چرا منفی بافی می کنیم؟
غرقهگی در افکار منفی زیانبار است، به همین دلیل آگاهی از این موضوع و مبارزه با این سوگیری نقش بسیار مهمی در تقویت سلامت روان ما دارد.
چرا افکار ما نسبت به منفی بافی کشش بیشتری دارد؟
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرادید؛ آیا شما هم هنوز غرقِ فکر کردن به توهینی که در گذشته به شما شده یا اشتباهاتی که کردهاید میشوید؟ انتقاد در قیاس با تعریف و تمجید اثر بیشتری دارد همینطور اخبار بد در قیاس با اخبار خوب معمولاً توجه بیشتری را به خود جلب میکنند. دلیلش اینست که اتفاقات منفی اثرگذاریِ بیشتری روی مغز دارند. روانشناسان به این موضوع «سوگیریِ منفی» میگویند که میتواند اثر قدرتمندی بر رفتار، تصمیمات و حتی روابط ما بگذارد.
سوگیری منفی چیست؟
به گزارش verywellmind؛ «سوگیری منفی» گرایشِ ما نه فقط به ثبت آسانترِ محرکهای منفی بلکه فکر کردن زیاد دربارهی آنهاست. این سوگیری منفی که به عدمتقارنِ مثبت-منفی هم شناخته میشود به این معناست که ما نیشِ کنایه و زخمزبان را با قدرت بیشتری احساس میکنیم تا شیرینیِ تعریف و تمجید را.
در این زمینه بخوانید؛
- چاکرا چیست و چند نوع دارد؟ + کاربرد هر کدام از چاکراها
- طرز فکری که خوشبختی رو نابود می کنه
- چطور با شکست رو به رو شویم؟
این پدیدهی روانشناختی شرح میدهد که چرا غلبه بر نخستین برداشتهای بد میتواند انقدر دشوار باشد و اینکه چرا رویدادهای ناگوارِ گذشته میتواند چنین نشانههای ماندگاری داشته باشد. ما کمابیش در هر ارتباطی بیشتر تمایل داریم روی نکات منفی تمرکز کنیم و سپس با روشنی بیشتری آنها را به یاد آوریم.
ما انسانها گرایش داریم:
- تجربیات آسیبزا را بهتر از تجربیات شیرین به یاد آوریم
- توهینها را بهتر از تحسینها به یاد آوریم
- به محرکهای منفی قویتر واکنش نشان دهیم
- به رویدادهای منفی بیشتر فکر کنیم
- و به رویدادهای منفی قویتر واکنش نشان دهیم
فرض کنید روز کاری خوبی را میگذرانید تا اینکه یکی از همکاران بیمقدمه اظهارنظری میکند که از دید شما آزاردهنده است. حالا شما باقی روز کاریتان غرق فکر کردن به حرف او میشوید. وقتی از سرکار به خانه برمیگردید و یکی از اعضای خانواده از شما میپرسد «روزت چطور بود؟» بااینکه در کل روز خوبی را سپری کردهاید به جز همان اظهارنظر آنی، در جواب میگویید: «روز مزخرفی بود!» این سوگیری نسبت به نکات منفی سبب میشود شما به اتفاقات بد بیشتر توجه کنید و اهمیت آنها را بیش از چیزی که هستند بالا ببرید.
تحقیقات پیرامون سوگیری منفی
تحقیقات ثابت کرده است که مردم در طیف گستردهای از رویدادهای روانشناختی، وقت تلاش برای درک دنیای پیرامونشان روی وقایع منفی تمرکز بیشتری میکنند. برای نمونه ما تمایل داریم:
- روی رویدادهای منفی بیشتر تمرکز کنیم
- از تجربیات و نتایج منفی بیشتر بیاموزیم
- بیشتر براساس دادههای منفی تصمیمگیری کنیم
این «بدیهاست» که توجه ما را جلب میکند، به خاطرات ما میچسبد و در موارد بسیاری بر تصمیمات ما اثر میگذارد.
انگیزه
طبق تحقیقات روانشناختی سوگیری منفی بر انگیزهی اتمام یک کار اثر میگذارد. دو موقعیت را در نظر بگیرید که در آنها از یک سو انگیزهی به دست آوردن چیزی و از سوی دیگر انگیزهی اجتناب از از دست دادن چیزی در شما ایجاد شده است. تمایل بیشتر افراد به پیروی از انگیزهی نخست کمتر است.
این طرزتفکر در انگیزهی شما برای دنبال کردن یک هدف نقش دارد. شما به جای تمرکز روی چیزی که قرارست به شرطِ دست نکشیدن از تلاش به دست آورید روی چیزی تمرکز میکنید که برای رسیدن به هدف ممکن است ناچار به دست کشیدن از آن شوید.
اخبار بد
افزون بر این، مطالعات نشان داده است که ما بیشتر تمایل داریم اخبار بد را درست پنداریم. از آنجا که دادههای منفی توجه بیشتری را به خود جلب میکنند، بنابراین به نظر میرسد اعتبار بیشتری هم دارند.
سیاست
تفاوتها در سوگیری منفی با ایدئولوژی سیاسی هم ارتباط دارد. برخی تحقیقات نشان میدهد محافظهکاران در قیاس با آزادیخواهان به دادههای منفی واکنشهای روانشناختیِ قویتری نشان میدهند. برای نمونه برخی شواهد گواه اینست که کسانی که خودشان را از دید سیاسی محافظهکار میدانند به احتمال زیاد محرکهای دوپهلو و گنگ را تهدیدکننده قلمداد میکنند.
چنین تفاوتهایی در سوگیری منفی شاید توضیح این باشد که چرا برخی افراد ارزش بیشتری برای چیزهایی از قبیل سنت و امنیت قائلند در حالی که برخی دیگر با آغوش باز از ابهام و تغییر استقبال میکنند.
سوگیری منفی میتواند بر نحوهی فکر و عمل افراد اثرات مختلفی بگذارد. هیچیک از این موقعیتها و رویدادها برایتان آشنا نیست؟
- در محل کار از عملکرد شما نقدی شده که در مجموع مثبت است و به نقاط قوت و دستاوردهای شما اشاره میکند. چند نظرِ سازنده در حوزههایی که در آنها امکانِ بهتر شدن دارید هم داده میشود و شما در فکرِ همین چند نظرِ سازنده غرق میشوید. به جای اینکه به خاطر جنبههای مثبت نقدی که از عملکردتان شده احساس خوبی داشته باشید به خاطر همان چند نکتهی انتقادی احساس خشم و ناراحتی میکنید.
- شما با شریک زندگیتان بحثی داشتید. حالا که بحث تمام شده شما روی تمام عیب و ایرادهای او تمرکز میکنید. به جای اینکه خوبیهای او را هم تصدیق کنید و قدر آنها را بدانید ذرهبین گذاشتهاید روی تمام عیبهایش. حتی کوچکترین و پیشپاافتادهترین خطای او را گنده میکنید و ویژگیهای مثبت او به کل نادیده میگیرید.
- شما سالها پیش خودتان را نزد دوستانتان تحقیر کردهاید و هنوز آن روز را به روشنی به یاد میآورید. از فکر کردن به آن هنوز حالتان بد میشود، درصورتی که دوستان شما به احتمال زیاد آن روز را پاک فراموش کردهاند.
منشا سوگیری منفی کجاست
میل ما به توجهِ بیشتر به رویدادها و نکاتِ بد و نادیدهگرفتنِ اتفاقات و نکاتِ مثبت چه بسا پیامدِ فرگشت (تغییر ادامهدار یا Evolution) است. در اوایل تاریخ بشر، توجه کردن به نشانههای بد، خطرناک و منفیِ پیرامون به راستی چالش مرگ و زندگی بود. کسانی که با خطر هماهنگی بیشتری داشتند و توجهِ بیشتری به پیامها و اتفاقات بد پیرامون خود میکردند احتمالِ بقاءشان هم بیشتر بود. اجداد دیرینهی ما ژنهایی را که سببِ توجهِ بیشترِ آنها به خطر میشد برای ما به ارث گذاشتند.
دیدگاه فرگشتی بر این باورست که میلِ تمرکزِ بیشتر روی نکات منفی به زبان ساده تنها راهیست که مغز با میانجیگری آن ما را ایمن نگه میدارد.
رشد
براساس تحقیقات، سوگیری منفی از زمانِ نوزادی آغاز میشود. نوزادان تمایل دارند به حالات چهره و لحن صدایِ مثبت توجهِ بیشتری نشان دهند، اما این تمایل با نزدیک شدن به یک سالگیشان شروع به تغییر میکند.
مطالعات مغزی نشان داده است که نوزادان حول و حوش این سن نسبت به محرکهای منفی واکنشهای مغزیِ بیشتری نشان میدهند به این معنی که سوگیری منفیِ مغز در طول نیمهی دوم از یک سالگی کودک ظاهر میشود. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این سوگیری در فرایند رشد حتی زودتر از این آغاز میشود.
نتیجهی یکی از مطالعات نشان داد حتی نوزادانِ سه ماهه هنگامِ ارزیابیهای اجتماعی از دیگران، نشانههای سوگیری منفی را از خود بروز میدهند.
واکنش مغز
شواهد عصبشناختی نشان داده است که در واکنش به محرکهای منفی، پردازشِ عصبی بیشتری در مغز انجام میشود. بر اساسِ مطالعاتی که دربرگیرندهی سنجشِ پتانسیلهای مغزیِ مرتبط با رویداد میشوند و واکنش مغز را به یک محرکِ حسی، شناختی یا حرکتی نشان میدهند، محرک منفی در قیاس با محرک مثبت موجب واکنش مغزی بیشتری میشود.
در مطالعاتی که توسط جان کَچُپُو روانشناس انجام شد، به شرکتکنندگان تصاویر مثبت، منفی یا خنثی نشان داده شد. سپس محققان به مشاهده و بررسی فعالیت الکتریکی در مغز آنها پرداختند. کچوپو دریافت تصاویر منفی در قیاس با تصاویر مثبت و خنثی، واکنش بسیار قویتری را در قشر مغز ایجاد میکنند.
از آنجا که دادههای منفی سبب افزایشِ فعالیت در ناحیهی مهمی از پردازشِ دادهها در مغز میشوند، رفتارها و نگرشهای ما با اخبار، تجربیات و دادههای بد با قدرت بیشتری شکل میگیرند.
اثرات
بااینکه ما دیگر نیاز نداریم مانند اجداد اولیهمان برای زنده ماندن در حالت آمادهباش کامل باشیم، سوگیری منفی همچنان نقش مهمی در نحوهی عملکردِ مغز ما دارد. به پشتوانهی تحقیقات میدانیم سوگیری منفی میتواند بر نحوهی تفکر، واکنش و احساس افراد اثرات مختلفی بگذارد. برخی از بخشهایی که شاید بطور روزمره تحت تاثیر این سوگیری قرار بگیرند شامل روابط، تصمیمگیریها و نحوهی درک ما از دیگران میشود.
روابط
سوگیری منفی میتواند اثر عمیقی بر روابط ما بگذارد. این سوگیری سبب میشود از دیگرن بدترینها را انتظار داشته باشیم، به ویژه در روابط نزدیکی که در آن افراد مدتزمان زیادیست که یکدیگر را میشناسند.
برای نمونه، ممکن است این پیشبینیِ منفی را کنید که شریک زندگی شما به فلان چیز چه واکنشی نشان خواهد داد به همین دلیل در ارتباط با او از پیش در حالت آمادهباش قرار میگیرید. نتیجهی این نگرش به وجود آمدنِ بحث و رنجش است.
وقتی صحبت از روابط میشود، یادآوری این نکته ارزشمند است که بار نظرات منفی معمولاً بیشتر از بار نظرات مثبت است. آگاهی از گرایشِ خود ما به تمرکز روی نکات منفی هم اهمیت دارد. با درکِ این گرایش طبیعیِ انسانی میتوانید روی یافتن راههایی تمرکز کنید که به کمک آنها نسبت به شنیدن انتقاد یا نکات منفی دیگران ملایمتر واکنش نشان دهید و از تصورِ بدترین سنایورها دربارهی آنها دست بردارید.
تصمیمگیری
سوگیری منفی میتواند بر فرایند تصمیمگیری هم اثر بگذارد. دَنیِل کانمِن و عاموس توِرسکی دو روانشناس برندهی جایزهی نوبل در پژوهش معروفشان دریافتند هنگام تصمیمگیری، افراد به شکل مداوم اهمیت بیشتری به جنبههای منفیِ یک رویداد میدهند تا جنبههای مثبت آن. این گرایش به تاکیدِ بیش از اندازه روی نکات منفی میتواند بر انتخابها و ریسکهایی که افراد مایل به پذیرش آنها هستند اثر بگذارد.
هنگام فکر کردن به سناریویی که شامل بدست آوردن مقدار مشخصی پول یا از دست دادن همان مقدار پول میشود، ریسک از دست دادن در ذهن افراد پررنگتر است. مردم به طور معمول از پیامدِ نتیجهی منفی بیشتر هراس دارند تا میل به سود بالقوه حتی وقتی احتمال هر دو یکسان باشد. مردم نسبت به از دست دادنِ ۲۰ دلار واکنش منفی قویتری نشان میدهند، اما از بدست آوردن همان مبلغ پول به همان شدت واکنش مثبت بروز نمیدهند.
ادراک افراد
مردم هنگام شکلگیریِ برداشت و احساسشان نسبت به دیگران بیشتر تمایل دارند روی دادههای منفی تمرکز کنند. برای نمونه، تحقیقات ثابت کرده است وقتی به افراد برای توصیفِ شخصیت یک فرد صفات «خوب» و «بد» به عنوان اطلاعات تازه داده میشود، آنها در نخستین برداشت از آن فرد روی صفات بد او تاکید بیشتری میکنند.
سوگیری منفی بر سلامت روان به شکلهای زیر اثرگذارست:
- غرقهگی در افکار سیاه
- آسیبدیدگی روابط با عزیزان
- دشوار کردن حفظِ نگاه خوشبینانه به زندگی
خوشبختانه، برای تغییر این نگرش و مبارزه با میلِ بداندیشی راههایی وجود دارد از قبیل:
ترکِ خودگویی منفی: شروع کنید به توجه کردن به نوعِ افکاری که در ذهن شما در جریان است. پس از پشتِسرگذاشتنِ یک تجربهی بد، شاید با خودتان فکر کنید «من نباید اون کار رو میکردم». خودگوییهای منفی بر نحوهی تفکر شما دربارهی خودتان و دیگران اثر میگذارد. شگرد بهتر اینست که جلوی این افکار را هر زمان که شروع میشوند بگیرید. به جای تمرکز روی اشتباهات گذشته که امکان تغییرشان نیست، به این فکر کنید که چه درسی از آنها گرفتهاید و چگونه میتوانید با اتکاء به آن جلوی تکرار آن اشتباهات را در آینده بگیرید.
شکلدهی مجدد به موقعیت: نحوهی خودگویی شما دربارهی رویدادها، تجربیات و افراد نقش بزرگی در شکلدهی به نوعِ تفسیر شما از آنها دارد. هرزمان متوجه شُدید در حالِ تفسیرِ منفی چیزی هستید یا فقط در حال تمرکز روی جنبهی بد یک موقعیت هستید، به دنبال راهی برای شکلدهی مجدد به وقایع با یک دید مثبت باشید. معنای این رویکرد این نیست که خطرات بالقوه را نادیده بگیرید، معنایش صرفاً اینست که تمرکز مجدد کنید تا به وقایع مثبت هم اهمیت منصفانه و برابر بدهید.
ایجاد الگوهای جدید: وقتی غرق نشخوار فکری هستید، برای بیرون کشیدنِ خودتان از این ذهنیت منفی سعی کنید خودتان را سرگرم یک فعالیت فرحبخش کنید. برای نمونه، وقتی در حال فکر کردن به یک رویداد یا تجربهی ناخوشایند هستید، آگاهانه سعی کنید توجهتان را به چیز دیگری معطوف کنید و درگیر فعالیتی شوید که شما را شاد کند.
ایدههایی برای رهایی از افکار منفی:
- پیادهروی
- گوش دادن به موسیقیهای شاد
- خواندن یک کتاب خوب
لذت بردن از لحظات مثبت: از آنجا که به یاد آوردنِ تجربیات مثبت بیشتر طول میکشد، توجه بیشتر به اتفاقات مثبت اهمیت دارد. با دانستنِ اینکه اتفاقات و تجربیات بد بیدرنگ در حافظهی بلندمدت ذخیره میشوند، برای حفظ خاطرات خوب باید بیشتر تلاش کرد. بنابراین، وقتی اتفاق خوبی را تجربه میکنید، لحظهای درنگ کنید تا با همهی وجود روی آن تمرکز کنید. آن لحظه را بارها و بارها در حافظهتان مرور کنید و روی احساسات شگفتانگیزی که از بخاطر آوردنشان در شما ایجاد میشود تمرکز کنید.
سوگیری منفی میتواند بر رفتار ما اثر قدرتمندی بگذارد، اما آگاهی از آن به این معناست که ما میتوانیم برای داشتن نگرش مثبتتر به زندگی اقداماتی را انجام دهیم. این یکی از بهترین راهها برای مبارزه با سوگیری منفی، داشتن رویکردی آگاهانهتر شامل آگاهی از گرایش ذاتیمان به منفیگرایی و بالا بردن آگاهانهی افکار مثبت به خط مقدم آگاهیست.