چرا غرب از پوتین میترسد؟
زمانی که ولادیمیر پوتین ناشناخته در سال 2000 بر سر قدرت آمد، یک ستون نویس مسائل امور خارجه این سوال را پرسید: «آقای پوتین کیست؟» اینک بیش از 16 سال از قدرتنمایی پوتین میگذرد و جای این سوال مطرح میشود که «کدام "آقای پوتین،" آقای پوتین واقعی است؟»
کدام پوتین، پوتین واقعی است؟ همان رئیس جمهوری که روزی در مورد پیوستن به ناتو حرف میزد؟ همان رئیس جمهور مغرور کشوری که وابسته به دلارهای نفتی بود؟ یا ستاره جدید؛ کسی که کمر به بازآفرینی روسیه کبیر کرده و به دنبال تصاحب کریمه است و بی هیچ باکی نظم غرب را به هم زده است؟
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرادید، میخائیل زیگار در کتاب جدیدش به نام «تمام مردان کرملین» به تمام این سوالات پاسخ داده و گفته که همه آنها درست هستند. آقای زیگار، روزنامهنگار برجسته روسی، رئیسجمهوری را به تصویر میکشد که با توجه به اتفاقات بیرون دستخوش تغییر شده است. این گزاره به ویژه مورد با جهان غرب صحت دارد. آقای زیگار میگوید که ولادیمیر پوتین با آن وعده قدرت را به دست گرفت که بتواند روابط خوبی با غرب و به ویژه ایالات متحده ایجاد کند. اما تا پیش از سومین دور حضورش در مسند قدرت، او به قول آقای زیگار به یک «فیلسوف طرفدار اسلاو و بیزار از جهان تبدیل شده» که مرتب به جو بایدن میگوید: «ما شبیه شما نیستم. ما فقط شبیه شما به نظر میرسیم.»
آقای زیگار اما فقط محدود به شخص رئیس جمهور نشده و به تمام اطرافیانش که شخصیت او را شکل دادهاند نیز پرداخته است. او داستان را از درون سیستم روایت میکند و به مواردی بسنده میکند که در طول این سالها به عنوان سردبیر تلویزیون TV Rain جمعآوری کرده است (این شبکه آخرین تلویزیون مستقل روسیه است. آقای زیگار در دسامبر سال گذشته، یعنی مدت کمی پس از انتشار این کتاب در روسیه، از سمتش در آن شبکه تلویزیونی استعفا داد.)
میخائیل خودورکوفسکی
زیگار در کتابش به شخصیتهای مهمی مانند «میخائیل خودورکوفسکی،» مدیر پیشین شرکت نفت و گاز یوکاس روسیه میپردازد که از زیر پرداخت کامل مالیات در رفت و همچنین دیمیتری مدودوف، نخست وزیر کنونی روسیه میپردازد. زیگار کاملا هوشمندانه از چندین شخصیت پشت پرده که غربیها احتمالا با آنها آشنایی زیادی نداشته باشند، پرده برمیدارد: افرادی مانند ویکتور مدودچوک، رئیس ستاد رئیسجمهورِ پیشین اوکراین «لئونید کوچما» و همچنین ویاچسلاو وولودین، استراتژیست سیاسی که طراح چرخش محافظهکارانهی آقای پوتین در سومین دوره حضورش در کرملین بود.
به تفسیر آقای زیگار، ولادیمیر پوتین بیش از آنکه یک استراتژیست بزرگ و شریر باشد، یک تاکتیسین استبدادی است. تقدیر و فرصت نقش پررنگتری از یک طرح حساب شده بازی میکنند. برای نمونه میتوان به تصمیم نادرست پوتین برای تعطیل کردن رسانه مستقلی که ماجرای زیردریایی روسی کورسک و عدم مدیریت صحیح پوتین [که منجر به کشته شدن تمام ۱۱۸ خدمه آن زیردریایی در انفجار] را در ماه اوت سال 2000 میلادی منعکس کرده بود، اشاره کرد.
"باید کاری انجام دهیم؛ در غیر این صورت، بازی را خواهیم باخت"
سیاستهای آقای پوتین در خانه در جهت تصاحب قدرت بیشتر و در خارج از خاک روسیه نیز توسط این ایده تعریف میشود که غرب به روسیه و منافعش (از جمله کنترل بر همسایگان پیشین شوروی سابق) احترام نمیگذارد. اوکراین از همان ابتدای کار پوتین نقش کلیدی برای او داشت، به طوری که وی گفته بود: «باید کاری انجام دهیم؛ در غیر این صورت، بازی را خواهیم باخت.» آقای زیگار میگوید که پوتین مرتب این جمله را برای اعضای کابینه خود تکرار میکرد.
کتاب «تمام مردان کرملین» سیاستهای روسیه را به جای سیاست، اتهامات و ایدئولوژی بر اساس شخصیتها، "خود" و جاهطلبی گرهگشایی میکند. آقای زیگار همچنین بر اتحاد متخصصین روابط اجتماعی روسیه که چشمانداز سیاسی اخیر این کشور را شکل دادهاند نیز تمرکز کرده است. آقای وولدوین در ابتدا در کمپین یِوگنی پریماکوف که در مقابل حزب وحدت پوتین قرار داشت، آغاز کرد اما در سالهای اخیر در سمت مشاور سیاسی پوتین گماشته شد. ولادیسلاو سورکوف، معمار حزب وحدت، در دوران مدودوف از او حمایت کرد تا امروز در جریان بحران اوکراین دوباره مورد توجه پوتین قرار گیرد. آقای زیگار مینویسد: «اگر سوال این باشد که یک رویداد اتفاقی حاصل هدف شرورانه است یا خطای انسانی، شک نکنید که جواب همیشه دومی است.»
اصلیترین دلیل ترس غرب از آقای پوتین!
ساختار این کتاب حول محور اطرافیان پوتین در بازههای زمانی متوالی شکل گرفته است. خوانندگان نسخه انگلیسی کتاب ممکن است علیرغم وجود فهرست شخصیتهای کتاب، کمی دچار مشکل شوند.
البته مشکل دیگر این کتاب، اتکای بیش از حد آقای زیگار به منابع ناشناس و شنیداری است. برخی روایتهای متناقض و گیج کننده از موضوعات باعث میشود که یکی از برجستهترین ویژگیهای عصر پوتین این تعریف شود: فقدان هرگونه برنامه و استراتژی. آقای زیگار این چنین نتیجه گیری میکند: «روسیهی دوران پوتین از فقدان یک چیز رنج میبرد: منطق.» همین نکته برخلاف نقشههای پلیدی که غرب به پوتین نسبت میدهد، اصلیترین دلیل ترس آنها از آقای پوتین است.