x
۰۵ / خرداد / ۱۳۹۵ ۰۹:۳۰
نماینده سابق ایران در اوپک تشریح کرد:

مرگ سیاسی اوپک اقتصادی

مرگ سیاسی اوپک اقتصادی

«در دو ، سه سال اخیر عده‌ای برای رسیدن به اهداف سیاسی خود آمدند و پیچ و مهره‌های سازمان اوپک را شل کردند و کار را به جایی رساندند که حالا عده‌ای می‌گویند اوپک مرده است».

کد خبر: ۱۲۹۳۵۲
آرین موتور

اینها جملاتی است که سیدمحمدعلی خطیبی، نماینده سابق ایران در اوپک، در شرح حال امروز این سازمان به زبان می‌آورد. او معتقد است عربستان و متحدانش بازیچه دست مصرف‌گنندگان بزرگ نفت شدند و آنها با این ابزار توانستند منفعت کلانی از بازی‌های نفتی ببرند. خطیبی می‌گوید اعضای اوپک برای منفعت اقتصادی دور هم جمع شده‌اند و اگر روزی این منفعت وجود نداشته باشد دیگر کاری به ساز و کار این سازمان ندارند. گرچه قدرت‌های بزرگ همیشه از مدیریت بازار بزرگ نفت به دست کشورهای جهان سومی اوپک ناخرسند بوده‌اند و همین مسئله به تلاش برای تضعیف اوپک کمک کرده‌ است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، او اظهار می‌کند اگر اوپک نتواند مدیریت خود را بازیابی کند، «دیگران» مدیریت بازار نفت را در اختیار می‌گیرند و به شیوه‌های دیگری این بازار را مدیریت خواهند کرد.

‌برخی از تحلیلگران بر این باور هستند که در بازار نفت فعلا نگاه‌ها باید از سمت عربستان به سوی نیجریه گردانده شود چراکه اگر تحولات این کشور ادامه پیدا کند، اضافه عرضه فعلی نفت به کمبود عرضه تبدیل خواهد شد. شما چقدر با این نظریه و چرخش نگاه‌ موافق هستید؟ تغییرات در عرضه نفت می‌تواند دو دلیل داشته باشد. برخی مواقع عرضه نفت به دلایلی غیرمترقبه در کوتاه مدت دچار نوسان می‌شود که موقتی است و چندان نمی‌توان به آنها اتکا کرد؛ مثلا در آتش‌سوزی اخیر کانادا، برای جلوگیری از اتفاقات ناگوار، بخشی از تولید نفت این کشور متوقف شد. یا مثلا در لیبی به دلیل تنش‌های سیاسی تولید نفت کاهش پیدا کرد یا ایران که به واسطه تحریم‌ها از تولید نفت بازماند. در مواردی از این دست، توان تولید نفت وجود دارد اما امکان آن از بین رفته است که البته بالاخره پس از چند روز یا چند ماه و حتی یکی، دو سال، دوباره از سر گرفته می‌شود؛ مانند تولید نفت لیبی و ایران که در حال برگشت به بازار هستند. در مواقعی هم تغییر در عرضه نفت و بروز نوسان در بازار، به دلیل تغییر در اصل توان تولید نفت است که می‌تواند یک تغییر بلندمدت باشد و اثرات بادوامی در بازار به جای بگذارد. برای مثال در کشورهای با قدمت تولید، همیشه درصدی افت تولید وجود دارد که با بالارفتن عمر میادین نفتی اتفاق می‌افتد و میزان آن از چهار تا ١٠ درصد متغیر است. این افت تولید نفت در میادین قدیمی، باید با جایگزینی میدان‌های نفتی جدید جبران شود در غیر این‌صورت به منزله ازدست‌رفتن توان تولید است و اثرگذاری آن بر بازار، بلندمدت خواهد بود. مسئله دیگری که توان تولید را تهدید می‌کند، عدم سرمایه‌گذاری‌های مورد نیاز در دو، سه سال اخیر است که به دلیل افت قیمت نفت جذابیت نداشت. در حقیقت قیمت نفت که ضعیف باشد سرمایه‌گذاری و جبران کاهش توان تولید را به تعویق می‌اندازد. حالا همین کاهش سرمایه‌گذاری‌ها، باعث شده کشورهای غیراوپک دیگر توان افزایش تولید نداشته باشند. از آن طرف، تقاضا تعطیل‌بردار نیست و سالانه یک میلیون بشکه به آن افزوده می‌شود. این افزایش تقاضا اضافه عرضه را جذب می‌کند و بازار را به سمت توازن حرکت می‌دهد که در بلند مدت اگر به توان تولید کشورهای نفتی اضافه‌ نشود بازار را با چالش مواجه خواهد کرد.

‌شما می‌گویید سرمایه‌گذاری‌های حوزه نفت کم شده و از دیگر سو کشورهای با قدمت تولید نفت، سالانه افت تولید را تجربه می‌کنند. در این شرایط آیا عربستان به عنوان بزرگ‌ترین تولید‌کننده نفت می‌تواند جای نفت نیجریه را پر کند یا نگاه‌ها به بازگشت تولید نیجریه دوخته می‌شود؟ گفته می‌شود عربستانی که حالا حدود ١٠میلیون‌و ٢٠٠ تا ٣٠٠ هزار بشکه نفت تولید می‌کند ظرفیت تولید ١١,٥ میلیون بشکه‌ای دارد و این، توان مازاد را برای روز مبادا نگه داشته است تا اگر خلائی در بازار ایجاد شد، بازار را کنترل کند. البته نظریه دیگری هم هست که می‌گوید عربستان با حداکثر توان، تولید می‌کند و برای تولید بیشتر باید به مخازن خود فشار وارد کند که این تولید پایدار نیست و به مخازن هم آسیب می‌زند. اگر نظریه اول درست باشد و عربستان بتواند روزانه یک میلیون بشکه دیگر تولید کند اثرگذاری نیجریه خنثی می‌شود؛ اما اگر عربستان بلوف زده باشد و توان تولیدش همین توان فعلی باشد، نخواهد توانست نقشی در بازار ایفا کند.

‌به نظر شما کدام نظریه درست‌تر است؟ من فکر می‌کنم این موضوع چندان درست نیست و اینکه عربستان توان تولید صیانتی و ‌تداوم‌پذیر بیشتر از میزان تولید فعلی داشته باشد، بلوف و ادعاست.

‌با این حساب که عربستان هم نتواند جای خالی نفت نیجریه را پر کند، چه بر سر بازار نفت می‌آید؟ کاهش تولید نفت نیجریه می‌تواند سریعا با تولید غیرصیانتی و فشار به مخازن نفتی توسط کشورهای تولیدکننده نفت جبران شود اما این تولید پایدار نمی‌ماند. البته کشورهایی مثل ایران و عراق مشغول سرمایه‌گذاری‌های جدید در حوزه نفت و افزایش توان تولید هستند. گرچه عربستان هم مقداری می‌تواند تولید نفت خود را بالا ببرد، اما با فرض کاهش تولید نفت نیجریه و ناتوانی عربستان از جبران کل این کاهش، کشورهای دیگر مشترکا می‌توانند تقاضا را پاسخ بدهند. جدای از این، کاهش تولید نیجریه پایدار نیست و دیر یا زود دوباره به سطح قبلی بازخواهد گشت از این رو نگرانی بازار نفت برای درازمدت ادامه پیدا نمی‌کند.

‌قبلا کشورهای عضو اوپک و از جمله عربستان، به‌راحتی با مدیریت تولید خود، بازار را به سمت دلخواه‌شان هدایت می‌کردند. وقتی عربستان که تولیدکننده اول اوپک است، نتواند تأثیرگذاری قبلی خود را بر بازار داشته باشد، دیگر چه انتظاری می‌توان از این سازمان داشت؟ اول باید ببینیم انتظار ما از اوپک چیست؛ اوپک با گذشته فرق کرده، حالا گویی قرار است وزیران نفتی سالی دو، سه بار دور هم جمع شوند، تبادل ‌نظر کنند و عاقبت هیچ تصمیم قاطعی گرفته نشود؛ این یعنی اوپک یک سازمان بی‌خاصیت است. البته این بی‌خاصیت‌شدن دلیل دارد؛ اوپکِ تأثیرگذار، باید ظرفیت تولید مازاد داشته باشد و در شرایطی این ابزار را به کار بگیرد؛ اما در شرایط فعلی ظرفیت مازاد اوپک به انتها رسیده است و کشورهای عضو این سازمان با کشورهای غیرعضو هیچ فرقی ندارند، چراکه ابزاری ندارند. تأثیرگذاری فقط به حرف نیست؛ اگر اوپک ابزاری نداشته باشد که تولید را کم و زیاد کند به یک سازمان تشریفاتی تبدیل می‌شود؛ اکنون وضعیت نابسامان و آشفته شده است. اعضای اوپک در حال نزدیک‌شدن به حداکثر ظرفیت تولید هستند و بعد از آن اگر هم بخواهند، نمی‌توانند تولیدشان را افزایش دهند. اگر می‌خواهند اوپک یک سازمان تأثیرگذار باشد، باید بخشی از عرضه را در اختیار خود بگیرند و با کم و زیاد‌ کردن تولید، بازار را مدیریت کنند. اگر دو سال پیش که بیشتر کشورها می‌گفتند باید دو میلیون بشکه از تولید خود را کم کنیم و عربستان و برخی دیگر از کشورها مخالفت می‌کردند، این کاهش تولید تصویب شده بود، هم بازار متعادل می‌شد و هم حالا ابزاری داشتند که بر بازار مؤثر باشد. ضمن اینکه با قیمت متعادل نفت، سرمایه‌گذاری‌های این حوزه هم تقویت می‌شدند و روند جایگزینی و بهبود توان تولید ادامه می‌یافت. آن کم‌نشدن عرضه، حالا دست اوپکی‌ها را خالی کرده، برای همین می‌گویند اوپک مرده است؛ زیرا چیزی در چنته ندارد، گرچه باید بگوییم آنهایی که در این سازمان اقتصادی به‌دنبال اهدافی صرف سیاسی بودند، اوپک را کشتند.

‌اینکه کشورهای عضو اوپک به‌دلیل اینکه توان مازاد ندارند، اثرگذار نیستند، یک بحث است؛ اما حالا می‌بینیم این کشورها برای کاهش تولید هم اقدامی نمی‌کنند. مگر ابزار کاهش تولید کارایی ندارد؟ همین سیاست‌های اشتباه، اوپک را به اینجا رسانده است. آن کم‌کردن تولید نفت در دو سال پیش به کشورها این توان را می‌داد که بعد از مدتی تولید را افزایش دهند. مدیریت بازار نفت در سه، چهار دهه گذشته همیشه در اختیار اوپک بوده و همه از اوپک انتظار مدیریت داشته‌اند؛ اما اوپک در چند سال اخیر دست خود را خالی کرد؛ از یک طرف تولیدش را به حداکثر رساند و از دیگر سو بیشتر سرمایه‌گذاری‌ها را نیز متوقف کرد. بودجه کشورهای تولیدکننده نفت به درآمدهای نفتی اتکا دارد. گرچه با کاهش تولید، قیمت نفت می‌تواند بالا برود و کاهش درآمدهای ناشی از کاهش تولید را جبران کند؛ اما از آنجا که شیرازه سازمان به هم ریخته و اعضا همکاری نمی‌کنند هیچ‌کدام حاضر نیستند تولید را کم کنند، زیرا می‌دانند بدون پایبندی دیگران، قیمت نفت افزایش پیدا نمی‌کند، بلکه فقط سهم بازار خود را از دست می‌دهند.سیاستی که عربستان و هم‌پیمانانش در دو سال اخیر اوپک را به سمت آن بردند، اشتباه و به زیان هر دو طرف مصرف‌کننده و تولیدکننده بوده است. حالا اگر قرار باشد تولید نفت در یک کشور کاهش پیدا کند چه کسی قرار است آن را جبران کند؟ حالا همه، اوپک و غیراوپک، دست‌شان خالی است. اوپک سوپاپ اطمینان بازار نفت بود؛ اما اکنون بازار سوپاپ اطمینان ندارد و هر لحظه قیمت‌ها می‌تواند به‌صورت ‌کنترل‌نشدنی حرکت کند.

‌چطور کار اوپک به اینجا رسید؟ من فکر می‌کنم در دو سال گذشته، روال کار اوپک با روال گذشته فرق داشت. در گذشته اعضا با وجود اختلاف‌هایی که داشتند دور میز می‌نشستند و برای منافع اقتصادی مشترک خود تصمیم می‌گرفتند و اجرا می‌کردند. ما هشت سال با عراق در جنگ بودیم و برخی از کشورهای نفتی هم حامی صدام بودند؛ اما با وجود این باز هم اجلاس اوپک تصمیم‌های اقتصادی کارایی می‌گرفت. در دو، سه سال اخیر متأسفانه مسائل سیاسی به‌قدری حاد شد که عده‌ای برای رسیدن به اهداف سیاسی خود آمدند و پیچ و مهره‌های سازمان را شل کردند. در این فرایند از منظر اقتصادی، هم به خود و هم به دیگر کشورها ضربه زدند تا به اهداف سیاسی خود برسند. اوپک را سیاسی کردند، اوپک سیاسی نفع اقتصادی ندارد و به‌درد کسی نمی‌خورد؛ ممکن است برای افرادی خاص منفعت سیاسی داشته باشد؛ اما اعضای اوپک برای منفعت اقتصادی دور هم جمع شده‌اند و اگر روزی این منفعت وجود نداشته باشد، دیگر کاری به آن ندارند. سیاستی که عربستان و هم‌پیمانانش در دو، سه سال اخیر اجرا کردند و اجازه ندادند اوپک در بازار مؤثر باشد، سیاست غلطی بود که اوپک را به اینجا رسانده است. کاری که اینها کردند نه‌تنها اهداف سیاسی آنها را برآورده نکرد، بلکه از منظر اقتصادی هم به زیانشان تمام شد و اکنون اوراق قرضه چاپ می‌کنند و سهام آرامکو را می‌فروشند. اوپک سیاسی، اوپک اقتصادی را در حاشیه قرار داده و اجازه نمی‌دهد بازار را مدیریت کند. درآمد سالانه اوپک هزار میلیارد دلار بود، حالا این درآمد به زیر ٥٠٠ میلیارد دلار رسیده است. در تمام این جدال سیاسی ناکام، خود این کشورها هم از قدرت‌ها بازی خوردند و نیمی از درآمد اوپکی‌ها رابرای مصرف‌کنندگان بزرگ فرستادند. اگر غیر‌اوپکی‌ها را هم حساب کنیم این رقم به نزدیک هزار میلیارد دلار می‌رسد که هر سال به‌راحتی به جیب مصرف‌کنندگان بزرگ سرازیر شده است. اگر قیمت گاز را هم در نظر بگیریم ماجرا ابعاد گسترده‌تری پیدا می‌کند و زیان تولیدکنندگان رقم بسیار بالایی می‌شود.

‌آیا عربستان و هم‌پیمانانش عاملان اصلی این اتفاق‌ها بودند و اینکه حالا خودشان هم ضرر کرده‌‌اند یک اشتباه سیاسی بوده یا پشت این اتفاق‌ها علت دیگری است؟ این کشورها تنها ابزار محسوب می‌شوند، سرخط این بازی، دیگران ایستاده‌اند. حتی شرکت‌های بزرگ نفتی هم رضایتی به این کار نداشتند. در رأس کار سیاسیون قدرتمند، لابی‌ها و کارتل‌های آمریکایی و اروپایی قرار دارند که با استفاده ابزاری از این کشورها و هدایت این بازی، ثروت هنگفتی را منتقل کردند.

‌ به نظر شما آیا این سازمان اوپک تشریفاتی که برخی آن را مرده خطاب می‌کنند، امکان احیاشدن دارد یا اینکه دیگر کارش تمام شده است؟ بازار نفت بازار بسیار حساس و بزرگی است که نیازمند مدیریت و مانیتورینگ است. اگر اوپک خود را بازیابی کند دوباره می‌تواند در نقش قبلی‌اش به‌عنوان مدیر ظاهر شود در غیر این صورت مدیریت را از دست می‌دهد و دیگران به شکل دیگری مدیریت بازار را در دست می‌گیرند.

‌این «دیگران» چه کسانی هستند و آیا احتمال دارد در تلاش باشند اوپک را زمین بزنند که مدیریت بازار نفت به دست خودشان بیفتد؟ در گذشته بسیاری از مصرف‌کنندگان بزرگ از نقشی که اوپک ایفا می‌کرد، راضی نبودند و مرتب اوپک را متهم می‌کردند به اینکه کارتلی است که در بازار دخالت می‌کند و قیمت‌های مقطعی به بازار می‌دهد. علاوه بر این بسیاری از قدرت‌های بزرگ هم راضی نبودند کشورهای نفتی جهان سوم، بازار بزرگ نفت را اداره کنند. حالا عملکرد چند کشور نفتی به رهبری عربستان، اوپک را بسیار ضعیف کرده و این امکان ایجاد شده است که مخالفان اوپک به اهداف خود برسند.

‌سؤالی که مطرح می‌شود این است که در غیاب اوپک، به‌عنوان مدیر بازار نفت، چنانچه تولید نفت به دلایلی در برخی کشورها کاهش یابد، چه کسی مسئول افزایش تولید و تنظیم بازار است؟ اگر عرضه نفت به بازارهای جهانی نتواند جواب‌گوی تقاضا باشد و بازار نفت بیشتری مطالبه کند، فارغ از اینکه چه کسی مدیریت بازار نفت را در دست گرفته باشد، افزایش تولید نفت باید در خلیج فارس اتفاق بیفتد، چراکه دیگر کشورها با تمام ظرفیت تولید می‌کنند و توان افزایش تولید ندارند، حتی روسیه هم نمی‌تواند تولید روزانه خود را چندان افزایش دهد. در حقیقت چشم دنیا برای اضافه عرضه نفت عمدتا به سه کشور ایران، عراق و عربستان دوخته شده است و اگر قرار باشد افزایش تولیدی اتفاق بیفتد این سه کشور جلودار خواهند بود.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x