سایه و روشن برجام در کف خیابان
در شلوغیهای میانه روز خیابان سهروردی، ماشینهایی که بیشتر آنها پراید و پژو هستند، پشت چراغ قرمز ایستادهاند. پسربچهای پابرهنه، روزنامهها را کنار دکهای مطبوعاتی مرتب میکند و چند مرد نیز کنار فروشگاه لوازم یدکی خودرو، دور موتورهایشان جمع شده و از اوضاع کارشان حرف میزنند.
در گوشهای از این خیابان اما چهره دیگری از شهر جریان دارد. خودروهایی با آرم «BMW» کنار هم پارک شدهاند و با رنگهای آبی و قرمز، هر عابری را از پشت شیشه به خود جلب میکنند.
بازار واردات خودروی لوکس راکد شد
به گزارش اقتصادآنلاین ، ایران نوشت : حدود 20 خودروی بدون پلاک داخل نمایشگاهی بزرگ جا خوش کردهاند، در طبقه بالای فروشگاه، دفتر مدیر با مبلمانی شیک قرار گرفته و در طبقه پایین، پسرانی خوش پوش و جوان میان خودروهایی با قیمتهای بالاتر از 250میلیون تومان، رفت و آمد میکنند. مدیر فروش این گالری لوکس، پشت میزی با صندلیهای چرم نشسته و شالی شیک، روی کت چرم زرشکیاش انداخته است. او از وضعیت یک سال اخیر و توافق هستهای، گلایه دارد و میگوید:«وضعیت کار ما مخصوصاً در یک سال گذشته خیلی به هم ریخته است. تمام خودروهای ما وارداتی هستند و مسئولان نمیگذارند راحت به کسب و کارمان برسیم. بعضی از ماشین هایمان در امریکا مونتاژ میشود و میگویند چون امریکایی است، ما پلاک نمیکنیم. برای پلاک کردن هر خودرو چند ماه درگیریم.» 5 سال پیش، روزهای طلایی کسب و کار آنها بوده است. مرد جوان، وضعیت آن روزهایشان را چنین روایت میکند:«حدود سالهای 89 تا 91، وضعیتمان عالی و تکرار نشدنی بود. واقعاً روزهای طلایی بود و خیلی راحت خودروهای 2500 سیسی وارد میکردیم. اما الان با اینکه مدام میگویند تحریمها لغو شده و از برجام حرف میزنند، اوضاع ما خیلی به هم ریخته است. همین الان، یک ماه است که چیزی نفروخته ایم، اما در کل خیلیها خودروی لوکس میخرند. الان هم منتظر بهمن و اسفند هستیم که مردم برای شب عید، میآیند و خرید میکنند.»
حال خوش کسب و کار آنها را در سالهای تحریم، آمارهای رسمی نیز تأیید میکند. بر اساس آمار گمرک، در سال90 و 91، روی هم رفته تنها هزار و 71 دستگاه پورشه وارد ایران شده بود تا جایی که شرکت پورشه اعلام کرد بیشترین فروش خاورمیانه را در ایران داشته است. رشد واردات خودروهای لوکس، همزمان با روزهایی بوده است که تشدید تحریمها، کمر صنعت داخلی را خم کرد و البته طبقهای نورسته را نیز متولد کرد. حالا میزان واردات، کاهش یافته و فعالان این صنف، از توافق هستهای و برجام، گله دارند. گزارش و گفتوگوهای میدانی از آنچه طی یک سال گذشته بر زندگی بقیه مردم گذشته است، روزهای متفاوتی را روایت میکند.
صنفهای مختلف یک سال اخیر را چطور گذرانده اند؟
در شلوغی و دود خیابانهای مرکزی پایتخت، بوی خوش یک گلفروشی در پیاده رو پیچیده است. انتهای راهروی درازی که هر دو طرفش گلهای رنگی و تازه چیده شدهاند، به مردی موسپید با سبیلهای خاکستری و جلیقهای بر تن به سیاق پدربزرگها میرسد. مردی 75ساله، که 60 سال است گلفروشی میکند و درباره اوضاع یک سال گذشتهاش میگوید:«الان مردم بیشتر برای مراسم ختم، گل میخرند. گل هم وارد نمیکنیم که بفهمیم توافق هستهای برای تجارت چه کاری کرده است.»
رونق آژانسهای گردشگری
کمی پایینتر از این گلفروشی خوش رایحه و ساکت، آژانس مسافرتی بزرگی قرار گرفته که 40 سال است فعالیت میکند. تلفنهای روی میز هر کدام از کارمندان، پشت هم زنگ میخورد و یک لحظه صدای زنهایی که اسامی شهرهای مختلف خارجی را تکرار میکنند، آرام نمیشود. پشت یک میز، پسری جوان نشسته و با چند مرد چشم آبی، به انگلیسی صحبت میکند. او از آنها درباره وضعیت سفرهای خارجی میپرسد و توضیح میدهد:«در یک سال گذشته، گردشگران خارجی زیادی را به ایران آوردهایم. قبلاً اصلاً اینطور نبود. تحریمها و تبلیغاتی که علیه ایران انجام میدادند، اسم ما را بد کرده بود. بیشتر گردشگرانی که ما به ایران آورده ایم، از آلمان وترکیه بودهاند. واقعاً برایشان جذاب شده که بفهمند در ایران چه خبر است.» او 4سال است که در این آژانس مسافرتی کار میکند و درباره سفرهای داخلی نیز چنین توضیح میدهد:«در کل کار گردشگری همیشه رو به پیشرفت بوده و هیچ وقت توقف نداشته ایم، اما چند سالی است به خاطر اینکه ارزشریال نسبت به دلار خیلی افت داشته، هزینهها بالا رفته و مردم کمتر خارج میروند.» صحبتهای او را، آمار اعلام شده از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز تأیید میکند. طی سال گذشته، ورود گردشگر به ایران 12 درصد رشد داشته و درآمد این صنعت، به 8میلیارد دلار رسیده است.
در خیابان دیگری از مرکز شهر تهران، فروشگاهی قرار دارد که لاستیکهای اتومبیل تا سقف آن چیده شدهاند. مردی که 27 سال است در این صنف فعالیت میکند، میگوید:«اوضاع ما خوب نیست. لاستیک کالای مصرفی است، اما پول دست برخی از مردم نیست. البته در دوره سازندگی اوضاعمان خیلی خوب بود. اما الان همهاش دلال بازی است. توافق هستهای انجام شده و تحریمها را برداشتهاند، اما دلالهایی که در بازار حضور دارند و کالاهای بیکیفیت و نصف قیمت از چین وارد میکنند، نمیگذارند کسب و کار ما درست پیش رود.»
وضعیت دارو مناسب شد
میان روایتهای مختلفی که از وضعیت کسب و کارهای مختلف میشود، عدهای با جان مردم سر و کار دارند. پزشکی داروساز که 20سال است در این حوزه کار میکند، روپوشی سفید به تن کرده و پشت به انبوه داروها، نشسته است. او درباره تأثیر توافق هستهای و برجام چنین روایت میکند:«یک سال گذشته اوضاع دارو واقعاً عوض شده اما به آن وضعیتی که در میانههای دهه 70 حتی تا سال 85 داشتیم، برنمی گردد. خیلی از داروهای اساسی امکان وارد شدن به ایران را نداشتند که الان، راحت میآیند. الان مشکل گمرک داریم. داروهایی که اصلاً وارد نمیشدند، الان هستند اما گمرک پخش نمیکند و یکی دو ماه مانده به تاریخ انقضا به دست ما میرسد.»
خیالمان از نقل و انتقال ارز راحت شد
بانکهای خیابان بهشتی در وسط هفته، روز خلوتی را میگذرانند. دختری جوان با یونیفرمی شیک، پشت باجه بانکی خصوصی نشسته و از تغییرات یک سال اخیر فعالیت هایشان، چنین میگوید: «نقل و انتقال ارز را باید توسط دو صرافی و دو کارگزار انجام میدادیم، حالا بانکهای زیادی از خارج با ایران همکاری میکنند و میتوانیم بیواسطه کار کنیم. قبلاً برای حواله جات مشکل زیادی داشتیم، اما واقعاً بلافاصله بعد از اینکه اعلام شد برجام امضا شده، کارهای ما راحت شد.»
اما در میان مردم مختلفی که بسرعت از کنار هم میگذرند، پیرمردی روزهایش را در داخل فضای تنگ دکه کوچک مطبوعاتی میگذراند و زندگی او در مجاورت خبرها، با تناقض میگذرد. او روزنامهها و مجلههای مختلفی را مقابل دکهاش چیده و خود بیتوجه به آنها، روی سجادهاش نشسته است. مردی که نزدیک به 30سال است روزنامه فروشی میکند، با روزنامهها قهر کرده و حتی تیترهای آنها را نمیخواند. او میگوید: «از جهان بیخبرم و کاری به توافق هستهای ندارم. اما نشاط مردم را که میبینم میگویند وضعیت از قبل خیلی بهتر شده است.»