۹ نوع افسردگی و شناخت آن ها
همه دورههای غم و اندوه عمیق را میگذرانند. این احساسات بسته به شرایط معمولاً طی چند روز یا چند هفته از بین میروند. اما غم و اندوه عمیقی که بیش از دوهفته طول بکشد و توانایی شما را تحت تأثیر قرار دهد، ممکن است نشانه افسردگی باشد.
به گزارش اقتصادآنلاین، برخی از علائم شایع افسردگی عبارتند از:
• احساس غم و اندوه عمیق
• حالات روحی غمافزا
• احساس بیارزشی یا ناامیدی
• تغییر اشتها
• تغییرات خواب
• کمبود انرژی
• عدم توانایی در تمرکز
• مشکل در گذراندن فعالیتهای عادی خود
• عدم علاقه به چیزهایی که قبلاً از آنها لذت میبردید
• کنارهگیری از دوستان
• مشغولیت با افکار مربوط به مرگ یا خودآزاری
افسردگی به طور متفاوتی بر همه تأثیر میگذارد و ممکن است فقط برخی از این علائم را داشته باشید. همچنین ممکن است علائم دیگری داشته باشید که در اینجا ذکر نشده است. بهخاطر داشته باشید که داشتن بعضی از این علائم هرازگاهی بدون داشتن افسردگی نیز امری طبیعی است.
اما اگر آنها شروع به تأثیر بر زندگی روزمره شما کنند، ممکن است نتیجه افسردگی باشد.انواع مختلف افسردگی وجود دارد. درحالیکه آنها دارای برخی علائم مشترک هستند، اما تفاوتهای اساسی نیز دارند.در اینجا نگاهی داریم به ۹ نوع افسردگی و چگونگی تأثیر آن بر افراد.
۱. افسردگی اساسی
افسردگی اساسی با نام اختلال افسردگی اساسی، افسردگی کلاسیک یا افسردگی تکقطبی نیز شناخته میشود. این امر کاملاً رایج است - حدود ۱۶.۲ میلیون بزرگسال حداقل یک دوره افسردگی اساسی را تجربه کردهاند.
افراد مبتلا به افسردگی اساسی هر روز بیشتر علائم افسردگی را تجربه میکنند. مانند بسیاری از شرایط بهداشت روانی، این موضوع ارتباط چندانی با آنچه در اطراف شما اتفاق میافتد ندارد. شما میتوانید یک خانوادهدوست داشتنی، دوستان زیاد و یک شغل رؤیایی داشته باشید.
شما میتوانید سبک زندگی داشته باشید که دیگران به آن حسادت میکنند ولی همچنان افسرده باشید. حتی اگر دلیل واضحی برای افسردگی شما وجود نداشته باشد، به این معنی نیست که افسرده نبوده یا میتوانید بهراحتی از آن گذر کنید.
افسردگی شدید علائمی مانند موارد زیر دارد:
• استیصال، غم یا اندوه
• سخت خوابیدن یا خواب زیاد
• کمبود انرژی و احساس خستگی
• ازدستدادن اشتها یا پرخوری
• دردهای بدون دلیل
• ازدستدادن علاقه به فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت میبردید
• عدم تمرکز، مشکلات حافظه و عدم توانایی در تصمیمگیری
• احساس بیارزشی یا ناامیدی
• نگرانی و اضطراب مداوم
• افکار مربوط به مرگ، خودزنی یا خودکشی
این علائم میتوانند هفتهها یا حتی ماهها ادامه داشته باشند. بعضی از افراد ممکن است یک دوره افسردگی اساسی داشته باشند، درحالیکه دیگران آن را در طول زندگی خود تجربه میکنند. صرفنظر از اینکه علائم آن چقدر ادامه دارد، افسردگی اساسی میتواند در روابط و فعالیتهای روزمره شما مشکل ایجاد کند.
۲. افسردگی مداوم
اختلال افسردگی مداوم، افسردگی است که دو سال یا بیشتر ادامه دارد. به آن افسرده خویی یا افسردگی مزمن نیز گفته میشود. افسردگی مداوم ممکن است بهاندازه افسردگی اساسی احساس نشود، اما هنوز هم میتواند روابط را تنشزا بوده و انجام کارهای روزمره را دشوار سازد.
برخی علائم افسردگی مداوم عبارتند از:
• غم و اندوه عمیق یا ناامیدی
• عزتنفس پایین یا احساس عدم کفایت
• عدم علاقه به چیزهایی که زمانی از آنها لذت میبردید
• تغییر اشتها
• تغییر در الگوی خواب یا انرژی کم
• مشکلات تمرکز و حافظه
• مشکل در عملکرد در مدرسه یا محل کار
• عدم توانایی در احساس شادی، حتی در مواقع شاد
• کنارهگیری اجتماعی
اگرچه این افسردگی، یک نوع افسردگی طولانیمدت است، اما شدت علائم میتواند ماهها کاهشیافته و یکباره مجدداً شدت یابد. برخی افراد قبل یا درحالیکه به اختلال افسردگی مداوم مبتلا هستند، دورههایی از افسردگی اساسی را نیز دارند. به این حالت افسردگی مضاعف گفته میشود. افسردگی مداوم سالها ادامه دارد، بنابراین افراد مبتلا به این نوع افسردگی ممکن است احساس کنند علائم آنها فقط بخشی از نگرش طبیعی آنها در زندگی است.
۳. افسردگی شیدایی، یا اختلال دوقطبی
افسردگی شیدایی شامل دورههایی از شیدایی یا جنون خفیف است که در آن شما احساس خوشبختی متناوب با دورههای افسردگی را تجربه مینمایید. افسردگی شیدایی یک نام منسوخ برای اختلال دوقطبی است.
برای تشخیص اختلال دوقطبی، باید دورهای از شیدایی را تجربه کنید که به مدت هفت روز یا کمتر طول بکشد و در صورت نیاز در بیمارستان بستری میشوید. ممکن است قبل یا بعد از آن، یک دوره افسردگی را تجربه کنید.
دورههای افسردگی همان علائم افسردگی اساسی را دارند،
از جمله:
• احساس غم یا پوچی
• کمبود انرژی
• خستگی
• مشکلات خوابیدن
• در تمرکز مشکل دارید
• کاهش فعالیت
• عدم علاقه به فعالیتهای لذت بخشی که قبلاً از آنها لذت میبردید
• افکار خودکشی
علائم یک مرحله شیدایی عبارتند از:
• انرژی بالا
• کاهش خواب
• تحریکپذیری
• افکار و گفتار سریع و اغلب تکراری الگوهای فکری در ذهن که موجب پریشانی و عدم تمرکز میشود
• تفکر بزرگ
• افزایش عزتنفس و اعتمادبهنفس
• رفتاری غیرمعمول، پرخطر و خودتخریبی
• احساس سرخوشی، "بالا" یا وجدآمیز
در موارد شدید، دورهها میتواند شامل هذیان و توهم باشد. جنون خفیف نوع خفیفتر شیدایی است. همچنین میتوانید دورههای مختلفی داشته باشید که در آن علائم هم شیدایی و هم افسردگی تجربه نمایید، انواع مختلفی از اختلال دوقطبی وجود دارد.
۴. روانپریشی افسردگی
برخی افراد مبتلا به افسردگی اساسی نیز دورههایی ازدستدادن ارتباط با واقعیت را پشت سر میگذارند که به روانپریشی معروف میباشد که میتواند هذیان و توهم داشته باشد. تجربه هر دو مورد با هم از نظر بالینی بهعنوان اختلال افسردگی اساسی با ویژگیهای روانپریشی شناخته میشود.
بااینحال، برخی متخصصین هنوز از این پدیده بهعنوان روانپریشی افسردگی یا افسردگی روانپریشی یاد میکنند.
توهم زمانی است که چیزهایی را میبینید، میشنوید، بو میکنید، مزه میکنید یا احساس میکنید که واقعاً در آنجا نیست. بهعنوانمثال: شنیدن صدا یا دیدن افرادی باشد که در آنجا حضور ندارند. توهم باوری است که کاملاً نادرست بوده یا منطقی نیست. اما برای شخصی که روانپریشی را تجربه میکند، همه این موارد بسیار واقعی و حقیقی میباشند. افسردگی همراه با روانپریشی میتواند علائم جسمی، از جمله مشکل در بیحرکت ماندن یا کند شدن حرکات بدنی نیز ایجاد کند.
۵. افسردگی پس از زایمان
افسردگی پس از زایمان که از نظر بالینی بهعنوان اختلال افسردگی اساسی با شروع پریود شناخته میشود که در دوران بارداری یا طی چهار هفته پس از زایمان رخ میدهد که اغلب افسردگی پس از زایمان نامیده میشود. اما این اصطلاح فقط به افسردگی پس از زایمان اطلاق میشود.
افسردگی پس از زایمان میتواند در حین بارداری رخ دهد. تغییرات هورمونی که در دوران بارداری و زایمان اتفاق میافتد میتواند باعث تغییراتی در مغز شده که منجر به تغییرات خلقی میشود. کمبود خواب و ناراحتی جسمی که اغلب همراه با بارداری و داشتن نوزاد تازهمتولدشده نیز کمکی نمیکند. علائم افسردگی پس از زایمان میتواند بهاندازه علائم افسردگی اساسی باشد.
شامل موارد زیر است:
• غمگینی
• اضطراب
• عصبانیت یا خشم
• خستگی
• نگرانی شدید در مورد سلامتی و ایمنی کودک
• وجود مشکل در مراقبت از خود یا نوزاد جدید
• افکار صدمه به خود یا صدمه زدن به کودک
زنانی که فاقد حمایت هستند یا قبلاً افسردگی داشتهاند، در معرض خطر ابتلا به افسردگی پس از زایمان هستند، اما این افسردگی ممکن است برای هرکسی اتفاق بیفتد.
۶. اختلال خلق ملامت بار پیش از قاعدگی
اختلال خلق ملامت بار قبل از قاعدگی (PMDD) نوعی شدید از سندرم قبل از قاعدگی (PMS) است. درحالیکه علائم PMS میتواند از نظر جسمی و روانی باشد، علائم PMDD بیشتر روانشناختی است.
این علائم روانشناختی شدیدتر از علائم مرتبط با PMS است. بهعنوانمثال، برخی از زنان ممکن است در روزهای منتهی به پریود احساسات بیشتری داشته باشند. اما فرد مبتلا به PMDD ممکن است سطحی از افسردگی و اندوه را تجربه کند که مانع عملکردهای روزمره میشود.
سایر علائم احتمالی PMDD عبارتند از:
• گرفتگی، نفخ و حساسیت پستان
• سردرد
• درد مفاصل و عضلات
• اندوه و ناامیدی
• تحریکپذیری و عصبانیت
• تغییرات شدید خلقی
• ولع خوردن غذا یا پرخوری
• حملات هراس یا اضطراب
• کمبود انرژی
• مشکل در تمرکز
• مشکلات خواب
اعتقاد بر این است که PMDD مربوط به تغییرات هورمونی مشابه افسردگی پس از زایمان میباشد. علائم آن اغلب دقیقاً پس از تخمکگذاری شروع میشود و پس از پریود شدن، کاهش مییابد. برخی از زنان PMDD را فقط بهعنوان یک PMS بد رد میکنند، اما PMDD میتواند بسیار شدید شود و افکار خودکشی به سر فرد بزند.
۷. افسردگی فصلی
افسردگی فصلی، اختلال عاطفی فصلی نیز نام داشته و از نظر بالینی بهعنوان اختلال افسردگی اساسی با الگوی فصلی شناخته میشود، نوعی افسردگی بوده که مربوط به فصول خاصی است و برای بیشتر افراد در ماههای زمستان اتفاق میافتد. علائم اغلب از پاییز شروع میشود، همانطور که روزها کوتاه میشوند و در زمستان ادامه دارند.
این علائم عبارتند از:
• کنارهگیری از اجتماع
• افزایش نیاز به خواب
• افزایش وزن
• احساس غم و اندوه، ناامیدی یا بیلیاقتی
افسردگی فصلی ممکن است با گذشت فصل بدتر شود و منجر به افکار خودکشی گردد. بهمحض نزدیک شدن فصل بهار، علائم بهبود مییابند. این امر ممکن است مربوط به تغییر در ریتمهای بدن شما در پاسخ به افزایش نور طبیعی باشد.
۸. افسردگی وضعیتی
افسردگی وضعیتی که از نظر بالینی بهعنوان اختلال سازگاری با خلقوخوی افسرده شناخته میشود، از بسیاری جهات مانند افسردگی اساسی به نظر میرسد.
اما با وقایع یا موقعیتهای خاص مانند موارد زیر، عود میکند:
• مرگ یک عزیز
• یک بیماری جدی یا یک واقعه کشنده دیگر
• مشکلات طلاق یا حضانت فرزند
• داشتن روابط سوءاستفاده عاطفی یا جسمی
• بیکاری یا مشکلات مالی جدی
• روبرو بودن با مشکلات فراوان حقوقی
هرچند احساس ناراحتی و عصبی شدن در چنین موقعیتهایی طبیعی است (و حتی ممکن است بخواهید مدتی از دیگران دور باشید) اما افسردگی موقعیتی زمانی روی میدهد که این احساسات بسیار فراتر از واقعه باشند و در کارهای روزمره شما اختلال جدی ایجاد کنند.
علائم افسردگی موقعیتی طی سه ماه بعد از وقوع حادثه شروع شده و معمولاً
عبارتند از:
• گریههای مکرر
• احساس ناراحتی و ناامیدی
• اضطراب
• تغییر در اشتها
• مشکلات خواب
• درد در قفسه سینه یا سایر اعضای بدن
• فقدان انرژی و احساس خستگی
• عدم تمرکز
• انزوای اجتماعی
۹-افسردگی غیرعادی (آتیپیک)
افسردگی آتیپیک بهنوعی افسردگی گفته میشود که وقتی یک اتفاق مثبت روی میدهد به طور موقت از میان میرود. درمانگر ممکن است این اختلال را اختلال افسردگی اساسی با ویژگیهای غیرعادی بنامد. این اختلال برخلاف نامش چندان هم غیرعادی و نادر نیست. البته نام این اختلال به این معنا نیست که از سایر شکلهای افسردگی کمتر یا بیشتر جدی است.
ابتلا به افسردگی آتیپیک تا حدی مشکلآفرین است زیرا ممکن است همیشه برای دوستانتان (یا حتی خودتان) افسرده «به نظر» نرسید. این افسردگی در دوره افسردگی اساسی و افسردگی مداوم هم ممکن است روی دهد.
سایر علائم افسردگی آتیپیک عبارتند از:
• افزایش اشتها و افزایش وزن
• اختلال در الگوی خوردن
• تصویر بد بدن
• خوابیدن خیلی بیشتر از حد معمول
• بیخوابی
• سنگینی در بازوها یا پاها که بیش از یک ساعت در روز طول میکشد
• احساس طرد و حساسیت به انتقاد
• درد در اعضای مختلف بدن
از کجا بدانم چه نوع افسردگی دارم؟
اگر احساس میکنید بهنوعی افسردگی مبتلا شدهاید بسیار مهم هست که حتماً نزد یک روانشناس بروید. همه انواع افسردگی که اینجا توصیف کردیم قابل درمان هستند، هرچند ممکن است پیدا کردن درمان مناسب با نوع افسردگی شما کمی طول بکشد. اگر قبلا هم یک دوره افسردگی داشتهاید و فکر میکنید ممکن است باز هم مبتلا شوید، در اسرع وقت به یک روانپزشک یا یک متخصص حوزه سلامت روان مراجعه کنید.
اما اگر قبلا افسردگی نداشتهاید، اول به سراغ پزشک بروید زیرا برخی علائم افسردگی به یک مشکل فیزیکی زیربنایی ربط دارد که حتما باید درمان شود.
سعی کنید تا جایی که میتوانید اطلاعات لازم را در اختیار پزشکتان قرار دهید، مثلاً:
• چه زمانی متوجه علائم شدید؟
• این علائم چه تأثیری بر زندگی روزمره شما داشته است؟
• آیا اختلال روانی دیگری هم تجربه کردهاید؟
• آیا سابقه اختلال روانی در خانواده شما وجود دارد؟
• آیا داروی گیاهی یا شیمیایی خاصی مصرف میکنید؟
شاید گفتن همه واقعیتها برایتان دشوار باشد اما سعی کنید این کار را انجام دهید. این کار به پزشکتان کمک میکند مشکلتان را دقیقتر تشخیص داده و شما را به یک متخصص مناسب ارجاع دهد.
جلوگیری از خودکشی
اگر فکر میکنید شخصی در معرض خطر فوری آسیب به خود یا به شخص دیگری است:
• با شماره فوریتهای پزشکی یا اورژانس تماس بگیرید.
• تا رسیدن کمک با او بمانید.
• هرگونه اسلحه، چاقو، دارو یا سایر مواردی را که ممکن است به او آسیب برساند را از دسترس دور نگه دارید.
• به حرفهای او گوش کنید، اما قضاوت نکنید، بحث نکنید، تهدید نکنید، یا داد نزنید.
۷ نشانه جسمی که ثابت میکند افسردگی فقط در ذهن شما نیست:
ما اغلب احساس افسردگی را با درد جسمی یکی نمیکنیم اما تحقیقات نشان میدهد این بیماری روانی واقعاً میتواند به شما آسیب برساند.
افسردگی درد دارد و درحالیکه ما اغلب این بیماری روانی را با درد عاطفی مانند غم، گریه و احساس ناامیدی یکی میکنیم، تحقیق نشان میدهد که افسردگی نیز میتواند بهعنوان درد جسمی آشکار شود. گرچه ما معمولاً افسردگی را درد جسمی بهحساب نمیآوریم، اما بعضی فرهنگها - بهویژه فرهنگهایی که صحبتکردن در مورد بهداشت روانی در آنها " منع شده " افسردگی را درد جسمی در نظر میگیرند.
بهعنوانمثال، در فرهنگهای چین و کره، افسردگی یک خرافه و باور غلط تلقی میشود؛ بنابراین بیماران، غافل از اینکه درد جسمی ممکن است نشانه پریشانی روانشناختی باشد، بهجای توصیف افسردگی، برای درمان علائم جسمی خود به پزشکان مراجعه میکنند. اما مهم دانستن این علائم جسمی بهاندازه تأثیرات عاطفی مهم است.
این یک روش عالی برای بررسی با بدن و ذهن شماست. علائم جسمی میتواند زمان شروع دوره افسردگی را نشان دهد یا درمورد اینکه آیا ممکن است افسردگی داشته باشید یا خیر شما را آگاه سازد.
از طرف دیگر، علائم جسمی نشان میدهد که افسردگی در واقع بسیار واقعی است و میتواند برای سلامت عمومی ما مضر باشد.هفت مورد از رایجترین علائم جسمی افسردگی عبارتند از:
۱. احساس خستگی یا پایین ماندن سطح انرژی
یکی از نشانههای شایع افسردگی، خستگی میباشد. گاهی اوقات همه ما سطح انرژی پایینی را تجربه نموده و صبح احساس بیحال میکنیم، میخواهیم بهجای رفتن سرکار، در رختخواب بمانیم و تلویزیون تماشا کنیم.
همانطور که اغلب معتقدیم خستگی ناشی از استرس است، افسردگی نیز میتواند باعث خستگی شود. بااینوجود، برخلاف خستگی روزمره، خستگی ناشی از افسردگی همچنین میتواند باعث مشکلات تمرکز، احساس زودرنجی و بیحسی شود. افراد افسرده اغلب خواب غیر ترمیمی را تجربه میکنند، به این معنی که حتی پس از یک شب استراحت کامل احساس بیحالی میکنند.
بااینحال، ازآنجاکه بسیاری از بیماریهای جسمی، مانند عفونتها و ویروسها نیز میتوانند باعث خستگی شوند، تشخیص اینکه آیا خستگی به افسردگی مربوط است یا خیر، امری چالشبرانگیز میباشد.
یکی از راههای تشخیص: درحالیکه خستگی روزمره نشانه این بیماری روانی است، علائم دیگری مانند غم و اندوه، احساس ناامیدی و فقدان احساس لذت (عدم لذت از فعالیتهای روزمره) نیز ممکن است در هنگام افسردگی وجود داشته باشد.
۲. کاهش قدرت تحمل درد
آیا تابهحال احساس نمودهاید؛ به دلیل فشار عصبی نمیتوانید استراحت نمایید و بااینوجود هیچ دلیل جسمی برای درد خود پیدا نمیکنید؟ همانطور که مشخص شد، افسردگی و درد اغلب با هم وجود دارند.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۵ ارتباط بین افراد افسرده و کاهش تحمل درد را نشان داد، درحالیکه مطالعه دیگری در سال ۲۰۱۰ نشان داد که درد تأثیر بیشتری بر روی افراد افسرده دارد. این دو نشانه رابطه علت و معلولی مشخصی ندارند، اما مهم است که آنها را با هم بررسی کنید، بهخصوص اگر دکتر برای شما دارو تجویز کند.
برخی از تحقیقات توصیه میکنند که استفاده از داروهای ضدافسردگی نهتنها به تسکین افسردگی کمک میکند، بلکه میتواند بهعنوان ضد درد نیز عمل نموده و با درد مقابله کند.
۳. کمردرد یا درد تمام عضلات بدن
ممکن است صبح احساس خوبی داشته باشید، اما هنگامیکه در محل کار خود هستید یا پشت میز مدرسه نشستهاید، کمر شما شروع به درد کند. این درد میتواند بهخاطر استرس یا افسردگی باشد. اگرچه آنها اغلب بهخاطر وضعیت بدنی نامناسب یا آسیبدیدگی رخ میدهند، اما کمردرد میتواند از علائم پریشانی روانی نیز باشد. در سال ۲۰۱۷ یک مطالعه تحقیقاتی روی ۱۰۱۳ دانشجوی دانشگاه، ارتباط مستقیمی بین افسردگی و کمردرد پیدا نمود.
مدتهاست که روانشناسان و روانپزشکان اعتقاد دارند که مسائل عاطفی میتواند باعث دردهای مزمن شود، اما هنوز در مورد موارد خاص مانند ارتباط بین افسردگی و واکنش التهابی بدن تحقیقات بیشتری باید انجام شود.
مطالعات جدید نشان میدهد که التهاب در بدن ممکن است ارتباطی با مدارهای عصبی مغز ما داشته باشد. تصور میشود که التهاب در سیگنالهای مغزی وقفه ایجاد نموده و ممکن است در افسردگی و نحوه درمان آن نقش داشته باشد.
۴. سردرد
تقریباً همه سردردهای گاهبهگاه را تجربه میکنند. آنها آنقدر رایج هستند که ما اغلب آنها را جدی نمیگیرند. موقعیتهای استرسزای کاری، مانند درگیری با یک همکار، نیز میتواند این سردردها را تحریک کند. بااینحال، ممکن است همیشه سردرد شما ناشی از استرس نباشد، بهخصوص اگر درگذشته کارهای همکار خود را تحمل کرده باشید. تغییر در سردردهای روزانه، میتواند نشانه افسردگی باشد.
برخلاف سردردهای دردناک میگرنی، سردردهای مرتبط با افسردگی لزوماً عملکرد فرد را مختل نمیکنند. بنیاد ملی سردرد این موضوع را "سردردهای تنشی" توصیف میکند، این نوع سردرد ممکن است مانند یک احساس ضعف خفیف، بهخصوص در اطراف ابروها احساس شود.
گرچه داروی مسکن بدون نسخه این سردردها را تسکین میدهند، اما آنها به طور مرتب دوباره بروز میکنند. گاهی سردردهای تنشی مزمن میتوانند نشانهای از اختلال افسردگی اساسی باشند. بااینحال، سردرد تنها نشانه درد روانی نمیباشد. افراد مبتلا به افسردگی اغلب علائم دیگری مانند غم و اندوه، احساس تحریکپذیری و کاهش انرژی را تجربه میکنند.
۵. مشکلات چشمی یا کاهش بینایی
آیا همهجا را تار میبینید؟ گرچه افسردگی ممکن است باعث شود همهجا رنگ و رو رفته و دلگیر به نظر برسد، یک مطالعه تحقیقی در سال ۲۰۱۰ در آلمان نشان میدهد که این نگرانی در مورد سلامت روان ممکن است در واقع بینایی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. در آن مطالعه که بر روی ۸۰ نفر انجام شد، افراد افسرده در دیدن تفاوتهای رنگهای سیاهوسفید مشکل داشتند. این امر ممکن است توضیح دهد که چرا افسردگی باعث میشود جهان غبارآلود و مبهم دیده شود.
۶. درد یا ناراحتی معده در شکم
احساس یا ضعف در معده یکی از قابلتشخیصترین علائم افسردگی است. بااینحال، هنگامیکه معده شما ضعف میکند، بهسادگی میتوان آن را بهعنوان گاز معده یا درد قاعدگی در نظر گرفت.
شدیدتر شدن این درد، بهویژه هنگام بروز استرس، ممکن است نشانه افسردگی باشد. در حقیقت، محققان دانشکده پزشکی هاروارد اظهار میدارند که ناراحتی معده مانند گرفتگی عضلات، نفخ و حالت تهوع میتواند نشانهای از ضعف سلامت روانی باشد.
ارتباط بین این دو چیست؟
طبق گفته آن محققان هاروارد، افسردگی میتواند باعث ایجاد التهاب سیستم گوارشی شود که بهراحتی با درد بیماریهایی مانند بیماری التهابی روده یا سندرم روده تحریکپذیر اشتباه گرفته میشود.
پزشکان و دانشمندان گاهی اوقات از روده بهعنوان "مغز دوم" یاد میکنند، زیرا آنها ارتباطی بین سلامت روده و سلامت روان پیدا کردهاند. معده ما پر از باکتریهای مفید است و در صورت عدم تعادل باکتریهای مفید، علائم اضطراب و افسردگی ایجاد میشود.
داشتن یک رژیم غذایی متعادل و مصرف پروبیوتیک میتواند سلامت روده فرد را بهبود بخشد و باعث بهترشدن خلقوخو نیز میگردد، اما تحقیقات بیشتری در این زمینه لازم است.
۷. مشکلات گوارشی یا نامنظم کارکردن روده
مشکلات گوارشی مانند یبوست و اسهال ممکن است شرمآور و ناراحتکننده باشد که غالباً ناشی از مسمومیت غذایی یا ویروسهای دستگاه گوارش میباشد، تصور اینکه ناراحتی روده از یک بیماری جسمی ناشی میشود، آسان است.
اما احساساتی مانند غم، اضطراب و فشار بیش از حد میتوانند مسیرهای گوارشی ما را مختل کنند. یکی از مطالعات در سال ۲۰۱۱ ارتباط بین اضطراب، افسردگی و درد دستگاه گوارش را نشان میدهد.
درد راه دیگری برای برقراری ارتباط مغز شما است
اگر از شناسایی و صحبت در مورد احساسات ناراحتکننده مانند ناراحتی، عصبانیت و شرم، احساس ناراحتی میکنید، این امر میتواند باعث شود احساسات به طور متفاوتی در بدن نمایان شوند.
طبق گفته انجمن روانشناسی، افسردگی یکی از شایعترین بیماریهای روحی است که هرساله ۱۴.۸ میلیون بزرگسال را درگیر میکند.
افسردگی میتواند در اثر عوامل مختلفی مانند ژنتیک، قرارگرفتن در معرض استرس یا ضربه روحی که در دوران کودکی به شما وارد شده و مواد شیمیایی درون مغز ایجاد شود. افراد مبتلا به افسردگی برای بهبودی کامل معمولاً به کمک تخصصی مانند رواندرمانی و دارو نیاز دارند.
بنابراین در وقت ملاقات خود با پزشک، اگر شک دارید که این علائم جسمی سطحی نباشد، از پزشک بخواهید تا شما را از نظر افسردگی و اضطراب بررسی نماید. بهاینترتیب متخصص خدمات بهداشتی درمانی میتواند کمکی که لازم دارید را به شما ارائه دهد.
چرا شرایط شایع مانند آرتروز و IBS با افسردگی ارتباط دارند
• تحقیقات جدید دریافتند که داشتن چندین شرایط سلامت جسمی احتمال ابتلا به افسردگی و اضطراب در فرد را افزایش میدهد.
• خطر افسردگی در افراد مبتلا به بیماری تنفسی متعدد مانند آسم و آمفیزم بسیار زیاد بود.
• افرادی که سه بیماری جسمی داشتند، تقریباً دوبرابر بیشتر از افرادی که هیچ بیماری نداشته یا فقط یک بیماری جسمی دارند، ظرف ۴ تا ۶ سال دچار افسردگی میشوند.
تقریباً از هر ۱۰ بزرگسال ۴ نفر به دو یا چند بیماری مزمن سلامتی مانند بیماری قلبی، دیابت، سرطان یا بیماری مزمن ریه مبتلا هستند. این شرایط ممکن است نهتنها بر سلامت جسمی، بلکه بر سلامت روان نیز تأثیر بگذارد.
بر اساس تحقیقات جدید کالج کینگ لندن (KCL) در انگلستان، داشتن چندین بیماری جسمی احتمال ابتلا به افسردگی و اضطراب فرد را افزایش میدهد. خطر ابتلا به افسردگی بهویژه در افرادی که چندین بیماری تنفسی مانند آسم و آمفیزم دارند، زیاد بود.
این خطر همچنین در افرادی که ترکیبی از اختلالات دستگاه گوارش و درد، مانند سندرم روده تحریکپذیر و آرتروز دارند، به میزان قابلتوجهی زیاد بود. رونالدسون گفت: "آنچه واقعاً جالب است این است که به نظر میرسد این خطر در افرادی که ترکیب خاصی از بیماریهای جسمی دارند بیشتر باشد. " "ای موضوع پیامدهایی برای چگونگی پیادهسازی ادغام مراقبتهای بهداشتی روانی و جسمی دارد. "
خطر ابتلا به افسردگی با شرایط بیماریهای چندگانه افزایش مییابد
برای انجام مطالعه جدید، دانشمندان دادههای بیش از ۱۵۰،۰۰۰ بزرگسال میانسال را تجزیهوتحلیل کردند. این یک پایگاهداده زیست پزشکی بزرگ است که به محققان اجازه میدهد تغییرات مربوط بهسلامتی شرکتکنندگان را با گذشت زمان بررسی کنند. محققان یافتههای خود را بر اساس عواملی مانند سن، جنس، قومیت، تحصیلات، اشتغال، شاخص توده بدنی، سطح فعالیت، وضعیت سیگارکشیدن و مصرف الکل تنظیم کردند.
آنها دریافتند افرادی که دارای سه بیماری جسمی هستند، در مقایسه با افرادی که هیچ یا فقط یک وضعیت سلامت جسمی ندارند، ظرف ۴ تا ۶ سال تقریباً دوبرابر بیشتر دچار افسردگی میشوند.
احتمال ابتلا به افسردگی در افراد مبتلا به بیماریهای تنفسی متعدد بیش از ۳ برابر افراد فاقد بیماریهای جسمی میباشد. هرچه شرایط بیماری جسمی در فرد بیشتر باشد احتمال بروز افسردگی در او بیشتر است. چندین وضعیت بهداشت جسمی نیز با افزایش خطر اضطراب مرتبط بود.
به گفته دکتر جولیان لاگوئی، روانپزشک متخصص هیئتمدیره روانپزشکی جامعه در سن حوزه، کالیفرنیا که در این مطالعه شرکت نکرده نبود: "نتیجه نهایی این است که ما باید دیگر بهسلامت روان و سلامت جسمی فکر نکنیم. آنها یکسان هستند. "
"بدن ما یک سیستم بسیار پیچیده و یکپارچه است. هرگونه تأثیر بر روی قسمت خاصی از بدن از نظر جسمی یا روحی، تأثیرات دیگری بر سایر سیستمها خواهد داشت. ”
التهاب ممکن است به شما کمک کند تا ارتباط بین سلامتی جسمی با افسردگی را تشخیص دهید
تحقیقات بیشتری لازم است تا بدانیم چرا شرایط سلامتی جسمی با افسردگی و اضطراب ارتباط دارد. چالشهای زندگی روزمره با شرایط سلامت جسمی ممکن است بخشی از این ارتباط باشد.
بسیاری از افراد مبتلا به بیماری جسمی با خستگی، درد و سایر علائم آن کنار میآیند. ممکن است انجام فعالیتهایی که از آنها لذت میبرند، حفظ روابط اجتماعی و ادامه کارهای خانه یا محل کار - که میتواند بهسلامت عاطفی آنها آسیب برساند – برای این دسته از افراد دشوارتر باشد.
التهاب ممکن است بهعنوان یک عامل بیولوژیکی مشترک در بیماریهای جسمی و روانی عمل کرده و به شما کمک کند تا رابطه بین شرایط سلامت جسمی و افسردگی و اضطراب را تشخیص دهید.
نویسندگان مطالعه جدید دریافتند که سطح پروتئین واکنشپذیر (CRP) در افرادی که دارای چندین بیماری جسمی هستند، بیشتر است. CRP نشانه التهاب است، یک واکنش ایمنی است که در بسیاری از شرایط نقش دارد. اگرچه تحقیقات بیشتری در این زمینه لازم است، اما چندین مطالعه گذشته نشان داده که افراد مبتلا به افسردگی و سایر اختلالات خلقی دارای سطح CRP و سایر نشانگرهای التهاب هستند.
درمان شدن
اگر فکر میکنید دچار اضطراب یا افسردگی شدهاید، پزشک را در جریان بگذارید.
علائم و نشانههای رایج آن عبارتند از:
• احساس نگرانی، ناامیدی، بیارزشی، پوچی، تحریکپذیری، غم یا عصبانیت مکرر
• عدم علاقه به روابط یا فعالیتهایی که قبلاً برای شما مهم بوده است
• مشکل در تمرکز، یادآوری چیزها یا تصمیمگیری
• تغییر در عادات خواب، اشتها یا وزن
• خستگی
برای درمان اضطراب یا افسردگی، پزشک ممکن است دارو، مشاوره یا ترکیبی از هر دو را تجویز کند.