x
۰۲ / دی / ۱۳۹۵ ۰۸:۵۸
در گفت و گو با فلاحت پیشه بررسی شد :

سوریه قدرت‌نمایی روس‌ها، شکست آمریکا

سوریه قدرت‌نمایی روس‌ها، شکست آمریکا

با گسترش اختلاف‌های روسیه با غرب، مقام‌های روسی به این نتیجه رسیده اند که دشمنی و خصومت غرب با روسیه طولانی مدت خواهد بود، از این رو دکترین جدیدی را تدوین کردند تا راهبرد امنیت ملی خود را متناسب با ماهیت و شدت تهدیدها به روز کنند.

کد خبر: ۱۶۵۹۳۷
آرین موتور

دکتر حشمت الله فلاحت پیشه استاد دانشگاه و عضو کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تاکید دارد که ارائه دکترین دفاعی از سوی روسیه داعیه‌ای برای بازیابی قدرت این کشور در جهان است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم ، وی در گفت‌وگویی در این زمینه به سوالاتمان پاسخ داده است که در ادامه می‌خوانید.

دکترین جدید روسیه چه اندازه می‌تواند بر قدرت نرم این کشور اثرگذار باشد؟

روس‌ها مشخصا از سال 1989 راهبرد امنیتی دفاعی بیرون نمی‌دادند، اما آمریکایی‌ها، راهبرد امنیتی نظامی و دفاعی حتی در هزاره یا سده و ربع اول قرن هم ارائه می‌دادند، در آمریکا حتی راهبرد روسای جمهور خاص و راهبردهای سالانه اعلام می‌شود ولی روس‌ها این کار را نمی‌کردند. در سال 1989 میلادی راهبردها بین دو قدرت، بیشتر جنگ سرد لفظی بود و در سال 1989 که روسیه دچار فروپاشی شد، عملا دیگر هیچ راهبردی نبود که برای رقیب در عرصه بین‌المللی ایجاد شود. امسال ارائه راهبرد در بحث راهبرد دفاعی روسیه، به یک موضوع جهانی تبدیل شده وعلت این است که روس‌ها بتدریج داعیه‌های بین‌المللی خود را دوباره احیا می‌کنند و تلاش دارند که حداقل در عرصه نظامی به عنوان یک قدرت به رسمیت شناخته شوند و در اوج شکست‌های آمریکا و اقدامات نظامی خارجی، روس‌ها هستند که اقدامات نظامی نسبتا موفق را هدایت می‌کنند. روس‌ها نشان دادند که در قبال تهدیدات روز دنیا، موفق‌تر عمل می‌کنند و این موضوعی است که در راهبرد دفاعی روس‌ها به آن اشاره شده است.

البته در راهبرد روس‌ها این تفاوت حائزاهمیت است که در این نقشه راه، نسبت به راهبرد آمریکایی مترقی‌تر تصمیم‌گیری شده است. آمریکایی‌ها راهبردهای جنگ منطقه‌ای خود را بر بنیادهای فرسوده،کهنه و البته بر بنیاد یکسری متحدانی قرار دادند که دیگر از مقبولیت لازم برخوردار نیستند و دیگر متحدان منطقه‌ای آمریکا به عنوان مثال کشورهای مرتجع عرب و رژیم صهیونیستی،از بازیگرانی هستند که هرکدام دچار زوال مقبولیت و مشروعیت شده و ارتباط آنها با گروه‌های ناامن‌، مثل تروریست‌ها باعث شده که رسوایی‌های جدی به تبع راهبردهای دفاعی آمریکا به بار بیاید. البته شکست این راهبردها از سال 2001 میلادی با جنگ‌هایی که با غرور ابرقدرتی از سوی بوش پسر شروع شد آغاز شد و ما می‌بینیم که روزبه‌روز با شکست‌های جدی‌تر مواجه شده و عملا شکست این راهبردهای نظامی آمریکا، تبدیل به مهم‌ترین بحث انتخاباتی بین ترامپ و کلینتون شد. ولی روس‌ها عملا در یارگیری و تلاش برای نزدیکی به نظر افکار عمومی منطقه، نوعی دیپلماسی دفاعی را به عنوان مقدمه سیاست نظامی خود قرار دادند و به همین دلیل با بازیگرانی مثل جمهوری اسلامی ایران، عراق و سوریه که دارای مقبولیت در منطقه هستند همسویی ایجاد ‌کردند که این روش در توفیق نسبی راهبرد نظامی و امنیت روسیه در منطقه نقش بی‌بدیلی دارد.

منطقه غرب آسیا در این دکترین چه اهمیتی دارد؟

به هر حال روس‌ها می‌دانند که آمریکایی‌ها در دو اصل دچار چالش جدی هستند یکی در عرصه توسعه اقتصادی با چین ودیگری در عرصه راهبردهای منطقه خاورمیانه عمدتا آمریکایی‌ها به‌عنوان حافظ وضع پوسیده موجود به حساب می‌آیند. آمریکایی‌ها روی راهبردهای خود،مثل راهبردهای نوعثمانی‌گری و لائیسم در ترکیه، یا راهبرد ارتجاعی وابسته به غرب در کشورهای عربی به نمایندگی عربستان، یا راهبرد امنیتی رژیم صهیونیستی به‌گونه‌ای حساب یا تبانی و توافق‌هایی کرده بودند؛ اما این راهبرد پرهزینه همواره برای آمریکا هزینه‌های امنیتی و مالی زیادی داشت و باعث شد که آمریکایی‌ها به حافظ وضع موجود در منطقه‌ای تبدیل شوند. در این وضعیت روس‌ها سعی کردند با یکسری خواسته‌های مترقیانه خود را در منطقه همراه کنند و این باعث شد که ما در غرب آسیا تا حدی شاهد توفیق مولفه‌های راهبردی روسیه در قبال آمریکا باشیم.

سیاست‌های جدید روسیه در بحث حل بحران سوریه و آینده این کشور چه تاثیری می‌گذارد؟

سوریه منطقه تقابل راهبردی به حساب می‌آید و ما عملا در این کشور شاهدیم که آمریکایی‌ها در جنگ مغلوب شدند و حتی آن بخش از دنیایی که حامی این کشور بود و امکانات و نیروی نظامی در اختیار آمریکا قرار می‌داد، متلاشی شد به‌طوری که الان به سختی ده کشور پای مقابله با دولت سوریه ایستاده‌اند. اینها اتفاقات و واقعیاتی است که شکل گرفته و در کل منجر به شکست سیاست‌های آمریکا در مقابل سیاست‌های روسیه شده، بنابر این به نظرم روس‌ها سعی می‌کنند با حوزه‌هایی بیشتر همسو و همراه شوند که در این حوزه‌ها از امکان مقبولیت بیشتری برخوردار باشند.

در بحث روابط تهران و مسکو برخی از بدعهدی‌های تاریخی‌ روس‌ها صحبت می‌کنند، آیا براساس سیاست‌های جدید روسیه، ایران باید به این کشور نزدیک شود یا فاصله‌اش را حفظ کند؟

معتقدم رابطه با روسیه کاملا باید متقابل باشد. روسیه کشوری است که در سیاست خارجی خود ثابت کرده کاملا براساس منافع ملی‌ این کشور عمل می‌کند، یک زمان منافع ملی این کشور در مناسبات اقتصادی با غرب و دادن یکسری امتیازات سیاسی و نظامی بود ولی الان می‌بینیم روسیه ازسیاست‌های نظامی و اقتصادی خود استفاده می‌کند تا به نتایج بهتری برسد و در دنیا جای تازه‌ای برای خود ایجاد کند. ایران باید با روسیه در هر مقطع کاملا متقابل عمل کند چون هنوز روس‌ها متحد راهبردی ایران نیستند، هرچند که در برخی از حوزه‌ها با ایران راهبردی عمل کردند، بنابر این هرجا با ایران وارد حوزه راهبردی شدند ایران هم باید راهبردی عمل کند ولی در دیگر حوزه‌ها معتقدم باید موضوع در راستای منافع پیش برود.

یعنی ایران باید فاصله خود را به نوعی حفظ کند؟

فاصله از این نظر باید حفظ شود که قائل به استقلال در مناسبات باشیم چون معتقدم در توفیق نسبی راهبردهای منطقه‌ای روسیه، ایران بیشترین نقش را داشته و خواهد داشت.

از آنجا که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آینده آمریکا مراودات خوبی با ولادیمیر پوتین دارد، آیا راهبرد تغییر خواهد کرد؟

معتقدم در نهایت ترامپ در درون ساختار عمل خواهد کرد یعنی ترامپ نمی‌تواند متحدان سنتی آمریکا را کنار بگذارد و در عین حال نمی‌تواند واقعیت تقسیم قدرت در دنیای امروز را نادیده بگیرد. بنابر این کل مناسبات بین آمریکا و روسیه در واقع به مناسبات شخصی ترامپ و پوتین محدود نخواهد شد.

 

نوبیتکس
ارسال نظرات
x