با معرفی Cayenne همراه شد. خودرویی که سریعا به الگوی خاصی از اسپورتهای لوکس با خواص اسپورتگرا تبدیل شد. کاین به دلیل طراحی محافظهکار و در عین حال مشخصات فنی خیرهکنندهاش، رقیب اساسی شد برای مرسدسبنزهای GL، باموهای X5 و لندروورهای سری رنجروور. پورشه ایام خوبی را با این محصول پشت سر میگذاشت؛ اما کائن با نزدیک شدن به سال 2014 یک چالش اساسی را تجربه کرد. دنیا در این بازه دیگر آنچنان از خودروهای تنومند استقبال نمیکرد. دنیای شاسیبلندهای جمع و جور به شدت پررونق شده بود. مرسدسبنز با GLK خود جریانی را به راه انداخته بود.
سریهای جدید X4 از کمپانی بامو نیز موجی از موفقیت را پشت سر میگذاشت. کائن به دلیل ابعاد بزرگش و البته قیمت بالایش کمکم از بازی کنار گذاشته میشد که پورشه نسخه کوچکتری به اسم Macan را در 2013 معرفی کرد. شرکت برای اینکه خود را در مقابل انتقادهای شدید قرار ندهد، ابتدا ماکان را در نمایشگاههای معمولی مانند لسآنجلس و توکیو رونمایی کرد. این خودرو نمیتوانست برای پورشه یک شکست باشد. چراکه تولید آن زیر نظر مستقیم کمپانی و در سایت لایپزیک صورت میگرفت. همانجایی که چهار درب معروف شرکت یعنی پانامرا نیز در آنجا تولید میشد. از آنجا که بخش قابل توجهی از سهام پورشه از سوی فولکسواگن خریداری شده است، این شرکت توانست از پلتفرم آئودی Q5 که خود یکی از زیرمجموعههای فولکس است، استفاده شایانی کند. ماکان در چند تیپ عرضه میشود. نسخه پایه آن با قلب 2 لیتری توربوشارژ قدرتی معادل 252 اسببخار دارد. ماکان سری S با یک قلب 3 لیتری 6 سیلندر V شکل دو توربو میتواند 340 اسببخار نیرو تولید کند. در آخر بهترین ویرایش این شاسیبلند نسخه جیتیاس آن است که توانسته با همین پیشرانه قدرتی 355 اسببخاری را تجربه کند. این پورشه یکی از ایمنترین شاسیبلندهای لوکس-اسپورت دنیا به حساب میآید. چراکه مرکز آزمون یورو NCAP اروپا برای آن 5 ستاره کامل در نظر گرفته است. پورشه با همین خودرو توانست جایزه بهترین خودروی بازار آفریقای جنوبی را کسب کند.
Jaguar F-Pace؛ یک بلندپروازی بریتانیایی
کمتر کسی میداند که جگوار از مدتها پیش در فکر ساخت یک شاسیبلند بوده است. بعد از آنکه این گربه وحشی انگلیسی در کمپانی هموطنش لندروور ادغام شد و هر دو تبدیل به زیرمجموعه تاتا موتورز هند شدند، جگوار مدام تحت تأثیر شاسیبلندهای همکارش قرار میگرفت. رویای قدیمی مدیران جگوار از اوایل سال 2012 کمکم رنگ و بوی واقعیت به خود گرفت. آن چیزی که میخواستند معلوم بود؛ یک کراساوور لوکس-اسپورت. ولی آن چیزی که نمیدانستند اوضاع را خراب کرده بود؛ روی کدام پلتفرم؟ شرکت در میان هیاهوی فراوان بعد از معرفی موفقیتآمیز کوپه F-Type به سر میبرد که بخش ویژهای را برای طراحی اولین شاسیبلند تاریخ خود به کار گماشت. مهندسان فهمیدند که شاسیبلند جدید باید روی پلتفرم XF سوار شود.
بعد از ارائه انبوهی از طرحهای اولیه، سرانجام یک طرح نهایی آن هم در قالب یک خودروی کانسپت تایید شد. این شاسیبلند C-X17 نام گرفت. رونمایی رسمی از آن در نمایشگاه فرانکفورت 2013 انجام شد. استقبال کارشناسان و مردم، چیزی بیشتر و بهتر از پیشبینیها از آب درآمد. محصول جدید به خودی خود از نظر کلاس طراحی بحثبرانگیز بود. به همین خاطر شرکت دیگر نمیتوانست ریسک بزرگتر تغییر اساسی چهره آن را نیز به جان بخرد. به همین خاطر زبان طراحی آن با الگوگیری از همان ایکساف در نظر گرفته شده بود. جگوار برای این خودرو دو موتور در نظر گرفته بود. یکی نسخه 3 لیتری 6 سیلندر V شکل و دیگری نمونه 2 لیتری چهار سیلندر توربو. البته موتور دومی پیشنهاد لندروور بود. از آنجایی که شرکت تا پیش از این تجربه ساخت خودرویی در این ابعاد را نداشت، روی سیستم تعلیق و انتقال قدرتش به مشکل اساسی برخورده بود. بعد از دریافت بازخوردها، جگوار کار جدی خود روی نسخه نهایی را استارت زد. تا اینکه سرانجام دو سال بعد از عرضه ویرایش کانسپت، در نمایشگاه دیترویت 2015 بود که گربه وحشی سرانجام از اولین شاسیبلند رسمی خود به اسم F-Pace پردهبرداری کرد؛ اما گویی که جگواریها از عرضه این مدل چندان رضایت نداشتند، نسخه بهینهسازی شده آن را سال بعد در نمایشگاه آلمان عرضه کردند. اف-پیس دارای یک طراحی منطقی و قابل قبول است. همهچیز در آن حسابشده جای گرفته است. بعد از رونمایی از آن بود که کارشناسان فهمیدند جگوار پلتفرم اصلی را از مدل ایکساف به XE تغییر داده است. اف-پیس یکی از معدود تولیدات کمپانی است که در خاک آمریکا مونتاژ میشود. جگوار به قول خودش عمل کرد و از هر دو موتور 2 و 3 لیتری استفاده کرد. با این تفاوت که موتور 2 لیتری را به دنیای گازوئیلسوزها اختصاص داده بود.
نظر نهایی
راستش را بخواهید نظر نهایی را همان اول گفتیم. نه پورشه و نه جگوار هیچکدام در دنیای شاسیبلندسازی مسلط نیستند. ماکان همان کاین است که کمی ابعادش را کوچکتر کردهاند. کاین نیز خود ویرایش چاقشدهای از کیمن بوده است. اف-پیس اقدام عجولانه انگلیسیها برای عقب نماندن از قافله کراساوورهای اسپورتگرا بوده است. ای کاش آنها نیز طول و عرض سواری XE را دستکاری نمیکردند. با تمام این تفاسیر، این دو خودرو الان راهی بازار شدهاند و مشتریان خود را دارند. پورشه ماکان به دلیل ذات بیپروای سازندهاش، جسارت بیشتری به خرج داده است. جگوار اف-پیس اما ترکیب هنرمندانهتری را در زمینه ادغام لوکسگرایی با جوانگرایی اجرا کرده است.