آیا در زندگی احساس شکست می کنید؟
احساس انسان از تمایل به دستیابی چیزهای بیشتر یک احساس مشترک است و در نتیجه، احساس شکست خوردن نیز احساس میشود. اوضاع همیشه طبق برنامه پیش نمیرود گاهی اوقات احساس ضرب و شتم میکنیم و کاملاً تحت فشار قرار میگیریم.
به گزارش اقتصادآنلاین؛ این چیزی است که هر انسان متفاوتی هر چند وقت یکبار آن را احساس میکند. خبر خوب این است که روشهای نیز مبتنی بر علم برای کمک به پس گرفتن نیرو وجود دارد.
بدون متحمل شدن ضرر نمیتوان به طور مداوم برنده شد و نحوه واکنش ما در برابر شکست همان چیزی است که شخصیت ما را مشخص میکند. متاسفانه مثالهای عملی بسیاری وجود دارد، از مقابله با یک عادت بد یا حتی اعتیاد به معامله با رؤسایی که دوستشان ندارید و باعث میشود طوری بنظر برسد که انگار روزتان به پایان نمیرسد.
تو تنها نیستی، چرچیل و لینکلن نیز شکست خوردند
خوشبختانه، ما نمونههای خارق العاده ای از افراد "شکست خورده" یافتیم که بازگشت قابل توجهی داشتند و نشان میدهد شخصیت حداقل به اندازه استعداد مهم است.
یکی از این افراد کسی نیست جز "وینستون چرچیل" اکثر ما میدانیم که او در طول جنگ جهانی دوم کشورش و بقیه جهان را نجات داد، هرچند که جمله معروف او را فراموش میکنیم: او بیست سال قبل آن وقتی چهل ساله بود گفته بود "من تمام شدم".
او در نبرد گالیپولی شکست خورده بود و به نظر میرسید همه چیز نشان میدهد که مانند بقیه به تاریخ سپرده خواهد شد.
با این حال برنامه ی او برای بازگشت به خط مقدم سیاست موفقیت آمیزی بود (او پس از جنگ در انتخابات شکست خورد، و سپس دوباره پیروز شد.) او احساس شکست میکرد اما موفق شد به عقب برگردد.
نمونههای دیگری از رهبرانی وجود دارد که متحمل ضرر شدهاند و پس از آن بازگشت قابل توجهی داشتهاند. "آبراهام لینکلن" به عنوان رئیس جمهور سابق آمریکا شناخته میشود، اما هیچ کس به خاطر نمیآورد که وی در انتخابات مجلس نمایندگان ایالات متحده تنها چند سال قبل از آن شکست خورده بود.
"ناپلئون بناپارت" امپراتور اروپا بود، که تبعید شده بود و دوباره به عقب بازگشت و در نهایت سپس به تبعید رسید.
اکثر ما بر اروپا یا ایالات متحده حاکم نیستیم، اما همه ی ما می دانیم که در بعضی موقعیت ها برنده می شویم و در بعضی دیگر بازنده.
هرگز نباید از اهداف و رویاهای خود دست بکشید. این فقط مربوط به شخصیتهای معروف تاریخی نیست. روحیه انسان زمانی سنجیده میشود که در ضعیفترین حالت خود باشد و نیاز به قدرت پیدا کند.
من به شخصه یک فاجعه را تجربه کردم، وقتی 25 ساله بودم پدرم را دیدم که جلوی من میمیرد. کمتر از یک ساعت بعد، وقتی در بیمارستان بودم، به خودم گفتم که هیچ چیز مرا شکست نمیدهد و با درست کردن مسیر امن شروع کردم به سفر برای نجات جان دیگران .
یک کار غیرانتفاعی که برای جلوگیری از تصادفات رانندگی شروع کردم. این چیزی است که ما انجام میدهیم و شخصیت ما را مشخص میکند نه آنچه برای ما اتفاق میافتد.
نحوه برخورد ما با شکست است که مشخص میکند چه کسی هستیم. تحقیقات نشان میدهد احساس شکست خوردن تقصیر شما نیست.
احساس ریشه دار شکست در تحقیقات تأیید شده است. به عنوان مثال، مطالعات روی گونههای حیوانی با سلسله مراتب سلطه نشان داده است که پس از شکست در جنگهای غیر کشنده، حیواناتی شکست میخوردند که علائم افسردگی را نشان میدهند.
مطالعات دیگر نشان میدهد که شکست و احساس به دام افتادن با افسردگی و اضطراب همراه است. متأسفانه، این برای انسان نیز اتفاق میافتد.
تحقیقات همچنین حاکی از آن است که این امر بیش از سایرین به فقرا آسیب میرساند. در مطالعهای که در مناطق محروم اقتصادی انگلستان انجام شد، بیش از نیمی از مردم احساس شکست میکردند. زیرا آنها احساس گرفتار شدن داشتند.
این تحقیق همچنین ارتباط با اضطراب و افسردگی را ثابت کرد و نشان داد که این احساس سلامت روان کسانی را که در مناطق فقیرنشین زندگی میکنند، مختل میکند.
ارتباط واضحی که بین محل زندگی و احساس شما ایجاد میکند دلسردکننده است، زیرا روشن میکند که برخی از جمعیتها ذاتاً بیشتر از دیگران در معرض رنج هستند.
9 راه برای گرفتن قدرت
خبر خوب این است که راه حلهای بسیار خوبی وجود دارد که میتوان از آنها برای مبارزه با این احساس وحشتناک استفاده کرد. برخی از آنها میتوانند بهبود فوری ایجاد کنند، در حالی که برخی دیگر ظرف چند هفته کمک میکنند.
در اینجا 9 روش برای پس گرفتن قدرت در هنگام احساس شکست در زندگی وجود دارد:
1. یک ژورنال قدردانی بنویسید
روزانه، سه دقیقه وقت بگذارید و در مورد دو چیزی که بابتش احساس قدردانی میکنید بنویسید. این کار ممکن است کاری کودکانه به نظر برسد، اما وقت سپاری برای نوشتن یک مقالات تشکر آمیز از نظر علمی ثابت شده است.
یادداشت برداری از نکات مثبت زندگی باعث میشود که خود بیشتر از آنها قدردانی کنید و این نوع تفکر مثبت به ذهن شما نیز کمک میکند تا الگوها را تغییر دهید.
طبق مطالعهای که در برکلی انجام شد، دانش آموزانی که نامه تشکرآمیز به همسالان خود نوشتند :4 هفته تا 12 هفته پس از پایان تمرین نوشتاری، از سلامت روانی بهتری برخوردار بودند.
این نشان میدهد که مقالات تشکر آمیز میتواند نه تنها برای افراد سالم، با تنظیم مناسب بلکه برای کسانی که با نگرانیهای بهداشت روان دست و پنجه نرم میکنند مفید باشد.
مارتین سلیگمن، روانشناس از دانشگاه پنسیلوانیا، ثابت کرده است شرکت کنندگانی که وقت خود را برای نوشتن نکات مثبت زندگی اختصاص دادهاند، افزایش چشمگیری در شادی و نشاط داشتهاند.
2. مرتباً استراحت کنید
وقتی خیلی سخت کار میکنید، هرچند از جهت افزایش محدودیتها گاهی اوقات میتواند احساس خوبی داشته باشد. با این وجود، بدون وقفه نمیتوانید کار کنید. انرژی شما محدود است و مطالعات کمی نیز در اثبات این امر انجام شده است.
طبق تحقیقات متعدد:
"استراحت میتواند برای شما و کارتان بسیار مفید باشد. نشان داده شده است که استراحتهای کوتاه، وقفههای ناهار و طولانیتر از آن برای رفاه و بهره وری تأثیر مثبتی دارند. با استراحت منظم، میتوانید عملکرد خود را بالا ببرید. "
3. برای خود مربی پیدا کنید
من شخصاً این موضوع را بسیار مفید دانستهام. هر مسئلهای را که پشت سر میگذارید توسط شخصی قبل از شما تجربه شده است، بنابراین از آن درس بگیرید. داشتن یک مربی استرس را کاهش میدهد و به شما کمک میکند تا هم به طور عملی نحوه کنترل شرایط را درک کنید و هم از نظر احساسی همه چیز را در منظر قرار دهید. همچنین مربی به شما یادآوری میکند که تنها نیستید.
طبق UNL: "مشاوره برای ایجاد موفقیت در تحصیلات تکمیلی و فراتر از آن، اجتماعی سازی حرفهای و پشتیبانی شخصی را فراهم میکند."
مربیگری با کیفیت شانس موفقیت دانش آموزان را بسیار بالا میبرد. تحقیقات نشان میدهد دانشجویانی که مشاور خوبی را تجربه میکنند، شانس بیشتری برای گرفتن موقعیتهای مسئولیتی دانشگاهی یا پتانسیل پیشرفت شغلی بیشتر در مدیریت یا بخشهای خارج از دانشگاه دارند.
4. مراقبه و ذهن آگاه
مراقبه و ذهن آگاه ابزاری قدرتمند هستند که امروزه با استفاده از برنامههایی مانند Calm و Headspace به طور گسترده در دسترس هستند. همچنین تعداد بی شماری کتاب در مورد آنها نوشته شده است.
که یکی از آنها: "هر کجا که بروید، آنجا هستی: مراقبه ذهن آگاهی در زندگی روزمره"
توسط Jon Kabat-Zinn’s نوشته شده است.
با آگاهی، میتوانید انرژی خود را کنترل کنید. من قبلاً شکاک بودم، اما یاد گرفتهام که مراقبه کردن در صورت نیاز، مفید است. مطالعات بی شماری ثابت کرده است که تنفس به ایجاد انعطاف پذیری کمک میکند.
فقط با تنفس آرام و عمیق، بدن ما میداند چه زمانی باید وارد حالت آرامش شود. ما در دورهای زندگی میکنیم که احساس سرخوردگی میکنیم. دغدغههای زیادی داریم و گاهی اوقات، در موقعیتی هستیم که بلافاصله به ما امکان حل مشکل موجود را نمیدهد.
نگران نباشید. با مدیتیشن، نفس کشیدن یا فقط سعی برای داشتن آرامش، میتوانید با اجازه دادن به ذهن خود برای تفکر و پیشرفت، درک کنید که چه باید بکنید. در غیر این صورت، به سراغ این مقاله نمیآمدید.
5.گفتگو با خود در زمان حال بسیار مهمتر از گذشته است
افکار و باورهای ما گاهی اوقات دلسرد کننده است. بسیاری از افراد به سوی منفی گرایی تمایل دارند، این بدان معناست که ما بیش از احساسات مثبت و خنثی مستعد مشاهده افکار و احساسات منفی هستیم. این همان جایی است که صحبت از خود مطرح میشود.
استفاده از گفتگو با خود برای تجزیه و تحلیل اینکه آیا درکتان به شما کمک میکند یا خیر و اینکه آیا نمایشی دقیق از واقعیت است میتواند به شما در درک این نکته کمک کند که ممکن است همه چیز آن چنان که فکر میکنید بد نباشد. تحقیقات نشان میدهد که در حقیقت، غالباً چنین است.
این یک عادت خوب است که به یاد داشته باشید با خود مهربان باشید. بعضی از ما گاهی اوقات ماده اصلی دلسوزی برای خود را فراموش میکنیم. همچنین ممکن است ایده خوبی باشد که با تماشای دیگران به خود انگیزه دهید.
6. خود را آموزش دهید
برای هر یک از موانع زندگی که در حال حاضر با آن روبرو هستید، پاسخی وجود دارد که شخص دیگری قبلاً به آن فکر کرده است. Google Scholar یا حتی فقط گوگل ساده قدیمی میتواند به شما کمک کند روشهای اثبات شدهای برای مقابله با آنچه شما را آزار میدهد پیدا کنید. به خود در مورد شرایطی که در آن قرار دارید بیاموزید و یاد بگیرید چه چیزی میتواند برای شما مفید باشد. دانش در واقع قدرت است.
7. درباره آنچه اتفاق افتاده وسواس نداشته باشید
یکی از روشهای اثبات شده برای کمک به تیمهای ورزشی در ادامه مسیر خود، عدم تفکر بیش از حد در مورد آینده و گیر نکردن در گذشته است. وسواس درمورد آنچه قبلاً اتفاق افتاده بی فایده است و در بدترین حالت خود میتواند به سلامت روحی و روانی شما آسیب برساند.
یک روش روانشناختی برای فکر کردن در مورد آن، رویکرد پذیرش بنیادی است که کاملاً بدیهی است.
این بدان معناست که شما باید آنچه را که اتفاق افتاده است بپذیرید و در عوض به این فکر کنید که برای حرکت به جلو چه کاری باید انجام دهید. مبارزه با آن آسان نیست. اما تغییر آن با استفاده از روشهای پذیرش بنیادی و رشد فکری نیز امکان پذیر است.
8. چشم اندازی برای زندگی خود ایجاد کنید
روش دیگر برای مقابله با مشکلات روزمره این است که مانند یک سازمان فکر کنید و چشم انداز زندگی خود را ایجاد کنید. وقتی اهداف و مقصود خود را میفهمید، تلاش برای سرکوب برخی از مشکلات موجود آسانتر است.
طبق "نظریه و عمل کارآفرینی" توسط فرانسیس جی گرین:
"مدیریت استراتژیک موثر با بیان صریح چشم انداز سازمان یافته برای آینده آغاز میشود. چشم انداز سازمان یافته به دسته گستردهای از اهداف بلند مدت اشاره دارد که سازمان قصد دارد دنبال کند. گسترده، همه جانبه و آینده نگرانه است". درک چشم انداز و اجرای آن در زندگی روزمره برای حفظ تعادل ضروری است.
9. سالم بمانید
ورزش کنید و خوب غذا بخورید. لازم نیست دوی ماراتن بروید. صرفا پیاده روی یا انجام هر نوع فعالیت بدنی دیگری که از آن لذت میبرید میتواند به بهبود اوضاع کمک کرده و باعث شود از نظر جسمی و روحی احساس بهتری داشته باشید.
ورزش میتواند به شما کمک کند تا بر افسردگی غلبه کنید و سلامت روان خود را بهبود ببخشید. همچنین به شما امکان میدهد در بعضی موارد احساس کنترل کنید و این یک ابزار قدرتمند برای کسی است که احساس شکست میکند.
تغذیه سالم و هیدراته نگه داشتن ( خوردن آب به اندازه ی کافی برای جلوگیری از کم آبی بدن) خود کمک زیادی میکند. بیش از 7 ساعت خوابیدن در هر شب همچنین برای بهبود سلامت جسمی و روحی شما بسیار مفید است.
کلام آخر
طبیعی است که گاهی در زندگی احساس شکست کنید. همه ما در طول زندگی خود مبارزات و چالشهای منحصر به فرد خود را داریم. نکته مهم این است که شما یاد بگیرید چگونه در زندگی خود با این سد راهها روبرو شوید.
هر زمان که احساس شکست در زندگی میکنید، میتوانید با این 9 روش برای به دست آوردن قدرت و کنترل دوباره زندگی خود شروع کنید.
چگونه همه چیز از کنترل خارج نشود و زندگی خود را به حالت عادی بازگردانید
چگونه کاری کنیم همه چیز از کنترل خارج نشود و زندگی خود را به حالت عادی بازگردانیم. آیا فکر میکنید که چگونه میتوانید زندگی خود را به مسیر درست برگردانید؟
ابتدا باید این سوال را از خود بپرسید: کنترل چیست و به نظر شما چگونه است؟ آیا این به معنای داشتن تعادل مناسب بین زندگی شخصی و شغلی شما است یا بیشتر به مهارت داشتن برای تصمیم گیری سریع بستگی دارد؟
کنترل توسط هر شخص متفاوت تعریف میشود و هر چند وقت یک بار اجازه میدهیم این کنترل از دست ما خارج شود. وقتی این کنترل تضعیف شود، ما دو گزینه داریم:
گرفتن آن، یا کاملاً رها کردن.
که در نتیجه به یک اثر دومینو منجر میشود. تام را به عنوان نمونهای از اثر دومینو در نظر بگیرید. تام کار بسیار خوبی دارد و مرتبًا به باشگاه میرود.
او وعدههای غذایی نسبتاً متعادلی میخورد و اگرچه در رژیم خود سخت گیری نمیکند، اما از آنچه در بدن او قرار دارد آگاه است. او همسر دوست داشتنی دارد و همچنین عکاسی را به عنوان سرگرمی خارج از کارش انتخاب کرده است زیرا سرگرمی او را خوشحال میکند.
اکنون، تام به تازگی پروژهای را در محل کار خود قبول کرده است و این موضوع او را تحت فشار قرار داده است. او ناهار خود را پشت میز خود میخورده است. او برنامهاش در محافل اجتماعی را تنظیم کرد، شام سالگرد خود را با همسرش برنامه ریزی کرد و به طور کلی از رفتن به باشگاه جلوگیری کرد.
او به خودش میگوید، "من وقتی این کار را انجام میدهم آن را جبران میکنم" و همچنان فقط بر روی پروژه حاضر تمرکز میکند.
تام پروژه خود را به اتمام رساند و جایزه بسیار شایستهای را برای کار سخت خود دریافت کرد، ماهها بعد اما احساس قطع ارتباط نیز میکند.
اگرچه تام احساس موفقیت میکند او به رژیم غذایی و محفل اجتماعی که بدون او برنامهای برای برگزاری یک گردهمایی در نظر گرفتهاند و سالن بدنسازی خود کهچندین پوند خرج کرده است بی توجه شده بود.و گرچه شام سالگرد را با همسرش ترتیب داد .
اما به نظر نمیرسد که همسرش دیگر علاقه مند نباشد. هدف این داستان این است که وقتی شروع به غفلت یا نادیده گرفتن چیزها و افرادی میکنیم که برای ما مهم هستند، چیزها معموًلا خارج از کنترل احساس میشوند، حتی اگر موقتی باشند.
در این مواقع است که ممکن است فکر کنید چگونه زندگی خود را به مسیر درست، برگردانید.
همچنین درمورد درک این نکته که به محض اینکه توجه به یک چیز تضعیف شود باعث میشود چیزهای دیگر راحتتر شوند و این امر برقراری تعادل را از بین میبرد.
اگر این اتفاق بیفتد، چیزهایی وجود دارد که میتوانید به کمک آنها برای بازگشت به مسیر درست و از بین بردن عادتهای بد زندگی خود انجام دهید.
زندگی خود را حسابرسی کنید. ممیزیهای زندگی برای کمک به شما در شروع توجه به زمینههای مختلف زندگی مانند: شغل، روابط صمیمی، روابط خانوادگی، بهزیستی عاطفی، سلامتی، امور مالی، معنویت و خلاقیت بسیار عالی است.
هنگامی که میخواهید زندگی خود را به مسیر درست برگردانید، بهتر است ارزیابی کنید که در این لحظه کجا هستید. نسخههای زیادی از حسابرسی زندگی وجود دارد و باید دنبال یافتن روشی باشیدکه برای شما مناسب باشد.
اکنون ارزیابی را انجام دهید و این امر در همه مقیاسها وضوح بیشتری به شما میدهد. وقتی اوضاع از کنترل خارج میشوند، معموًلا نشانهای از جهان است که برای بازگشت به مسیر درست باید در نظر بگیرید.
گاهی اوقات، وقتی زندگی به وجود میآید و مشغله را با خود به همراه دارد، از زمینههای مهم و حیاتی زندگی غافل میشویم که باعث میشود سلامتی خود را فدا کنیم و در روابط و چیزهایی که به درد ما نمیخورد، وقت و انرژی زیادی بگزاریم.
اولین قدم این است که اگر میخواهید یاد بگیرید چگونه زندگی خود را به مسیر درست برسانید، بررسی کنید و ببینید در این مراحل مهم زندگی چقدر خوشحال هستید.
افراد موفق کسانی هستند که میتوانند با خود صادق باشند و بدانند کدام یک از مراحل زندگی آنها بیشتر نیاز به کار دارد.
اعتماد به نفس خود را بازیابی کنید. اعتماد به نفس ریشه در نحوه حضور شما در طول روز و بلند مدت دارد. نشان دادن چیزی بالاتر از برخاستن و رفتن به محل کار است. وقتی همه چیز از کنترل خارج میشود، به این دلیل است که شما از وضوح جسمی و روحی برخوردار نیستید.
اگرچه به نظر میرسد اعتماد به نفس یک عنصر ناملموس باشد، اما بسیار بیشتر از آنچه فکر میکنید در دسترس است. به آنچه به شما اعتماد به نفس میدهد فکر کنید و مواردی را پیدا کنید که با آن ارتباط داشته باشند.
اگر افراد احساس خوبی نسبت به بدن شما دارند، خود را ملزم به تناسب اندام کنید. اگر طالب دانشید، از کسانی که آنها را تحسین میکنید بیاموزید یا با مربیای که میخواهید با او کار کنید ارتباط برقرار کنید.
هنگامی که شما بر نحوه حضور روزمره خود کنترل داشته باشید، در سایر زمینههای زندگی خود کنترل بیشتری خواهید داشت.
خود را تخلیه ذهنی کنید. ما روزانه، به طور متوسط هفتاد هزار فکر داریم. اگرچه پیگیری هر تفکری که از ذهن ما میگذرد قابل کنترل است، اما هنوز یک لیست غیرقابل کنترل وجود دارد که به آگاهی ما سرازیر میشود و وقتی که میخواهید بدانید چگونه دوباره به مسیر درست خود بازگردید، میتواند مانع آن شود.
برخی از این افکار الهام یا هیجان ایجاد میکنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است استرس یا احساس شلوغی ایجاد کنند، که میتواند مانع از زندگی سالم شما شود. در نهایت، یک لیست افراد مختلف، ایدههای، طولانی شروع میشود، از جمله کارهای انجام شده، کارهای روزمره پروژه، و غیره.
تخلیه ذهن به ریخت و پاش ذهن کمک میکند و فرصتی برای آوردن همه ایدهها و افکار روی کاغذ است تا دوباره به مسیر درست خود برگردید.
با تخفیف مقداری از آن فضا، اکنون جای تمرکز دارید. دفعه بعدی که احساس خستگی شدید کردید یا احساس کردید که همه چیز از کنترل خارج شده، چند دقیقه تخلیه ذهنی را انجام دهید.
این تمرین قرار نیست ساختاری داشته باشد این کار را به صورت رایگان انجام دهید و هر آنچه را که به ذهنتان خطور میکند بر روی کاغذ بنویسید.
پس از آن، میتوانید یادداشتهای خود را مرتب کنید و آنها را در دستههای مختلف اولویت بندی کنید.
چیزهای کوچک را سازماندهی کنید. وقتی احساس میکنید بر وقایع مهم زندگی خود کنترل ندارید، همیشه بخاطر داشته باشید که بدین روش، بر چیزهایی که فضای شما را احاطه کردهاند کنترل دارید و به معنای واقعی کلمه، دخل و خرج، معنی است که میتوانید روی تمیز بودن خانه، نظم کشوهای خود، تغذیه سالم دیدار دوستان و آشنایان، کنترل داشته باشید.
چیزهای کوچک جمع میشوند و همچنین میتوانند به شما کمک کنند احساس کنید که زندگی خود را دوباره به دست میآورید و استرس را در این راه کاهش میدهید. اگر میخواهید بیاموزید چگونه زندگی خود را به مسیر درست برسانید، اینجا یک مکان عالی برای شروع است. هدف خود را مشخص کنید.
تعریف مجدد یا شناسایی هدف شما ریشهای است که باید در درون شما کاشته شود. در واقع، این هسته اصلی ایجاد انگیزه شماست. خودآگاهی میتواند به شناسایی یا تعریف هدف شما کمک کند و این هسته اصلی شما است.
حتی در هوای نامناسب، علی رغم شدت باد یا باران، درختان تمایل به ایستادگی دارند. وقتی هدف خود را تعریف میکنید، آن پایگاه محکم را برای خود ایجاد میکنید. وقتی به نظر میرسد همه چیز به صورت مارپیچ در میآید، به هدف خود و شادی ناشی از آن رجوع کنید. وقتی میخواهید زندگی را به مسیر درست برسانید، این ریشه شما را فراهم کند.
مدیریت زمان خود را ارزیابی کنید. مدیریت زمان یک مهارت زندگی است و کسب این مهارت سالها طول میکشد. هیچ مشکلی ندارد که بخواهید در چندین پروژه شرکت کنید، اما مانند همه موارد دیگر، این امر مربوط به ایجاد تعادل و اندازه بخشی است.
روز خود را بسنجید و ببینید که اگر میخواهید زندگی خود را به مسیر درست برسانید، چه مقدار از وقت و انرژی خود را به فعالیتهای خاصی اختصاص میدهید.
به عنوان مثال، من مشتریای داشتم که دو شغل داشت. او تمام وقت خسته شده بود و خود را دچار استرس میکرد زیرا هیچ وقتی برای خودش نداشت.
او فقط یک روز مرخصی داشت و از نظر روحی، روانی و حتی جسمی احساس سنگینی میکرد. به مدت یک هفته از او خواسته بودم که بنویسد واقعاً چه مدت زمانی را برای انجام فعالیتهای مختلف اختصاص می دهد.
قدم بعدی بررسی وقت او بود و اینکه آیا داشتن دو شغل ارزش خستگی روحی و جسمی را داشت. پس از آن، ما مقدار واقعی وقت او را به دست آوردیم.
بعد از داشتن تصویر واضحتر، از او پرسیده بودم که آیا ارزش حفظ دو شغل را دارد؟ او جواب داد خیر.
گاهی اوقات، کمی خراب کردن کارها و دیدن اینکه وقتتان با چه کسی سپری میشود و اگر مطابق با نیازهای شما باشد، طول میکشد.
نسبت به خود خیلی سخت نگیرید. وقتی احساس میکنید همه چیز بر خلاف نفع شما است خود را به روال عادی و مناسبش باز گردانید، که این میتواند بر سلامت روان ما تأثیر مثبتی بگذارد.
اگرچه هیچ راه حلی وجود ندارد که بتواند به شما کمک کند یاد بگیرید چگونه زندگی خود را یک شبه به حالت اول برگردانید، بدانید که این یک سری مراحل برای رسیدن به یک هدف خاص است.
روالها با ثبات و صبر ساخته میشوند. اقداماتی که متشکل از "دوباره" است. انجام مجدد، اختراع مجدد، ارزیابی مجدد و این ها به معنای انجام کاری دوباره یا به طریق متفاوت است.
بدانید که این فرایند زمان بر است و شاید زمان آن چیزی باشد که شما در ابتدا به آن نیاز دارید. هنگامی که به نظر میرسد زندگی از کنترل ما خارج است، این همچنین نشانهای است برای کاهش سرعت و ارزیابی مجدد مکان زندگی ما است.
اغلب اوقات وقتی همه چیز به یک باره شروع به خراب شدن میکند، این نشانگر آن است که ما تعادل مرکز زندگی خود را از دست دادهایم. کسب تعادل یک درس مادام العمر است و با رویدادهای مهم زندگی و در طول زمان تغییر میکند.
دفعه دیگر که احساس کردید همه چیز به یک باره اتفاق میافتد، بدانید که این فرصت دیگری برای بازسازی و بازگشت به مسیر درست است.