تکرار سناریوی برخورد با برجام در مواجهه با تحرک اقتصاد
رییسجمهور روحانی در سفری تاریخی به ایتالیا و فرانسه که از قطبهای صنعتی اروپا بهشمار میروند، قراردادهایی به ارزش حدودا 50میلیارد دلار امضا کرد و به ایران بازگشت.
در این سفر که 9وزیر و چندین مقام بلندپایه دیگر حسن روحانی را همراهی میکردند علاوه بر این قراردادها، تفاهمنامههای متعددی نیز منعقد شد. قاعدتا این سفر یا هر سفر دیگری یا همکاری با هر کشوری به تنهایی قادر نخواهد بود که راهحل نهایی یک معضل تاریخی در ایران بهنام اقتصاد ضعیف ملی باشد.
اینکه رسانههایی با مبدا و جهت سیاسی مشخص از همان روز از هیچ کوششی برای زیر سوال بردن این سفر دریغ نکردهاند، کمی عجیب بهنظر میرسد. البته این به معنای آن نیست که رسانهها همگی موید و مدحگوی دستاوردهای دولت باشند و براساس اصول اولیه آزادی بیان حق دارند نسبت به هر رخداد یا عملکردی نظر و نقد خود را ارائه دهند. اما در عین حال براساس ماموریت ذاتی رسانهها نمیتوان به قاعده غیراخلاقی «هدف وسیله را توجیه میکند» چنگ آویخت. واقعیت آن است که از روز اول آغاز بهکار دولت یازدهم که اولویت خود را حل مناقشه هستهیی قرار داده بود، افراد و جریانهای مخالف با دولت بدون توجه به تبعات احتمالی، ابزارهایی برای بهرهبرداری سیاسی بهکار میگیرند که از هیچ منطق یا اصول خاصی پیروی نمیکنند. بهعبارت دیگر وقتی پای مخالفت با این دولت به میان میآید همه گزینهها روی میز قرار میگیرد و چنین رویکردی اگر به یک اپیدمی تبدیل شود نظام تصمیمگیری در کشور را با اختلال جدی مواجه خواهد کرد. یک بررسی ساده از دو سال و نیم عمر دولت نشان میدهد که دقیقا ضربههایی که امروز بهدور از هرگونه تحلیل علمی و تخصصی روانه راهبرد اقتصادی دولت میشود،
اوایل پیشرفتهای جزئی در حل پرونده هستهیی نیز تکرار شده بود اما با غلظت کمتری! آنهم به این دلیل که پرونده هستهیی پشتیبانی معنوی بالایی در سطوح عالی نظام داشت و همچنین هنوز یک بهانه بزرگ یعنی انجماد اقتصاد برای تاختن به دولت باقیمانده بود. حالا اما، اگر تلاشهای دولت برای تحرکبخشی به اقتصاد آنهم با استفاده از تعامل بینالمللی و بهرهگیری از تکنولوژی روز کشورهای پیشرو به نتیجه برسد که سیگنالهای مثبتی هم از آن ساطع شده است، کار مخالفان دولت را با مشکل جدی روبهرو خواهد کرد و آنها نیز عزم خود را جزم کردهاند تا نتیجه محسوسی حاصل نشود. از همین منظر جبهه مخالفان دولت با رسانههای صاحب نفوذشان و قدرت بالا به طرز واضحی تمام توان خود را بر زیر سوال بردن این تلاشها متمرکز کردهاند و همین دیروز بود که توان خیابانی خود را هم برای تشکیک در یک کار تخصصی درمورد قراردادهای نفتی نیز به کار گرفتند. نگارنده باتوجه به اینکه تخصصی در حوزه ابعاد حقوقی این قراردادها ندارد فارغ از اینکه به محتوای آن بپردازد اما به این نحوه تعامل ایراد جدی دارد. اینکه چند نفر یا گروهی از جامعه بخواهند برای تغییر محتوا یا چارچوب یک قرارداد
به خیابانها بیایند، بدعتی خطرناک است که نباید باب شود. البته نباید غافل شد وقتی که چند نفر از مخالفان سرشناس دولت علیه این قراردادها با لحنی انقلابی درمورد این قراردادها بیانیه صادر میکنند نباید انتظاری غیر از این داشت. چگونه میتوان یک بحث تخصصی را به محکمه خیابانها برد و انتظار داشت زمانی که کشور نیازمند سرمایهگذاری در حوزه نفت است، بتوان اعتماد سرمایهگذاران خارجی را برای تامین مالی و دراختیار گذاشتن راهکار و تکنولوژی جلب کرد. اینکه مسائل فنی از اتاقکها به عرصه عمومی انتقال پیدا کند هر سرمایهگذار یا ناظر حرفهیی را نسبت به امنیت سرمایهگذاری دچار تردید خواهد کرد و این اتفاقات بهعنوان پیامهایی جدی از عدم ثبات تصمیمگیری، هر چند کوچک و موردی به مخاطبان خاص منتقل خواهد شد. در همین راستا با حملات رسانهیی که با چاشنی پوپولیسم بهشدت رنگ و بوی تند و تیزی به خود گرفته، تور اروپایی رییسجمهور هم بهگونهیی تصویر شده که انگار خیانتی ملی صورت گرفته است. درست همانطور که رسیدن به توافق را نوعی به باد دادن استقلال ایران تبلیغ میکردند در این لحظه حساس نیز که امنیت ملی در گرو رشد اقتصادی موثر است، تلاشهای
یکپارچه دولت برای خارج کردن اقتصاد از رکود را هم، در قالب فروختن و حراج کشور به خورد اذهان عمومی میدهند. * معاون سردبیر
ارسال نظرات