تست شخصیت شناسی؛ فرزند چندم خانواده ای؟
با آن که همه فرزندان یک خانواده والدین یکسانی دارند و در یک خانه زندگی می کنند ولی محیط خانوادگی و شرایط اجتماعی یکسانی را تجربه نمی کنند چون برخورد والدین با همه فرزندان یکسان نیست .
شخصیت شناسی جالب: بچه چندم خانواده ای؟
به گزارش اقتصاد آنلاین، قرار گرفتن در معرض رفتار های متفاوت والدین شرایط کودکی متفاوتی را به وجود می آورد که به تعیین شخصیت کمک می کند ، بنابراین ترتیب به دنیا آمدن فرزندان در شخصیت و رفتار فردی و اجتماعی آنها تاثیرگذار است ، مثلا ً فرزندان اول رهبران خوبی هستند و به آنها لقب محافظه کاران قدرت داده اند یا تک فرزندان مرتب و منظم و وظیفه شناس هستند .
آدلر یکی از روانشناسان شخصیت است که در نظریه خود در مورد ترتیب تولد و تاثیر آن روی شخصیت صحبت کرده است . یکی از خدمات ماندگار آدلر این عقیده است که ترتیب تولد ، عامل اجتماعی تاثیرگذار مهمی در کودکی است ، عاملی که سبک زندگی فرزندان را در آینده تشکیل می دهد .
در این مقاله در مورد خصوصیات شخصیتی فرزند اول، فرزند دوم، فرزند وسط ، فرزند آخر و تک فرزندان صحبت می کنیم .
” بیشتر دانشمندان و افراد موفق جهان فرزند اول بوده اند “
خصوصیات شخصیتی فرزند اول
فرزند اول برای مدتی موقعیتی بی همتا و حسادت برانگیز دارد ، معمولاً پدر و مادر از تولد فرزند اول خوشحالند و وقت و توجه زیادی را صرف او می کنند ؛ نکتۀ مثبت این توجه آن است که به او اعتماد به نفس می دهند و نکتۀ منفی این است که میتواند او را کمی به احساس سلطه گری متمایل سازد در نتیجه این کودک تا زمانی که فرزند دوم به دنیا نیامده است ، احساس خوبی دارد ؛ ناگهان با تولد فرزند دوم ، فرزند اول محبت پدر و مادرش را تقسیم شده می بینید . ممکن است فرزند اول تا مدتی سرکش و بدرفتار شود و حتی از خوردن یا خوابیدن خودداری کند .
آدلر معتقد بود که تمام فرزندان اول ، ضربه تغییر جایگاه خود را در خانواده احساس می کنند به همین علت فرزندان اول ، معمولاً بیشتر دوست دارند در گذشته باشند ، حسرت آن را می خورند و به آینده بدبین هستند و اضطراب دارند و بیشتر از فرزندان دیگر در معرض ابتلا به اختلالات روانی هستند .
وقتی کودکان بزرگ تر می شوند ، فرزند اول اغلب نقش معلم و رهبر را ایفا می کند ؛ زیرا پدر و مادر از او انتظار دارند که به مراقبت از خواهر و برادرهای کوچک تر از خود بپردازد . این تجربه ها معمولاً به فرزند اول کمک می کنند که از لحاظ عقلانی ، از بقیه فرزندان پخته تر شود . فرزندان اول علاقه زیادی به حفظ کردن نظم و اقتدار دارند . آنها سازمان دهندگان خوب ، آدم های با وجدان و وظیفه شناسی هستند و از لحاظ نگرش ، محافظه کاراند .
به عبارت دیگر میتوان گفت فرزند اول را با خصوصیاتی همچون رهبر، هدفمند ، کمالگرا ، مصمم ، جدی ، مسئول ، هشیار و ارباب منش در نظر گرفت . بیشتر دانشمندان و افراد موفق جهان فرزند اول بوده اند .
خصوصیات شخصیتی فرزند دوم
والدین در زمان تولد فرزند دوم از تجربه و آرامش بیشتری برخوردارند ؛ بنابراین در ارتباط با فرزند دوم از شیوۀ راحتتری استفاده میکنند .
فرزند دوم هرگز موقعیت قدرتمندی را که فرزند اول تجربه کرده ، تجربه نمی کند ، حتی اگر فرزند دیگری به خانواده آورده شود، فرزند دوم احساس ناامیدی را که فرزند اول داشته ، متحمل نخواهد شد ، فرزند دوم از همان ابتدای تولد فرزند اول را الگوی خود قرار میدهد و همواره با فرزند اول در رقابت به سر میبرد و این موقعیت عاملی میشود که انگیزۀ پیشرفت را در او به وجود می آورد و این باعث می شود که مهارت های زبان و حرکت فرزند دوم سریع تر رشد کند . اما حتی اگر ویژگی های منحصر به فردی داشته باشد ، همیشه حس می کند نسبت به او چیزی کم دارد و ممکن است در آینده نیز کمتر احساس موفقیت کند .
فرزندان دوم رقابت جو و جاه طلب هستند هم چنین در مورد آینده خوش بین تر از فرزندان اول هستند .
خصوصیات شخصیتی فرزند وسط
فرزند وسط انعطافپذیر ، اهل رقابت ، باسیاست ، اجتماعی و مستقل است ؛ این فرزند ممکن است معتقد باشد که زندگی ناعادلانه است و احساس کند فریب خورده است و نگرش « من بدبخت » را داشته باشد .
به دلیل عدم توجه کافی در خانواده ، فرزندان وسط در بیشتر اوقات به سختی راه خود را در زندگی پیدا می کنند و احساس عدم امنیت و شکست دارند و این چالش ها از آن ها آدم قوی و دلسوزی می سازد .
با اینحال ، فرزند وسط مخصوصاً در خانوادههایی که تعارض دارند ، ممکن است باعث صلح شود ؛ کسی که اوضاع را سروسامان میدهد ، آن ها معمولاً افرادی خانواده دوست هستند و مهمترین نیاز آنها، آرام نگه داشتن زندگی است .
این فرزندان بسیار آرام و بیسروصدا، شیرین ، دوستداشتنی و شنوندگان خوبی هستند . مهارت زیادی در حل مشکلات دارند، دوست دارند همه را خوشحال کنند . از آنجاکه سعی در راضی نگاهداشتن همه دارند ، ممکن است به افرادی وابسته تبدیل شوند . بیشتر به همسالان خود می پیوندند و بهراحتی میتوانند از خانواده جدا شوند .
خصوصیات شخصیتی فرزند آخر
فرزند آخر با ضربۀ تولد فرزند دیگری روبه رو نخواهد شد و اغلب نازپروردهی خانواده است معمولاً بیشترین توجه را از والدین و خواهر یا برادرهای بزرگتر از خود می گیرند . فرزند آخر که با اشتیاق نیاز به جلو افتادن از خواهر برادرهای بزرگتر تحریک میشود ، اغلب با سرعت زیادی رشد میکند .
این کودکان وقتیکه بزرگتر میشوند ، ممکن است درماندگی و وابستگی کودکی خود را حفظ کنند . این افراد که به تلاش و کوشش عادت نکرده اند و همیشه از آنها مراقبت شده است ، سازگار شدن با بزرگسالی را مشکل مییابند و ممکن است افراد بی مسولیت ، وابسته و خودخواهی شوند . البته فرزند آخر بیش از همه میتواند خلاق و جذاب باشد .
خصوصیات شخصیتی تک فرزندان
تکفرزندان ، هرگز جایگاه برتر خود را که در خانواده دارند از دست نمی دهند ، و همچنان کانون توجه میمانند و هیچ رقیبی ندارند ، تک فرزندان چون که زمان بیشتری را با والدین میگذرانند ، زود پخته میشوند .
وقتی که متوجه میشود در زمینههای زندگی خارج از خانواده مانند مدرسه کانون توجه نیست ، دچار مشکلاتی میشود ، آنها یاد گرفته اند که نه تقسیم کنند نه رقابت . اگر به تواناییهای او توجه نشود احتمالا احساس ناامیدی خواهد کرد .
افرادی تکلیفگرا ، مرتب و منظم ، باوجدان و وظیفهشناس و بسیار قابلاطمینان میباشند ، آنها از قبول مسئولیتهای مختلف واهمهای ندارند . بر مبنای پژوهشها ، آنها مانند فرزندان اول اعتماد به نفس بیشتری دارند و احتمالاً بیش از بچههای دیگر از تخیل خود استفاده میکنند . آنها پرتوقع ، انتقاد ناپذیر ، انعطاف ناپذیر و کمالگرا هستند .
یکی از ویژگی های منفی آنها این است که کمی کینهای و پرتوقع هستند و معمولا ً اشتباهاتشان را قبول نمی کنند .
بنابراین آدلر با عقایدی که در مورد ترتیب تولد داشت ، معتقد نبود که قانون قاطعانه و ثابتی در مورد رشد کودک وجود دارد ، آدلر اعتقاد داشت که احتمال دارد جایگاه ترتیب تولد فرزندان ، همراه با تعاملهای اجتماعی اولیه ، سبک زندگی خاصی در افراد شکل دهد .