با آمریکا چه باید کرد که نتواند به ما آسیب بزند
با آمریکا چه باید کرد که نتواند به ما آسیب بزند؟ شاید پرسیده شود که کدام آمریکا؟ آمریکایی که دوست است؟ آمریکایی که رقیب است یا آمریکای دشمن؟!
این پرسشی است که به لحاظ ادبی و تاریخی، درست به نظر می رسد اما در دنیای مدرن و بسیار پیچیده امروز، پاسخ آن شگفت انگیز است و ای بسا برای بسیاری، غیرقابل هضم! پاسخ این است: "با آمریکا باید تعامل کرد." به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از عصر ایران، چین بزرگ ترین رقیب اقتصادی و حتی سیاسی آمریکاست. مبادلات تجاری آنها بر 10 تریلیون دلار (10 هزار میلیارد دلار) بالغ می شود. ( این رقم در ابتدای دهه 80 میلادی زیر 100 میلیون دلار بود.) همچنین بسیاری از تحلیلگران روابط بین الملل معتقدند قطب بندی سیاسی آینده جهان، حول دو محور آمریکا و چین خواهد بود. چینی ها برای مهار آمریکا، با هوشمندی تمام، اقتصاد خود را توسعه داده اند و در دو دهه گذشته، آهسته و پیوسته، بخش عمده ای از سهم آمریکا در بازارهای جهانی را به خود اختصاص و حتی صاردات خود به ایالات متحده را افزایش داده اند. همچنین با گشودن بازارهای خود به روی سرمایه گذاران و صادرکنندگان آمریکایی، منافع آنها را در چین، درگیر کرده اند. بدین ترتیب، هر گونه تحریم چین یا حمله به این کشور از سوی آمریکا، تحریم خود آمریکا و حمله به منافع آمریکا محسوب می شود. دولت چین همچنین با دوراندیشی و زیرکی تمام در طول سال های متمادی، اوراق قرضه آمریکا را خریداری کرده است و سهم خود در خزانه آمریکا را به عدد نجومی 1.25 تریلیون دلار رسانده است. این بدان معناست که درست در همین لحظه، چین یک اهرم با قدرت بالای یک تریلیون دلار در اختیار دارد که می تواند با آن به دولت آمریکا فشار وارد کند، کما این که عربستان نیز هم اکنون با همین برگ برنده بازی می کند و مانع از تصویب طرح مسؤولیت سعودی ها در حملات 11 سپتامبر در کنگره آمریکا شده است. ماجرا از این قرار است که برخی اسناد و شواهد و قرائن حکایت از آن دارند که سعودی ها در حوادث تروریستی 11 سپتامبر دست داشته اند. هنوز سطح این مداخله برای افکار عمومی مشخص نیست ولی تعدادی از اعضای مجلس نمایندگان و سنای آمریکا می خواهند آن را در کنگره این کشور مطرح کنند. اینجاست که وزیر خارجه عربستان وارد گود می شود و تهدید می کند که اگر موضوع در کنگره طرح شود، عربستان تمام اوراق قرضه آمریکا که در اختیار دارد را خواهد فروخت. اگر این تهدید عملی شود، اقتصاد آمریکا، به ناگاه با یک شوک مواجه می شود و شدیداً آسیب می بیند. این مسأله برای دمکرات های در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نیز بسیار سنگین تمام خواهد شد. به همین دلیل است که کاخ سفید، برغم همه ادعاهای ابرقدرتی اش، در برابر این تهدید عقب نشینی می کند و سخنگویش می گوید که رئیس جمهور اوباما مانع از این طرح خواهد شد. دقت کنید که این عقب نشینی در برابر موضوع تاریخی و مهمی به نام "حملات تروریستی 11 سپتامبر" صورت می گیرد نه درباره یک مسأله پیش پا افتاده. حال این موضوع را بگذارید در کنار اقدام آمریکا در صدور رأی مصادره 2 میلیارد دلاری اموال ایران به بهانه حمایت ایران از عاملان انفجارهای لبنان در سال 1983 و نیز مقایسه کنید واکنش دو کشور عربستان و ایران در برابر آمریکا را که اولی با برگ برنده اوراق قرضه اش بازی می کند و دومی چنین اهرمی را در اختیار ندارد. گذشته از این، تعامل با آمریکا، فرصت لابی سازی را در درون ساختار قدرت ایالات متحده فراهم می کند. رژیم صهیونیستی، ژاپن و عربستان سعودی، دارندگان مهم ترین لابی ها را در درون آمریکا هستند و می توانند با رایزنی های غیررسمی با سرمایه داران، صنعتگران، تاجران، رسانه ها، نمایندگان مجلس، سناتورها و ... در تصمیم سازی های کلان کشور آمریکا اثر گذاری کنند. پر بیراه نیست اگر بگوییم آمریکا کشور لابی هاست و کسانی موفق تر هستند که بتوانند با کانون های اثرگذار بر تصمیمات آمریکا مرتبط شوند و بر آنها اثر بگذارند. بنابراین پاسخ روزآمد به پرسش قدیمی "با آمریکا چه باید کرد که نتواند به ما آسیب بزند؟" ،«تعامل هوشمندانه» با آن است که می تواند گزاره " آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" را تقویت کند. این راهی است که کشورهای بسیاری آن را با موفقیت پیمودند. ژاپن که قربانی تنها بمباران اتمی تاریخ است و فجیع ترین خاطره را از آمریکا دارد، بعد از چین، دومین دارنده اوراق قرضه آمریکا (1.13 تریلیون دلار) است و اقتصادش با آمریکا چنان مرتبط شده که اگر امروز آمریکا بخواهد دوباره با بمب اتم به ژاپن حمله کند، نه به خاطر حقوق بشر و ممنوعیت جهانی و ... که به خاطر خودش، این کار غلط را مرتکب نمی شود و به ژاپن آسیب نمی رساند. البته بدیهی است که تعامل با آمریکا با ذوق زدگی و اعتماد مطلق هم معنا نیست و چنان چه در چارچوب عزت، حکمت و مصلحت جاری شود، همسو با منافع ملی ایران خواهد بود؛ این است راز کارشکنی های مداوم تل آویو و برخی کشورهای عربی در مسیر بهبود روابط ایران و جهان.