اهمیت اوراق سلف موازی
یکی از مهمترین دستاوردهای دانش مالی آنست که راههای نوینی را عرضه کند تا منابع مالی برای تامین مالی پروژههای سودآور فراهم گردد.
اگر پروژهای سودآور نباشد، موضوع دانش مالی نخواهد بود و طبیعتاً خبرگان مالی دغدغهای برای تامین مالی آن نخواهند داشت اما اگر پروژهای سودآور باشد، عدم تامین مالی آن نه تنها فرصت سودآوری را از مجریان آن دریغ خواهد کرد بلکه جامعه را از منفعتی محروم خواهد ساخت. از اینرو تنوع ابزارهای مالی برای تامین مالی پروژههای سودآور از اهمیت بسزایی برخوردار است. ابزارهای متنوع کمک میکند تا نیازهای خاص فرصتهای مختلف سرمایهگذاری از یک سو و مطالبات متنوع پساندازکنندگان از سوی دیگر برآورده شود. خوشبختانه چندی است که ابزار مالی جدیدی با عنوان اوراق سلف موازی در بازار سرمایه ایران معرفی شده است. اگر بخواهیم سازوکار آن را به زبان ساده تشریح کنیم اینگونه خواهد بود که یک شرکت که مجری پروژهای سودآور است (مثلاً استخراج نفت) نیاز به منابع مالی دارد. برای تامین آن به این روش متوسل میشود که نفتی که با پول مردم استخراج خواهد شد را هم اکنون به مردم میفروشد و به عنوان سند بدهی، اوراق سلف را به آنها واگذار میکند. سپس با منابع حاصل دست به استخراج نفت میزند و متعهد است که در تاریخ مقرر (سررسید اوراق سلف) نفت را تحویل خریداران دهد. روشن است که بسیاری از مردم که منابع مالی را خریدهاند نفت نمیخواستند بلکه سود سرمایهگذاری میخواهند. به همین دلیل صاحب پروژه میتواند به جای تحویل بشکههای نفت، نفت را در بازار جهانی فروخته و معادل پول آن را پرداخت کند. اگر کسی هم احیاناً زودتر از موعد تعیینشده به پولش احتیاج پیدا کرد، میتواند قرارداد سلف خود را به کس دیگری بفروشد. البته منع فقهی فروش مجدد قرارداد سلف موجب شده تا یک حیله شرعی به کارگرفته شود به این شکل که سرمایهگذار مذکور، خود قرارداد سلفی با موعد سررسید مشابه موعد سررسید اول منتشر میکند. شاید بلافاصله این سوال به ذهن برسد که اگر در زمان سررسید (موعد پرداخت) قیمت نفت کاهش یافته باشد، سرمایهگذاران زیان خواهند کرد. در پاسخ باید گفت که راه حل این مشکل آنست که از اختیارات فروش استفاده شود. مقصود این است که سرمایهگذار دارای این حق باشد که در یک قیمت موردتوافق، نفت را به صاحب پروژه بفروشد. طبیعتاً این قیمت توافقی متضمن سود سرمایهگذاری نیز خواهد بود. همچنین برای اینکه سود بیش از حدی نیز نصیب سرمایهگذار نشود، اختیار خرید اوراق برای ناشر در نظر گرفته میشود. این سازوکار تضمین میکند که اگر قیمت نفت ناگهان خیلی بالا رفت، صاحب پروژه بتواند روی نرخی که توافق شد و آن نرخ نشاندهنده حداکثر سود است، اوراق منتشره را بازخرید کند. این تدابیر کمک میکند تا اوراق سلف بتواند سرمایهگذاران را در منافع افزایش کالای پایه که در اینجا نفت است تا یک حد مشخص شریک کند اما آنها را در قبال ریسک کاهش قیمت نفت مصون سازد. روش انتشار اوراق سلف به بنگاههایی که دچار کمبود سرمایه در گردش هستند تا یک فرصت سودآور را به واقعیت تبدیل کنند کمک خواهد کرد تا منابع خود را از شیوهای غیر از استقراض از بانک مرکزی تامین کنند. این شیوه از تامین مالی مصداق یک روش برد-برد برای مردم به عنوان سرمایهگذاران و بنگاههای تولیدی به عنوان صاحبان پروژه است و میتواند ابزارهای مالی موجود در کشور را متنوع تر از قبل گرداند. خوانندگان احتمالاً متوجه شدهاند که در این شیوه تامین مالی، بهره همراه با اصل پول در پایان کار یعنی سررسید پرداخت میشود و از این جهت این روش متفاوت از اوراق مشارکت است که صاحب پروژه مجبور است بلافاصله بعد از دریافت منابع، بازپرداخت اقساط را شروع کند. لذا در تامین مالی از طریق سلف فشار برای بازپرداخت دورهای بهرهروی بنگاههای نیازمند تامین مالی وجود ندارد. امید است امتیازات فراوان این شیوه تامین مالی موجب شود که این روش بیش از قبل در جامعه صنعتی و تولیدی کشور شناخته شده و مورد استقبال قرار گیرد.