دولت شبگرد، مداخلهگر شود
«رانت زمین و مسکن»؛ امری که بارها از سوی کارشناسان بهعنوان یکی از بزرگترین سنگاندازیها در رشد اقتصادی از آن یاد شده است، محور سخنان عباس شاکری، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی، در آخرین نشست از سلسلهنشستهای اقتصاد مقاومتی در این دانشگاه بود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق رانت زمین و مسکن، بزرگترین عارضه و مانع بر سر راه فعالیتهای مولد در کشور است که با تبانی سودجویان و بانکهای خصوصی، متوسط شاخص قیمت زمین را از سال ٧٢ تا ٩٣، ١٠٧ برابر کرده است. فارغ از این مسئله، شاکری، بر اجماع در بین تمامی ارکان کشور برای دستیابی به محورهای اقتصاد مقاومتی تأکید میکند و هشدار میدهد که جناحهای سیاسی از صفکشی در این زمینه، دوری کنند. محور ٢٤ ماده اقتصاد مقاومتی، تولید دانشبنیان و رشد مستمر آن است. رشد در گرو تجارت بهویژه صادرات کالایی فعال است. در صادرات نیز رقابتپذیری فنی حرف اول را میزند. قاعدتا باید فناوری تولید را ارتقا دهیم و بر تولید دانشبنیان تأکید کنیم. ضمن اینکه توسعه، به معنای علمیکردن کسبوکار و روش تولید است.
بهنوعی یکی از تجلیهای توسعه آن است که علم به داخل بنگاهها رفته و از نتایج علمی بهرهگیری شود و از تکنولوژی ناشی از انباشت علم که به فناوری منتهی و آن فناوری تجاریسازی شده، استفاده شود. به نظر میرسد باید ابتدا به یکسری مقدمات و الزامات و رفع موانع بپردازیم و حتی ممکن است نتیجه نگیریم. ٤٠ سال است که تولید ناخالص ملی ایران بهطور متوسط فقط سه تا چهار درصد رشد داشته است. این امر حکایت از آن دارد که یک جای کار اشکال دارد. زمانی که بحث اقتصاد مقاومتی به میان آمد پیشنهاد کردم پس از یک مطالعه جامع، الزامات آن را مشخص کرده و همه ارکان جامعه بر آن به اجماع برسند، زیرا یکی از مشکلات ما، اجماع بر سیاستهاست و تقریبا همه با یکدیگر اختلاف نظر دارند. درواقع باید به اجماع ارکان حکومت و اجماع حکومت و جامعه برسیم. این اجماع برای برنامههای توسعه شرط است. بنابراین باید در این موقعیت خطیر که کشور چند دهه رشد پایین اقتصادی را تجربه کرده و اکنون نیز در رکود جدی به سر میبرد، کمی جدی، دلسوزانه و علمی به ماجرا نگاه کنیم.
جناحهای سیاسی صفکشی نکنند به اعتقاد من، درحالحاضر تولید در کشور دچار مشکل است. این مشکلات را نباید دولت بر گردن مجلس بیندازد یا مجلس به دولت خرده بگیرد و جناحهای سیاسی صفکشی کنند. این مسئله عمیقتر از این رفتارهاست و اگر تقصیری وجود دارد، همه مقصرند و اگر قرار است اقدامی در راستای حل این مشکلات انجام شود، همه باید مشارکت کنند. اینکه تا بحثی میشود، نرخ خود را طی کنیم، واقعا ممکن است برای دستهبندیهای سیاسیمان عایدی داشته باشد، اما برای کشور ثمری نخواهد داشت. اگر به برنامههای سوم و چهارم پیش از انقلاب بنگریم، شاهد خواهیم بود کشور رشد قابل ملاحظهای را تجربه کرده است. در آن زمان از مشورت مشاوران خارجی بهره گرفته میشد. خاطرات مشاوران خارجی نشان میدهد مردم ایران بیشتر به جای اینکه پسانداز داشته باشند تا سرمایهگذاری صنعتی انجام شود، به دنبال آن هستند که زمین، مسکن و طلا بخرند. اکنون میبینیم در شرایط جدید هم همین مسئله با شدت بسیار بیشتر در حال پیگیری است. از سال ٧٢ تا سال ٩٣، شاخص قیمت زمین ١٠٧برابر شده است، درحالیکه سطح عمومی قیمتها ٣٧برابر شده، یعنی از تولید ناخالص ملی، دوسوم سهم یک بخش جابهجا شده است. این رقم، متوسط شاخص قیمت زمین است، یعنی ممکن است کوهها و پشت کوههای تهران یعنی لواسان و فشم و... پنج هزار برابر شده باشد. ریکاردو نمود این مسئله را در زمینهای حاصلخیز و غیرحاصلخیز نشان میدهد. او نشان میدهد این اتفاق، استثمار نیست، این خصلت طبیعت است و دولت میتواند بهصورت مالیات دریافت کند تا پول بیدلیل عاید کسی نشود.
قیمت زمین در عرض ٢٧ سال، ١٠٧ برابر شده است فرض کنید زمین بزرگی را ٢٠ میلیارد تومان میفروشید و تا آن زمان هیچ پولی برای این زمین مبادله نشده است. این ٢٠ میلیارد تومان بخشی از کیک GNP (تولید ناخالص ملی) را طلب میکند. این همه به این معناست که باید از تولید ناخالص ملی کم کنیم و به این بخش بدهیم. اکنون صندوقهای بازنشستگی ورشکسته، بیمهها ضعیف، دولت مقروض، بنگاهها بدهکار و مدیرانشان ممنوعالخروج هستند و بدهی بانکی دارند. همین اکنون که اقتصاد در رکود است و نظام بانکی مقرر شد نرخ سود را کاهش دهد، جالب است نظام بانکی همراهی نمیکند. وقتی نرخ تورم بالا بود، نرخ سود را به تناسب بالا بردیم. وقتی تورم ١٣ درصد شد، نامتقارن عمل کردیم. دو سال پیش به مسئولان بانک مرکزی گفتم با این نرخ بهره، روی رشد اقتصادی را نخواهید دید. ممکن است دو درصد بالا یا پایین برویم، اما این میزان رشد، رشد به حساب نمیآید.
اکنون بانک مرکزی گفته بانکها نرخ بهره را پایین بیاورند. به بانک خصوصی که بروید، میگویند اگر به صورت رسمی سپردهگذاری میکنید، نرخ سود ١٨ درصد است، اما ما شرکتی بهتازگی تأسیس کردهایم، آنجا تا ٢٧ درصد سود نیز به شما میدهیم. این افراد، افرادی با رفتارهای غیرعقلایی هستند؟ اگر چنین است چرا هنوز همه در صف هستند که بانک تأسیس کنند؟ ظاهر امر که نشان میدهد همه این بانکها در حال ورشکستگی هستند، اما در بخشهای دیگر بهویژه مستغلات، مشغول فعالیت هستند. این نشان میدهد با هزینه دولت، کارفرما، کارگر و صاحب سرمایه، آنها سود میبرند و افزایش قیمت در زمین صورت میگیرد.
کاسه گدایی بخش تولید به خاطر تمول افراد خاص در کجای دنیا بساطی که در زمین و مسکن راه انداختهایم وجود داشته است که متوسط شاخص قیمت زمین در عرض ٢١ سال، ١٠٧برابر شود. طرف، پزشک است به دنبال خرید زمین است تا سود کند. نظریهپرداز هم به دنبال مسکن است. درست است اکنون در معاونت فنی ریاستجمهوری، شرکتهای دانشبنیان معافیت مالیاتی، تسهیلات ارزان و... میگیرند اما در این اقتصاد، مادامی که چنین وضعیتی حاکم است بنگاههایی که حمایت میشوند نمیتوانند روی پای خود بایستند. اگر بستر را فراهم کردیم، میتوانیم به مدت دو تا سه سال از صنایع دانشبنیان حمایت کنیم. اگر تبانی و فسادی نباشد، حمایتها میتواند دو تا چهار سال باشد؛ بنابراین همین اکنون که اقتصاد در رکود است و بسیاری از بنگاهها هنوز حقوق کارکنان و بازنشستگان خود را ندادهاند و مدام وعده پرداخت آن را میدهند، این کاسه گدایی به خاطر آن است که عدهای در این مدت زمان متمول شدهاند.
در گذشته شمالشهریها متمول بودند و جنوبشهریها چندان اوضاع خوبی نداشتند. اکنون فرض کنید به روستایی در استان تهران میروید، میبینید آنجا هم ماشینهای گرانقیمت صف کشیدهاند. با کشاورزی در این روستاها که باید زانوی غم بغل گرفت؛ این ماشینها از کجا میآیند؟ از فروش زمین. این فرد میتواند سفر خارجی هم برود. دستگاههای نظارتی ما کجا هستند که مالیات بگیرند؟ همین اکنون در مناطق پنجگانه اول تهران اگر جواز بگیرید، این جواز را کمتر از پنج میلیون تومان میتوانید بفروشید؟ شهرداریها پول ندارند، مجوز برج میدهند. فرض کنید در همین مناطق، خانهای پنجطبقه بسازید، آپارتمان آن متری ١٠ تا ٢٠ میلیون میارزد. فردی میگوید زمین آن را فقط دوبرابر این رقم میخرد، زیرا بهراحتی میتواند مجوز ساخت برج ٢٠ طبقه بگیرد. مگر غیر از این است که اگر رقابت سالم باشد، همه به سود صفر میرسند و هزینه - فرصتهای خود را هم پوشش میدهند؟
همه به توزیع رانت تمکین میکنند ما در ایران رانت توزیع میکنیم و همه هم به آن تمکین میکنند. اگر میخواهیم تولید به راه بیفتد، باید نوع دیگری عمل کنیم. اگر رشد داشته باشیم، پتانسیل تورم کم میشود. پول ملی تقویت میشود و... باید طور دیگری عمل کنیم. اما درحالحاضر، دامنههای کوهها، کنار رودخانهها جزء انفال است، اما ما در آنجا ویلا و برج میسازیم. به عنوان کارشناس معتقدم اگر رانت زمین و مسکن را به صفر نرسانیم یا ناچیز نکنیم، نمیتوانیم از این حلقه دربیاییم. شهرنشینان روستاهای خوشآبوهوا را میخرند و کشاورزان مجبور به مهاجرت به حومه شهرها میشوند!
پارتیهای تغییر کاربری ما اکنون تولید ناخالص ملی ایجاد میکنیم و بیشتر از نصف آن را به برجسازان، معاملهکنندگان برج و افرادی که تغییر کاربری میدهند، میدهیم. درحالحاضر بسیاری از افراد پارتی میشوند تا تغییر کاربری دهند. میگویند اگر زمین دارید نیمی از آن را به ما دهید ما تغییر کاربری آن را درست میکنیم! به چه قیمتی؟ به قیمت مالیات؟ سود؟ مزد؟ اکنون حداقل دستمزد هنوز به ٩٠٠هزار تومان نرسیده است. اکنون در شهرآفتاب، قیمت هر متر زمین برابر با حداقل دستمزد است؛ این یعنی کارفرما استثمار میکند؟ اما این کارفرما خود ممنوعالخروج است و بدهی دارد و نسبت به حقوقی که میپردازند، شرمنده است.
در این وضعیت بخش مسکن متوسط را هم که باید مردم بخرند در رکود رفته است. در این زمان میخواهیم به این مردم کمک کنیم که خانه بخرند. باید مشخص کنیم به چه کسانی میخواهیم کمک کنیم؟ به سازندگانی که با پول بانکها، برج ساختهاند و برج روی دستشان مانده؟ کار آنها اگر راه بیفتد هم به صورت موقت خواهد بود. رکود مسکن زمانی از بین میرود که بدون رانت، مسکن تولید شود و افراد بتوانند مسکن بخرند. ٢٠ سال پیش یک کارمند با یک وام معمولی میتوانست خانه بخرد. با چنین اقداماتی، مقدمات رکود در بخش مسکن متوسط و متوسط به پایین را فراهم کردیم، اما بازهم در حال پیشروی در کوهها و دامنهها هستیم. در اقتصاد روابط پیشین و پسین بسیار اهمیت دارد؛ یعنی تولیداتی که ادامهدار باشد. درحالیکه پس از بخش صنعت و کشاورزی، بخش مسکن در رتبه سوم قرار دارد و بااینحال از آن دو پیشی گرفته است.
تبانی برجسازان با بانکهای خصوصی مسکن را کسانی به رکود بردند که با بانکها تبانی کرده و سپردهها را به بازار ساختوساز مسکن و مستغلات بردند. واقعا هیچ امیدی به عملکرد بانکداری خصوصی برای راهانداختن رونق نداریم، زیرا هرچه به عملکردها نگاه میکنیم میبینیم مأیوسکننده است. ٢٧درصد سود به سپرده را بانکهای خصوصی چگونه تأمین میکنند؟ یا باید واردات با مارکآپهای بالا داشته باشند، یا باید قاچاق کنند یا با پولشویی به این سود برسند یا اینکه در معاملات ملک و زمین مداخله کنند که چنین میکنند. به همین دلیل است که میگویم این مسئله فراتر از دولت و مجلس اکنون و قبلی است. وضعیت زمین و مسکن چهاردهه به همین شکل است و اکنون با مشکلی اساسی مواجه شده است. نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی، از برنامه اول تا حالا، کاسهایشکل بوده است. شاخص قیمت مسکن به سطح عمومی قیمتها در این دوره، دقیقا برعکس بود. یعنی شاخص قیمت زمین که بالا میرود، نقدینگی هم افزایش مییابد. نشر نقدینگی بیش از نیاز تولید ناخالص داخلی و تورم به بازار زمین و مسکن رفته است. آلودگیهای زیستمحیطی، تخریب، بههمزدن تعادل شهرها و روستاها و... هم در کنار آن رخ داده است.
باید رانت زمین را بخشکانیم باید رانت زمین را بخشکانیم، زیرا از نظر من مسئله جدی اقتصاد ایران همین مسئله است. در دنیا در هر کشوری با هر نوع ایدئولوژی، خلاقیت حرف اول را میزند. سرمایه آبباریکه است. اما در ایران، رانت شده نرد، تولید هم شده کاسه گدایی. شما در جایی از تهران خانهای داشته باش و اجاره بده. با فرض اینکه معلم هستید، اجاره از درآمد شما قطعا بیشتر است. اینکه افزایش سرمایه و جریان سرمایه به درآمد در اقتصاد ایران حرف اول را بزند، یعنی باید همین وضعیت رشد دام تعادلی سطح پایین و حتی محدودتر داشته باشید. شهرداریها، نهادهای عمومی، دولت، دستگاههای نظامی و نظام بانکداری باید بدانند که اکنون مشکل، رانت زمین و مسکن است. انقلاب کینزی به این دلیل به وجود آمد که بدعتگذاری کرد و گفت قدرت خرید برای این تولید انبوه کفایت نمیکند و باید قدرت خرید را اصلاح کرد. او تأکید کرد دولت شبگرد باید دولت مداخلهگر شود.
ترویج و رونق رانت در بانکداری خصوصی یکی دیگر از متغیرهایی که بسیار دارای اهمیت است، منابع نقدینگی و تسهیلات است. بانکداری خصوصی جز در ترویج و رونقدادن به رانت، چیزی از خود نشان نداده است. نسبت بانکداری خصوصی ایران با تولید چیست؟ بانکها اینهمه شعبه میزنند، اول نسبت خود را با تولید مشخص کنند. دوم مشخص کنند این سود ٢٧درصدی را از کجا تأمین میکنند؟ با این نرخها تولید راه نمیافتد. بههرحال اینهمه قاچاقی که صورت میگیرد، پول لازم دارد. واردات با مارکآپهای بالا پول لازم دارد. هرکدام از محورهای اقتصاد مقاومتی بحثهای مفصلی را میطلبد، اما برای خروج از رکود تولید، عمده مسئله این است که فضای کنونی، فضای تولید نیست. به نظر من اگر برای این مسئله، فکری نشود، رانت زمین و مسکن تبدیل به مانع جدی فعالیتهای مولد خواهد شد.