راه حل اونایی که فکر و خیال رهاشون نمیکنه
برخی از ما عادت داریم به فکر کردن، آن هم بیش از اندازه! درباره هر موضوع و مساله ای آنقدر فکر می کنیم، آن را در مغزمان بالا و پایین و درباره اش خیال پردازی می کنیم که وقتی به خودمان می آییم نه آن موضوع دیگر موضوع ساده یک ساعت پیش است نه ما آن آدم!
به گزارش اقتصادآنلاین، اغلب انسان هایی که فکر و خیال رهایشان نمی کند معمولا در هر موضوع و مساله ای به دنبال ابعاد تازه، پنهان و منفی ماجرا می گردند و همین موضوع آنها را به فردی تبدیل می کند که شک، نگرانی ،خشونت و به مرور زمان افسردگی در نهادش هویدا است.
در همین راستا سعی داریم نکاتی را عنوان کنیم تا این دسته از انسان ها که دچار تشدد افکار، وسواس فکری و منفی نگری هستند کمی آسوده تر و با آرامش خاطر به زندگی خود ادامه دهند.
نشخوار افکار چیست؟
کلمه نشخوار کردن (rumination) در دهخدا چنین معنی شده است: "وقتی گاو و شتر و گوسپند خورده خود را باز از معده به دهن آورده، بخایند و فرو برند. "
نشخوار فرایندی غیرشیمیایی است که طی آن گاوها علوفهای را که در زمان چرا خوردهاند بالا میآورند و میجوند و دوباره میجوند و عمل نشخوار ساعات طولانی در روز (۸ ساعت) تکرار میشود تا بتواند علف را هضم کنند؛ به همین ترتیب انسان با نشخوار افکار، یک مسئله را به طور مداوم و طولانی در ذهن بررسی میکند.
سوزان نولن_هوکسما، روانشناس دانشگاه ییل آمریکا میگوید، اگر چه ممکن است این رویکرد به گاوها در هضم غذا کمک کند، اما به سلامت روان افراد نه تنها کمکی نمیکند که علاوه بر این نشخوار فکری میتواند باعث از بین رفتن تفکر و توانایی حل مسئله شود و با ایجاد انزوا حیات اجتماعی فرد را از بین ببرد.
به عبارت دیگر جویدن مشکلات فقط بلع آنها را مشکل میکند.
افکار نشخوارشونده، افکار آزار دهنده و سرزده درباره تجربیات و احساسات منفی هستند. فردی با سابقه تروما (صدمات روحی و جسمی) ممکن است نتواند فکر کردن در مورد تروما را متوقف کند، همچنان که فرد مبتلا به افسردگی ممکن است به طور مداوم فکرهای منفی داشته باشد.
بسیاری از اختلالها، از جمله افسردگی، اضطراب، ترس و هراس، و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، ممکن است شامل و همراه با افکار منفی و آزار دهنده باشد. با این حال، در برخی موارد، نشخوار ذهنی ممکن است در پی یک واقعه آسیب زای خاص، مانند یک رابطه ناموفق عاطفی یا شکست شغلی و تحصیلی یا از دست دادن والدین و فرزندان رخ دهد.
نشخوار مداوم افکار میتواند علائم بیماریهای روان تنی را تشدید کند. برعکس، کنترل نشخوار افکار ممکن است به افراد در کاهش این علائم و بازیابی آرامش و شادی کمک کند.
چه چیزی باعث نشخوار ذهنی میشود؟
افراد به دلایل مختلف دچار نشخوار افکار میشوند. بنا به مطالعات انجمن روانشناسی آمریکا، برخی از دلایل عمده نشخوار ذهنی، عبارتند از:
- داشتن سابقه ضربه عاطفی یا جسمی؛ مثل مرگ والدین، همسر یا فرزندان، جدایی از رابطه عاشقانه یا عاطفی، طلاق، تصادفات رانندگی، حوادث طبیعی، چون زلزله و سیل و ...
- مواجه با عوامل استرس زای مداوم که قابل کنترل نیستند؛ مثل ناامنی شغلی، بیکاری، گرانی
تقریباً اکثر افراد هر از چندگاهی نشخوار ذهنی را تجربه میکنند، خصوصاً وقتی احساس نگرانی یا غم دارند یا در کاری ناموفق بوده اند.
تفکر بیش از حد و راه های شناسایی آن
تفکر بیش از حد یک بیماری شایع و همه گیر در جهان است که میتواند منجر به ایجاد اختلالاتی همچون افسردگی و اضطراب در فرد گردد.
- این بیماری در سنین ۲۵ تا ۳۵ سال ۷۳ درصد بروز میکند. همچنین امکان بروز آن در زنان بیشتر از مردان است.
1.خوابی نا آرام
افرادی که تفکر بیش از حد دارند نمیتوانند خود را از نگرانیهای زیادی که در درونشان وجود دارد جدا کنند. بی خوابی یک مشکل رایج در این افراد است. ممکن است تمام شب را به تجزیه و تحلیل یک موضوع خاص بپردازند بدون اینکه راه حلی برای آن بیابند.
این افکار به طور مداوم در ذهن آنها تکرار میشود. از آنجایی که این افراد خواب و استراحت کافی ندارند، بیشتر از سایرین در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار میگیرند.
اگر شما نیز همین حالت را دارید میتوانید از توصیههای سلامتی استفاده نمایید.
افکار خود را قبل از رفتن به رختخواب بر روی یک کاغذ بنویسید. خلق کردن آثار هنری، نقاشی کشیدن یا انجام یک سرگرمی خاص میتواند ذهن شما را آرامتر کند و شما را از شر افکار مزاحم خلاص نماید.
2.احساس مداوم ترس و نگرانی
افرادی که بیش از حد فکر میکنند، با افکار نگران کنندهای درگیر هستند که میتواند زندگی آنها را به طور کلی فلج کند.
این افراد به جای اینکه در حال زندگی کنند، از اتفاقاتی که قرار است در آینده رخ دهد میترسند. به همین خاطر بیشتر آنها به مصرف الکل ومواد مخدر روی میآورند تا از شر این افکار مزاحم خلاص شوند.
بهترین روش برای مبارزه با چنین افکاری این است که هر روز زمانی را برای تفکر به این موارد اختصاص دهید. اگر بیش از حد در مورد موضوعی فکر میکنید، بهتر است به خودتان اجازه دهید با این افکار روبرو شوید.
هر روز ۱۵ دقیقه برای اینکار کنار بگذارید. در طول این مدت شما میتوانید افکار خود را بنویسید یا با صدای بلند تکرار کنید. ایجاد یک عادت جدید و مثبت نیز میتواند عادت زیاد فکر کردن را از شما دور کند.
3.تجزیه و تحلیل بیش از اندازه
افرادی که تفکر بیش از حد دارند، دچار اضطراب و نگرانی نیز خواهند شد. افسردگی همیشه در کنار آنها خواهد بود. در این حالت ذهن از کنترلشان خارج میشود. آنها نمیتوانند به هیچ راه حل مناسبی دست یابند.
زمانی که قادر نیستید افکار مختلف خود را کنترل کنید، میتوانید روشهایی که به این موقعیتها پاسخ میدهید را کنترل نمایید.
زمانی که ذهنتان شروع به ایجاد افکار منفی میکند، از خودتان بپرسید تاثیرات این افکار منفی چیست؟ آیا راه حلی برای آن وجود دارد؟ زمانی که احساس کردید افکار زیادی به سمتتان هجوم آوردهاند، یک نفس عمیق بکشید.
چشمان خود را ببندید و چند دقیقه آرام باشید. به یک مکان خاص فکر کنید که دوست دارید در آنجا باشید. از فکر کردن به آینده بپرهیزید شما نمیتوانید اتفاقاتی که هنوز رخ نداده است را کنترل و مدیریت کنید.
4.کمالگرایی و کنترل امور
آیا از شکست میترسید؟ افرادی که همیشه فکر میکنند، معمولا عزت نفس پایینی دارند و به تواناییهای خود شک میکنند. اینگونه افراد در مورد طرز فکر دیگران نگران هستند. باید یاد بگیرید که هیچ کس کامل نیست.
اگر بخواهید اینگونه فکر کنید مطمئن باشید شکست خواهید خورد. تلاش برای کامل بودن منجر به شکست میشود. برای رسیدن به خواستههای خود تلاش کنید، اما انتظار نامعقول از خود نداشته باشید.
5.سرزنش
افرادی که بیش از حد فکر میکنند معمولا قطعی هستند و دوست دارند در دنیایی از پشیمانیها و افسوسها زندگی کنند. این افراد مستعد نیستند. اینگونه موارد رفتارهای آموخته شدهای هستند.
زمانی که ذهن شما به سمت افکار ساختار نیافته حرکت میکند به خاطر تجربیاتی است که در گذشته داشتهاید. این افراد اعتقاد دارند در آینده نیز اشتباهات یکسانی را تکرار خواهند کرد و همین امر موجب میشود مدام خود را سرزنش کنند.
از موقعیتهایی که باعث ایجاد استرس میشود اجتناب کنید. شما میتوانید مواردی که باعث ایجاد استرس میشود را مشخص کنید. اگر کاری را در گذشته با یک روش خاص انجام دادهاید و نتیجه مطلوب دریافت نکردهاید، بهتر است روش خود را تغییر دهید.
بر روی اهداف خود کار کنید. قبل از هر کاری تحقیق کنید. تحقیق و جستجو میتواند ترس از ناشناختهها را از بین ببرد. ایجاد افکار و فعالیتهای مثبت میتواند ترس از استرس را از بین ببرد. برای اینکه از شر افکار مزاحم خلاص شوید، خود را با کارهای مثبت و سازنده درگیر کنید.
ورزش کنید، اثر هنری خلق نمایید، موارد مثبت را با دیگران به اشتراک بگذارید، بیرون از منزل گردش کنید و با دوستان و اعضای خانواده رابطه خوبی داشته باشید. داشتن یک سیستم حمایتی نیز میتواند به شما کمک کند.
در ادامه، توصیه هایی برای توقف تفکر بیش از حد و آرامش یافتن در زمان حال به شما پیشنهاد می شود:
1- پذیرش این که بیش از حد تفکر می کنید
نخستین گام برای حل مشکل، قبول آن است. اگر احساس می کنید که نمی توانید ذهن خود را نسبت به افکار بیش از اندازه کنترل کنید و این موضوع در کاهش شادی، تصمیم گیری، انجام کارها و یا تشکیل روابط عاطفی شما تاثیر گذار است پس بپذیرید که مشکل دارید. اگر هر زمانی که اتفاق بدی می افتد و خود را در دام افسردگی و منفی گرایی می بینید، شما مشکل دارید. انکار مشکل و سرِ خود را درون برف پنهان کردن منجر به وضعیت بدتر شما خواهد شد. اگر در این مورد شک دارید و مطمئن نیستید، از دوستان وعزیزان خود صادقانه بخواهید که به شما واقعیت را بگویند زیرا آنها گاهی شما را بهتر از خودتان مشاهده می کنند.
2- خود را ببخشید؛ مغز ما تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد
هنگامی که پذیرفتید بیش از حد فکر می کنید، خود را ببخشید زیرا مغز انسان تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد. خانم دکتر روانشناس «سوزان نولن-هوکسما» کارشناس برجسته در این زمینه، می گوید: "مغز ما برای تفکر بیش از حد برنامه ریزی شده است زیرا افکار و خاطرات ما به طور ذاتی به یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین هنگامی که انسان در اثر یک رخداد دچار استرس می شود، سیل افکار منفی که هیچ ربطی به موضوع اصلی ندارد به ذهن او سرازیر می شود. برای نمونه؛ عملکرد ضعیف شغلی شما باعث می شود که به یاد خاله تان که سال گذشته فوت کرده، بیافتید!"
علاوه بر این زمانی که اتفاق بدی برای انسان رخ می دهد یا کسی احساس منفی دارد، به احتمال زیاد به تمام چیز های منفی که زندگی اتفاق افتاده و ربطی به یکدیگر ندارند و شاید حتی وجود نداشته باشند، فکر می کند. هر چه این اتفاق بیشتر رخ دهد، در آینده فرد به تفکرات بیشتر و بیش از حد گرفتار می شود. حال با دانستن این موضوع؛ هنگامی که مغزتان تلاش برای متصل کردن رویدادها را به هم دارد، شما می توانید آگاهانه شروع به حل مشکل خود کنید.
3- بیشتر تنفس کنید
اگر مغز ما به این اتصال تارعنکبوتی در مورد حوادث بد مشغول شد، امواج افکار منفی شروع به بارش می کنند ولی چگونه می توان این الگو را شکست؟
اولین و ساده ترین کاری که انسان در این مواقع می تواند انجام دهد، کنترل تنفس است. تنفس به شما آرامش می بخشد و شما را به زمان حال و طبیعت پیرامونتان مرتبط می سازد. این موضوع بسیار ساده به نظر می رسد ولی هنگامی که ذهن ما شروع به تفکر منفی می کند، ما به نوعی جنون کشیده می شویم که کنترل آن نیز مشکل است ولی باید بدانیم که در این هنگام ما به آرامش ذهنی و بدنی نیازمندیم.
4- کمتر صحبت کنید
بسیاری از کسانی که بیش از حد تفکر می کنند، به ویژه خانم ها در هنگام استرس و نگرانی، نمی توانند جلوی صحبت کردن خود را بگیرند. در مواقع نادری ممکن است که صبحت کردن در مورد نگرانی ها به شما کمک کند ولی در بیشتر اوقات باعث بدتر شدن اوضاع و شرایط می شود به ویژه اگر شنونده هم کسی باشد که بیش از حد فکر می کند، در نتیجه شما تمامی وقت خود را به تجزیه و تحلیل و شکافتن جزییات هر مشکل منفی زندگی خود خواهید کرد. احتمالا در پایان صحبت نیز در اثر مرور افکار منفی بیش از حد، غمگین تر از قبل خواهید شد.
این نوع همکاری در نشخوار فکری که در آن هر دو نفر در مورد زندگی هایشان صحبت می کنند، می تواند هر دو را به عمق بیشتری از منفی گرایی و استرس بکشاند. پژوهش ها نشان داده است که این نوع نشخوار فکری، در میان خانم ها باعث افزایش هورمون استرس (کورتیزول) می شود.
اگر واقعا احساس نیاز به بیان مسائل خود دارید، می توانید آنها را بنویسید و به وسیلۀ ذهن آگاه خود آنها را تجزیه و تحلیل و در نتیجه روشن نمایید. در بیشتر مواقع، هنگامی که آنها را می خوانید، متوجه می شوید که بیشتر نگرانی ها و افکار منفی شما بی مورد است. این نوع ژورنالیک آزاد می تواند بسیار سودمند باشد.
5- مشغولیت فیزیکی برای خود ایجاد کنید
شما اکنون می دانید که بدن و ذهن خود را به وسیلۀ کنترل تنفس و کمتر صحبت کردن چگونه آرام نگاه دارید ولی گاهی انرژی درونی بدن شما باید به گونه ای تخلیه شود که در این موارد یک پیاده روی سریع، دوچرخه سواری طولانی و یا سریع، بازی با حیوانات خانگی و کودکان، انجام یوگا، بازی های ورزشی، شنا و یا دویدن می تواند مفید باشد. فعالیت هایی که جاذب هر دو حالات ذهنی و بدنی باشد، بهتر است زیرا شما نیاز به بیرون رفتن از الگوهای وسواسی فکری دارید تا وضعیت حضور در زمان حال در شما به جریان افتد.
علاوه بر فعالیت های فیزیکی، تمریناتی که باعث تحریک مغز شود نیز برای هدایت و تغییر مناسب الگوهای فکری موثر است. بازی های گوناگون فکری، یادگیری زبان یا موسیقی و یا هر گونه هنری که بتواند سرگرم کننده باشد، شما را از تفکرات بیش از حدتان منحرف می سازد.
6- تمرین تمرکز حواس
یکی از بزرگ ترین و بهترین راه های مبارزه با تفکر بیش از حد، توانایی زندگی کردن در زمان حال است. احساس گناه در شکست های گذشته و نگرانی در مورد موضوعات آینده می تواند انرژی و اوقات شما را تحلیل برد ولی به وسیلۀ توجه به اکنون، شما به عشقی که شایستگی آن را برای خود دارید خواهید رسید. لائو تزو می گوید: "اگر شما افسرده هستید در گذشته زندگی می کنید. اگر شما مضطرب هستید، درآینده زندگی می کنید ولی اگر آرامش دارید، در زمان حال بسر می برید." حال پرسش این است که چگونه می توانیم در زمان حال حاضر زندگی کنیم؟
با توجه به استراتژی هایی که در بالاتر برای داشتن یک ذهن آرام ذکر شد، شما می توانید با تمرکز حواس یا شکلی از مدیتیشن که بدون قضاوت و تفکرست، مشاهده گر زمان حالتان باشید. اگر در این حالت افکار مزاحم و نگران کننده به ذهن شما هجوم آورد، آن را نادیده بگیرید و اجازه دهید که با احترام تمام و بدون هیچ گونه تقلایی از ذهنتان عبور کند. انرژی افکارتان را آزاد سازید و فضای درونی آرام برای خود ایجاد کنید. برای دست یابی به نتایج سودمند؛ بهترین کاری که می توانید انجام دهید، یادگیری تکنیک های مراقبۀ فکری مانند مدیتیشن متعالی است ولی اگر انجام این کار برایتان مشکل است با متخصصانی که به شیوه های شناخت درمانی آشنایی دارند، مشورت کنید.
*پرسش از شما:آیا دچار فکر و خیال بیش از اندازه بوده اید؟ کدامیک از این راه حل ها را انجام داده اید؟