x
۱۵ / آذر / ۱۳۹۴ ۰۳:۲۹

کالای لوکسی که رایگان در دسترس است

مجله اکونومیست نوشت: نگرانی‌ها نسبت به عدم دوراندیشی شرکت‌ها و مشاغل، سبب شکست در شناخت مسایل مهم و اساسی شده است؛ حتی در آمریکا نیز کسب و کارها به اندازه کافی پویا نیستند.

کد خبر: ۱۰۶۲۱۱
آرین موتور

مجله معتبر اکونومیست، سرمقاله شماره جدید خود را به معضلی به نام عدم دوراندیشی مشاغل اختصاص داده و از رویکرد کوتاه‌مدتی شرکت‌ها و کسب‌وکارها انتقاد کرده است. مجله اکونومیست در سرمقاله اصلی شماره جدید خود که امروز منتشر شده است، با اشاره به رویکرد کوتاه‌مدتی شرکت‌ها و نداشتن افق بلندمدت در سرمایه‌گذاری نوشته است: نگرانی‌ها نسبت به عدم دوراندیشی شرکت‌ها و مشاغل، سبب شکست در شناخت مسایل مهم و اساسی شده است؛ حتی در آمریکا نیز کسب و کارها به اندازه کافی پویا نیستند. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اقتصاد، برای اثبات سراسیمگی و گیج‌کننده بودن بیش از حد کسب و کار مدرن، می‌توان به‌راحتی دلایل موجهی آورد. طی هفته گذشته، حدود 10 میلیارد دلار از سهام 500 کمپانی بزرگ آمریکایی به شکل دیوانه‌واری دست به دست شد. روسای این شرکت‌ها، در 750 هزار ایمیل دریافتی و سیلی از اطلاعات فوری درباره مشتریان غرق شده‌اند. این شرکت‌ها، طی تنها پنج روز، 11 میلیارد دلار از سهام خودشان را خریداری کرده‌اند که این رقم با میزان سرمایه‌گذاری آنها فاصله چندانی ندارد. آنها با یک نگاه به گوشی تلفن همراه و نگاهی دیگر به قیمت سهام شرکتشان، مانند فرمانده‌های بی‌چون و چرای سرمایه‌داری بیش‌از اندازه فعال، چشمانشان از تعجب از حدقه درآمده است. خیلی‌ها، از سرعت‌گیری روند حیات مشاغل می‌نالند؛ منتقدان این شیوه سرمایه‌داری می‌گویند: تفکر بلندمدت به یک کالای لوکس بدل شده است. وقتی مدیران دیگر عطشی برای جلب رضایت سرمایه‌گذارانی که وفاداری آنها به شرکت، در هفته‌های اخیر اثبات شد، ندارند، لذا آنها قیمت سهام را با هدف به حداکثر رساندن پرداختی‌های خود، بالا می‌برند. مدیران نیز احساس سرکیسه شدن می‌کنند؛ رقابت حتی بیش از پیش بی‌رحمانه می‌شود. حتی اگر گوگل و اپل هم برای سقوط شما نقشه نکشیده باشند، حتم بدانید که یک استارت‌آپ قطعا این کار را خواهد کرد. بااین‌حال، چنین برداشت‌هایی تاب بررسی‌های دقیق را ندارد. نگاه کوتاه‌مدت، آنقدرها هم که تهدید آمیز بنظر می‌رسد نیست. اما مشکل رقابت این است که به اندازه کافی شدید نیست. عدم دوراندیشی برای بلندمدت بهتر است با نگاه کوتاه‌مدت شروع کنیم؛ ترس از کوته‌نظری سرمایه‌داری، پیشینه تاریخی طولانی دارد. «جان مینارد کینز»، اقتصاددان برجسته انگلیسی و فرزند «نوبل کینز»، معتقد است که بسیاری از سرمایه‌گذاران در برابر تغییر قیمت‌ها بسیار سریع واکنش نشان می‌دهند و در هر نوسان قیمتی در بازار سهام، سهم خود را با قیمتی که به سودشان است به‌فروش می‌رسانند و تا پیش از آنکه بازار سهام به اطلاعات جدید پاسخ دهد، اقدام به مبادله سهم خود می‌کنند. «وارن بافت»، ثروتمند معروف جهان، بیش از 50 سال است که از سرمایه‌گذاری در سهامی سودآوری می‌کند که از نظر سایر سهامداران بسیار بی‌ارزش هستند. اما صدای این تبل، این‌روزها بیش از هرزمان دیگری بلند شده است. اگر «هیلاری کلینتون» بتواند در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا پیروز شود، می‌خواهد به همین استبداد کوته‌اندیشی پایان دهد. بانک مرکزی انگلیس و موسسه مک‌کنزی و شرکا که یک موسسه مشاوره‌ای مورد اعتماد محسوب می‌شود، از این نگرانند که سرمایه‌گذاران فقط نوک بینی خود را می‌بینند. فرانسه نیز قانونی تصویب کرده که طی آن به سهام‌داران صبورتر و با ثبات‌تر، حق رای بیشتری داده شود. اقتصاددانان از این ناراحتند که بی‌میلی و اکراه این شرکت‌ها از سرمایه‌گذاری سودهایشان، به رشد آسیب می‌زند. از دهه 1990 میلادی، عقربه‌های ساعت اقتصادی در برخی زمینه‌ها سریع‌تر حرکت کرده است. استارت‌آپ‌ها در «سیلیکون ولی»، سبب مشوش کردن برخی صنایع شده‌اند. از زمان وقوع بحران مالی جهان در سال‌های 2009-2008، افق دید شرکت‌ها وسیع‌تر شد. به‌عنوان مثال، میانگین موعد بازپرداخت اوراق قرضه شرکت‌ها به 17 سال یعنی حدود دوبرابر موعد بازپرداخت آنها در دهه 1990 میلادی رسید. در سال 2014، طول مدت خدمت مدیران اجرایی شرکت‌های عضو شاخص «اس‌اندپی500»، به‌طور میانگین 10 سال بود که این مدت طولانی‌تر از هر زمان دیگری از سال 2002 بوده است. همچنین، میانگین مدت نگهداری سهام شرکت‌های اس‌اند‌پی500 یک دوره ناامیدکننده 200 روزه بوده، اما بااین‌حال، این مدت دوبرابر سطح آن در 2009 بوده است. این مبادلات دائمی سهام، رشد اعتبارات شاخصی که دوره نگهداری آنها نظیر «وارن بافت»، همیشگی بوده را از نظرها پنهان کرده است. «لری فینک»، رییس موسسه «بلک‌راک»، بزرگ‌ترین موسسه مدیریت سرمایه جهان از شرکت‌ها خواسته تا برنامه پنج‌ساله‌ای را تعیین کنند. هیچ‌یک از آنها نیز شرکت‌هایی نیستند که سرمایه‌گذاری اندکی داشته باشند. اقتصاددانان از این مساله گله‌مند هستند که شرکت‌های فهرست شده در شاخص اس‌اندپی500، سود خود را سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. به‌خصوص اینکه سود بانکی پایین به منزله آن است که هزینه‌های سرمایه پایین است. اما شرکت‌هایی که پول خود را برای خرید سهام خودشان هزینه کرده بودند، دوباره سرمایه‌گذاری کردند، هزینه‌های سرمایه و هزینه‌های بخش تحقیق و توسعه آنها به 15 درصد فروش آنها افزایش می‌یابد که این رقم بالاتر از میزان 25 سال اخیر آن یعنی میانگین 9 درصدی بوده است. تعداد کمی از مدیران، صرفا به‌خاطر پایین بودن نرخ‌ها به چنین ریخت و پاش‌هایی تن می‌دهند؛ به‌خصوص اینکه این نرخ‌های بهره درنتیجه نگرانی‌های اقتصادی پایین باشد. بازگشت پول به سهام‌داران از طریق خرید سهام خود یا سود سهام، از سوی شرکت‌های بالغ امری طبیعی است. همچنین، شرکت‌ها می‌توانند هم خیلی زیاد سرمایه‌گذاری کنند و هم خیلی‌ کم؛ این مساله، تجار آمریکایی و بسیاری از همتایان ثروتمند آنها را در جهان با مشکل مواجه می‌کند. اگر شرکتها روی پول نقد خوابیده باشند، این موضوع می‌تواند به کاهش کلی تقاضا در اقتصاد بینجامد. حتی اگر آنها سود مازاد خود را هم به سهام‌داران بازگردانند، درصورتی‌که آن سهام‌داران ثروتمند باشند و میلی به این پول بیشتر نداشته‌ باشند، این کار هم نخواهد توانست تقاضا را افزایش دهد. سیاست‌های اقتصادکلان برای افزایش تقاضا در این مساله کمک خواهد کرد. اما رقابت هم می‌تواند با کاهش اندازه سودهای نامتعارف و ترغیب شرکت‌ها به سرمایه‌گذاری بیشتر، تغییرات وسیعی ایجاد کند. رونق در سیلیکون‌ولی حس دوران طلایی پویایی اقتصادی را القا می‌کند که در برخی صنایع نظیر تاکسیرانی، این استارت‌آپ‌ها سبب ایجاد انقلابی واقعی شده‌اند. در مجموع، سیر سرمایه‌داری در آمریکا بسیار کندتر از چیزی است که قبلا بوده؛ شروع فعالیت شرکت‌های کوچک، از دهه 1970 میلادی تاکنون، در پایین‌ترین و کندترین سطح خود قرار دارد. همچنین، وزن شرکت‌های جوان نیز کاهش یافته که آن را می‌توان از تعداد و سهم آنها در پذیرش نیرو متوجه شد ضمن اینکه پویایی بازار کار نیز کمتر شده است. فضای بسیاری از صنایع، در حال خلوت‌تر شدن است. از مجموع 13 بخش در آمریکا (به‌جز بخش کشاورزی)، فضای 10 بخش در سال 2007 میلادی متراکم‌تر از سال 1997 میلادی بوده است. رقابت در شرکت‌های هواپیمایی، تلویزیون‌های کابلی، مخابرات، صنایع غذایی و خدمات درمانی همگی کاهش یافته است. شرکت‌های غول تکنولوژی که سهم زیادی در بازار دارند، سود بالایی به جیب می‌زنند . این شرکت‌ها در واقع روی‌هم رفته 41 درصد کل پول نقد شرکت‌های غیرمالی را در اختیار خود دارند. بدگمانی بلندمدت پاسخ این بخش دو قسمت دارد؛ نخست باید برای ایجاد شرکت‌های کوچک موانع را از سر راه برچید و دوم آنکه باید مراقب فروشندگان انحصاری بود. این بهترین راه برای بهره‌برداری از انرژی بیش‌ از اندازه سرمایه‌گذاری است که این انرژی را می‌توان به خدمت رشد درآورد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x