به عنوان کارفرما به کارکنان خود اهمیت می دهید؟
انگیزش نیروی انسانی نقش تعیینکنندهای در ابعاد مختلف سازمان دارد و سازمانها برای نیل به اهداف بلندمدت و دوام در دنیای رقابتی تجارت امروزی موظف به ایجاد انگیزش در افراد سازمان هستند.
اینطوری اهمیت دادن به کارکنانت رو یاد بگیر
به گزارش اقتصاد آنلاین، انگیزش از مهمترین دغدغههای مدیران سازمانها و شرکتهای عصر حاضر است که صاحبنظران این حوزه نظریههای مختلفی در این خصوص ارائه کردهاند در این زمینه مقالهای از محمد ولیپور کارشناس ارشد بیمه را در زیر میخوانید: چالش اصلی یک ســازمان در ایجاد انگیزه کارکنان، تعادل میان اهداف آن ســازمان و ارزشهای شــخصی کارکنان است، در ایــن مقالــه به بررسی اهمیــت ایجاد انگیــزش در کارکنان ســازمان پرداخته شــده در ادامــه نیز مهمترین برنامههای ســازمانی بــرای ایجاد، افزایــش و تقویت انگیزش کارکنان مطرح و توصیف میشود.
چــرا برخـی ســختکوش و فعالند، برخی بیتفــاوت و برخی تن به کار نمیدهنــد و از زیــر کار شــانه خالــی میکنند؟ آیا این تفــاوتها ذاتی است یا اکتسابی، تربیتی و یا متأثر از عوامل انگیزشی؟
مدیــران چگونــه میتوانند با بهرهگیری از مهارت روابط انســانی و با استفاده از دانش و سایر منابع سازمانی به انگیزش کارکنان در جهت نیل به اهداف سازمانی اقدام نمایند.
بــیتردیــد همــه چالشهــا و رفتارهــا بــر اســاس انگیــزههــا و اهداف شــکل میگیرد، انگیزهها و اهداف به عنوان دو عامل مهم درونی و بیرونــی هســتند کــه انســان را به تلاش وادار میکنند، تعاریف مختلفی برای انگیزه ارائه شده که بر اساس یکی از این تعاریف کاربردی، انگیزه به معنای آنچه انسان را به کاری وا میدارد و او را به جهت خاصی سوق میدهد است.
انگیزش یعنی حالتی که در اثر دخالت یک انگیزه به شخص دست میدهد با این اوصاف برخی انگیزش را درونی خوانده و آن را کشش درونی، جنبش یا قصدی میدانند که سبب میشود شخص به روش معین عمل کند، با این تعریف مشخص میشود که انگیزه از درون فرد میجوشد نه از بیرون.
افراد در سازمان از نظر پویایی انگیزشی با یکدیگر متفاوتند برای مثال، سطح انگیزشی یک کارمند شرکتی و کارمند موقت با یک کارمند رسمی تفاوت دارد.
توجه به مسائل مطرح شده فوق جای هیچگونه تردیدی باقی نمیگذارد که کارکنان سازمان از نظر سطح، زمینهها و عوامل بروز انگیزش با یکدیگر متفاوت هستند بنابراین سازمانها برای ایجاد و افزایش انگیزش کارکنان خود به برنامه و ابزارهای متعدد و متفاوتی نیاز دارند.
مفهوم انگیزش و سیر تاریخی مطالعات صورت گرفته دراین مقوله گواه بر اهمیت و نقش کلیدی آن در تعالی سازمانی و رضایت کارکنان، توانمندسازی سازمانها و رضایت مشتریان داشته، از این رو یکی از وظایف اولیه مدیران ایجاد انگیزه در کارکنان است به نحوی که عملکرد آنان به بالاترین سطح ممکن برسد.
عوامل مهم در ایجاد انگیزش
نیاز، عبارت است از کمبودی که هنگام عدم تعادل فیزیولوژیکی احساس میشود به اعتقاد مامفورد، کارکنان با توجه به ماهیت کارشان، نوع نیازشان را تعریف میکنند و غالبا" براساس این بررسی نیاز به چهار دسته: نیاز دانشی، نیاز روحی و روانی، نیاز وظیفهای، نیاز اخلاقی تقسیم میشود.
برانگیزانندهها چه هستند؟
برانگیزانندهها یا انگیزهها جهت تخفیف نیازها بوده و کمبودهایی جهتدار هستند.
به عبارت دیگر، یک نیاز ارضا نشده باعث ایجاد تنش میشود و این تنش غالبا" موجب میگردد، انگیزههای ناگهانی در درون فرد برانگیخته شود و فرد در پی تامین اهداف ویژه، رفتار جستجوگرانهای از خود بروز دهد.
مشوقها چه هستند؟ مشوقها عبارتند از چیزی در خارج از فرد که روانشناسان غالبا" آن را محرک مینامند و گاهی به پاداشهایی اشاره دارد که فرد به آن امید بسته است.
برای انگیزش فرد باید جایگاه شخص در سلسله مراتب نیازها مشخص شود و آنگاه در جهت ارضای همان نیازها یا آنهایی که در سطح بالاتر قراردارند اقدام شود، در ادامه باید اشاره کرد علل و عوامل گوناگونی در ایجاد و کارآمدی انگیزش نقش دارند ولی در این میان دو عامل شناخت نیازهای رفتاری و کاری کارمندان، نوع مدیریت و سبک رهبری از همه مهمترند:
تشخیص نیازها
مهمتریــن بحــث در انگیــزش، شناســایی و تشــخیص نیازها اســت ابتدا باید نیازهای مجموعه را خوب شناسایی کرد چون رفتار انسانها نشان میدهد افراد در جایگاه شغلی خود به وسیله نیازهای متفاوت، انگیزه پیدا میکنند.
تشخیص این نیازها و تامیــن آنهــا، بــه عنــوان محرک، بــه مدیــر در بهرهبــرداری بهینه از تواناییهای کارکنان کمک فراوانی میکند، برای ایجاد انگیزه در کارکنان ابتدا باید عوامل موثر بر آن شناسایی شود تا بتوان از آنها استفاده مناسبی کرد در مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است، عوامل گوناگونی مانند امنیت شغلی، دستمزد بالا، علاقه به کار، رشد و ترفیع در سازمان، شرایط کاری مناسب مورد بررسی قرار گرفته است نتایج این مطالعات حاکی از آن است که علاقه به کار مهمترین عامل ایجاد انگیزه در کارکنان بوده و حتی بالاتر از عواملی مانند دستمزد بالا، امنیت شغلی قرارمیگیرد.
نوع مدیریت
در کشــور مــا شــاید بعضی مدیــران با توجــه به وضعیــت جامعه از نظــر کاریابی، بر این عقیده باشــند که نیاز به اســتفاده از روشهای ایجاد انگیزه نیســت چرا که وقتی فردی نتواند کاری در خارج محیط سازمان بیابــد میتوان بــه هــر شــکلی بــا او رفتار شود و در نتیجه سعی در حفظ شغل خــود مــیکنــد پــس چــرا وقــت بگذاریــم و هزینــه کنیــم؟
ایجــاد انگیــزه معنایی ندارد، او کار خود را انجام مــیدهد و مدیریت هم همین را میخواهد در نگاه اول به این موضوع شاید بــه نظر برســد کــه ظاهــرا مطلب درســتی اســت و در بســیاری از محیطهــای کاری نیز نتیجه داده اســت ولی با کمی تأمل در همین محیطهــای کاری مــورد بحــث، به خوبــی میتــوان دریافــت کــه اگر چه بســیاری از کارکنان شرایط سخت و نابرابر را تحمل میکنند و کارهای محوله را انجام میدهند این تحمل قطعا" عواقبی با خود به همراه دارد که از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- کاهش سطح کیفیت خدمات
- استفاده از فرصتی برای گریز از کار
- بیتفاوتی نسبت به مشکلات موجود در فضای کار
- ابراز مکرر نارضایتی خود از وضعیت موجود
- عدم تمایل به خلاقیت و نوآوری در حیطه کاری خود
- عدم مسئولیتپذیری و شانه خالی کردن از وظایف محوله
- استفاده از اضافه کاری بیمورد و افزایش ساعات کاری به دور از بهرهوری
اینجا اگر بتوان به این پرســش پاســخ داد کــه چــرا کارکنانی کــه دریافتی بالا دارنــد ولی باز هم ناراضی هســتند، بسیاری از مشکلات مدیریتی در سازمانها برطرف خواهد شد، در ایــن صــورت روشهــای ایجــاد انگیــزش و از بین رفتــن بیتفاوتی مفید خواهد بود و توجه به روشهای انگیزشــی در کارکنان موجب پیشــبرد اهداف سازمان خواهد شد بر این اساس میتوان انتظار داشت سازمانی پویا و کارآمد داشته باشیم.
یک مدیر باید بداند کارمندان بر اساس سه عامل مهم اعتقادات و اهداف، عقل و منطق، عواطف و احساسات انسانی عمل خواهند کرد و برای تغییر در رفتار و ایجاد انگیزه در کارکنان باید به این سه عامل مهم توجه داشت بــرای گــذر از مدیریــت ســنتی و حفــظ بقای ســازمان، مدیران در روشهــای مدیریتی خود باید تغییرات عمیق و اساســی ایجاد کنند، تغییر در نگرش به نیروی انسانی میتواند نتیجه خوبی برای مدیران در برداشته باشد همه مسائل مورد بحث در هر سازمانی به نوعی به نیروی انســانی برمیگردد نگاه به نیروی انســانی به عنوان ســرمایه انسانی از موفقیتهای سازمان است لازمه رقابت و کســب سود بیشتر و مســتمر، توجــه فزاینــده مدیــران به منابع انســانی اســت که جزء سرمایههای اصلی سازمان محسوب میشوند.
عوامل ایجاد انگیزه و افزایش روحیه علاقه به کار در همکاران
- شــناخت محیــط کار: مــا بایــد بدانیم که حضور ما در ســازمان چــه مزیتی دارد تا بتوانیم در ســایر همکاران علاقه و انگیزه جهت حضور در سازمان ایجاد کنیم.
- آشنایی و داشتن تسلط به حوزه تصدیگری و جایگاه خود
- داشتن پشتکار و نداشتن هراس از نتیجه کار
- نــگاه مثبــت بــه مشــکلات در جهــت بهبود امــور و ارائــه خدمت مفید
- صداقــت، مســئولیتپذیری و هدفمنــد بودن در زندگی خود ایجاد علاقه در کار میکند.
- مشارکت داشتن در نحوه انجام کار: این نوع افراد به کار و سازمان علاقمندترند و باید در تصمیمگیریها دخالت داده شوند و خود نیز در تصمیمسازی حضور مستمر داشته باشند.
- دریافت پیشنهاد از مجموعه سازمانی یا فرد
- احساس این که به صورت مستمر تحت نظارت قرار داریم
- داشتن روحیه با طراوت و شاداب در محیط کار
- داشتن روابط عمومی خوب
علل بروز بیانگیزگی در کارکنان سازمان
- بیتوجهی مدیر به مسائل و اتفاقات سازمان
-بیتوجهی مدیران به مسائل و رخدادهای سازمان علل مختلفی دارد از قبیل بیتجربه بودن مافوق، بیتفاوتی مدیر به مسائل سازمان،عدم دانش کافی به مسائل سازمان، نبود معیار و شاخصهای ارزشیابی و ...
عدم شایستهسالاری
انتخاب نشدن فردی شایسته، موجب بروز نارضایتی و بیتفاوتی میشود شایستهسالاری در سازمان بیمار جایگاه چندانی ندارد قاعدتا" در چنین سازمانی ترفیعات بر اساس شایستگی افراد انجام نمیشود و معیار شایسته بودن بر تعداد بله گفتنها و حرف شنوی بدون چون و چراست.
برخورد گزینشی با کارکنان
- چه بسا افرادی که دارای دانش و تخصص بالایی هستند ولی به خاطر برخورد گزینشی و انتخابی در جایگاه پایینی قرارمیگیرند و بالعکس
- عدم وجود نظارت
- نظارت از جمله مواردی است که موجب میشود پرسنل احساس کنند مورد توجه هستند و کارشان ارزشمند است.
- عدم توازن میان درآمد و هزینههای زندگی
عمدهترین عامل در انگیزش منابع انسانی نامتوازن بودن درآمد و هزینه زندگی است که مهمترین عامل در کاهش بهرهوری منابع انسانی است، پایین بودن حقوق و دستمزد در مقایسه با هزینههای زندگی در سالهای اخیر موجب کمکاری و گاها" یافتن شغلهای دوم و حتی سوم شده است که نهایتا" موجب خستهتر شدن نیروی کار، کاهش بازدهی، بیانگیزگی، مشکلات روحی و روانی در خانواده شده است و در نتیجه بر روی بهرهوری نیروی کار تاثیرات منفی دارد.
راهکارهای برخورد با بیانگیزگی در کارکنان
- توازن در نظام پرداخت حقوق و مزایا بر اساس توانایی و تخصص
- استفاده از پاداش بر اساس شاخصهای استاندارد
- افزایش آزادی عمل کارکنان در حوزه کاری مختص به خود
- ایجاد زمینههای بروز خلاقیت و نوآوری
- امکان ارزیابی عملکرد براساس شاخصهای کمی و کیفی استاندارد
- زیبایی محل کار
- افزایش دانش کارکنان
- شایسته سالاری
- مشارکت پرسنل در اتخاذ تصمیمات بزرگ
- ریسکپذیری( ایجاد زمینه افزایش قدرت ریسکپذیری و تصمیمگیری به کارکنان)
- تفویض اختیار مدیران به کارکنان (جهت ایجاد زمینه بروز خلاقیت و نوآوری و ایجاد احساس غرور و بالندگی)
نتیجه گیری
انگیزش در سازمانها نقش بسزایی در نیل به اهداف و به دست آوردن مزیت رقابتی دارد به گونهای که با تغییرات در وضعیت موجود و سبکهای کسب و کار و غیرقابل پیشبینی شدن فضای حاکم بر آن اهمیت این موضوع دو چندان میشود انگیزش از سه عامل اصلی نیازها، انگیزههای ناگهانی و مشوق تشکیل شده است که هر یک از نظریه پردازان و اندیشمندان علم مدیریت با تمرکز و بررسی این عوامل نظریههای مختلفی را ارائه کردهاند بدیهی است یکی از مهارتهای اصلی رهبر یا مدیر سازمان ایجاد انگیزش و حفظ رضایتمندی و میل به ارتقا در میان افراد آن سازمان است چرا که تعالی سازمان و تحقق اهداف استراتژیک سازمان در گروی نیروی انسانی با انگیزه به عنوان مهمترین سرمایه سازمان است و تمامی این مولفهها، مرهون مهارت مدیران ارشد و درک مقوله انگیزش و ایجاد آن در سازمان است لذا مهمترین عوامل افزایش انگیزش را میتوان در مواردی چون شایستهسالاری، ایجاد زمینه خلاقیت و نوآوری، افزایش نقش کارکنان در اتخاذ تصمیمات کلان سازمان، زیبایی و ایجاد تنوع محل کار، استفاده از نظام پاداش مناسب خلاصه کرد.
پیشنهادات
- افزایش دانش و خرد مدیران نسبت به ایجاد انگیزش و راهکارهای افزایش انگیزش از طریق دورههای آموزش تعالی سازمانی
- ارائه شاخصها و معیارهای مناسب و متناسب با نیاز سازمان و کارکنان جهت انگیزش روحیه کاری کارکنان
- ارزیابی مرتبط با نیاز سازمان در جهت آنالیز سطح انگیزش نیروی کار سازمان
- استفاده از نظام پاداش مناسب براساس استانداردهای موجود در سازمانهای موفق و پویا
- تاکید بر افزایش دانش مدیران سازمان جهت تسلط براتفاقات و رخدادهای گوناگون