رکود و بیکاری دشمنان خانگی اقتصاد
اقتصاد ایران طی دو دوره رئیسجمهور سابق، دچار بیماری هلندی شد و متاثر از آن، رکود تورمی تعمیق شده تا لایههای بالای اقتصاد کلان کشور هم رسوخ کرد.
در این میان، وزیر اقتصاد امیدوار است تا در پایان سال جاری، اقتصاد ایران رشد پنج درصدی خود را ادامه داده و حتی به میزان سه درصد هم صعود کند تا در جایگاه اقتصادهایی با رشد هشت درصدی قرار گیرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، محمود جامساز، اقتصاددان، با تشریح معضلات موجود در اقتصاد ایران، دستیابی به چنین هدفی را دشوار میداند.
افزایش رشد اقتصادی کشور با چه عواملی در ارتباط است؟
یکی از متغیر های مهم اقتصاد کلان که بیانگر وضعیت اقتصادی کشور است، رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) است که به رشد اقتصادی تعبیر می شود. افزایش رشد اقتصادی مستلزم بهبود کیفی و فنی عوامل تولید و افزایش سرمایه است. در بهبود کیفی و فنی عوامل تولید، مولفه بهرهوری و تکنولوژی و مدیریت دانایی محور از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا تلفیق بهینه این عوامل در یک بستر مساعد اجرایی مسلما در افزایش تولید ناخالص داخلی کشور موثر است. تولید ناخالص داخلی عبارت است از ارزش مجموع کالاها و خدماتی که در یک کشور یا قلمرو سرزمینی در یک سال تولید می شود، بنابراین هر چه شرایط سیاسی، امنیتی، اقلیمی، انسانی و سرمایه ای مطلوب تر باشد مسلما از تلفیق بهینه این عوامل، تولید کالاها و خدمات افزایش خواهد یافت.
اثر گذار ترین مولفه در رشد اقتصادی چیست؟
در رشد اقتصادی، آنچه که بیش از همه از بعد اجتماعی تاثیر گذار است، مساله ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری است، زیرا بیکاری یکی از ناهنجاری های اقتصادی است که تبعات اجتماعی بسیار مخربی در پی دارد و اسباب افزایش هزینه های اجتماعی دولتها را فراهم می سازد. متاسفانه در کشور ما، طی بیش از چهار دهه گذشته نرخ بیکاری تنها به جز یک سال همواره دو رقمی بوده است. اکنون نیز نرخ های اعلامی بین ۱۱ تا ۱۳ درصد در نوسان است.
با وجود افزایش جمعیت، چرا تعداد بیکاران بیش از ۱۳ درصد افزایش نداشته است؟
علت عدم افزایش نرخ بیکاری را باید مرهون گسترش دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی دانست که تعداد کثیری از آحاد جامعه را به خود جذب می کند، اما متاسفانه باید در انتظار ورودیهای این قشرعظیم به بازار کار بود. شاید در حال حاضر و در یکی دوسال آینده اقتصاد ما قدرت جذب تعداد کثیری از نیروی آماده به کار را نداشته باشد. از این رو یکی از دغدغههای مهم دولت باید رفع بیکاری و افزایش اشتغال باشد. گرچه متغیرهای دیگری مانند تورم بیشتر مورد توجه دولت بوده و در کاهش آن سعی شده است، اما رکود اقتصادی لانه کرده در اقتصاد را تعمیق بخشیده که متاثر از آن بسیاری از بنگاه های اقتصادی مولد بخش خصوصی از گردونه تولید خارج شده و یا ناگزیر به فعالیت در حد بسیار پایین تری از ظرفیت خود شده اند که این امر بر وسعت بیکاری نیز می افزاید.
معضلات اقتصاد ایران در سطح کلان را چه میدانید؟
رکود اقتصادی، تورم و بیکاری را می توان به راستی دشمنان خانگی اقتصاد کشور تلقی کرد. غفلت از هر کدام از این متغیرها، جامعه را از دستیابی به اهداف بزرگی چون رفاه اقتصادی و اجتماعی و بالا رفتن سطح زندگی باز می دارد.
با این وجود، آیا رتبه اقتصادی ایران از منظر اعتبار اقتصاد جهانی، در جایگاه مطلوبی قرار دارد؟
درحال حاضر که کشور ما از موقعیت های اقلیمی، ثروت های زیرزمینی، نیروی انسانی تحصیل کرده و متخصصان کارآمد برخوردار است، انتظار می رود به لحاظ موقعیت اقتصادی و اجتماعی از رتبههای ارزشیابی جهانی بسیار خوبی برخوردار باشد، اما همواره متغیرهای اقتصادی ایران که در رتبه بندی های اعتباری شرکت های معتبر اعتبارسنجی جهانی منعکس می شود، جایگاهی بس نامطلوب و نازل نسبت به سایر کشورها دارد. این امر ناشی ازعملکرد مجموعه اقتصاد دولتی نفتی رانتی از یک سو و وضع تحریم های بینالمللی است.
پس از برجام، آیا دستیابی به رشد اقتصادی تسهیل میشود؟
متاسفانه به سبب کارشکنی های غربی ها و به ویژه کنگره آمریکا اجرای برجام دچار تزلزل شده و امیدهایی که دولت و ملت به این توافق بسته بودند بسیار کم رنگ شده است. در چنین شرایطی که انتظار می رود بعد از برجام روابط تجاری کشور با جهان برریل پیشرفت قرار گیرد و روابط بانکهای بزرگ بینالمللی با ایران از سر گرفته شود و سرمایه های خارجی به کشور سرازیر شوند، با شرایط غیر قابل انتظاری روبه رو شده ایم.
با این وجود ده ها هیات بازرگانی - سیاسی غربی و شرقی به ایران سفر کرده و تفاهمنامههایی با ایران امضا کردهاند. این نمیتواند نشانهای از رونق اقتصادی ایران در سطح جهانی باشد؟
هیچ کدام از این تفاهمنامهها بار حقوقی و تعهد ایجاد نمی کند مگر آنکه به قراداد رسمی تبدیل شود. یکی از عللی که این تفاهمنامهها همچنان به صورت تفاهمنامه باقی مانده بی شک نگاه سرمایهگذاران حرفهای بینالمللی به چگونگی قرار گرفتن متغیرهای کلان اقتصادی در رتبهبندیهای اعتباری جهانی است که هنوز این متغیرها در موقعیت جذابی قرار نگرفتهاند تا سرمایه های خارجی را به داخل کشور جلب کنند.
چرا جذب سرمایه های خارجی تا این حد مهم است؟
یکی از مهمترین موانع رشد اقتصادی که توسعه اقتصادی کشور را در پی دارد، کمبود سرمایه است. متاسفانه سرمایه های ارزی ناشی از فروش ثروت ملی هم در جایگاهی قرار ندارد تا همانند دوره ریاست جمهوری نهم و دهم گره گشای بیکاری، رکود و کمبود سرمایهگذاری باشد. گرچه در دوره ذکر شده نیز به سبب سوءمدیریت دولتی هزاران میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش ثروت ملی به باد رفت و نتیجه آن را در رکود، تورم، رشد اقتصادی منفی و بیکاری پایان آن دوره مشاهده کردیم.
بنابراین آیا می توان به رشد اقتصادی در حدود پنج درصد دست یافت؟
اینک معضلات اقتصادی ایران به حدی است که به نظر نمی رسد که حتی رشد اقتصادی پنج درصد نیز پاسخگوی نیاز کشور باشد؛ گرچه دستیابی به رشد اقتصادی مذکور نیز بسیار تردید آمیز است.
چرا معتقدید که دستیابی به رشد پنج درصدی تردید آمیز است؟
زیرا عوامل متشکله رشد اقتصادی در موقعیتی قرار ندارند تا بتوانند رشد پنج درصد را برای کشور به ارمغان آورند. رکود اقتصاد هنوز دامنگیر اقتصاد است و چشم انداز بیکاری نیز بسیار غم انگیز است. جذب سرمایهگذاریهای خارجی نیز به سبب نبود زمینه های لازم مخصوصا وجود ریسک اقتصادی مالی - سیاسی و نبود فضای کسب و کار مناسب و نیزدولتی بودن اقتصاد چندان امیدوار کننده نیست. ضمن آنکه بخش بزرگی از رشد اقتصادی باید مرهون بهره وری عوامل تولید باشد، رشد بهره وری در کشور ما سال ها است که ارقام منفی را نشان میدهند. بنابراین با وجود معضلات کنونی و نیز با وجود معضلات پایان ناپذیر در روابط پولی و بانکی کشور با دنیای خارج بسیار بعید است که رشد اقتصادی در سال جاری حتی به پنج درصد افزایش یابد.