نسخه اقتصادی فرستاده لاگارد برای روحانی
«صدور دو بیانیه از سوی معاولاول مدیرعامل صندوق بینالمللی پول و کشورهای آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلستان درباره روابط تجاری با ایران، نمیتواند به عنوان اذن آمریکا برای همکاری کشورهای غربی در حوزه اقتصادی با ایران تلقی شود؛ زیرا آمریکا برای صدور چنین بیانیهای به صورت مستقیم و بدونواسطه هیچ مانعی ندارد».
این جمله تحلیل حسین راغفر، اقتصاددان در رابطه با احتمال چراغ سبز آمریکا با حضور در پشت پرده دو بیانیه اخیر بینالمللی درباره ایران است. او با اشاره به سابقه تاریخی آمریکا میگوید: «آمریکا در قرن گذشته نشان داده هر جایی را که پیشتر، تحت کنترلش بود هرگز رها نخواهد کرد و همواره این کشورها را تحت فشار گذاشته تا دوباره به زیر کنترل این کشور برگردند یا اینکه هزینههای گزافی در مقابل مقاومت در برابر خواسته آمریکا بپردازند و به نظر نمیرسد تحریمها، هزینه کافی مورد تأیید آمریکا باشد».بیانیه اخیر معاوناول مدیرعامل صندوق بینالمللی پول و همچنین صدور بیانیه کشورهای آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلستان درباره همکاریهای تجاری شرکتهای اروپایی و آمریکایی با ایران که نشانهای از نرمشدن مواضع آمریکا در پس آن وجود دارد، از دیدگاه برخی کارشناسان رخصت آمریکا به غربیها برای همکاری اقتصادی با ایران است؛ امری که راغفر آن را رد میکند و برای آن شواهدی نیز برمیشمرد: «به عقیده من درباره ایران کماکان کارشکنیهای آمریکا ادامه خواهد داشت. در برکناری رئیسجمهور برزیل، رد پای آمریکا کاملا مشهود است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، در جریاناتی که پیشتر در آمریکای لاتین (آرژانتین) اتفاق افتاد هم ردپای آمریکا کاملا پیدا بود. همچنین تلاشهای آمریکا برای بیثباتکردن ونزوئلا هم کاملا واضح است». وقتی از او درباره علت صدور چنین بیانیههایی میپرسم، میگوید: «پس از دو سال مذاکره قدرتهای جهانی با ایران، افکار عمومی اروپا و شرکتهای اروپایی علاقهمند هستند که از ظرفیتهای اقتصادی ایران به نفع خود بهره بگیرند. بهویژه در شرایطی که اقتصاد کشورهای غرب شدیدا با بحران اقتصادی روبهروست. این کشورها از هر فرصتی برای اینکه شرایط اقتصادی کشورهای خود را بهبود بخشند، فروگذار نخواهند کرد. معنای این دو بیانیه آن است که پس از دو سال مذاکره، افکار عمومی غربیها نسبت به این موضعگیری آمریکا منفی است؛ بنابراین آمریکا برای اینکه خود را از زیر فشار افکار عمومی در غرب خلاص کند، دست به چنین اقداماتی خواهد زد. حتی اگر این بیانیه، چراغ سبزی برای همکاری شرکتهای اروپایی با ایران تلقی شود هم، آمریکا انتخابی در مقابل کشورهای اروپایی خواهد گذاشت.
انتخاب بین بازار آمریکا و بازار ایران. این حداقل کاری است که آمریکا در مقابل ایران خواهد کرد». او اشارهای هم به نوع نگاه غربیها به برجام میکند: «نگاه غربیها رو به آینده است و نه به زمان حال. آنها به دنبال کشوری قدرتمند در منطقه هستند تا بتواند حامی منافع غرب در بلندمدت باشد. هیچیک از کشورهای منطقه توان ایفای چنین نقشی را برای غرب ندارند. انتظاری که غرب از ایران در جریان مذاکرات هستهای داشت، این بود که تا جایی که میتواند از ایران امتیاز بگیرد تا فرصتهای بیشتری برای فشار به ایران به دست آورد تا ایران را با سیاستهای غرب در منطقه همسو کند؛ اما این خواسته غربیها در این مذاکرات محقق نشد. در چنین شرایطی به نظر میرسد آنها کماکان به تلاشهای خود ادامه میدهند. اوباما چندبار در ماههای اخیر خود علائمی را در این رابطه به ایران میداد». راغفر معتقد است اوباما در سخنرانیهای خود برای ایران چندینبار پیامی با این مضمون فرستاده است و برای آن مثالی میآورد: «در یکی از سخنرانیهای اوباما که خطاب به عربستان بود، اما در باطن ایران را مخاطب قرار داده بود، اوباما گفت کشورهای عربی نباید ما را وارد جنگ با ایران کنند. او چندینبار به این نکته اشاره کرده بود که عربستان باید قدرت ایران را در منطقه بپذیرد و وارد مصالحه با ایران شود. این صحبتها بیش از آنکه پیامی برای عربستان داشته باشد، پیامی را برای ایران به همراه داشت که اگر با ما همکاری کنید میتوانیم این نقش را به شما هم بسپاریم؛ بنابراین مسئله، مسئله آینده غرب است». این اقتصاددان یادآور میشود: «این تحلیلها، از ارزش تلاشهای دولت در حل بحران هستهای نمیکاهد؛ زیرا این مذاکرات ارزش سیاسی بالایی برای ایران به همراه داشته است و حتی کاهش برخی فشارهای سیاسی، از فشارهای اقتصادی نیز کاسته؛ اما به عقیده من آمریکا اهداف بلندمدتی را در نظر دارد و هدفش، کنترل منطقه است اما اینبار توسط خود کشورهای منطقه علاقهمند به انجام چنین کاری است». او به دستاوردهای مذاکرات هستهای ایران اشارهای میکند: «با دستیابی به توافق برجام، فشاری که به خاطر تحریمها بر ایران وارد شده و حتی خطر جنگ را برای ایران به صورت بالقوه نگه داشته بود، تا حدودی مرتفع شد که دستاورد بزرگی بود. ضمن اینکه افکار عمومی جهانیان بهویژه غربیها را نسبت به ایران تا حدود زیادی تغییر داد. همینطور نفس کنفرانس لندن بیش از آنکه حاکی از نتایج اقتصادی باشد، بیشتر جنبه سیاسی دارد. در برگزاری چنین کنفرانسی در لندن، موضعگیری افرادی که در آنجا حضور یافته بودند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نشان میداد آنها هم عمدتا مانع اصلی توسعه همکاری با ایران را مانعتراشیهای آمریکا میدانند. اینها همه دستاوردهای سیاسی برای ایران خواهد بود اما باز هم میگویم به سبب سابقه آمریکا در جهان، به عقیده من، نتایج این مذاکرات و بیانیهها از دستاورد سیاسی فراتر نخواهد رفت؛ بنابراین ایران باید کماکان برنامههای اقتصادی خود را روی برنامهای تنظیم کند که فشارهای سیاسی آمریکا کماکان در آن در نظر گرفته شده باشد». به گفته او، آمریکا حتی نهادهای مالی جهانی مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را برای دستیابی به اهداف خود تحت فشار میگذارد. در واقع نفوذ سیاسی آمریکا در این دو نهاد بینالمللی اقتصادی کاملا برجسته است.