x
۰۱ / فروردين / ۱۳۹۵ ۲۳:۰۱
رهبر معظم انقلاب: دشمن؛ مقصود دولت آمریکاست

مبارزه جدی با فساد و ویژه خواری

مبارزه جدی با فساد و ویژه خواری

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در رواق امام خمینی(ره) حرم مطهر رضوی به تبیین شعار سال ۹۵ پرداختند.

کد خبر: ۱۲۱۰۲۸
آرین موتور

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب ساعتی پیش در اجتماع پرشور زائران و مجاوران در رواق امام خمینی(ره) حرم حضرت ثامن الحجج(ع) به ایراد سخنرانی پرداختند.

* سال جدید را مجدداً به همه برادران و خواهران تبریک عرض می‌کنم. امسال تنها کمبودی که در این سفر و در این جلسه احساس می‌کنیم، فقدان برادر عزیزمان جناب آقای طبسی است. عالم مجاهد و مبارز و خدمتگزار با اخلاص این بارگاه مقدس؛ وجود ایشان، وجود مغتنمی بود، جزو سابقین انقلاب محسوب می‌شدند و فقدان ایشان برای همه کسانی که ایشان را می‌شناختند به معنای حقیقی کلمه یک ضایعه بزرگ است. از خداوند می‌خواهیم که روح مطهر ایشان را در سایه الطاف حضرت رضا (ع) قرار دهد و از رحمت و مغفرت خود بهره‌دار کند.

* بحث امروز را از شعار امسال آغاز می‌کنم. در ادامه توضیحاتی که برای شما عزیزان و برای کسانی که این صحبت‌ها بعداً خواهند شنید، عرض خواهم کرد. مایلم بحثی که انجام می‌گیرد یک بحث منطقی باشد. بحث‌های شعاری امروز جایگاه زیادی در ذهن مردم ما ندارد. مردم ما جوانان ما، آحاد جامعه ما، فقیه‌اند. به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه می‌کنند. آنچه که عرض می‌کنیم مایلیم که برای اقشار مردم عزیزمان، به صورت یک بحث متقن و منطقی عرضه شود.

* علت انتخاب شعار امسال را که بازهم شعار اقتصادی انتخاب کردیم، یک تحلیل و یک نگاه به مجموعه مسائل کشور است. شاید در ذهن بعضی می‌گذشت که ترجیح دارد شعار سال، امسال یک شعار فرهنگی باشد یا شعار اخلاقی، لیکن با توجه به مجموعه مسائل کشور، به‌نظر رسید که امسال هم مثل چند سال قبل، شعار سال را که باید به‌صورت گفتمانی در میان مردم و افکار عمومی کشور رواج پیدا کند، یک شعار اقتصادی قرار دهیم.

* این تحلیل را عرض می‌کنم، مایلم جوانان عزیز ما، آنچه را که می‌شنوند، پیشِ خود تجزیه و تحلیل کرده و روی آن فکر کنند؛ در این مقطع زمانی، سیاست‌های استکبار و به‌خصوص سیاست‌های آمریکا، اقتضا می‌کند که یک تفکری تزریق شود در میان ملت ما؛ اول در میان نخبگان جامعه و بعد از آن به‌تدریج به افکار عمومی منتقل شود.

* آن سیاستی که موردنظر آن‌ها است، این است که وانمود کنند ملت ایران بر سر یک دو راهی قرار دارد و چاره‌ای ندارد جز اینکه یکی از این 2 راه را انتخاب کند. آن دو راهی که ترسیم می‌کنند، عبارت است از اینکه یا با آمریکا کنار بیائیم یا باید به‌طور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کنیم، یکی از این دو را ملت ایران باید انتخاب کنند. کنار آمدن با آمریکا به معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست چون دولت آمریکا دارای ثروت، دارای دستگاه‌های تبلیغاتی وسیع و دارای سلاح‌های خطرناک و دارای امکانات بسیاری است. طبیعت توافق با آمریکا همین است؛ دیگران هم که با آمریکا توافق کردند از جمله کشورهای دیگر در هر مسئله‌ای، معنایش این است که از مواضع خود به‌نفع طرف مقابل عقب‌نشینی می‌کنند بدون اینکه طرف مقابل به‌نفع آن‌ها عقب‌نشینی قابل توجهی انجام دهد.

* در همین توافق اخیر هسته‌ای هم اگرچه این توافق را ما تائید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آن را، لیکن اینجا هم همین بود. وزیر خارجه ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا را نتوانستیم و این خط قرمز را نتوانستیم حفظ کنیم؛ معنایش همین است. یعنی طرف مقابل وقتی دولتی مثل آمریکاست که پول، امکانات، دیپلماسی فعال و عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد، کنار آمدن با او به‌معنای صرف‌نظر کردن از برخی چیزهایی است که انسان بر آن‌ها پای می‌فشارد. این یک دو راهی است که بر طبق سیاست‌های آمریکا یک دوراهی ناگریز و یک دوگانه اجتناب‌ناپذیر است. یا باید در مقابل آمریکا و خواست‌های او در موارد بسیاری کوتاه بیائیم یا باید فشارهای آمریکا و تهدیدات و ضررهای ناشی از آن را تحمل کنیم. این‌ها می‌خواهند این را به‌عنوان یک گفتمان در میان نخبگان جامعه ترویج کنند و به تدریج آن را در میان مردم و افکار عمومی سرریز کنند.

* در داخل و خارج از کشور این فکر را دارند، ترویج می‌کنند و به شکل‌های گوناگونی با بیان‌های مختلفی در وسایل ارتباط جمعی دنیا دارند این را گسترش می‌دهند. البته در داخل هم کسانی هستند که این فکر را قبول دارند و قبول کردند و تلاش می‌کنند که به دیگران هم بقبولانند. حرف آن‌ها این است که طرف مقابل می‌گوید ایران دارای ظرفیت‌های فراوان اقتصادی است، هدف از توافق این بود که کشور ایران، بتواند از این ظرفیت‌ها استفاده کند حال این توافق کافی نیست و مسائل دیگری هم هست که در آن‌ها هم باید ملت و دولت ایران و مسئولان ایران تصمیم بگیرند و اقدام کنند.

* مثلاً امروز در منطقه غرب آسیا، یعنی منطقه‌ای که غربی‌ها به آن می‌گویند خاورمیانه، جنجال‌ها و آشفتگی‌های بسیاری هست. این مشکل برای کل منطقه است، می‌گویند اگر می‌خواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند، باید سعی کنید مشکل فرو نشینی کند و باید با آمریکا بنشینید و مدلی را طبق مدل و میل آمریکا انتخاب کنیم. یا مشکلات دیگری داریم، اختلافات زیادی داریم باید این را حل کنیم و تمام شود؛ حال در حل این اختلافات، ملت ایران شاید مجبور باشد از اصول خود و خط قرمزها صرف‌نظر کند. طرف مقابل از اصول و ارزش‌هایش تنازل پیدا نمی‌کند ولی ما باید تنازل پیدا کنیم تا در نتیجه کشور بتواند از ظرفیت‌های خود استفاده کرده و به اقتصاد برجسته‌ای برسد. حرف‌شان این است.

* در قضیه هسته‌ای توافق شد، اسمش را گذاشتیم "برجام"؛ برجام دیگری در قضایای منطقه و قانون اساسی کشور. برجام 2 و 3 وغیره باید به‌وجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی می‌کنند در میان نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند.

* معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف، آن است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی که به حکم اسلام و برجستگی‌های نظام جمهوری اسلامی به آن پایبند است، صرف‌نظر کند. از فلسطین و حمایت از مقاومت در منطقه صرف‌نظر کند. از مظلومان منطقه مانند مردم یمن، بحرین وغیره پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند و آنچه را که طرف مقابل به‌دنبال تحقق آن است، نظام ما با تعدیل خواسته‌های خود، خود را به آن نزدیک کند. معنایش این است که همچنانی که امروز برخی از کشورهای منطقه و دولت‌های منطقه، علی‌رغم حکم اسلام و خواست ملت‌های‌شان، دولت‌ها با رژیم صهیونیستی کنار آمده‌اند و مسئله فلسطین را تحت‌الشعاع مسائل دیگر قرار داده‌اند، جمهوری اسلامی هم به همین ترتیب عمل کند. معنایش این است که همچنانی که امروز برخی از دولت‌های عربی با کمالِ وقاحت، دست دوستی به سمت دشمن صهیونیستی دراز می‌کنند، جمهوری اسلامی هم دست دوستی دراز کرده و آشتی کند.

* البته قضیه به اینجا ختم نمی‌شود. معنای آنچه که ادعا می‌شود، در آن تحلیل سیاسی دشمن، معنایش این است که جمهوری اسلامی، حتی از ابزارهای دفاعی خود هم صرف‌نظر کند. ببینید که بر روی مسئله موشک‌ها چه جنجالی به راه انداختند. می‌گویند که چرا جمهوری اسلامی موشک دوربرد دارد؟ چرا دقیق هدف را می‌زنند و هدف قرار می‌دهند؟ چرا آزمایش کردید و چرا تمرین نظامی می‌کنید؟ حالا آمریکایی‌ها در منطقه خلیج‌فارس که چند هزار کیلومتر با کشورشان فاصله دارد، هر چند وقت یک‌بار با یکی از کشورهای منطقه رزمایش به راه می‌اندازد درحالی‌که در اینجا هیچ مسئولیتی ندارد اما ایران در حریم امنیت خود و خانه خود، رزمایش می‌کند، جنجال این‌ها بلند می‌شود که چرا نیروی دریایی و هوایی شما این کار را کرده است.

* از این هم قضیه بالاتر است. تدریجاً موضوع را به این خواهند کشاند که چرا اصلاً نیروی قدس تشکیل شده؟ چرا سپاه تشکیل شده است؟ چرا باید سیاست‌های داخلی جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی باید با اسلام تطبیق پیدا کند؟ شما وقتی در مقابل دشمن در حالی که می‌توانید ایستادگی کنید؛ عقب‌نشینی کردید، دشمن جلو می‌آید و متوقف نمی‌شود.

* این همان چیزی است که بارها عرض کرده‌ام، این تغییرِ سیرتِ جمهوری اسلامی است. ممکن است "صورت" باقی بماند ولی از "محتوا"ی خود به کلی تهی شود. دشمن این را می‌خواهد. اگر جمهوری اسلامی بنا بر این تحلیل دشمن خواسته، بنا بر تحلیل که آن‌ها به ما تزریق می‌کنند در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملت، اگر جمهوری اسلامی و ملت ایران می‌خواهد از شّرِ آمریکا راحت شود، باید از محتوای جمهوری اسلامی و اسلام دست بردارد، از مفاهیم اسلامی و امنیت خود دست بردارد.

* در همین توافقی هم که با آمریکایی‌ها کردیم در قضیه هسته‌ای؛ آمریکایی‌ها، به آنچه وعده دادند عمل نکردند. کاری که باید انجام می‌دادند را انجام ندادند. به تعبیر وزیر خارجه ما روی کاغذ کارهایی را انجام دادند ولی از راه‌های انحرافی متعدد، جلوی تحقق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند.

* امروز در سرتاسر کشورهای غربی و کسانی که تحت تأثیر آن‌ها هستند، همچنان معاملات بانکی ما و بازگرداندن ثروت‌ها دچار مشکل است. وقتی تحقیق کرده و دنبال می‌کنیم، معلوم می‌شود که از آمریکایی‌ها می‌ترسند. گفتند که ما تحریم را بر می‌داریم و روی کاغذ هم برداشتند، اما از طُرق دیگر طوری عمل می‌کنند که اثر رفع تحریم‌ها مطلقاً به‌وجود نیاید.

* کسانی که امید می‌بندند که بنشینیم با آمریکا مذاکره کنیم و به نقطه توافقی برسیم از این غفلت می‌کنند که ما باید به همه تعهدات عمل کنیم اما طرف مقابل با شیوه‌های مختلف، تقلب و خدعه سر باز می‌زند و به تعهداتش عمل نمی‌کند. این چیزی است که در مقابل چشم خود می‌بینیم؛ یعنی خسارتِ محض.

* در منطقه غرب آسیا، کشور عزیز ایران، گل منطقه است. اولاً از لحاظ جایگاه راهبردی و موقعیت استراتژیکی یک کشور بی‌نظیر است؛ از لحاظ منابع نفت و گاز در هم منطقه و با یک نگاه نسبت به همه دنیا امتیاز دارد. غیر از نفت و گاز، منابع دیگری هم دارد. این گل منطقه یک روزی یک جا در قبضه کامل آمریکا بود. هر کاری می‌خواستند، را انجام می‌دادند؛ غارت می‌کردند ثروت‌ها را و همه کارهایی که یک دولت مستکبر با یک کشور ضعیف انجام می‌دهد را این‌ها با ما انجام دادند. این‌جا را در پنجه اقتدار خود داشتند اما انقلاب اسلامی این کشور را از پنجه آن‌ها بیرون کشاند.

* کینه انقلاب از دلِ سیاست آمریکا خارج نمی‌شود، وقتی دشمنی‌ آن‌ها تمام می‌شود که بار دیگر همان سلطه را در کشور دوباره تجدید کنند؛ هدفشان این است. البته کارشان را بلدند و سیاست‌مدارند و می‌دانند که باید به‌تدریج حرکت کرد. چشم ما باید باز باشد؛ باید حواسمان جمع باشد.

* جمهوری اسلامی نه فقط ایران را از دست این‌ها خارج کرد بلکه با روحیه مقاومتی که نشان داد و دلیری‌ای که نشان داد موجب تشویق کشورهای دیگر هم شد. امروز ببینید که در کشورهای متعددی در این منطقه و حتی فراتر از منطقه، "مرگ بر آمریکا" می‌گویند. ملت ایران نشان داد که می‌تواند مقاومت کند و دیگران یاد گرفتند و سر رشته از دست آمریکا خارج شده است. آمریکایی‌ها اعلام کردند که می‌خواهند "خاورمیانه بزرگ" درست کنند، مقصود این بود که در این منطقه غرب آسیا؛ در قلب کشورهای اسلامی، دولت جعلی رژیم صهیونیستی را بر همه قلوب این منطقه مسلط کنند؛ هدف این بود.

* الان نگاه کنید همان‌هایی که شعار "خاورمیانه بزرگ" می‌دادند در قضیه عراق، سوریه، یمن و فلسطین درمانده‌اند. این‌ها را از چشم ایران می‌بینند؛ دشمنی آن‌ها با جمهوری اسلامی این‌گونه است. سر یک ذره و دو ذره نیست؛ مسئله اساسی است. دارند حرکت می‌کنند بیان به این سمت بلکه بتوانند سلطه قدیمی خود را برقرار کنند.

*مهم‌ترین سنگر رژیم‌های مستکبر اول انگلیس بعد آمریکا عبارت است از خودِ "رژیم دست نشانده طاغوت". رژیم طاغوت سنگر آ‌ن‌ها بود. هرکاری می‌خواستند را انجام دادند و هر فعالیت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و جابه‌جایی و موضع‌گیری که مایل بودند را این کشور را این طرف و آن طرف می‌کشاندند، از سنگرِ رژیم طاغوت. خود این رژیم مهم‌ترین سنگر آمریکا و انگلیس در این کشور بود. انقلاب آمد و این سنگر را نابود کرد و از بین برد و ریشه‌کن کرد.

* انقلاب اسلامی، حکومت پادشاهی را در کشور ریشه‌کن کرد، به جای حکومت پادشاهی خصوصی، حاکمیت مردمی را به‌وجود آورد. روزی بود در این کشور می‌گفتند مملکت صاحب دارد کی بود، "شاه" صاحب مملکت بود؛ یعنی یک عنصرِ فاسد، وابسته و نالایق و تهی از غیرت ملی. جمهوری اسلامی این صاحب دروغین را گذاشت کنار و داد به دست صاحبان اصلی‌اش. این نخستین سنگر دشمن بود که انقلاب اسلامی این سنگر را در هم ریخت.

* سنگرهای دیگری هم بود. دیگر سنگر، "ترس" بود؛ "سنگر ِترس از قدرت‌ها". کاری کرده بودند که در کشور که ترس از قدرت آمریکا بر همه دل‌ها حاکم بود. در این دهه‌های آخر آمریکا، قبلش هم انگلیس، هر حادثه‌ای در کشور اتفاق می‌افتاد، می‌گفتند کار انگلیسی‌هاست. این ترس مخصوص مردم نبود، خود سردمدارانِ رژیم هم می‌ترسیدند از آمریکا. خاطراتی که عوامل رژیم نوشتند و بعد از انقلاب منتشر شده نشان می‌دهد که در مواردی خودِ محمدرضا و عوامل نزدیک به او از آمریکایی‌ها ناراضی بودند ولی از ترس مجبور به اطاعت بودند؛ انقلاب اسلامی آمد و این سنگرِ ترس را منهدم کرد.

* امروز در جمهوری اسلامی یک عنصر آگاهِ مطلع و متکی به ارزش‌های دینی را پیدا نمی‌کنید که از آمریکا بترسد؛ ملت ترس را دور انداخت، نه فقط ترس از آمریکا را بلکه ترس از همه جبهه استکبار را ملت دور ریخت. در جنگ تحمیلی 8 ساله که باز متأسفانه جوانان ما آن دوران طلایی و دوران نورانی را درک نکردند، در آن دوران آمریکا به صدام کمک می‌کرد. ناتو و شورویان آن روز و ارتجاع عرب با همه نالیاقتی‌ها و با همه ضعفی که داشت به صدام کمک می‌کرد و شرق و غرب جبهه واحدی شده بودند به نفع صدام و علیه جمهوری اسلامی؛ اما جمهوری اسلامی ایستاد و بر همه پیروز شد. بعد از 8 سال نتوانستند یک وجب از خاک ایران جدا کنند.

* امروز انسان‌های آگاه و متکی به ارزش‌های اسلامی از آمریکا نمی‌ترسند، شاید هم کسانی بترسند اما این غیرعقلایی است. اگر ترس محمدرضا از آمریکا عقلایی بود، ترس این‌ها غیرعقلایی است چراکه آن زمان پشتیبانی مثل مردم نداشتند اما جمهوری اسلامی پشتیبانی قوی مانند این مردم را دارد.

* یکی از سنگرهای دشمن برای تسلط بر کشور ما، عبارت بود از تزریق بی‌اعتقادی به‌خود، بی‌اعتمادی به‌خود. نداشتن اعتماد به نفس ملی. در مقابل چشم‌شان زرق و برق غربی‌ها را مشاهده می‌کردند؛ در خودشان این چیزها نبود بنابراین احساس بی‌اعتمادی به خود می‌کردند. آن روز یکی از ارکان دولت، در دوران پهلوی گفت که "ایرانی باید برود لول هنگ بسازد". می‌گفت ایرانی لیاقتش همین است، ایرانی را چه به اختراعات. یک نفر دیگر از برجستگان آن دوران می‌گفت "اگر می‌خواهد ایرانی پیش برود باید بشود غربی و اروپایی". یعنی به خودشان باور نداشتند. انقلاب آمد این ناباوری را به کلی تبدیل کرد به اعتمادِ ملی و باور به خود و اعتماد به نفس ملی. امروز جوان ایرانی می‌گوید "ما می‌توانیم" در بسیاری از موارد پیشرفت‌های علمی داشته باشیم. وقتی باور به خود نبود، پیشرفت هم نیست. وقتی "ما می‌توانیم" شعار ما باشد، توانایی هم می‌آید، امروز این را مشاهده می‌کنیم.

* 50 سال در این کشور در دوران طاغوت دانشگاه وجود داشت. در این دانشگاه هم اساتید خوب و متعهدی بودند هم دانشجویان با استعدادی؛ در تمام طول این 50 سال یک حرکت علمی و یک پدیده نوی علمی وجود نداشت، چرا؟ چون باور نمی‌کردند که بتوانند؛ چون اطمینان نداشتند و این بی‌اطمینانی را در اذهان ملت تزریق کرده بودند. امروز هر روز یک نوآوری داریم در کشور، وقتی دشمنان این‌ها را می‌بینند، عصبانی می‌شوند. دانشگاه‌های ما امروز در کشورهای پیشرفته جزء 10 کشور اول دنیاست با وجود تحریم؛ در زمینه نانو و هسته‌ای نیز این پیشرفت‌ها را می‌بینیم. یکی از سنگرهای دشمن در ایران، ناباوری به خود بود.

* سنگر دیگر، از سنگرهای دشمن "جدایی دین از سیاست" بود. به همه باورانده بودند که دین باید در محیط نظام اجتماعی و سیاست دخالت نکند. حال آن‌هایی که با دین سر و کار نداشتند جای خود؛ حتی متدینین و برخی از علمای دین باور نمی‌کردند که اسلام بتواند در مسائل سیاسی دخالت کند. این درحالی است که اصل تولد اسلام در اول، با رویکرد سیاسی بود. پیغمبر اکرم اولین کاری که در مدینه انجام داد، تشکیل حکومت بود. جمهوری اسلامی آمد و این سنگر را هم منهدم کرد.

* دشمن؛ مقصود دولت آمریکاست که البته می‌گویند ما دشمن نیستیم؛ پیام نوروزی دادند به ما و برای جوانان دلسوزی کردند. یا در کاخ سفید سفره هفت سین پهن کردند که این‌ها بچه گول‌زنی است. از آن طرف تحریم‌ها را حفظ می‌کنند و وزارت خزانه‌داری آمریکا با طُرق خود جوری عمل می‌کند که شرکت‌های بزرگ و بانک‌های بزرگ جرأت نکنند با جمهوری اسلامی معامله کنند که دشمنی محض است. تحریم و تهدید می‌کنند که دشمنی محض است، اما از طرف دیگر می‌گویند برای جوانان ایرانی دنبال کار هستیم. این‌ها را کسی باور نمی‌کند؛ این‌ها، ملت ما را هنوز نشناخته‌اند. ملت ایران، ملتی فهیم و آگاه است و دشمنان خود را می‌شناسد. بله ما، با مردم آمریکا مشکل نداریم، ما با هیچ آحادِ مردمی مشکل نداریم؛ ما با سیاستمداران کار داریم؛ دشمن آن‌ها هستند.

* واقعیت‌هایی وجود دارد، از سرمایه‌های فراوان و ظرفیت‌های فراوانی که در کشور وجود دارد، هم سرمایه‌های طبیعی و هم انسانی و هم فرصت‌های بین‌المللی. به‌خاطر این سرمایه‌ها، امروز کشور ظرفیت پیشرفت فوق‌العاده‌ای در درون خود دارد. امروز جمهوری اسلامی به یک قدرت اثرگذار در سطح منطقه و در مواردی در سطح جهان تبدیل شده و این یک واقعیت است. قدر خود را بدانیم. عظمت این ملت را بدانیم.

* آمریکا به‌دلایل واضحی با ما دشمن است. مرادمان سیاستمداران آمریکا و سیاست‌های آن‌هاست؛ در قضیه برجام بدعهدی کردند. به تحریم‌های دیگری ما را تهدید کردند. وزیر خزانه‌داری امریکا به‌شدت شبانه‌روز مشغول کار است که جمهوری اسلامی نتواند از نتایج برجام استفاده کند و بهره‌مند شود. مرتباً تهدید می‌کنند. الان هم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چندماه دیگر شروع خواهد شد و 9 ماه دیگر این دولت عوض خواهد شد. دولتی که بعداً به‌وجود خواهد آمد، هیچ تضمینی وجود ندارد که همین تعهدات اندک را هم اجرایی کند. نامزدهای انتخاباتی آمریکا الان در بدگویی به ایران مسابقه گذاشته‌اند.

* وقتی می‌گوئیم دشمن است آمریکا، عده‌ای منزجر می‌شوند؛ این‌ها دشمنی است دیگر. فراموش نکنید که ما گفتیم ملت و دولت باید همدل و همزبان باشند. باید کار کنند همه و به دولت کمک کنند. اگر راهنمایی هم دارند، بگویند. واقعیت دیگر این است که این دشمن به ظاهر مقتدر ابزارهای دشمنی‌اش نامحدود نیست. چند ابزار اساسی دارد که ابزارهای فعال اوست. یکی تبلیغات است و ایران‌هراسی، یکی نفوذ و دیگری هم تحریم.

* یکی از سه ابزارِ مؤثر دشمن، "تحریم" است. دشمن احساس کرده که کشور و ملت ما از تحریم ضربه می‌بیند، متاسفانه ما خودمان هم تقویت کردیم، در برهه‌ای تحریم را بزرگ کرده و بزرگ‌نمایی کردیم. هی گفتیم تحریم است و تحریم است؛ از آن طرف هم برداشتن تحریم‌ها را تقویت کرده و بزرگ‌نمایی کردیم که اگر برداشته شود، این اتفاق خواهد افتاد و آن اتفاق؛ اینطور هم پیش برویم، بازهم اتفاقی نخواهد افتاد. بنابراین احساس کرده که با ابزار تحریم می‌تواند کار را پیش ببرد.

* یک دوراهی را دشمن نشان می‌دهد به ما. این دوراهی دروغ است. اما دو راهی دیگری هم وجود دارد، یا باید مشکلات تحریم را تحمل کنیم یا ایستادگی کنیم به وسیله اقتصاد مقاومتی. اقدام و عمل نیاز است. کارهایی که باید انجام گیرد در زمینه اقدام و عمل؛ البته دولت در زمینه اقتصادمقاومتی کارهایی کرده است. ما گفتیم ستاد فرماندهی تشکیل دهید که تشکیل شده و معاون اول رئیس‌جمهورِ محترم را در رأس گذاشتند و گزارشی داده‌اند که در پیام ابتدای سال به ملت عرض کردم. منتها این کار‌ها مقدماتی است.

* گزارش دادند که بر اثر فعالیت‌های انجام شده تراز بازرگانی مثبت شده است، یعنی صادرات غیرنفتی ما از واردات بیشتر است که خبر خوبی است. واردات ما نسبت به سال گذشته کمتر شده که منتها کفایت نمی‌کند و کار با این‌ها تمام نمی‌شود. کار اساسی باید انجام گیرد.

* نخست باید فعالیت‌ها و زنجیره‌های اقتصادی مزیت‌دار کشور را مسئولان دولتی شناسایی کنند و بر آن‌ها متمرکز شوند، برخی از فعالیت‌های اقتصادی در کشور اولویت دارد، مانند مادر می‌ماند و از آن باب‌های اقتصادی و تولیدی گشوده می‌شود. دولت باید نقشه راه را مشخص کند و تکلیف همه را معلوم کنند.

* مسئله دوم؛ زنده‌کردن تولید داخلی است. ما امروز آن‌طور که به من گزارش دادند، حدود 60 درصد از امکانات تولید ما معطل و تعطیل است. برخی به کمتر از ظرفیت کار می‌کنند یا برخی کار نمی‌کنند. باید تولید را احیاء و زنده کنیم. راه دارد، این راه را خیلی از اقتصاددانان بلدند و من به مسئولان دولتی مکرراً گفتم که منتقدین را بخواهید و حرفایشان را بشنوید، گاهی پیشنهاد‌ها و حرف‌های خوبی دارند.

* مسئله سوم؛ اینکه ما بالاخره تجارت خارجی داریم؛ باید وارد کنیم لیکن توجه کنیم که این خریدهای ما قدرت داخلی و تولید داخلی را تضعیف نکند. فرض کنید ما می‌خواهیم هواپیما وارد کرده یا خریداری کنیم به ما گفته می‌شود؛ مسئولان دولتی می‌گویند که اگر چنانچه این درصد از این قیمت را در صنایع داخلی هواپیما سرمایه‌گذاری کنیم، بیش از اینکه از خارج خریداری کنیم؛ داخل رشد خواهد یافت. اینکه نگاه نکنید این خرید و واردات چه بلایی سر تولید داخلی می‌آورد، خطاست. در خریدها کاری کنیم که تولید داخلی تضعیف نشود.

* مسئله چهارم؛ پول‌هایی در خارج از کشور داریم؛ در قضیه برجام بنا بر این شد که پول‌ها برگردد که اکثر آن برنگشته و دچار مشکل است. انسان دست آمریکایی‌ها را پشت این مشاهده می‌کند، لیکن بدجنسی برخی دستگاه‌های آمریکایی موجب شده که بر نگردد. وقتی برگشت هر چند ده میلیاردی که هست، در مصارفی به‌کار نرود که پول هدر شود. این پولی است که وارد کشور می‌شود و کشور نیاز دارد. در درجه اول تولید است؛ مواظب باشند که پولی که وارد می‌شود از بین نرود. صرف خریدهای بی‌مورد و کارهای بی‌جا و اسراف‌ها نشود. مدیریت منابع مالی که از بانک‌ها و مراکز خارجی وارد می‌شود، مسئله‌ای است که باید مورد توجه قرار گیرد.

* مسئله پنجم؛ بخش‌هایی در اقتصاد ما وجود دارد که مهم است مانند نفت و گاز، یا بخش تولید موتور برای خودرو و هواپیما و کشتی که مورد استفاده است. این بخش‌های حساس و مهم باید دانش‌بنیان شود. اینکه می‌گوئیم اقتصاد دانش‌بنیان؛ جوانان و دانشمندان نشان دادند که می‌توانند نوآوری کنند و از سطحی که داریم بالاتر ببرند. آن مغزی که می‌تواند موشک بُردبلند را طوری تنظیم کند که با انحراف 2متر بر سر هدف بخورد کار کوچکی است؟ آن مغزی که می‌تواند این کار را بکند در موارد دیگر هم می‌تواند سطحی را بالا ببرد. همین الان در کشور ما بنگاه‌های اقتصادی و تولیدی هست که محصولات‌شان از مشابه خارجی بهتر است، بنابراین دانش‌بنیان شدن بخش‌های مهم اقتصادی داخلی یکی از کارهایی است که در اقتصاد مقاومتی شرط است.

*مسئله ششم؛ برخی بخش‌ها را در کشور سرمایه‌گذاری کردیم در گذشته مانند نیروگاه‌سازی یا در زمینه پتروشیمی؛ امروز کشور به نیروگاه نیاز دارد که وقتی ما در گذشته سرمایه‌گذاری کردیم، دیگر نباید از بیرون وارد کنیم یا از بیرون کسی را بیاوریم که برای ما بسازند، بلکه باید این بخش‌ها را احیا کرده و استفاده کنیم.

*مسئله هفتم؛ در همه معاملات خارجی که انجام می‌دهیم "انتقال فناوری" را شرط کنیم. البته برادران ما در دولت گفتند که این کار را انجام دادیم. فرض کنید یک شیِ تولیدی جدیدی را می‌خواهند، بسازند؛ تولید شده را نخرند بلکه شی‌ء را با فناوری مخصوص خود خریداری کنند.

* مسئله هشتم؛ با فساد مبارزه جدی شود؛ با ویژه‌خواری مبارزه جدی شود؛ با قاچاق مبارزه جدی شود. این‌ها به اقتصاد کشور لطمه می‌زند. اگر ما در مقابلان مجموعه‌ای که با زد و بست هایی، در زمینه مسائل اقتصاد ویژه خواری می‌کند و از امتیازات ویژه برخوردار می‌کنند یا دچار فساد پولی و مالی می‌شوند اگر سهل انگاری کنیم در برخورد؛ نباید بشود.

حال یک مجرم اقتصادی را دستگیر کردند؛ با اهداف جناحی روزنامه‌ها می‌نویسند. این‌ها فایده ندارد. باید آنچه که امروز ممکن است پیش بیاید باید جلویان را بگیرند. باید با قاچاق به معنای واقعی کلمه مبارزه کنند.

مطلب دیگر بهره وری انرژی را، افرادی که اگاهند به این مسئله؛ ادعا می‌شود که اگر بتوانیم بهره وری انرژی را بالا ببریم و صرفه جویی کنیم 100 میلیارد دلار صرفه جویی خواهد شد. این همه کار داره انجام می‌گیرد، برخی غیر لازم و برخی مضر، کار را متمرکز کنند در این بخش.

اگر واقعی بررسی کنند؛ که البته شنیدم مصوبه مجلس است ارتقای بهره برداری از انرژی باید انجام گیرد.

به صنایع کوچک و متوسط نگاه ویژه کنند. این که گفتیم الان چند هزار کارگاه و کارخانه متوسط و کوچک در کشور هست. اگر چنانچه اماری که به بنده دادند که 60 درصد از این‌ها دچار بی کاری و تعطیلی هستند این خسارت است. ان چیزی که در متن جامعه اشتغال و تحرک ایجاد می‌کند همین صنایع کوچک و متوسط است.

این می‌شود حرکت انقلابی و اقتصاد مقاومتی که کشور را نجات خواهد داد و اگر انجام دهیم تحریم‌ها در ما اثر نمی‌کنند. احتیاج نداریم که از اصول و خط قرمزهای خود صرف نظر کنیم تا امریکا نتواند ما را تحریم کند. ما می‌توانیم با دنبال کردن همین سیاست اقتصاد مقاومتی به معنای عملی مسئله و اقدام عملی موضوع کشور را مصونیت سازی کنیم و مصونیت دهیم کشور را تا در مقابل تحریم به خود نلرزیم. اگر اقتصاد مقاومتی محقق شد تحریم دشمن تأثیر چندانی نخواهد داشت. اگر کردیم آخر سال 95 مسئولان دولتی می‌توانند بگویند که این چند هزار کارخانه و کارگاه و دامداری و غیره را احیا کردیم. می توانند گزارش دهند و مردم ببینند و حس کنند. وقتی مردم حس کردند ان وقت اعتماد و اطمینان پیدا خواهند کرد.

مردم چه افراد سیاسی و اقتصادی و آحاد باید به مسئولان کشور کمک کنند. البته باید هر سه قوه همکاری کنند تا کار پیش برود. این کمک لازم است. جدیت مسئولین به خصوص قوه مجریه لازم است. اگر این را بتوانیم این حرکت را راه بیاندازیم. این جریان انقلابی است هم سرعت خواهد داشت و هم موفقیت.

کاری که شهدای هسته‌ای پیش آهنگان بودند؛ در زمینه‌های هسته‌ای. کاری که شهید تهرانی مقدم پیش آهنگان بود. کاری که شهید کاظمی پیش آهنگ بود در زمینه سلول‌های بنیادی. این‌ها کار بسیار بزرگی است. شهید اوینی و مرحوم سلحشور در زمینه فرهنگی پیش آهنگ بودند؛ این‌ها پیشروان کارهای انقلابی در کشور هستند. اینکه من تکرار می‌کنم بارها که نیروهای انقلابی و حزب‌اللهی را گرامی بدارید، به این خاطر است که هرجا کار انقلابی انجام شد، اثرش را دیدیم.

مسائل فرهنگی بسیار مهم است و اهمیت بسیار زیادی می‌دهم. مجموعه‌های خودجوش مردمی که کار فرهنگی می‌کنند که در سراسر کشوری هزاران مجموعه خودجوش مردمی است که دارند کار می‌کنند و فکر می‌کنند و کار فرهنگی می‌کنند باید روز به روز توسعه پیدا کنند و دستگاه‌های دولتی به این‌ها کمک کنند و به جای اینکه آغوش خود را به روی کسانی که نظام و ارزش‌های اسلامی را قبول ندارند باز کنند به روی بچه‌های حزب‌اللهی و انقلابی باز کنند. کارهای فرهنگی با ارزش دارد انجام می‌گیرد و در تمام زمینه‌ها می‌توانند جوانان انقلابی کار کنند، امروز و فردا برای جوانان است. جوانان بدانند که اگر شما در میدان باشید و اگر باور به خود داشته باشید، آمریکا و بزرگتر از آمریکا هم هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x