ارج، نامی که به آن افتخار می کنید
خبر کوتاه بود، مثل نام کوتاهش «ارج». گفته شد که کارخانه ارج تعطیل شد. رسانههای اصولگرا خوشحال از اینکه یک برند ٨٠ ساله و از معدود کارخانههای با نام و نشان قدیمی کشور در شرایط پسابرجام تعطیل شده است. البته این خبر بلافاصله اصلاح و تعطیلی آن تکذیب شد ولی در اصل ماجرا تغییری حاصل نشد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، آنان که خوشحال بودند تا نشان دهند اوضاع اقتصاد و تولید در پسابرجام نه تنها بهبودی نیافته است، ناشیانه به کاهدان زدند، زیرا ارج و ارجهای گوناگون چند دهه است که تعطیل شدهاند. اگر تعطیل نبودن را معادل چند ده یا چند صد نفر کارگر مشغول به کار بدانیم که تولیدی هم دارند، بله به این معنا ارج تعطیل نشد، و ممکن است، تعطیلی کنونی آن نیز موقتی باشد، ولی اگر تعطیلی را به منزله رکود و عدم پیشرفت بگیریم، در این صورت بخش خصوصی ایران چند دهه است که دچار این سکته شده است. نه از مینو خبری است و نه از آزمایش و ارج و کفش ملی، پارسالکتریک، نساجی مازندران و نه حتی بعضی از خودروسازها، هنگامی که آنها را با برندهای مشابه در کشوهای همردیف ایران در گذشته مقایسه کنیم. وقتی برندهای معروف کره را میبینیم، دیگر بودن کارخانجات آزمایش و ارج با تولیدات فعلی چه معنایی از حیات اقتصادی دارد؟ البته متذکر باید شد که در حال حاضر برندهای خوبی در ایران هست و اعتبار خوبی هم در عرصه منطقهای دارند، از این نظر جای امیدواری هست، ولی پرسشی که باید ذهن ما را به خود مشغول کند این است که چرا تعطیلی یک برند و
کارخانه را فقط مترادف با بسته شدن آن میدانیم؟ در دنیای امروز تعطیلی یک کارخانه از زمانی است که آن کارخانه یا برند، قدرت رقابت و نوآوری را از دست میدهد. به محض آنکه در رقابت و نوآوری عقب ماندیم کار تمام و شمارش معکوس آغاز خواهد شد. بنابراین اگر دوستان اصولگرا نسبت به بسته شدن این کارخانه و برند غصهدار هستند، پس باید به زمانی برگردیم که قدرت تولید رقابتی خود را در برابر تولیدات مشابه خارجی از دست دادیم. سیاستهایی که این وضع را ایجاد کرد کدام است؟ آیا حاضریم در آن سیاستها تجدیدنظر کنیم؟ اجازه دهید برخی از این سیاستهای مخرب را با یکدیگر مرور کنیم. ١- مهمترین عامل فقدان امنیت برای نهاد مالکیت است. تا وقتی که نتوانیم این مساله را به نحو موثر و دقیق حل کنیم، ممکن نیست که برندهایی صد ساله و دویست ساله شکل بگیرد. ٢- پس از آن شاخص کسبوکار است. شاخص کسبوکار مولفههای گوناگونی دارد، اوضاع جامعه ما در بیشتر این شاخصها اصلا مطلوب نیست. برای نمونه در دو سال پیش رتبه ما در بازار کار و انعطاف آن، در میان کشورها ١٣٧ است که خیلی بد محسوب میشود. رتبه ثبت مالکیت نیز ١٥٣ است. شاخص حمایت از سرمایهگذاری ١٦٥ است! که
عملا جزو آخرین کشورها محسوب میشویم. شاخص ما در تجارت فرامرزی ١٣٤ است، واضح است که با این اوصاف امکان برندسازی و رقابت با تولیدات کشورهای دیگر وجود نخواهد داشت. ٣- مشکل دیگر جامعه ما سرمایهگذاری اندک برای فعالیت تحقیق و توسعه است. در بسیاری از کشورها انواع و اقسام تسهیلات برای فعالیتهای تحقیق و توسعه بنگاهها در نظر گرفته میشود، از تخصیص وام و معافیتهای مالیاتی تا انواع حمایتهای مالی را انجام میدهند. بدون تحقیق و توسعه R&D ممکن نیست که شرکتهای ایرانی یا هر کشور دیگر در مدار رقابت قرار گیرند. رقابتهای امروز به قول معروف میلیمتری است. اینکه دلمان را خوش کردهایم که مقاله مینویسم و از نظر تولید علم موفق هستیم، هیچ کمکی به کشور و تولید نمیکند. مگر اینکه این مقالات در خدمت صنعت و تولید باشند، در این صورت چه بسا مقالات تولید شده منتشر نشود، زیرا موسسات و شرکتها مقالات خوب خود را به سرعت منتشر نمیکنند. آنان در پی بالا رفتن رتبه علمی خود نیستند، بلکه در پی افزایش بهرهوری و نوآوری در تولید و جلو زدن از رقبا هستند. ٤- مشکل بعدی جامعه شاخصهای نظام تدبیر است. کافی است گفته شود وضع این شاخصها نیز در
ایران بسیار عقبماندهتر از آن چیزی است که انتظار داشته باشیم برندهای ایرانی در اقتصاد داخلی و جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند. برای نمونه کافی است که بگوییم شاخصهای نظام تدبیر در سال ١٣٩٢ در ایران چنین بوده است. کیفیت تنظیم مقررات برابر ٥ حاکمیت قانون ١٤ و کنترل فساد ٣٥ است، یعنی وضع ایران فقط از این درصد از کشورها در هر یک از این زمینهها بهتر بوده است. این وضعیت نه محصول این دولت است و نه حتی هدف این نوشته پیدا کردن مقصر است. هدف باید رفع مشکل باشد. اگر ما خواهان اصلاح وضعیت خود هستیم، باید به الزامات بهبود این شاخصها پایبندی نشان دهیم، در غیر این صورت برندهای موجود نیز در راه ارج گام برخواهند داشت. بزرگترها این تبلیغ برای ارج را به یاد دارند که: «ارج نامی که میشناسید و به آن افتخار میکنید». ولی امروز چه؟
ارسال نظرات