تهران متری چند؟
حوالی همین ١٠سال پیش، کمی بیشتر یا کمتر، اگر عزمتان را جزم میکردید، دست به جیب میبردید و کمی در شهر میگشتید، بالاخره میشد در مناطق مرکزی شهر یک خانه معمولی با متراژ متوسط برای یک زندگی حداقل ٣ یا ٤ نفره پیداکنید.
آن روزها فکر اینکه یک روز رهن هر یک متر خانه در شهر ما مبلغی بالای یکمیلیون تومان ارزش داشته باشد، چیز عجیب و خندهداری بود. شاید همان زمان در بالاترین و شیکترین مناطق تهران برجهای لوکسی ساخته میشد که بهای رهن آن به این رقم میرسید. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شهروند، آن زمان ارزش یکمیلیون تومان خیلی بالاتر از امروز بود و به راحتی میشد به کسی که این مقدار حقوق میگیرد، بگوییم پولدار. اما امروز وقتی کمترین حقوق برای یک زندگی ساده در یک منطقه معمولی شهر باید بالای ۲میلیون تومان باشد، میتوان باور کرد چرا خانهها آنقدر قیمتهای عجیبی دارند. مگر میشود حقوق یک نفر، برابر با قیمت رهن یک متر یا نهایتا ٢ متر خانه باشد؟ این متراژ گمان میکنم برای مردن هم کم باشد. صحبت اصلی اینجاست که وقتی یک خانه ٨٠متری در محلهای قدیمی به مبلغ ۸۰ یا حتی۹۰میلیون تومان رهن داده میشود، چطور یک خانواده ٣ نفره با حقوق تقریبی ٣میلیون تومان در ماه میتوانند هم سقف بالای سر داشته باشند و هم بخورند و هم بپوشند؟ چطور میشود که در قدیمیترین مناطق تهران قیمت خانهها برابری میکند با شیکترین خیابانهای بالای شهر که روزی فقط محل زندگی اعیانها بود، اما امروز با کمی زدوبند میتوان شغلی داشت که جوابگوی زندگی در شمال شهر باشد. اگر قرار باشد برای یک خانه ٧٠متری ٢خوابه ۷۰میلیون پول رهن کامل بدهیم و در محدوده قدیمی شهر ساکن شویم و همزمان در یک محله وسط شهر هم همان قیمت را بپردازیم، پس چرا این همه اختلاف طبقاتی بین مردم هست؟ اگر کسی آنقدر داشته باشد که خب، طبیعتا محله بهتری را برای زندگی انتخابمیکند، از سوی دیگر اگر قرار بر این است که هیچ فرقی بین مردم جامعه نباشد، پس در میزان درآمدها هم نباید آنقدر اختلاف داشته باشد. پیچیدگی این بحث یک سرگیجه مدام است که آخر نمیتوانیم بفهمیم اگر پولدارها خانههای متری یکمیلیون تومانی اجارهمیکنند، پس قشر متوسط جامعه چرا با یکسوم درآمد آنها باز هم باید همین قدر پول خانه بدهند؟ تنها یک بازی اقتصادی ساده این همه تفاوت در زندگی مردم ایجاد کرده و فقط اقشار پردرآمد با مشاغل اکثرا آزاد میتوانند تصمیم بگیرند و اراده کنند و در بهترین جای شهر ساکن شوند. قشر دوم که همان متوسطهای حقوقبگیر کارمندی هستند باید با همان مبلغ خانههایی را اجاره کنند که خیلی هم باب میلشان نیست و هر ماه برای اجارهخانه نگران باشند. درنهایت در پایان سال چیزی حدود ۱۲برابر حقوقشان را اجاره داده باشند. ناراحتکننده است که تهران من، تهران ما، که روزی بهترین شهر برای زندگی بود امروز آنقدر دچار سردرگمی و پیچاپیچ اقتصادی شده که تکلیف شهر با جیب مردمش معلوم نیست.