آگاه۲
وی ایکس
لاماری ایما/ آرین موتور
x
قیمت آهن
فونیکس
فردا موتور
۲۷ / مرداد / ۱۴۰۱ ۱۹:۵۲

وسواس کمک به دیگران چیست؟ + علائم سندروم شوالیه سفید

وسواس به طور کلی در یک جمله به معنای یک عمل تکراری و آزاردهنده است.

کد خبر: ۶۶۱۴۹۵
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین، اما وسواس کمک به دیگران به این معناست که شما به حدی به دیگران کمک کنید، که باعث آزار خود و آن ها می شوید، فرض کنید شخصی در خانواده شما مریض می شود، همه ی اعضای خانواده تمایل به کمک کردن در حد یک مثلا پخت یک وعده غذایی دارند، یا میزانی از رسیدگی به بیمار، اما شما اجازه ابراز وجود به دیگران نداده و تمایل دارید همه ی کارهای مربوط به بیمار را خودتان شخصا انجام دهید، احساس می کنید از همه بهتر راه حل های این مشکل را می دانید. 

وسواس چیست؟

وسواس یکی از اختلالاتی است که علی رغم شایع بودنش، اطلاعات مردم نسبت به علائم و درمان آن کم است. اختلال وسواس یکی از انواع اختلالات اضطرابی است که علائم آن، افکارناخواسته ای است که به ذهن حمله می کند، غیر قابل کنترل می باشد و البته تکراری و زجر آور. معمولا افرادی که درگیر این بیماری هستند می دانند که افکار وسواسی آن ها غیرمنطقی است درعین حال، قادر به کنترل این افکار نیستند.

اگر بخواهیم بایک مثال عامیانه کارکرد مغز را در شرایط وسواسی، برایتان شفاف کنیم، باید بگویم که وسواس یعنی گیر کردن در یک حالت خاص. درست مثل زمانی که گیربکس ماشین خوب کار نمی کند و ماشین از دنده خارج نمی شود، و در یک دنده ی خاص گیر می کند.  

 

علائم افراد وسواسی

افراد وسواسی اصولا یک سری کارهای وسواسی انجام می دهند به شکلی که انگار نیرویی آن ها را وادار به انجام این کارها می کند. بعضا بیماران وسواسی در حین شرح حال دادن اقرار می کنند که اگر پاسخ ارضا کننده به نیازِ کمک به دیگران ندهند، احساس می کنند اتفاق بد یا هولناکی می افتد. اگر چه امکان ندارد که این افکار هولناک محقق شود اما فرد وسواسی به شدت از این افکار رنج می کشد.

یکی دیگر از علائم افراد وسواسی این است که این وسواس های فکری یا اجبارها به ناراحتی های قابل توجهی منجر می شوند و وقت گیر هستند، وقتی ذهن شما تمام وقت در حال دستور دادن به کمک کردن به دیگران باشد، وقت شخصی شما ضایع شده و این اقدامات کمکی به طور قابل ملاحظه ای با کارهای روزمره و یا کارکرد شغلی و فعالیت ها و روابط اجتماعی شما  تداخل می کند.   

نشانه های وسواس کمک به دیگران

کمک به دیگران

آیا تا به این حال با خود به این موضوع فکر کرده اید که واقعا از کمک به دیگران آن هم در حد نامتعادل وافراطی آن لذت می برید؟ یا زمان هایی که احساس کرده اید کمک کردن به این شدت افراطی است و درخواست کمک را به هر سختی ای که بوده است رد کرده اید، اضطراب گرفتید؟

اگر دچار این حالات و احساسات هستید، چندین کار را می توانید انجام دهید که به کمک آن ها بر این احساس افراطی و به نوعی اعتیاد به کمک کردن، رهایی یابید.

۱-احساس استرس در صورت کمک نکردن

آیا وقتی به دیگران کمک نمی کنید، همان طور که پیش تر گفته شد، احساس اضطراب یا بی هدفی می کنید؟ اگر متوجه شوید، اطرافیان شما در مشکلی به جای مشورت با شما، از دیگران مشاوره گرفتند، عصبانی می شوید و برای آن ها گارد دفاعی می گیرید؟ بعضا واکنش های شدیدتر مثلا آن ها را طرد می کنید؟ آیا احساس می کنید که قطعا توصیه های شما باعث بهبود زندگی دیگران می شود؟

پاسخ مثبت به چندین سوال بالا لزوما نشان دهنده این نیست که شما درگیر وسواس کمک افراطی به دیگران هستید، اما می تواند نشان دهد که این میزان از امدادرسانی قابل تامل است و بهتر است مراقب آن باشید. در صورت داشتن نشانه های مانند افزایش ضربان قلب یا کاهش تمرکز و ... که علائم استرس و اضطراب هستند باید دقت بیشتری در کمک به دیگران به خرج دهید.

۲-احساس اجبار درونی به کمک کردن

این که بتوانیم به دیگران کمک کنیم که به موفقیت دست یابند، بسیار هدف خوبی است، این کار نه تنها هیچ آسیبی به ما نمی رساند، بلکه حس تکیه کردن دیگران به ما، احساس خوبی است. اما وقتی تمایل ما برای کمک به آن ها، با این حس که هرطور شده ما آن کسی باشیم که عامل اصلی موفقیت آن ها باشیم، این یک زنگ خطر است، نشان دهنده این است که ما درگیر وسواس در کمک کردن به دیگران شدیم.

دیگران خیلی زود متوجه نقص درون ما می شوند، وقتی احساس کنند که ما درواقع یک عطش سیری ناپذیر نسبت به کمک کردن به آن ها داریم، از ما دور خواهند شد. قطعا واکنش نشان می دهند. زیرا این یک وابستگی ناسالم است و می تواند با اختلال شخصیت وابسته هم در ارتباط باشد.

کمک به دیگران

۳-اولویت دادن دیگران بر خود و خانواده

بگذارید کمی باهم روراست باشیم، شما زندگی خاص خود را دارید، شغل، مسائل مربوط به سلامتی، خانواده، دوستان، سرگرمی، تعطیلات و.... اما فکر شما درگیر فلان کودک گرسنه در فلان نقطه از کشور، مسئله افغانستان، یا هزار مسئله ی دیگرو یا هزار نوع فکر انسان دوستانه ی دیگر است. چرا شما باید به این موضوعات اهمیت بدهید؟ نه واقعا کمی با خود فکر کنید چرا شما باید مراقب همه ی دنیا باشید؟

شما هم زندگی مخصوص خود را دارید، کارها و وظایف شخصی ای دارید که باید انجام دهید، اما ثانیه ای نیست که فکر شما درگیر این افکار نجات بخش نباشد. اغلب وقت خود را صرف نجات دنیا کرده اید، اعم از مشاغل خیریه، آموزش، حتی ایجاد مشاغل و ...و علی رغم تلاش شما البته دنیا هنوز نیازمند کمک است! و البته کسانی هم هستند که اصلا ارزش کمک های شما را درک نمی کنند.  

علت وسواس کمک به دیگران

شاید این وسواس برای پر کردن یک خلاء شخصی با یک کار خوب است. اغلب، کسانی درگیر این اختلال می شوند که ویژگی بارز آن ها نداشتن عذت نفس و از خودگذشتگی است. وقتی کمک کردن ازحالت سالم گذشته و شکل وسواس فکری و عملی به خود می گیرد، درواقع شما در حال کمک به کودک آسیب دیده درون خود هستید، احتمالا ازعصبانیت و اضطراب ناشی از رنج های آن دوران، رنج ِ پرورش در کنار والدینی با رویکردهای متضاد دست به این کار می زنید.

فکر پشت این عمل این است که با خود می گوئید من می دانم که خودم خوب نیستم، اما شاید بتوانم از کار خوب کردن برای دیگران احساس خوبی پیدا کنم.

گاهی احساس قدرت می کنید، مثلا زمانی که می بینید می توانید در مواردی کمک رسان باشید که دیگران شاید قادر به انجام این کار نباشند، مثلا وقتی توانایی مالی خوبی برای تاسیس مرکز خیریه ... دارید، با خود احساس برتری نسبت به دیگران می کنید و کم کم حتی از حالت کمک کردن نیز گذشته و به شکل یک مسابقه خود را نشان می دهد، چه کسی در کمک کردن موفق تر است؟

تنها زمانی کارخیر، یا کمک کردن به دیگران از نظر اخلاقی درست و یک فعل سالم است که شخص به طور کامل به ارزش های ثمربخش خودش اهمیت بدهد و چند لحظه برای کمک به دیگران از تمام بیست و چهار ساعت وقت خود، صرف کند، تنها چند لحظه! یا چند هزار تومان! نه بیشتر. نه اینکه تمام روز خود، چه بسا یک هفته یک ماه و یک سال خود را صرف کنید.  

وسواس کمک کردن در میان مربیان

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که زمانی در کلاسِ ورزشی ... مربی بیش از حد تلاش کند یا در حال منفجر شدن از فرط عصبانیت به خاطر بی کفایتی شاگردانش باشد. یا زمانی که دانش آموزی از تلاش معلم مدرسه اش قدردانی می کند ولی احساس می کند بقیه مسیر را می تواند به تنهایی سپری کند، اما معلم علی رغم این که خود در نهان می داند که دیگر نیازی به کمک او نیست اما نمی تواند جلوی این احساس ناجی بودن را در خود بگیرد و هم چنان پیگیر کارهای دانش آموز است. این حالت افراطی کمک کردن متاسفانه در میان مربیان هم مشاهده می شود.

به نظر می رسد علی رغم نیات خوب مربی، این میزان از مسئولیت پذیری، اندکی افراط گونه است. درواقع ممکن است که مربیان و رهبران بیش از حد به کسانی که به دنبال مشاوره هستند کمک کنند، نویسنده مایل بونگی استانیر در یکی از کتاب های خود، در مورد افتادن در تله نصیحت، برای کسانی که وسواس کمک کردن دارند، مطالبی را نوشته است. او می گوید« به محض این که شخصی شروع به صحبت کردن می کند، آن هیولای درون ما، همان توصیه ما از ناهشیار ما بیرون می آید، دستان خود را ماساژ می دهد و می گوید « تو خیلی بهتر از دیگران می توانی مشاوره دهی »

متعهد باشید که دوست باشید و نه ناجی

نشانه بارز کمک کردن بیش از حد، زمانی است که متوجه می شوید که خیلی بیشتر از دیگر مربیان، در مواجهه با شاگردان، برای کمک و آموزش به آن ها وقت و انرژی صرف می کنید.

بزرگترین مربیان، از همان ابتدا انتظارات واضحی از شاگردان خود داشتند، یکی از مهم ترین انتظارات این است که  هرگز به موفقیت شاگردتان، بیشتر از خودش اهمیت ندهید. یک نشانه واضح برای درک کمک بیش از حد زمانی است که متوجه شوید بیشتر از فرد ، برایش دل سوزی می کنید. یا اصطلاحا کاسه داغ تر از آش شده اید. وقتی تعهدات خود را واضح و مستقیم برای شاگردان خود توضیح دادید، دیگر زیر پا گذاشتن آن، توسط آن ها هیچ توجیهی ندارد و باید به آن ها اخطار بدهید.

دراین شرایط اگر بهانه ی مراجع را می پذیرید، یا حتی بدتر از آن به خاطر او پا پیش گذاشته و خسارت پیش آمده در اثر عدم رعایت تعهدات را جبران می کنید، این هم یک نشانه ی واضح دیگر است که شما یکی از همان ناجی های افراطی هستید. و از نشانه های چنین مشاوری این است که در مقابل شنیدن جمله ی « من نمی توانم به اندازه کافی از شما تشکر کنم شما واقعا مرا نجات دادید! » احساس می کنید شوالیه سفید فعال شده است.

مربیان و معلمان در شرایطی قرار دارند که امکان ابتلا به وسواس کمک به دیگران در آنها بیشتر از بقیه است، در صورتی که این بیماری درمان کامل نشود ممکن است حتی به شغل شما هم آسیب برسد. برای درمان این بیماری می توانید هم اکنون از مشاوره تلفنی وسواس بهره مند شوید.  

پیامد های وسواس کمک به دیگران

کمک به دیگران و احساس همدلی و مشارکت با هم نوعان یکی از مهارت های زندگی است. کمک به هم نوع احساسات خوب و شادی را در انسان بر می انگیزد. اما باید توجه داشت که هرکاری که افراط و تفریط در آن باشد پیامدهای ناگواری خواهد داشت. در زیر برخی از پیامد های وسواس کمک به دیگران اشاره می شود.

۱-اعتیاد به کمک

روان شناسان رفتارگرا معتقدند که کمک خیلی راحت می تواند تبدیل به اعتیاد شود. وقتی به دیگران کمک می کنیم، مغز ما درحال ترشح سه ماده شیمیایی است که درواقع همان هورمون شادی است، شامل سروتونین، دوپامین و هورمون اکسی توسین، نتیجه ی ترکیب این سه هورمون، احساس خوب و رضایت ایجاد می کند. وقتی انسان احساس خوبی داشته باشد، قطعا طبیعی است که تمایل داشته باشد که دوباره آن حس خوب را تجربه کند، درنتیجه رفتار کمک را مجددا تکرار کند. و در اثر تکرار، درگیر عادت و اعتیاد به این رفتار می شود.

روان شناسان از این مشکل، تحت عنوان اعتیاد یا سندرم شوالیه سفید یاد می کنند، نوعی حس ناجی برای تجات مشکلات دیگران، حالا از طریق پاسخ به درخواست کمک، یا توصیه و نصیحت کردن، یا مربی گری و ... به هر حال پوشش هرچه که باشد، هدف یکی است: کمک کردن افراطی به دیگران.

۲-سوء استفاده دیگران

دقت کنید وقتی شما بیش از حد به موضوعی که برای دیگر افراد اهمیت آن چنانی ندارد، چسبندگی پیدا می کنید و فکر می کنید این رسالت شما است و فقط شما در دنیا هستید که می توانید مشکل گشای این موضوع باشید، اطرافیان شما چند دسته خواهند شد؛ دسته ای به شما احساس منفی پیدا می کنند چرا که فرصت کمک کردن به دیگران نمی دهید و فقط شما باید ناجی باشید.

عده ای دیگر، ممکن است از خوبی های شما سواستفاده کنند و پس از حل مشکلشان دیگر به سراغ شما نمی آیند و این به شما احساس ناکافی بودن و قربانی بودن  و خود کم بینی می دهد. کمترین ضرر برای شما در چنین رفتاری این است که شما رسما ضامن حل مشکلات دیگران خواهید شد و برای خودتان وقت کافی ندارید.

۳-احساس قربانی بودن و افسردگی

افسردگی

چیزی که کاملا واضح است این است که عبور از حد و مرز در هر رابطه ای عاقبت خوبی درپی نخواهد داشت. ممکن است به مرور افراد از شما سواستفاده کنند، و در نهایت به شما احساس قربانی بودن بدهند. به هرجهت شما وقتی یک منجی افراطی باشید قطعا وقت خالی برای رسیدگی به نیازهای عاطفی خود نخواهید داشت، و کم کم با واکنش های سواستفاده گرانه اطرافیان باعث می شود شما همیشه احساس نیاز کنید.

اغلب اختلالات روانی با یک سری اختلالات دیگر همبود می شوند، یعنی اصطلاحا وقتی شما یک اختلال زمینه ای دارید، یک اختلال دیگر در اثر گذر زمان و عدم دریافت دارودرمانی و روان درمانی به این اختلال گره می خورد، درمورد وسواس، اختلالات اضطراب و افسردگی، اختلالات همبود آن هستند. در این موارد بهتر است رفتار شایسته ای با این بیماران داشته باشیم تا بر شدت بیماری یا بیماری های همبود افزوده نشود. 

درمان وسواس کمک به دیگران

متاسفانه تنها حدودی نیمی از افرادی که واقعا مبتلا به اختلال وسواس و به طور خاص وسواس کمک به دیگران هستند، مراجعه به پزشک یا روان شناس داشته و به دنبال حل این مشکل هستند.

اغلب به دلیل نداشتن اطلاعات، یا به علت فقدان آگاهی و دانش خانواده مراجعه به روانکاو نخواهند داشت، استوبی یکی از روانشناسان معروف ِاختلال وسواس جبری معتقد است که معمولا بین زمان ظهور علائم تا زمان اقدام برای درمان وسواس ، یک دوره تقریبا هشت و نیم ساله فاصله وجود دارد. برای درمان وسواس کمک به دیگران راه های مختلفی است که در زیر به آن اشاره می شود.

کنترل افکار وسواسی

پایه درمان، در اختلالات وسواسی، عدم پاسخ به فکر وسواسی است، به این ترتیب که، اگر بیمار احساس می کند اگر الان به دیگران کمک نکند، ممکن است خدا قهرش بگیرد، این یکی از افکار شایع این افراد است، عدم پاسخ به این فکر وسواسی، در گذر زمان این فکر را خاموش می کند.در این موارد می توانید از تکنیک توقف فکر استفاده کنید.

وقتی افکار وسواسی به ذهنتان می رسد، از آن فرار نکنید، تصور کنید کنار دریا ایستاده اید، زمانی که یک موج سنگین به سمت شما بیاید چه کار می کنید؟ فرار می کنید، بله اگر فرار کنید احساس فشار و زور موج دریا بیشتر است، طوری که انگار موج دریا در حال هل دادن شما می باشد ولی اگر بایستی، موج تنها یک لحظه می آید از روی شما بلند می شود و رد می شود! به همین سادگی.

افکار وسواسی هم به همین شکل هستند اگر از آن ها فرار کنی زور و قدرت آن ها بیشتر می شود.  

کمک به دیگران

در مواردی که با کنترل افکار و راه هایی که در بالا اشاره نشد، توفیقی حاصل نشد، لازم است از درمان های تخصصی کمک بگیرید. برای این کار ابتدا به یک مشاور یا روانشناس مراجعه نمایید. متخصص در ابتدا با مشاوره وسواس سعی در درمان شما خواهد داشت. 

دارودرمانی بیشتر در مواردی شایع است که بیمار به روان درمانی پاسخ نداده، یا شدت اختلال به حدی باشد که نیاز به مداخله درمان دارویی داشته باشد. اگر تا به امروز به طرز اغراق آمیزی در حال کمک کردن به دیگران بوده اید، و نمی دانستید که کمک کردن و پیگیر بودن تا به این حد، از حالت نرمال خود خارج می شود، بهتر است از یک مشاور کمک حرفه ای بگیرید.

ارسال نظرات
صندوق طلای کیان «گوهر»
x