x
۱۳ / دی / ۱۳۹۵ ۰۷:۱۵
آیا رایانه‌ها جای نیروی کار را می‌گیرند

انقلاب دیجیتالی یا تحول دیجیتالی؟

انقلاب دیجیتالی یا تحول دیجیتالی؟

از سال 1970 نزدیک به پنج دهه، آینده‌شناسان مختلف از الوین تافلر، دانیل بل و آندره گرز تا مانوئل کاستلز و جرمی ریفکین پیش‌بینی کرده‌اند که ماشین‌های خودکار و هوشمند جای انسان را در روند تولید می‌گیرند.

کد خبر: ۱۶۸۱۴۸
آرین موتور

اما سیر واقعی تاریخ سرمایه‌داری جز سلطه بیشتر سرمایه بر ابعاد گوناگون زندگی بشر، استثمار بیشتر نیروی کار و تخریب فاجعه‌بار محیط زیست نتیجه دیگری به بار نیاورده است. در چنین شرایطی بهتر است که با احتیاط بیشتر و به‌دور از هیاهو و اغراق این موضوع را مورد واکاوی قرار دهیم. مقاله‌یی که در زیر برگردان آن را می‌خوانید تلاشی است در این راستا.

در این جا می‌خواهم به چند نکته اشاره کنم که در کنار نوشته زیر تصویر روشن‌تری از این موضوع در برابر خوانندگان ترسیم کند:

الف ـ به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، استفاده از فناوری اطلاعاتی و روبات در مقایسه با سایر فناوری‌های اثرگذار نظیر راه‌آهن‌ و نوار نقاله نتوانسته است بارآوری را به شکل چشم‌گیری افزایش دهد. به عنوان نمونه، در ایالات‌متحده بارآوری کار از 1995 تا 2005 به میزان 2.5درصد افزایش یافته و از 2005 تا 2015 برعکس یک درصد کاهش یافته است؛ و از آن به‌بعد مجددا 2.1درصد افزایش نشان می‌دهد.

ب ـ در مورد جایگزینی کار انسان توسط روبات، نخست باید توجه داشت که اغلب صاحب‌نظران بر این باورند که برخی کارها با مهارت متوسط و پایین از بین می‌روند و در مقابل کارهایی با مهارت بالا افزایش می‌یابند.

 این کارگران جدید در نظارت، هدایت و تعمیر روبات‌ها و به‌ویژه در مراحل پایانی تولید دخالت دارند. تجربه نشان داده که کارگران متخصص مجبورند که در هر شیفت کار 20 تا 30 بار در روند تولید مداخله کنند.

نکته دیگر آنکه‌، صاحب‌نظران دانش روباتی بعد از چندین سال تجربه به این نتیجه رسیده‌اند که برای بالا بردن انعطاف و خلاقیت در کار باید نوعی همکاری بین انسان‌ها و روبات‌های جدید یا کوبات به‌وجود آورد. باید یادآوری کرد که اخیرا شرکت خودروسازی مرسدس بنز تا حدی تیم‌هایی از کارگران منعطف را جایگزین روبات‌ها کرده است.

ج- در مورد کاهش تعداد کارگران صنعتی بر اثر استفاده از روبات باید به چند نکته توجه داشت:

 اول، تعداد کارگران صنعتی طی سه دهه اخیر در کشورهای پیشرفته تا اندازه‌یی کاهش یافته و به 150میلیون نفر رسیده است، اما در همین مدت تعداد آنها در کشورهای در حال توسعه در مقیاسی چشم‌گیر افزایش یافته و به 500میلیون رسیده است که همراه با کارگرانی که در شاخه‌هایی غیر از صنعت، نظیر کشاورزی و خدمات فعالند تعدادشان در مجموع در جهان به 1.6میلیارد می‌رسد. این درحالی است که براساس آمار فدراسیون بین‌المللی دانش روباتی، تعداد روبات‌های صنعتی در سال 2014 در جهان به 1.5میلیون بالغ می‌شد.

دوم، در مورد تاثیر روبات‌ها بر افزایش میزان کارگران موقت باید اضافه کرد که در کشورهای پیشرفته کارگران دایم همچنان بخش اعظم طبقه کارگران را تشکیل می‌دهند. در کشورهای سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه OECD تعداد کارگران موقت از 9.2درصد در سال 1980 به 12.2درصد در سال 2007 رسید و بعد از آن بحران 2008 تعداد آنها را اندکی کاهش داد و در سال 2013 کارگران موقت 11.1درصد و کارگران پاره وقت 17.1درصد از جمعیت فعال این کشورها را تشکیل می‌دادند.

سوم، «طبقه کارگر فقط به کارگران صنعتی محدود نمی‌شود و کارگرانی که تحت سازماندهی و روابط سرمایه‌دارانه به انجام خدمات مادی (نظیر تعمیرات و انبارداری) یا غیرمادی (نظیر آموزش و بهداشت) مشغولند نیز بخش‌هایی از طبقه کارگر محسوب می‌شوند.

انقلاب دیجیتالی به موضوع بحث‌های جاری در سیاست‌های اقتصادی تبدیل شده است. انتظار رشد قابل ملاحظه بارآوری بر این امید دامن زده است که رفاه عمومی نیز به‌طور محسوس افزایش می‌یابد - در عین حال بیم آن می‌رود که رشد پُرشتاب پیشرفت‌های فنی کاراندوز، به از دست رفتن شغل بیانجامد. در مقاله حاضر به این پرسش پرداخته می‌شود که آیا در مورد سرعت این تحول اغراق نشده است؟ در پاسخ نشان داده می‌شود، که هراس از انعطاف‌پذیری بازار کار بیش از اندازه و تا حدی بدون ارائه دلیل مورد تاکید قرار گرفته است و یک انقلاب فناورانه تا زمان طولانی نمی‌تواند به انقلابی اقتصادی فرارود. به عنوان نمونه، نشان داده می‌شود که در واقع «اقتصاد نوین» و فناوری‌هایی نظیر روبات و چاپ‍گر سه‌بعدی یعنی عناصر اساسی یک «انقلاب دیجیتالی» امر نوینی محسوب نمی‌شوند. ما در آغاز یک تحول دیجیتالی عمیق قرار نداریم، ما در میانه راه روند این تحول قرار گرفته‌ایم و از آنچه غالبا تصور می‌شود با آهنگ کندتری به پیش می‌رود.

در حال حاضر انقلاب دیجیتالی بحثی رایج در سیاست‌های اقتصادی به‌شمار می‌رود. حتی پیش از انتشار اثر دو مولف امریکایی به نام‌های اریک برایان‍جولف‍سون و آندریو مک‍فی تحت عنوان «دومین عصر ماشین» که در زمره پرفروش‌ترین آثار در سطح جهانی محسوب می‌شود، تصور بر این است که ترجمه فعالیت انسانی به زبانی که ماشین توانایی خواندن آن را داشته باشد به‌طور قابل‌ملاحظه‌یی به افزایش بارآوری منجر می‌شود. که [از یک‌سو] پیشرفت مبتنی بر رفاه، و [از سوی دیگر] بیم از دست رفتن مشاغل را در پی دارد.

کارل بندیکت فرای و مایکل اُزبورن از دانشگاه آکسفورد تقریبا به شکل هم‍زمان تلاش کرده‌اند که میزان از دست رفتن شغل بر اثر تحول دیجیتالی را تخمین بزنند. آنها بر مبنای تحلیل درباره 702 شغل در امریکا، نومیدانه پیش‌بینی کرده‌اند پیشرفت فنی دارای هزینه‌های اجتماعی گزافی است که نباید آن را دست‌کم گرفت، چون در ابعاد غیرمنتظره‌یی جایگزین نیروی کار انسانی می‌شود، و بیکاری به شکل قابل ملاحظه‌یی افزایش می‌یابد. به احتمال 70درصد تا نیمه دهه 2030 در مدت 20 سال، 47درصد تمام مشاغل در امریکا از دست می‌رود.

پژوهش جرمی بولس اقتصاددان مدرسه اقتصاد لندن که از حیث روش‌شناسی ارتباط تنگاتنگی با اثر فرای و اُزبورن دارد در مورد آلمان و اتریش به نتایج وخیم‌تری می‌رسد: در این کشورها در همین بازه زمانی حتی 51 تا 54درصد مشاغل ممکن است از بین بروند، دلیل: دیجیتالی شدن و خودکار شدن با چنان سرعتی پیش می‌روند که در طول زمان بیش از آنکه مشاغل جدیدی به وجود آورند، مشاغل قدیمی را از بین می‌برند.

پیشرفت فنی در حوزه روبات‌های متحرک، ماشین‌های آموزش‌پذیر و هوش مصنوعی، در آینده شغل‌های با کیفیت متوسط کارگران و کارمندان متخصص را نیز زائد می‌سازد. تاکنون تصور بر این بود که چنین مشاغلی در برابر اتوماسیون بیشتر مصونیت بیشتری دارند.

کسانی که از توانایی اجتماعی، خلاقیت و خدمات شخصی با کیفیت بالا برخوردارند، آینده‌یی مطمئن خواهند داشت. کسانی کمتر با خطر بیکاری روبه‌رو هستند که در بخش‌های آموزش و بهداشت کار می‌کنند؛ خطر از دست رفتن شغل بیشتر خدمات ساده، تجارت و فعالیت‌های دفتری تکراری را تهدید می‌کند.

 نتیجه مهم مطالعات یادشده جلب‌توجه به این نکته است که پیشرفت‌های فنی کاراندوز، همواره با «معضلات اجتماعی» همراه‌اند. یعنی ایجاد بیکاری در برخی مشاغل و حوزه‌های فعالیت و تخصص بر اثر فناوری‌های جدید.

در عین حال، برایان‍جولف‍سون و مک‍فی و همین‌طور فرای و اُزبورن برای نظر خود در مورد بازار کار دلایل تجربی و تاریخی ارائه نمی‌کنند. برعکس: هر دو گروه بر این نظرند که پیشرفت‌های فنی در 200 سال اخیر در مجموع در ایجاد مشاغل تاثیر مثبتی گذاشته‌اند. در بهترین حالت می‌توان استدلال آنها را با این جمله کنت روگوف اقتصاددان معروف جمع‌بندی کرد: [تاثیر فناوری در ایجاد مشاغل] «این‌بار متفاوت است.»

در نوشتار حاضر کوشش می‌شود که مساله را برخلاف آثار نام‌برده از منظر تاریخ روندهای اقتصادی مورد واکاوی قرار دهیم، که آیا در مطالعات یاد شده به‌طور پیوسته درباره سرعت پیشرفت فنی گزافه‌گویی نشده است؟ در این آثار، بیم از میزان تغییر در بازار کار به نحو اغراق‌آمیز، و بی‌دلیل ارائه شده است و اینکه انقلاب فنی هنوز با یک انقلاب اقتصادی فاصله زیادی دارد.

تحول فنی به شکل روندی از نوآوری را می‌توان از حیث زمانی به سه دوره تقسیم کرد: در آغاز مرحله اختراع (Invention) قرار دارد، اختراع یک محصول یا یک روند تولید جدید. دوم، کاربرد یا استفاده اقتصادی از اختراع در واحد تولیدی بیانگر مرحله نوآوری (Innovation) است. این دو مرحله غالبا در افکار عمومی و رسانه‌های گروهی با علاقه‌مندی و انتظار بیش از حد همراه است، به‌ویژه از حیث موفقیت در بازار. اما به‌طور کلی، این مرحله سوم یعنی انتشار (Diffusion) است که از نظر اقتصادی اهمیت تعیین‌کننده دارد. در این مرحله کاربرد این نوآوری در درون واحدهای یک شاخه از اقتصاد ملی گسترش می‌یابد. انتشار سریع می‌تواند با موانع حقوقی، اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی مواجه شود؛ موانعی که در مرحله اختراع و نوآوری هنوز قابل‌پیش‌بینی نبودند.

در ادامه به عنوان نمونه نشان می‌دهم که بحث درباره اقتصاد نوین و فناوری‌هایی همچون روبات یا چاپ‍گر سه‌بُعدی یعنی عناصر اصلی انقلاب دیجیتالی اعلام‌شده امری نو به‌شمار نمی‌روند. ما در آغاز یک تحول دیجیتالی ژرف قرار نداریم، ما در میانه یک روند تحول تاریخی به سر می‌بریم که از آن چه که فرای و اُزبورن تصور می‌کنند پیشرفت کندتری داشته‌ است.

 «اقتصاد نوین» تناقض سولو

«شورای کارشناسان اقتصادی» آلمان تعریف دقیقی از «اقتصاد نوین» یا انقلاب دیجیتالی و رابطه آن با مهم‌ترین سیاست‌های اقتصادی آلمان ارائه کرده‌اند. «اقتصاد نوین» با این امید و انتظار بستگی دارد که که رشد فزاینده و مداوم نرخ بارآوری به رشد اقتصادی بینجامد. در این مورد، از یک‌سو رشد فنی در حوزه فناوری اطلاعاتی و ارتباطی اهمیت دارد، و از سوی دیگر فناوری میانگین تمام شاخه‌های اقتصاد و کار توان رشد بیشتر از طریق کاهش هزینه معاملات و موانع ورود به بازار در رقابت جهانی و ایجاد شبکه‌ها به وجود می‌آید.

نکته قابل‌توجه این است که این تعریف در سال 2000 ارائه شده است و از امید و انتظاری سخن می‌گوید که امروزه با «عصر دوم ماشین» در انقلاب دیجیتالی ارتباط دارد.

شورای کارشناسان در بیش از 15 سال پیش بطور روشنی از پیش‌بینی اثرات تحول دیجیتالی بر بازار کار سخن می‌گوید: فناوری‌های جدید جایگزین کارهای نسبتا غیرتخصصی، روندهای ساده مکانیکی و استانداردشده فرآیندهای تولید، و هم‍چنین تصمیم‌گیری‌های روزمره و تکراری می‌شود. افزون بر این، فناوری‌های جدید، جانشین استفاده از داده‌های پُرهزینه می‌شود. به عنوان نمونه، این نوآوری‌ها در شغل‌هایی مربوط به حساب‍داری یا انبارداری اثری منفی برجای می‌گذارند. هم‍زمان از طریق به‌کار بستن فناوری‌های اطلاعاتی، کار در واحدهای تولید پیچیده‌تر می‌شود، و در نتیجه تقاضا برای مشاغل با کیفیت بالا افزایش می‌یابد، مشاغلی که فناوری اطلاعاتی نمی‌تواند جایگزین آن شود.

پنج اقتصاددان عضو این شورا از به‌کار بردن اصطلاح انقلاب برای این فرآیند اجتناب می‌کنند، و نسبت به فرای و اُزبورن تحولات بازار کار را اساسا خوش‌بینانه‌تر می‌نگرند: «اگر امکانات بارآوری به نحوی بایسته و شایسته مورد استفاده قرار گیرد می‌تواند به افزایش پیوسته اشتغال بینجامد.»

ایالات متحده به عنوان پیشگام فناوری اطلاعاتی مظهر «اقتصاد نوین» و بنیاد تحلیل شورای کارشناسان محسوب می‌شود. در اواسط 1970 در این کشور و در زمینه میکروپروسسور و رایانه شخصی یک نوآوری انجام گرفت که بعد از ماشین بخار و استفاده از انرژی برق، سومین انقلاب صنعتی محسوب می‌شد که از طریق کاربست فناوری اطلاعاتی می‌توانست به خودکار شدن تولید بینجامد. حساب‍گرهای بزرگ سال‌های دهه 1960 که فضای بیشتری را اشغال می‌کرد، کوچک‌تر شده‌اند -کامپیوتر شخصی روی یک میز جا می‌گیرد- و سریع‌تر از نمونه‌های پیشین خود عمل می‌کند. صنعت روبات‌سازی از این پیشرفت در حوزه میکروالکترونیک و ماشین‌هایCNC (Computer Numerical Control) بهره گرفته است. و بخش‌هایی از صنعت تولیدی به‌طور فزاینده خودکار شده‌اند.

سرمایه‌گذاری در حال افزایش کارفرمایان در بخش فناوری اطلاعاتی از نیمه دوم دهه 1970 به افزایش شتابان بارآوری کار منتهی نشد. این مساله اقتصاددانان را در برابر معضلی قرار داد که رابرت سولو کارشناس رشد اقتصادی و برنده جایزه نوبل در سال 1987 آن را به شکل موجز مطرح کرد: «همه جا می‌توان نشانه‌های عصر کامپیوتر را مشاهده کرد به جز در آمارهای مربوط به بارآوری» در کشور پیشگام فناوری اطلاعات یعنی امریکا امید به افزایش بارآوری بر اثر افزایش سرمایه‌گذاری در خودکار شدن تولید صنعتی به یأس مبدل شد - برعکس نسبت رشد بر بارآوری کار حتی کاهش یافت. این روند چه‌گونه به این نتیجه انجامید؟

روند تکمیل نوآوری‌ها طولانی‌تر و فرآیند انتشار و گسترش این فناوری آهسته‌تر از آن بود که مدافعان آن می‌اندیشیدند. در مورد «انقلاب سوم صنعتی» حداقل 20 سال طول کشید تا امکانات جدید فنی به رشد بارآوری منتهی شود. اقتصاددان امریکایی رابرت گوردون بر این نظر است که کاربست انقلاب سوم صنعتی تازه در دهه 1994 تا 2004 به رشد شتابان بارآوری دست یافته است. بدین‌سان، بعد از یک دهه انتقاد سولو دیگر از قطعیت سابق برخوردار نبود.

 دلیل تاخیر اثربخشی فناوری اطلاعاتی بر رشد بارآوری: برخلاف آنچه انتظار می‌رفت برای کارفرمایان دست یافتن به ترکیب بهینه‌یی از فناوری اطلاعاتی و سرمایه انسانی دشوارتر از آن بود که انتظار می‌ر‌فت. این نوع سرمایه‌گذاری زمان‌بر است و به هزینه انطباق نیاز دارد - به عنوان نمونه ضرر و زیان در تولید و هزینه‌های آموزشی - بدین‌سان کاربست قابل‌ملاحظه فناوری‌‌های اطلاعاتی در واحدهای تولید تا مدت زمان طولانی موجب افزایش نرخ رشد نشد. افزون بر آن، تقاضای کارفرمایان برای فناوری جدید از نوسانات ادواری سرمایه‌گذاری تبعیت می‌کند. بر این اساس، فناوری‌های پیشگام نخست زمانی به کار گرفته می‌شوند که ماشین‌آلات قدیمی مستهلک شده و سرمایه‌گذاری‌های جایگزین آماده باشند. باتوجه به این واقعیت که کارفرمایان آلمانی برای مدت طولانی به علت ظرفیت مازاد و تقاضای کم سرمایه‌گذاری اندکی داشته‌اند باید دوره‌های تناوبی سرمایه‌گذاری را نیز به عنوان عاملی موثر در کندی سرعت نوآوری در نظر گرفت.

دانشمندان دفتر تحقیقات ملی اقتصادی در امریکا اخیراً در یک تحقیق اظهار کرده‌اند که افزایش بارآوری اواخر دهه 90 به علت کاربرد بیشتر فناوری اطلاعاتی نبوده است. این محققان به این نتیجه رسیده‌اند که تقریبا تمام صنایعی که از سال 1980 تا 2009 در امریکا از فناوری اطلاعاتی استفاده کرده بودند، به خود تولیدکنندگان صنایع اطلاعاتی تعلق داشتند تا شرکت‌هایی که این فناوری را در شاخه‌های دیگر به کار می‌بستند. دارون عجم اوغلو و دیوید آتور این موضوع را چنین جمع‌بندی می‌کنند «بدون در نظر گرفتن صنایع تولید رایانه تصویر افزایش بارآوری به سطح اندکی تقلیل می‌یابد.» نکته قابل‌توجه دیگر اینکه استفاده از کامپیوتر و اتوماسیون در ایالات‌متحده با از دست رفتن مشاغل همراه نبوده، بلکه برعکس، میزان اشتغال را افزایش نیز داده است. بعد از 1994 شمار کسانی که به کار اشتغال داشتند از 123میلیون به 139میلیون رسید. و نرخ بیکاری از 6.1 به 5.5درصد کاهش یافت. بر پایه این نتایج، روند انتشار پیشرفت‌های فناورانه در آینده بیشتر طول خواهد کشید - و اثر آن‍ بر بارآوری - از میزانی که برایان‍جولف‍سون و مک‍فی و فرای و اوزبورن تصور می‌کردند احتمالا کمتر خواهد بود. نتیجه نظرخواهی انستیتو تحقیقات اقتصادی ZEW در پاییز 2015 این نتیجه را تایید می‌کند: «تنها 18درصد از کارفرمایان آلمانی در سال 2015 با مفهوم صنعت آشنا بوده‌اند. این نتیجه با تحلیل دو مورد از عوامل مهم پیش‌برنده صنعت 4.0 مورد تایید قرار می‌گیرد: یعنی روبات‌ها و چاپ‍گران سه‌بعدی.

تاکید بر این دو عامل حایز اهمیت است چون انقلاب دیجیتالی در دو کشور آلمان و اتریش بیشتر تحت عنوان انقلاب صنعتی 4.0 معرفی می‌شود. صنعت 4.0 از طریق ارتباط شبکه‌یی هوشمند بین محصولات، ماشین‌آلات و مواد اولیه تعریف می‌شود و بدین وسیله بر حوزه تولید تاکید دارد. این نوع تاکید در آلمان و اتریش در مقایسه بین‌المللی مطمئنا بر اهمیت جایگاه شاخه‌های تولیدی در تولید ارزش در کل اقتصاد در هر دو کشور بستگی دارد. افزون بر این، این صنعت مهم‌ترین عامل افزایش بارآوری است. و سرانجام، تجدید حیات «اقتصاد قدیمی» یعنی صنایعی که اعتبار و اهمیت آنها از مدت‌ها پیش کاسته شده، در دستورکار بسیاری از اقتصادهای پیشرفته قرار دارد، به‌ویژه بعد از آنکه آنها در جریان بحران اقتصادی و مالی جهان، خود را به عنوان عاملی مهم در ثبات اقتصادی نشان داده‌اند.

 فناوری‌های «نوین» روبات‌ها

در سال 1983 در آلمان، سالن 54 شرکت فولکس واگن در مساحتی معادل هشت زمین فوتبال مظهر گشایش راهی نوین به دنیای کار اتوماتیزه بود. در این سالن قطعات مدل گُلف 2 با کمک 70روبات مونتاژ و جوشکاری می‌شد. این حادثه به مدت 30سال رخدادی انقلابی محسوب می‌شد. مونتاژ نهایی در صنعت اتومبیل، یکی از سخت‌ترین حوزه‌ها برای خودکار شدن، به شمار می‌رود. در این شاخه از تولید، میانگین خودکار شدن 5درصد بود، ولی در سالن 54 در ولفسبورگ هدف دستیابی به رقم 25درصد بود. اشتغال بر اثر کاربست فناوری کاراندوز پیش‍رفته از پنج هزار نفر به چهار هزار نفر تقلیل پیدا کرد.

مجله خبری «اشپیگل» مدت کوتاهی بعد از کاربست این فناوری در سال 1984 در مقاله‌یی تحت عنوان «آینده در سالن‌های خالی از کارگر» درباره تحقیقی داخلی در فولکس واگن نوشت براساس پیش‍رفت فناوری‌های کاراندوز با 40 ساعت کار در هفته و با سطح تولیدی معادل سال 2000 در فولکس واگن فقط به 85 هزار کارگر نیاز است. 30هزار یا 25درصد کمتر از 1984. تفسیر بدبینانه اشپیگل این بود: «این یک حقیقت ساده است که دست‌های آهنین روبات‌ها هرروزه انسان‌های بیشتری را از محل کار اخراج می‌کند، این شناختی است ساده و بی‌روح که تجربه روزمره آن را تایید می‌کند.»اما واقعیت چیز دیگری بود: در سال 1986 مونتاژ نهایی در بسیاری از مراحل خود دوباره از «کار انسان» بهره گرفت، که نشان می‌داد چشم‌انداز یک تولید تقریبا بدون کمک انسان در آن زمان محقق نشده بود. هزینه سرپا نگه‍داشتن و زمان تعمیر روبات‌ها در کنار عوامل دیگر، صرفه‌جویی در تعداد کارگران را با شکست روبه‌رو کرد.

فاصله زمانی اختراع تولید روبات‌های صنعتی در دهه 1950 تا انتشار آن در صنعت اتومبیل طولانی‌تر از آن بود که تصور می‌رفت. راهگشایی روبات‌های صنعتی با تاخیری بیش از 10 سال آغاز شد. از نیمه دهه 1990 تعداد روبات‌های صنعتی در سطح جهانی بطور مداوم افزایش یافته است. در مقایسه کشورها از حیث تمرکز روبات‌ها در شاخه‌های تولید و خودروسازی با در نظر گرفتن تعداد روبات به 10هزار کارگر، آلمان با ضریب 292 بعد از کره‌جنوبی با ضریب 478 و ژاپن با ضریب 314 در رتبه سوم قرار دارد. تخمین زده می‌شد تا سال 2018 استفاده از روبات‌های صنعتی در سطح جهان 15درصد رشد خواهد کرد. و از 229 هزار در سال 2014 به 400هزار افزایش خواهد یافت اما در سال گذشته این نرخ رشد تحقق نیافت. تعداد اتومبیل‌های به فروش رسیده در سال 2015 فقط 8درصد یعنی 240هزار اتومبیل افزایش داشت.

استفاده از روبات‌هایی متصل به شبکه در آینده می‌تواند در مجموع به جای از بین بردن مشاغل، شغل‌های بیشتری به وجود ‌آورد. در کشورهای پیشرفته آنها که بالاترین ضریب استفاده را از روبات دارند بیشترین میزان اشتغال را نیز به خود اختصاص داده‌اند. مطمئنا تصادفی نیست که در ایالات‌متحده که هدف سیاسی افزایش سهم تولید صنعتی در کل اقتصاد ارزش‌آفرین است، نقش کاربست روبات‌ها در صنعت مجددا افزایش یافته است و در سال‌های گذشته نیز میزان رشد استفاده از روبات افزایش بیشتری نشان می‌دهد. بدین‌ترتیب با استقرار مجدد تولید صنعتی میزان اشتغال نیز بالا خواهد رفت.

هواداران استفاده از روبات‌های متحرک در بخش خدمات پیش‌بینی می‌کنند که تعداد آنها به میزان قابل‌ملاحظه‌یی افزایش یابد. نگاهی به آمارهای فدراسیون بین‌المللی دانش روباتی برخلاف این پیش‌بینی‌هاست.

از 4.7میلیون روبات خدماتی به فروش رسیده در سطح جهان در سال 2014 تقریبا همه آنها به استفاده‌های شخصی و خانگی اختصاص دارند. 3.3میلیون از این روبات‌ها جاروبرقی، پنجره پاک‌کن یا چمن‌زن‌اند و 1.3میلیون از آنها برای بازی‌ها و سرگرمی و 4416 عدد از آنها برای کمک به افراد معلول و عقب‌مانده در نظر گرفته شده است.

به همین علت در مجموعه محاسبات اقتصاد ملی اثرات قابل اندازه‌گیری مربوط به بارآوری و بازار کار اندک است. نوآوری در زمینه روبات‌های خانگی موجب صرفه‌جویی در وقت، راحتی و رفاه شخصی می‌شود و به‌طور غیرمستقیم می‌تواند باعث بالا رفتن بارآوری شود. در مورد روبات‌های مربوط به بازی و سرگرمی می‌توان چنین نقشی را نادیده گرفت.

روبات‌های خدماتی که در حوزه تولید مورد استفاده قرار می‌گیرند اهمیت اقتصادی بیشتری دارند و میزان استفاده از آنها در سال 2014 نسبت به سال پیش 11.5درصد افزایش داشته و به میزان 207ر24 هزار رسیده است. مجموع روبات‍‌ها در جهان از 1998 به بعد به 172 هزار رسیده است. به همین علت IFR (International Federation of Robotics) نمی‌تواند به‌روشنی اعلام کند که چه تعداد از آنها در حال حاضر مورد استفاده قرار می‌گیرد. از روبات‌هایی که در سال 2014 به فروش رسیده‌اند، 180ر5 عدد روبات شیردوش و 11هزار عدد روبات نظامی‌اند. به همین دلیل رشد تعداد روبات در سطح جهان در بخش خصوصی به جز کشاورزی کاهش یافته و به شش هزار رسیده است. در بازه زمانی 2015 تا 2018 برای این بخش در مجموع افزایشی تا 65هزار روبات را پیش‌بینی می‌کند ـ یعنی بطور متوسط سالی 16 هزار - که از این تعداد 300ر13 فقره «دستگاه‌های هدایت‌شونده خودکار» هستند. تاثیر روبات‌های خدماتی بر بارآوری و بازار کار به علت تعداد اندک هنوز زیاد نیست.

 2.3چاپگر سه‌بعدی

برایان‌جولفسون و مک‍فی در اثرشان، چاپ‍گر سه‌بعدی را به‌عنوان تحولی متعلق به گذشته نزدیک معرفی می‌کنند. اما واقعیت این است که چاپ‍گر سه‌بعدی از 25سال پیش وجود دارد و از آن زمان تاکنون - برخلاف روبات‌ها- صرفا از سطح اختراع و مراحل اولیه نوآوری فراتر نرفته است.

25سال پیش مجله «Wirtschaftswoche» مقاله‌یی به چاپ رساند که اصول و امکان‌های کاربردی چاپ‍گر سه‌بعدی در آن زمان را تشریح می‌کرد. چاپ‍گر سه‌بعدی دستگاهی است که قادر به ساختن قطعه‌های سه‌بعدی است که آنها را با هدایت کامپیوتری و با استفاده از یک یا چندین ماده اولیه به شکل مایع یا جامد و طبق اندازه و شکل از پیش تعیین‌شده تولید می‌کند. چاپ‍گر سه‌بعدی یا استریولیتوگرافی بیش از هر چیز در ساختمان مدل‌ها به‌صورت قطعه‌های تک‌تک به‌ویژه در صنعت اتومبیل به کار گرفته می‌شود. مخترعان چاپ‍گر سه‌بعدی در آن زمان امیدوار بودند که این اختراع سالانه از رشدی 20درصدی برخوردار باشد. جدیدترین چاپ‍گر «قادر است مدل‌های بزرگ نظیر قطعه‌های موتور با وزنی 70کیلوگرمی را طراحی و به‌صورت قطعات کوچک تولید کند.»نمایشگاه سی‍بیت در هانور [بزرگ‌ترین نمایشگاه سالانه جهانی برای پیشرفت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری] در سال 2016، بزرگ‌ترین چاپ‍گر سه‌بعدی در جهان را به معرض نمایش گذاشت که بزرگ‌ترین نمونه موجود برای ساختن قطعه‌های استاندارد است. مدیر شرکت تولیدکننده آن در این باره چنین نوشت: «به‌طور کلی قادر به تکمیل قطعه‌های منفرد یا ساختن قطعه‌های پروتوتیپ است.» اما نقصان این اختراع کندی بیش از حد آن است. چون برای ساختن یک چارپایه از مواد مصنوعی به ساعت‌ها وقت نیاز دارد.

در مورد چاپ‍گر سه‌بعدی در واقع ما با شکل جدیدی از تکنیک سروکار داریم که از مدت‌ها پیش شناخته شده بود. پیشرفت و کاربست صنعتی این فناوری در طی 25سال گذشته در چارچوبی محدود باقی مانده است.

مشکل اساسی چاپ‍گر سه‌بعدی تاکنون حل نشده است: به‌علت سرعت کار اندک نمی‌توان آن را به شکل اقتصادی برای تولید زنجیره‌یی کالاها و قطعه‌ها به کار گرفت. این برای کشورهای صنعتی یک نقص قابل چشم‌پوشی محسوب نمی‌شود. چون بخش وسیعی از تولیدهای صنعتی به شکل انبوه در هزاران قطعه تولید می‌شوند.

البته نمی‌توان به‌کلی امکان برطرف شدن این کمبود را در آینده نزدیک غیرممکن دانست. اما تصور سالن‌های خالی از انسان که در آنها چاپ‍گرهای سه‌بعدی به کار مشغول‌اند و قطعه‌های لازم را به مقدار زیاد، کیفیت و سرعت بالا تولید می‌کنند تا امروز به یک چشم‌انداز قابل‌دسترس تبدیل نشده است.

بدین‌سان رویای صنعتی‌شدن دوباره اروپا به کمک چاپ‍گر سه‌بعدی احتمالا قابل‌تحقق نیست. دست‌کم تا زمانی که به‌علت مزد اندک کارگران در کشورهای در حال توسعه آسیایی هنوز استفاده از این فناوری‌ها مقرون به‌صرفه نیست، این رویا تحقق نخواهد یافت. استفاده وسیع از این روبات‌های صنعتی جدید در صورتی ممکن است که هزینه استفاده و نگهداری از آنها پایین‌تر از هزینه کار در کشورهای نام‌برده باشد.

برخلاف اظهارات توماس اشتراب هار، مدیر موسسه تحقیقاتی HWWI، تدارک و حمل و نقل بین‌المللی در آینده قابل‌پیش‌بینی نباید از کاهش سفارش‌ها و جایگزین شدن محموله‌های بزرگ با داده‌های کامپیوتری مربوط به نرم‌افزار چاپ سه‌بعدی وحشتی داشته باشد.

اما شاغلان انبارداری و حمل‌ونقل به علت سازمان‌دهی خودکار انبارها و حمل‌ونقل خودکار روی ریل‌ها، جاده‌ها و دریاها باید نگران از دست رفتن شغل خود باشند. در خاتمه باید گفت که کاربست چاپ‍گر سه‌بعدی برای تولید صنعتی زنجیره‌یی هنوز در مرحله اختراع قرار دارد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x