چرایی تکرار روش های اقتصادی؟
مرتضی ایمانی راد می گوید:«سیاستگذارانى که با تئورى هاى مشخص وارد حوزه سیاستگذارى می شوند به جاى درک واقعیت ، واقعیت را مخدوش و یا تخریب می کنند تا در قالب تئورى خودشان جاى بگیرد.»
مرتضی ایمانی راد در پاسخ به این سئوال که چرا سیاستمداران باوجودی که روش های تجربه شده ای در اقتصاد وجود دارد که اکثرا نتیجه آنها مشخص است،برسیاست آزمون و خطا اصرار دارند؟ گفت: همان طور که در بحث هاى قبل گفتم دو سیستم در یک بیان کلى براى هدایت تغییر و تحول در کشور وجود دارد؛ یکى برنامه ریزى است که موانع و چالش هاى آن را در بخش قبلی گفت گو مطرح کردم ، دوم هم مدل هوشمندى اقتصادى و کشف استراتژى است که به طور مختصر به آن وارد شدیم . من از این موضع دفاع می کنم و تجربه اش را هم در همه کشورهاى صنعتى شده و بعضى از کشورهاى نو ظهور هم می توانیم ببینیم . یعنى هوشمندى اقتصادى بسیار قوى جواب داده است و این الگو بحرانهاى متعددى را چه در کشورها و چه در سطح جهان مهار و یا کنترل کرده است . به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین، وی افزود: وقتى وارد کشور خودمان می شویم ، نه از اولی استفاده کرده ایم و نه از دومى . از سیستم برنامه ریزى استفاده نکرده ایم، چون فقط برنامه ها تدوین کردیم و بعد آنها را رها کردیم . البته بخش مهمى از این رها کردن به خاطر فقدان نظم در اجراى برنامه ها بوده است. بخش مهم آن بیشتر به امکان ناپذیرى توسعه اقتصادى از طریق برنامه بوده است. بنابراین در این زمینه کار اثر گذار و قابل توجهى انجام نشده است . این تحلیل گرارشد مسایل اقتصادکلان با تاکید بر اینکه در زمینه هوشمندى اقتصادى هم نه تنها کارى انجام نشده است ، بلکه برخلاف جریان آب هم شنا کرده ایم ،عنوان کرد: آمارها بهنگام نیستند. آمارها کافى نیستند ، آمارها مرتبط نیستند، آمارها جامع نیستند، آمارها معنى دار نیستند، منظورم این است که بیشتر داده data هستند، تا اطلاعات information ، و آمارها فراگیر نیستند. اینها بخشى از سیستم هوشمند اقتصادى است . در واقع بخش شرکتى و بخصوص بخش خصوصى این هوشمندى را نیاز دارد. اگر شما به آنها یارانه و غیره را هم ندهید، یک گنجینه گرانبها در اختیار دارند و آنهم انگیزه فراوان اقتصادى است که موتور رشد اقتصادى است . یک موتور مستمر و قابل اطمینان . وی تصریح کرد: من اگر شفاف بخواهم صحبت کنم دقیقا عکس این مسیر را رفته ایم. از هوشمندى ما کم شده است. به همین دلیل است که همانند کم بین ها زیگزاگ می رویم . به همین دلیل است که آزمون خطا می کنیم . چون وقتى استراتژى و مهم تر از آن تئورى نباشد و مهمتر از همه یک نظام هوشمند اقتصادى هم وجود نداشته باشد، ما چاره اى نداریم که آزمون خطا کنیم . بنابراین آزمون و خطا در سیاستها یک انتخاب براى سیاست گذاران نبوده است . بلکه تنها انتخاب آنان است . شما ظرف همین دو سال ببینید با تقویت بسیار محدود هوشمندى اقتصادى چه گشایش هایى ایجاد شده است . چقدر با شفافیت محدود ایجاد شده قدرت در اقتصاد ایجاد شده است . چقدر تصمیمات در بستر زمان و سنجیده اتخاذ مى شود. حالا شما فکر کنید که نظام هوشمندى اقتصاد کشور بتواند تصمیم سازان و تصمیم گیران اقتصادى را از نظر هوشمندى حمایت کند. در آن زمان تصمیمات گرفته شده همانى است که واقعیات به آنها نشان می دهد. ایمانی راد گفت: واقعیت در این فضا حرمت پیدا می کند. اگر این نظام هوشمند وجود نداشته باشد پشت واقعیت هیجان ، قالب هاى فکرى ، احساسات و آرزوهاى سیاستمداران قایم مى شود و واقعیت دیگر آنچه که واقعا "هست " نیست . بلکه واقعیت آنى مى شود که ما "دوست داریم ". زمانی برای به ثمر نشستن سیاست ها وی در پاسخ به این سئوال که نمونه این اتفاق را می توان در یکسان سازی نرخ ارز در اقتصاد ایران دید؛ آیا سیاست آزمون و خطا به دلیل ضعف اقتصاددانان ایران در انتقال درست مفاهیم اقتصاد به سیاستمداران نیست؟، گفت: اتفاقا شما اشاره خوبى به یکسان سازى نرخ ارز کردید و تجربه هاى ناموفق که داشته ایم . تجربه هاى قبل فاقد هوشمندى و غنى از هیجان بود. طبیعى بود که شکست می خورد. ولى سیاست یکسان سازى نرخ ارز در زمان آقاى سیف یکى از نمونه هاى استفاده از هوشمندى اقتصادى در سیاستگذارى است . به هیمن دلیل است که زمانبر است و درست هم هست که زمان بر باشد. رییس موسسه مطالعات اقتصادی بامداد خاطرنشان کرد: سیاست هر چه زمان بر باشد ، در بستر زمان پخته مى شود و همانند میوه رسیده هر وقت وقتش رسید چیده مى شود. گاهى اوقات خودش می افتد. سیاست هم باید همین طور باشد. آنقدر چکش بخورد که به بلوغ برسد. آنوقت خودش به شما میگوید که موقع اجراى آن است . مثلا اگر شما در جریان سیاست هاى فدرال رزرو امریکا یا کشورهاى صنعتى شده باشید، متوجه می شوید که سیاست در جمع هیات رییسه فدرال رزرو گرفته مى شود ولى جالب است که همه می توانند پیش بینى کنند که تصمیم چى هست . مثل اینکه همه می فهمند که میوه رسیده است . نکته جالب این است که اگر یک آمارى در امریکا قبل از جلسه انتشار یابد ، ممکن است جریان تصمیم کیرى را تغییر دهد. این یعنى تمکین به نظام هوشمندى و نفى ذهنیت و تئورى هاى اعضاء جلسه و اقتصاددانان . وی اضافه کرد: بنابراین در نظام هوشمند اقتصادى واقعیات حکم آخر را می دهند و سیاستگذاران با پذیرش واقعیت ( که تنها ذهن پذیرا میتواند چنین کند) سیاست را اجرا می کنند. حالا همین شیوه ولى با هوشمندى بسیار پایین از نظر اطلاعاتى و آمارى بانک مرکزى یکسان سازى نرخ ارز را به زمان سپرده است و با نظارت دائمى بازار به دنبال زمان مناسب براى این کار است . این یکى از سیاست هاى بسیار درستى است که در کشور دارد دنبال مى شود و در چارچوب بحث ما هم هست . واقعیت ها چگونه مخدوش می شوند؟ ایمانی راد گفت:در نکته آخر سئوال شما به اقتصاددانان اشاره کردید؛ قبلا هم به این مساله اشاره داشتیم که در این مدل کار اصلى اقتصاد دانان شفاف سازى از طریق مدلهاى جمع آورى و معنى دهى آمارها و انجام تحقیقات اقتصادى براى کشف بیشتر در اقتصاد است. واقعیت من زیاد قبول ندارم که تئورى خیلى اهمیت دارد. چون سیاستگذارانى که با تئورى هاى مشخص وارد حوزه سیاستگذارى می شوند به جاى درک واقعیت ، واقعیت را مخدوش و یا تخریب می کنند تا در قالب تئورى خودشان جاى بگیرد. او با تاکید بر اینکه این موضوع یک خطر بزرگ در تئورى سازى اقتصاد است،یادآورشد: تئورى چیز خوبى است، ولى باز هم باید بتواند به مسیر معنى بدهد، نه اینکه مسیرر را تعیین کند. تعیین مسیر با استراتژى هاى کشف شده انجام مى شود. ولى تئورى ها اگر محکم روى آنها بمانیم به واقعیات موجود قالب می دهد. بنابراین نباید به نقش اقتصاددانان براى دادن استراتژى اصالت داد. این اقتصاددان عنوان کرد: آن اقتصاددانى ارزش دارد که دستش به اقتصاد ایران در عمل خاکى شده باشد. از فضاى کلاسهاى درسى نمی توان تکلیف سیاست هاى اقتصاى را روشن کرد. آنها که کارشان فقط در دانشگاه است لازم است تنها به شفاف سازى و هوشمند سازى بپردازند و آنها که در عمل با سیاستگذاران کار می کنند و تجربه غنى دارند در مقام سیاست سازى فعال می شوند و اقتصاددانانى که علم و تجربه خوبى در عمل دارند و در سمت سیاستگذارى هم هستند، هم می دانند ، هم تجربه دارند و لذا می توانند، ولى این اقتصاددانان هم به یک نظام هوشمند اقتصادى نیاز دارند.