آنچه هنوز در سینما میلیاردی میفروشد
در واپسین روزهای سال 91 انتشار فهرستهای مختلف درباره ترینهای اکران در این سال حائز نکات جالب توجهی است که از میان همین نکات میتوان درباره علایق مخاطبان سینمای ایران راحتتر قضاوت کرد.
"بحران اکران" واقعیتی است که در سال جاری بارها و بارها به محور اصلی اخبار و تحلیلهای سینمایی تبدیل شد. بحرانی که به تعبیری از نوروز 91 و بهطور دقیقتر از میانه برگزاری جشنواره سیام فیلم فجر آغاز شد و دامنه آن تا همین روزهای پایانی سال هم ادامه پیدا کردهاست. در چنین شرایطی قطعاً نمیبایست انتظار حضور مخاطبان در سالنهای سینما و نیز ثبت فروشهای خیرهکننده در گیشه تولیدات امسال را میداشتیم اما به مدد افزایش قیمت بلیطها و مختصات خاص برخی فیلمها، در همین شرایط هم شاهد ثبت فروشهای میلیاردی بودیم. ملاکی که هرچند مانند چند سال پیش نشاندهنده اقبال حداکثری و خیرهکننده به یک اثر نیست اما هنوز هم میتوان آن را بهعنوان مقیاسی برای شناختن فیلمهای سربلند در گیشه بهحساب آورد. میلیاردیهای یک سال بحرانی در سال جاری تا به امروز 8 فیلم موفق به ثبت رقم فروش بیش از یک میلیارد شدهاند و بنابر شواهد احتمالاً یکی دیگر از فیلمهای در حال اکران نیز تا پیش از پایان سال به این فهرست اضافه خواهد شد.
«کلاهقرمزی و بچه ننه» با فروشی معادل پنج میلیارد و 500 میلیون تومان، «قلادههای طلا» با فروشی معادل سه میلیارد و 800 میلیون تومان، «خوابم میآد» بادو میلیارد و 900 میلیون تومان، «من مادر هستم» با یک میلیارد و 950 میلیون تومان، «گشت ارشاد» با یک میلیارد و 530 میلیون تومان، «توومن» با یک میلیارد و 400 میلیون تومان، «نارنجیپوش» با یک میلیارد و 70 میلیون تومان و «ضدگلوله» فروش یک میلیارد تومانی 8 فیلمی هستند که تا به امروز به باشگاه میلیاردیهای اکران 91 راه پیدا کردهاند و احتمالاً فیلم «دزدان خیابان جردن» که تا به امروز فروشی نزدیک به 700 میلیون تومان داشتهاست تا پایان سال به این باشگاه خواهد پیوست. اما در شرایط بحرانی اکران در یکسال گذشته، این آثار حائز چه ویژگیهایی بودهاند که مخاطبان سینمای ایران را مجاب کردند دست در جیب کرده و راهی سالنهای سینما شوند؟ البته به قاعده پیشبینیناپذیر بودن رفتار مخاطبان ایرانی شاید نتوان حکم کلی در این زمینه صادر کرد اما بد نیست برخی از مهمترین ویژگیهای این آثار را مرور کنیم تا ببینیم چه چیزهایی هنوز در سینمای ایران مشتری دارد؟ کمدی؛ مخاطبانی که به سینما میخندند! دیگر تبدیل به یک قاعده شدهاست که فیلمهای کمدی صدرنشین فهرست فیلمهای پرفروش هر سال شوند. تولیداتی که با یک استدلال روشن مخاطبان را مجاب به حضور در سالن سینما میکند؛ سرگرمی و فراغت از مشغلههای روزمره.
امسال هم فروش میلیاردی فیلمهایی چون "خوابم میاد"، "گشت ارشاد" و "ضدگلوله" را میتوان به همین عادت همیشگی مخاطبان سینمای ایران مرتبط دانست. مخاطبانی که گویی بیش از هر چیز ترجیح میدهند به سینما بخندند و انتظار دیگری جز سرگرمی از سینما ندارند. این گروه از مخاطبان البته در سینمای جهان هم سهم قابل توجهی از فروش فیلمها در گیشه را به خود اختصاص میدهند و توجه به علایق و خواستههای آنها لازمه تضمین سلامت چرخه مالی صنعت سینما محسوب میشود. در سال 90 نیز «اخراجیهای 3»، «ورود آقایان ممنوع»، «شیش و بش»، «اخلاقتو خوب کن»، «زنان ونوسی مردان مریخی» و «اسب حیوان نجیبی است» فیلمهای کمدی فهرست میلیاردیها بودند که سهم این آثار در سال جاری نسبت به سال قبل کاهش داشته است. نوستالژی؛ قاعده "یادش بخیر!" بهرغم قبول ویژگی فوق برای مخاطبان ایرانی اما باشگاه میلیاردیهای سال 91 حایز نکته جالب توجهی است و آن این که دو فیلم اول در این فهرست به دلایل دیگر جز "خندهدار بودن" موفق به جذب مخاطبان به سالنهای سینما شدند. "کلاه قرمزی و بچه ننه" صدرنشین این فهرست بود که با اتکا بر حسن نوستالژیک مخاطبان و نیز محبوبیت کاراکترهای اصلی توانست فروش میلیاردی بهدست آورد. استفاده از این پتانسیل که البته در اجرا نتوانسته بود خاطره خوش تولیدات قبلی سازندگان آن را تکرار کند، ثابت کرد هنوز مخاطبان نسبت به تولیدات سینمایی و تلویزیونی سالهای قبل علقه دارند و حاضرند به احترام همین علاقهمندی بلیط تهیه کرده و به سالنهای سینما بیایند. شاید توفیق این فیلم سینمایی باعث شدهاست این روزها خبرهایی درباره تکاپوی گروهی از فیلمسازان پیشکسوت کودکونوجوان برای احیا خاطره یکی دیگر از تولیدات دوستداشتنی سینمای ایران منتشر شود. در نظر گرفتن هزینهای معادل سه میلیارد تومان برای ساخت قسمت دوم فیلم سینمایی "شهر موشها" نشان میدهند عوامل این فیلم امید بسیاری برای فروش بالای آن در گیشه دارند. جنجال و حاشیه؛ جذابیتهای فرامتنی فیلم دوم فهرست پرفروشهای سال اما نه کمدی است و نه نسبتی با خاطره و نوستالژی مخاطبان دارد. "قلادههای طلا" که شعار سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را برای خود انتخاب کرده بود برخلاف انتظار و تحلیل صاحبنظران با فروشی قابل توجه در سینماهای تهران و شهرستان مواجه شد تا ثابت شود پارامترهای بسیاری برای دیده شدن یک فیلم در سالنهای سینمایی موثر است که غالباً مورد غفلت قرار میگیرند. یکی از این پارامترها جذابیتهای فرامتنی و یا حاشیههای حول و حوش یک فیلم است. تأکید عوامل "قلادههای طلا" بر شعار تبلیغاتی خود و نیز سوژه حساس فیلم که مرتبط با انتخابات ریاستجمهوری سال 88 بود اصلیترین پشتوانه این فیلم برای دیده شدن بود. بهخصوص که پروسه تولید فیلم هم با حاشیههایی همراه بود که رسانه ای شدن همین حواشی زمینهساز فروش فیلم در اکران عمومی بود.
تأثیر حاشیههای فرامتنی را بر فروش میلیاردی دو فیلم "گشت ارشاد" و "من مادر هستم" نیز میتوان مشاهده کرد. بهویژه درباره فیلم فریدون جیرانی که بر خلاف "گشت ارشاد" از امتیاز "خندهدار بودن" هم بیبهره بود و بهعنوان یک فیلم تلخ اجتماعی اساسا نمیتوانست در شرایط عادی به چنین فروشی دست پیدا کند. نامها؛ هنوز هم میفروشند؟ حکم صادر کردن در این باره چندان راحت نیست اما اگر خواسته باشیم به مهمترین عامل فروش میلیاردی دو فیلم "نارنجیپوش" و "تو و من" اشاره کنیم بیش از هر پارامتر دیگر میتوان روی جذابیت احتمالی نام عوامل اشاره کرد. هرچند این جذابیتها قابل قیاس با هم نباشند. ساختار و محتوای فیلم داریوش مهرجویی که علاقمندان سینمای ایران فیلمساز پیشکسوت را هم اندکی دلسرد کرده بود قطعاً بدون امضای او و نیز ترکیب بازیگرانی چون لیلا حاتمی و حامد بهداد نمیتوانست به چنین فروشی دست پیدا کند.
فیلم تازه محمد بانکی هم که یکی از عجایب فروش در سال گذشته بود جز بهواسطه تبلیغات محیطی روی کلوزآپهای محمدرضا گلزار توفیقی در گیشه پیدا نمیکرد. "تو و من" کلیه قواعد پیشتر جواب داده در فیلم قبلی کارگردان (دو خواهر) را بدون هیچ تغییری اجرایی کرده و متأسفانه باز هم پاسخ گرفت! "تو و من" احتمالاً از معدود بازماندههای سینمای گیشهپسندی است که تا همین چند سال پیش حجم اصلی تولیدات سینمای ایران را اشغال کرده بود و خوشبختانه آرامآرام رو به فراموشی است. درباره تأثیر نامها در فروش فیلمها میتوان به "خوابم میآید" هم اشاره کرد که حضور همزمان رضا عطاران در مقام بازیگر و کارگردان و نیز حضور متفاوت اکبر عبدی در آن سهم بسزایی در فروش نهایی آن داشت. فرمولهایی که هر سال تکرار میشوند آنچه در این گزارش مرور شد ویژگیهایی است که هنوز در سینمای ایران مشتری دارد و اگر نیمنگاهی به فهرست میلیاردیهای چند سال اخیر بیاندازید درخواهید یافت مختص امسال هم نبودهاند. برهمین اساس هم احتمالاً در فقدان فیلمهای کمدی و یا چهرههای بفروش در میان فیلمهای اکران شده در جشنواره سیویکم، سینماداران برای فروش میلیاردی در سال 92 روی فیلمهای پرحاشیهای همچون "رسوایی" و "هیس دخترها فریاد نمیزنند" حساب ویژه بازکردهاند. جالب اینکه برخی فیلمسازان هم برای بهرهمندی از این فرصت اقدام به حاشیهسازی برای فیلم خود میکنند تا بلکه از این راه بتوانند فیلم خود را به فهرست میلیاردیهای سینمای ایران سنجاق کنند! در این میان احتمالاً فیلمهای بیادعاتر و کمحاشیهای همچون "تنهای تنهای تنها"، "سر به مهر"، "در بند"، "دهلیز" و... از شانس کمتری برای موردتوجه قرار گرفتن از سوی سینماداران برخوردارند. معادلات اکران در سینمای ایران سالهاست گرفتار این فرمولهای تکراری شدهاست.