بشینم بهتره پای ماهواره! (طنز)
به بهانه پایان جشنواره فیلم فجر و حواشی دنباله دار فرش قرمز.
رفته بودم که دو تا فیلم ببینم اگه شد مدتی اونجا بشینم تا که شاید دلم آروم بگیره بس که تو دست زمونه اسیره یِهو دیدم یه جا ازدحام شده حدسم این بود که زمان شام شده دیده بودم وقتی نذری میآرن ملت اونجا چجوری تو فشارن به یکی گفتم: آقا اونجا کیه؟ قصهء این همه ازدحام چیه؟ گفت: نمیبینی تو اون فرش رو مگه؟ فرش قرمز همینه، بجنب دیگه! رفتم اونجا ببینم قصه چیه؟ تا دقیقتر بدونم کی به کیه؟ یِهو دیدم یه نفر رو فرش می آد ولی تیپش به لباسش نمی آد! پسری خوشگل و ناز و فوکولی شلوارِ پاره و تنگ و گل گلی! پیرهن زرد و سیاه و صورتی بدتر از اون لباسای غربتی خلاصه واسه خودش پدیده بود به خیالم اونو گرگ دریده بود! بعدِ او پسر یکی دختر اومد با یکی پیرهن بی آستر اومد کفشای لنگه به لنگهء دراز نوک پنجه اش شکل کلهء گراز! وصف حالش دیگه اینجا نمیشه کار به اون جاهای باریک میکشه! الغرض صحنهء جالبی نبود گر چه خب، نمایش فشن که بود! مونده بودم که اینا تو سرشون چی دارن که شده این باورشون؟ چی خیال کرده؟ که خوش لباس شده؟ مثلا اینجوری باکلاس شده؟؟ ادای هالیوود و در می آره؟ داره پاهاشو تو کفشش میذاره شد از این غصه دلم پاره پاره تا که دیدم شدن اینها ستاره! اومدم خونه و دیدم دوباره بشینم بهتره پای ماهواره!