x
۱۷ / اسفند / ۱۳۹۴ ۱۰:۲۱

برنامه‌های توسعه‌ هنوز به ایران کمک می‌کنند؟

گیر و دارهای دولت امسال یکی دو تا نبوده است؛ سال به روزهای پایانی خودش نزدیک می‌شود و هنوز هم وضعیت بودجه سال آینده و برنامه ششم توسعه در هاله‌ای از ابهام است.

کد خبر: ۱۱۹۴۰۹
آرین موتور

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اعتماد ، دولتی که با سقوط قیمت نفت، مذاکرات هسته‌ای، تلاش برای پیروز شدن جریان نزدیک به خودش در انتخابات مجلس دست و پنجه نرم کرده ، احتمالا می‌تواند از پس این دو لایحه هم بربیاید. دیروز خبری کوتاه بر خروجی خبرگزاری خانه ملت نشان داد که نماینده‌های مجلس با دو فوریت طرح تمدید قانون برنامه پنجم توسعه تا پایان سال ١٣٩٥ موافقت کرده‌اند. آنها در روند اصلاح ماده ٢٣٥ قانون برنامه پنجم توسعه با دو فوریت این طرح با ١٥٩ رای موافق، ١١ رای مخالف و چهار رای ممتنع از مجموع ٢٠٧ نماینده حاضر موافقت کردند.

تکراری شده است دیگر حکایت برنامه چهارمی که هرگز اجرا نشد و برنامه پنجمی که حرف و حدیث‌ها در مورد علمی و کارشناسی بودنش گفته شد. این دو برنامه و حکایت تهیه و اجرای‌شان می‌تواست چراغ راه دولت روحانی باشد، اما کابینه تدبیر و امید هم مانند هم‌کیشانش آنقدر درگیر مسائل دیگر شد که نتوانست برنامه ششم توسعه را به موقع تقدیم مجلس کند. منابع انسانی و مادی زیادی صرف تدوین و تهیه برنامه‌های چهارم و پنجم شد اما آمارها و بررسی‌ها از درصد تحقق اهداف این برنامه‌ها به خوبی نشان می‌دهد که در عمل منابع انسانی و مادی صرف شده برای این برنامه‌ها «دور ریخته شده» است. نگاهی به تجربه‌ای که در ١٠ سال اجرای این دو برنامه بر ایران رفت، از آن‌رو مهم است که به اعتبار بازتاب‌های بزرگی که در نظام تصمیم‌گیری، تخصیص منابع و قوای اجرایی کشور وجود دارد در عمل نادیده گرفته شدن این برنامه‌ها هزینه‌ها و خسارت‌های زیادی را به کشور تحمیل کرد. واقعیت آن است که پیدا کردن فهم نظری روش‌مند از چرایی شکل‌گرفتن این اوضاع و همین‌طور چگونگی برون‌رفت از آن می‌تواند همچون یک ضرورت حتمی و قطعی در نظر گرفته شود چرا‌که در غیاب فهم نظری روشمند تنها آزمون و خطاهای بی‌فرجام و پرهزینه باقی می‌ماند. همه اینها گذشته و اکنون مجلس عزمش را جزم کرده که برنامه پنجم توسعه را برای یک سال تمدید کند. برنامه‌ای که بسیاری از اقتصاددان‌ها متفق‌القولند از ضعیف‌ترین برنامه‌های نگارش شده در همه تاریخ برنامه‌نویسی ایران است. توسعه چیست؟ فرهنگ لغت آکسفورد «توسعه» را در لغت به معنای رشد «تدریجی» جهت «پیشرفته‌تر شدن»، «قدرتمندتر شدن» و حتی «بزرگ‌ترشدن» معنی کرده است. دو نکته مهم و قابل توجه در این تعریف از توسعه آن است که «تدریجی بودن» نقشی موثر در فرآیند توسعه بازی می‌کند و نکته دیگر آنکه توسعه، مفهومی همه‌جانبه است؛ نه به معنای رشدی اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی. مجموعه همه اینها به پیشرفته‌تر، قدرتمندتر و بزرگ‌تر شدن جامعه مدنی کمک می‌کند. در واقع توسعه جریانی است که «در خود» تجدید سازمان و سمت‌گیری متفاوت کل نظام اقتصادی- اجتماعی را به همراه دارد. این مفهوم گذشته از اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را دربردارد، شامل دگرگونی‌های اساسی در ساخت‌های نهادی، اجتماعی-اداری و همچنین ایستارها و دیدگاه‌های عمومی مردم است. توسعه در بسیاری موارد، حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را هم دربرمی‌گیرد.

حسین عظیمی از مجموع نظرهای علمای توسعه «توسعه»، این مفهوم را به معنای «بازسازی جامعه بر اساس اندیشه‌ها و بصیرت‌های تازه» تعبیر کرده است. به گمان او این اندیشه‌ها و بصیرت‌های تازه در دوران مدرن، شامل سه اندیشه «علم‌باوری»، «انسان‌باوری» و «آینده‌باوری» است. به همین منظور باید برای نیل به توسعه، سه اقدام اساسی «درک» و «هضم اندیشه‌های جدید، تشریح و تفضیل این اندیشه‌ها»، و «ایجاد نهادهای جدید برای تحقق عملی این اندیشه‌ها» انجام شود. به‌ هر روی امروز تلقی عمومی از مفهوم توسعه، فرآیندی همه‌جانبه است (نه فقط توسعه اقتصادی) که معطوف به بهبود تمامی ابعاد زندگی مردم یک جامعه است. ابعاد مختلف توسعه ملی، توسعه «اقتصادی»، «سیاسی»، «فرهنگی و اجتماعی» و البته توسعه «امنیتی» (دفاعی) در نظر گرفته می‌شوند. مناسب نیست بی‌توجه به همه این ابعاد، تنها به یک جنبه اولویت بخشید و دیگر بخش‌ها را در دستورکار آینده قرار داد. برنامه‌های توسعه‌ای هنوز به ایران کمک می‌کنند؟ با همه آنچه گفته شد، دیده می‌شود که در یکصد سال گذشته توسعه کشور به عنوان دغدغه ایران مطرح بوده است؛ دغدغه‌ای که منجر به نگارش پنج برنامه توسعه‌ای پیش از انقلاب و شش برنامه پس از آن شده است. نکته اما آنجا است که تدوین سند چشم‌انداز ١٤٠٤، تصویب بودجه‌های سالانه، برگزاری همایش‌ها و سمینارها و نگارش ده‌ها مقاله و کتاب تاکنون نتوانسته کشور را به توسعه مطلوب نزدیک کند؛ همچنان توسعه کشور به عنوان دغدغه‌ای جدی مطرح است و باز هم برنامه‌ای جدید نگارش شده است. پرسش اینجا است که آیا این برنامه جدید و برنامه‌هایی چون این می‌تواند در راه رسیدن به توسعه به ایران کمک کند؟ اگر پاسخ مثبت است، این پرسش پیش می‌آید که «پس چرا تاکنون این دست برنامه‌ها کارساز نبوده‌اند؟» و اگر پاسخ منفی است، «چه باید کرد؟»

واقعیت آن است که تجربه نشان می‌دهد برنامه‌نویسی لزوما کشوری را به توسعه نزدیک نمی‌کند. امروز پس از تجربه طولانی‌ترین تجربه‌برنامه‌ریزی بشر در ایران، کشور هیچ برتری یا پیشرفت خاصی بیش از آنچه کشورهای همجوار پیموده‌اند، دریافت نکرده است. اگر سرعت رشد اقتصادی به عنوان مهم‌ترین ملاک قراردادی برای اثبات امر توسعه در نظر گرفته شود، روشن می‌شود که حتی از کشوری چون عربستان هم پیش‌تر نرفته‌ایم. همین‌طور شاخصی مانند توسعه انسانی که پیچیده‌ترین و کامل‌ترین شاخص فعلی دنیا برای بررسی میزان توسعه‌یافتگی است نشان می‌دهد که سرعت پیشرفت ایران از سال ١٩٧٥ میلادی تاکنون در مجموع از کشورهای بسیاری چون مصر، عربستان یا ترکیه بیشتر نبوده است. نه نفت عامل پیشرفت ایران شده است و نه نظام برنامه‌ریزی. برنامه ششم پایان دوران برنامه‌نویسی ایران باشد پدرام سلطانی، نایب‌رییس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در این مورد به «اعتماد» گفته است: این برنامه باید به شکلی نوشته شود تا عملیات نگارش برنامه‌های توسعه‌ای در ایران را پایان دهد و ایران از ابتدای سال ١٤٠٠ شرایطی دیگر را مورد بررسی قرار دهد تا بتواند روند توسعه را سرعت بخشد. او می‌گوید: به عنوان نماینده بخش خصوصی پیشنهادم به دولت این است که جوری برنامه بنویسید تا دیگر برنامه ننویسید. سلطانی تاکید می‌کند: ترجیح می‌دهم به جای صحبت بر خواسته‌ها، پیشنهادی ارایه کنم. اینکه بهتر است دولت برنامه ششم را منتشر کند، کارگروه‌ها را فعال نگه دارد و در این دوره زمانی نظرات و خواسته‌ها و نیازها را از بخش‌های مختلف بگیرد. نایب‌رییس اتاق ایران در مورد موافقت مجلس با دو فوریت طرح تمدید قانون برنامه پنجم توسعه تا پایان سال آینده هم می‌گوید: هیچ ایرادی ندارد که برنامه پنجم توسعه یک سال دیگر تمدید شود و دولت برنامه ششم توسعه را یک سال دیرتر اجرایی کند. وقتی برنامه‌ای کامل باشد به‌طبع امکان تحقق اهدافش هم بیشتر خواهد بود.

او می‌گوید: تصور من این است که کار خاص و متفاوتی در قبال برنامه ششم انجام نشده است. این برنامه هم نکاتی را در بر دارد که در برنامه‌های قبلی به آنها اشاره شده است. به نظر من اگر بخواهیم به موضوع اصولی و حرفه‌ای نگاه کنیم باید ابتدا ارزیابی کنیم که چرا به اهداف‌مان نرسیدیم. دلیل توسعه‌یافتگی‌مان چه بود؟ پس از رسیدن به پاسخ‌های مشخص، آن وقت است که باید تعیین کنیم با چه برنامه و بر اساس چه چشم‌اندازی می‌توان استفاده بهینه‌ای از منابع را در دستور کار قرار داد. من فکر می‌کنم بهتر آن است که با توجه به تمام این موضوعات، برنامه ششم برنامه‌ای باشد برای اختتام برنامه‌ریزی‌های پنج ساله در کشور. به عبارت دیگر باید برنامه‌ای بنویسیم که در قالب آن شرایطی را ایجاد کنیم تا دیگر برنامه‌ای ننویسیم.

سلطانی تاکید می‌کند: فکر می‌کنم مهم‌ترین نکته‌ای که باید مدنظر سیاستگذار و مجری باشد، این است که برنامه‌ای تدوین کند تا در نهایت، پس از اجرای برنامه توسعه‌ای، اقتصاد کشور رقابت‌پذیر باشد. فضای اقتصادی کشور رقابتی شده باشد. منظورم از فضای رقابتی هم کاملا مشخص است. منظور این است که رقابتی شفاف و عادلانه در کشور شکل بگیرد. ما در تمام این سال‌ها از رقابت حرف زدیم اما در عمل به عدم شفافیت در قالب این نظریه دامن زدیم. واگذاری بنگاه‌ها به نهادهای شبه‌دولتی و خصولتی عدم شفافیت اقتصاد را از دوران سیطره کامل دولت بر اقتصاد بیشتر کرده است.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x