نفت چگونه بر بازارهای سهام تاثیر میگذارد؟
حتی ناظران عادی بازار نیز میدانند که نفت روی بازار سهام تاثیری غیرعادی میگذارد. موضوعی که کمتر مشخص است، این است که چگونه بازار انرژی در صنایعی که هیچ ارتباطی با قیمت نفت ندارند، تاثیرگذار خواهد بود.
درک اینکه چرا نفت همانند یک طلسم عمل میکند به چیزی بیشتر از تحصیلات آکادمیک نیاز دارد. در سال 2016 تقریبا 1.6 هزار میلیارد دلار از ارزش سهام آمریکا کاسته شده است. اگر نفت باعث این افت شده، دانستن چرایی آن بسیار خوب خواهد بود. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اقتصاد، بلومبرگ چهار تئوری در مورد چگونگی این ارتباط را ارائه داده است. محدودهای از سینگالهای اقتصادی مستقیم تا حدس و گمان در مورد تهدیدهای افت نفت در این تئوریها گنجانده شده است. با این حال هیچکدام از این موارد قطعیت نداشته و ممکن است که موضوع دیگری باعث ایجاد ارتباط بین نفت و بازارهای دیگر شود. اما این فرضیات با استناد به اظهارات سرمایهگذاران بازار سهام در این هفته تهیه شده است. 1. اقتصاد تئوری: معاملهگران نفتی دریافتند که جهت حرکت اقتصاد جهانی و افت شدید قیمت نفت در حال پیشبردن جهان به سمت رکود است. بازار سهام آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود. مایکل آرون، تحلیلگر ارشد سرمایهگذاری شرکت مشاوره جهانی استیتاستریت در بوستون اعلام کرد: «نفت نماینده رشد و تقاضای جهانی است و واقعیت این است که جابجایی قیمت نفت روی اقتصاد جهانی تاثیرگذار خواهد بود.» مخالفان این نظریه میگویند که سقوط نفت به دلیل تولید بیش از حد است: طرف تقاضا همچنان رو به افول بوده و سیگنالهایی در مورد فروپاشی رشد جهانی میدهد. با این وجود، این موضوع در کنار ترس از کاهش اشتهای چین، باعث ادامه داشتن وابستگی سقوط قیمت نفت و نگرانی در مورد تقاضا شده است.
2. اعتبار تئوری: قیمت نفت نشان میدهد که ارزش اوراق قرضه و وامهای شرکتهای بسیاری که از ماه ژوئن تا کنون افتی 57 درصدی داشتهاند، باعث ورشکستگی بانکها و صندوقهای تامینی میشود. انرژی، کسر قابل توجهی از اوراق قرضه پرریسکتر را تشکیل میدهد: 19 درصد از شاخص بازده بالای بلومبرگ، یا 284.1 میلیارد دلار. اندرو برنر، رئیس مرکز درآمد ثابت بینالملل بازارهای سرمایه آلیانس در نیویورک اعلام کرد: «اکثر بانکهای پرخطر به دلیل فضای نفتی به وجود آمدهاند. شرکتهای حفاری نفت شیل و موقعیتهای نفتی مختلف میزان بازده اوراق قرضه را افزایش داده است و بانکها مجبور به قرض دادن پول بسیار زیادی به بخش انرژی شدهاند، بنابراین شما یک حلقه بازده بالا و یک حلقه مالی خواهید داشت.» نرخ پیشفرض در زمینه نفتی ممکن است به 15 درصد در سال جاری برسد، و این در حالی است که نرخ پیشفرض مجموع شرکتها به 7 درصد خواهد رسید. این میزان تقریبا دو برابر اواسط سال 1980 و زمانی است که اصلاح قیمت نفت موجب اوجگیری بخش انرژی شده بود. علاوه بر این، شرکتهای انرژی 190 میلیارد دلار وام گرفتهاند که 2 درصد از کل وامهای بانکی بوده است. اگر قیمت نفت زیر 30 دلار به ازای هر بشکه باقی بماند، شرکتهای کوچکتر انرژی که برای تامین مالی پروژههای خود پول قرض کردهاند قادر به بازپرداخت بدهی و پرداخت سود نقدی به سهامداران خود نخواهند بود. این یک ترس مسری بین شرکتهای انرژی و تامینکنندههای مالی بوده است: بانکها میتوانند با کمکردن خطوط اعتباری خود واکنش دهند که این موضوع باعث سقوط وسیعتر بازار سهام خواهد شد.
3. سرمایهگذاری تئوری: شرکتهای کالایی و انرژی به استخدام و ساختوساز گسترده در اقتصاد آمریکا مشغول هستند و با متوقف شدن آنها، میزان درآمد در داخل و خارج صنعت به شدت لطمه خواهد خورد. نیک سارگن، اقتصاددان و مشاور سرمایهگذاری شرکت مشاوره سرمایهگذاری فورت واشنگتن اعلام کرد: «بخش انرژی سریعترین بخش اقتصاد آمریکا پس از بحران اقتصادی بوده ولی در حال حاضر این موضوع برعکس شده است. برخی از مردم نگران هستند که بحرانهایی نظیر بحران مسکن آمریکا مجددا ایجاد شود.» با وجود اینکه نفت ارزان از لحاظ تئوری باعث رونق رستورانها و مغازهها میشود، بازار سهام نشانه بزرگتری از هزینههای کسبوکار بوده است. در سال 2014، بخش انرژی نزدیک به یک سوم از هزینههای سرمایه اساندپی را از آن خود کرده بود. هزینه متوسط شرکتهای انرژی در کپکس در سال گذشته 5.7 میلیارد دلار بوده در حالی که متوسط این هزینهها در شاخص کل در حدود 1.5 میلیارد دلار بوده است. میزان مشاغل در زمینههایی نظیر، حفاری، اکتشاف و دکلسازی 0.4 درصد کل اشتغال آمریکا و 1.6 درصد ارزش افزوده واقعی آمریکا گزارش شدهاند. سرمایهگذاران نگران این هستند که سهم انرژی در اقتصاد امریکا با سقوط قیمت نفت، به شدت کاهش پیدا کند.
4. معاملات سخت تئوری: بزرگترین سرمایهگذاران دنیا، مجبور به فروش همه چیز برای جبران ضرر ناشی از کاهش قیمت نفت هستند. بعد از زمین خوردن در معاملات کالا، سرمایهگذاران ممکن است به بازار سهام هجوم آورده و سرمایه خود را در آنجا تزریق کنند. کرشنا ممانی، سرمایهگذار ارشد صندوق تامینی اوپنهایمر در نیویورک اعلام کرد: «اگر شما یک پروتفوی با چند دارایی داشته باشید و به دنبال کاهش ریسک هستید و در یک بخش با مشکلاتی مواجه باشد، شما تلاش میکنید تا سهام دیگر بخشها را بفروشید تا ریسک کلی سبد خود را کاهش دهید. بازارهای اعتباری از بازارهای نفتی و سهام پر شده است، پس برای کاهش ریسک چه خواهید کرد؟ بله، به سمت بازار سهام خواهید رفت.» یک فروشنده بزرگ ممکن است از کشورهای نفتخیز خاورمیانه یا آمریکای لاتین باشد که 5 تا 10 درصد از داراییهای جهانی را در اختیار دارد. بعد از چند سال استفاده از پول نفت برای خرید دارایی، حال در حال فروش آنهاست، این موضوع باعث فرستاده شدن پولهای نفتی به ابزارهای سرمایهگذاری نظیر صندوقهای ثروت دولتی، صندوقهای تثبیتی، صندوقهای توسعه و ذخایر ارزهای خارجی در بانکهای مرکزی خواهد شد. بر اساس گزارش رویال بانک اسکاتلند، تزریق ناخالص دلارهای نفتی به اقتصاد جهانی در سال گذشته به 200 میلیارد دلار کاهش پیدا کرد. این در حالی بود که در سال 2012 این میزان نزدیک به 800 میلیارد دلار بوده است.