انکار قتل هوو در جلسه دادگاه!
زنی که متهم است به خاطر حسادت به همسر عقدی شوهرش او را به قتل رسانده، وقتی پای میز محاکمه رفت، اتهام قتل را رد کرد و گفت هرآنچه قبلا گفته دروغ است.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شرق ، این پرونده با تماس مردم با آتشنشانی تشکیل شد و پلیس فهمید جسدی در خانه آتشگرفته پیدا شده است. وقتی مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند، متوجه شدند دوربینهای مداربسته مقابل خانه مقتول که مهناز نام دارد، تصویر زنی را ضبط کرده است که ساعت هفتونیم صبح وارد خانه او شده و به فاصله ١٠ دقیقه خانه را درحالیکه بهشدت سراسیمه بود ترک کرده است. تحقیقات بیشتر نشان داد این زن همسر صیغهای شوهر مقتول است اما مهناز از وجود این زن در زندگی شوهرش خبر نداشت.
با بازداشت زن جوان به نام پگاه او مورد بازجویی قرار گرفت و بعد از مدتی سکوت، لب به اعتراف گشود و گفت: من با رضا سالها پیش آشنا شده بودم. ما به هم خیلی علاقه داشتیم اما نشد که ازدواج کنیم. از هم جدا شدیم، هرکدام از ما جداگانه ازدواج کردیم تا اینکه سه سال پیش من از شوهرم طلاق گرفتم و بعد به صورت اتفاقی رضا را در یک میهمانی دیدم. در آن میهمانی دوباره خاطرات گذشته زنده شد، کمکم ارتباط ما بیشتر شد تا اینکه من به صورت صیغهای به عقد رضا درآمدم. همسرش از این موضوع خبر نداشت. با اینکه رابطه خوبی با هم داشتیم اما من فکر میکردم رضا به همسر عقدیاش بیشتر از من توجه میکند و این موضوع من را ناراحت میکرد. تا اینکه روز حادثه با توجه به اینکه میدانستم رضا در تهران نیست به خانه مقتول رفتم. ما از قبل با هم آشنایی داشتیم، در آنجا او را به قتل رساندم و بعد برای ازبینبردن آثار جرم، خانه را آتش زدم. من برای کشتن مقتول از چاقوی آشپزخانه خودشان استفاده کردم. با توجه به اعترافات متهم کیفرخواست علیه او صادر شد و رضا که به اتهام معاونت در قتل بازداشت شده بود، از اتهام تبرئه و آزاد شد.
بهاینترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته نماینده دادستان در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قانونی شد. در ادامه وکیلمدافع متهم نیز جزئیات قتل را توضیح داد و خواستار مجازات قصاص برای متهم براساس خواسته موکلانش شد. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را انکار کرد و گفت: زمانی که بازداشت شدم دانشجوی فوقلیسانس بودم و این پرونده سرنوشت من را عوض کرد. من و رضا قبل از ازدواج با هم آشنا شده بودیم اما نشد که بههم برسیم و وقتی دوباره همدیگر را دیدیم که من جدا شده بودم. رضا یک بچه داشت و میگفت به خاطر او نمیتواند از همسرش جدا شود. من دوبار صیغه او شدم و در این مدت که همسرش بودم با توجه به اینکه مادر و خواهرش از موضوع باخبر بودند به خانه آنها رفتوآمد میکردم و از این طریق هم با همسرش آشنا شدم، همسر رضا به من میگفت به خانهاش بروم و با بچهاش بازی کنم چون من چند سال قبل در مهد کودک کار میکردم، بازیکردن با بچهها را بلد بودم. به همین خاطر هم از من میخواست به خانهاش بروم و با بچهاش بازی کنم.
متهم در مورد روز حادثه هم گفت: من اصلا در قتل نقشی نداشتم آن روز هم به خاطر اینکه رضا از من خواسته بود شماره پلاک ماشین همسرش را بردارم و به او بدهم به آنجا رفتم، چون رضا به همسرش شک کرده بود و میخواست یک نفر همسرش را تعقیب کند. من هم به دلیل اینکه دنداندرد داشتم و ساعت شش صبح به درمانگاه رفته بودم و دکترم نبود، به خانه رضا رفتم تا کاری را که از من خواسته بود انجام دهم، چون از درمانگاه تا خانه رضا فاصله کمی بود. متهم در مورد اینکه چرا پیش از اینچنین ادعایی را مطرح نکرده بود و چطور به قتل اعتراف کرد و جزئیات را توضیح داد، گفت: در مدتی که بازداشت بودم به من گفتهشد مادرم مریض و در حال مرگ است و اگر اعتراف کنم اجازه میدهند مادرم را ببینم. من هم به همین خاطر اعتراف کردم و صحنه قتل را هم همانطور که گفته بودند بازسازی کردم. وقتی درخواست کردم مادرم را ببینم متوجه شدم که به من دروغ گفتهاند و مادرم مرده است. بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.