جدول زمانی یک رابطه عاشقانه!
عاشق بودن برخلاف هر چیز دیگری یک تجربه قدرتمند است. این یک حالت تغییر یافته است که در آن مردم بسیار متفاوت از حد معمول فکر میکنند و رفتار میکنند. بعضی از افراد هرگز آن را تجربه نمیکنند، اما بسیاری از ما حداقل یک بار در طول زندگی آن را تجربه کردهایم.
به گزارش اقتصاد آنلاین، کسانی که عشق را تجربه کردهاند میدانند که وقتی این احساسات پایان مییابد، رابطه نیز اغلب پایان مییابد. با این حال بسیاری از زوجین موفق می شوند از آن مرحله حرکت کنند تا رابطه عاشقانه خود را تداوم بخشند.
ما قبلاً برای آگاهی از اسرار عشق به شاعران مراجعه میکردیم، اما اکنون از پزشکان و محققان کمک خواستهایم. علم دو روش اساسی برای درک امور عاشقانه ارائه میدهد. یکی این است که به دنبال چیزهای مشترک بسیاری از افراد مختلف در روابط عاشقانه باشید. دیگر این که ببینیم چگونه مواد شیمیایی مغز با هم مخلوط میشود تا احساسات مختلف مربوط به عشق را احساس کنیم.
اما در ابتدا چه چیزی باعث میشود که دو نفر سخت و سریع عاشق شوند؟
دیوانه وار عاشق
از سال 1965 یک روانشناس به نام دوروتی تنوف شروع به مطالعه وضعیت عاشق بودن به عنوان مقولهای متفاوت از راه های دیگر "دوست داشتن" میکند. در سال 1979 وی کتابی را در خلاصه تحقیقات خود منتشر کرد که در آن اصطلاح علمی جدیدی را برای "عاشق" ابداع کرد. او آن را "آهک" نامید. بر اساس صدها مصاحبه با افراد عاشق ، او توضیحات کلی در مورد این بیماری ارائه داد.
- در آغاز ، ما به شخص دیگری علاقه زیادی پیدا میکنیم.
- اگر فرد مقابل به نظر ما علاقهمند شود ، ما حتی بیشتر به آن شخص علاقهمند میشویم.
- ما حس شدیدی را نسبت به توجه طرف مقابل حس میکنیم.
- ما فقط به آن شخص و هیچ کس دیگری علاقهمند میشویم.
- علاقه ما به یک وسواس تبدیل میشود: حتی اگر بخواهیم روی چیزهای دیگر تمرکز کنیم، نمی توانیم از فکر فرد دیگر دست برداریم.
- ما شخص مقابل را دائماً خیالپردازی و خیالپردازی میکنیم.
- این رابطه باعث سرخوشی میشود - احساس شدید از شادی و رفاه.
- ما در مورد انجام فعالیت های صمیمانهتر با شخص دیگر فکر میکنیم.
- گاهی اوقات احساس درد یا درد در قفسه سینه میکنیم.
- ما متوجه نمیشویم یا از پذیرفتن هرگونه نقص در شخص مقابل خودداری میکنیم و هیچ استدلال منطقی نمیتواند دیدگاه مثبت ما را تغییر دهد.
این مغز شما در عشق است
محققان به دنبال تغییراتی در مغز هستند که ممکن است با وضعیت آهک همراه باشد. مطالعات نشان میدهد که مواد شیمیایی مغز دوپامین و سروتونین ممکن است به احساسات و رفتارهای عجیب افراد عاشق مرتبط باشد.
دوپامین یک ماده شیمیایی خوب برای مغز است. وقتی مغز مملو از دوپامین است ، درجات مختلفی از رفاه ، از رضایت تا سرخوشی را احساس میکنیم. سطح بالای دوپامین ممکن است مربوط به افراد "بالا" باشد که در اوایل رابطه عاشقانه تجربه میکنند. افراد عاشق همچنین تمایل دارند که کمتر به خواب ، انرژی اضافی و کاهش اشتها توجه کنند. برخی دانشمندان تصور میکنند که اینها نیز از عوارض رایج آمفتامین و کوکائین است که عمدتا با افزایش سطح دوپامین ذهن را تغییر میدهد.
نقطه ضعف دوپامین بالا اضطراب، بیقراری و نوسانات عاطفی است. چنین احساسات بد غالباً با احساسات خوب در کارهای عاشقانه پرشور آمیخته میشود. دوپامین در توانایی ما در تمرکز و کنترل افکار ما نقش دارد ، بنابراین افزایش سطح دوپامین میتواند تمایل عاشقان به تمرکز منحصر به فرد مورد علاقه خود را توضیح دهد.
از آنجا که سروتونین کم در مغز به اختلال وسواس ارتباط دارد، برخی دانشمندان فکر میکنند که میزان کم سروتونین توضیحی است برای نحوه وسواس افراد محبوب در مورد معشوق خود.
عاشق شدن با تغییرات هورمونی نیز مرتبط است. محققانی در ایتالیا که سروتونین و امور عاشقانه را بررسی کردند، میزان هورمون افرادی را که اخیراً عاشق شدهاند و افراد مجرد یا افراد در یک رابطه طولانی مدت را با یکدیگر مقایسه کردند. آنها دریافتند که میزان تستوسترون زنانی که اخیراً عاشق شدهاند بالاتر از کسانی است که اخیراً عاشق نشدهاند و مردان عاشق تستوسترون پایین تری داشتند نسبت به آنهایی که عاشق بودند. هم مردان و هم زنانی که اخیراً عاشق یکدیگر شدهاند دارای مقادیر بیشتری هورمون استرس کورتیزول هستند. وقتی محققان یکی دو سال بعد دوباره این افراد را آزمایش کردند ، دیگر سطح هورمون آنها تفاوتی نداشت.
دنیس بارتل، دکترای روانشناسی دانشگاه ویسکانسین میگوید مرحله "عشق" یک رابطه عاشقانه معمولاً شش تا 18 ماه و گاهاً سه سال طول می کشد. اما در برخی موارد کمتر است. افراد عادت میکنند که یکدیگر را دوست داشته باشند ، شاید به همان روشی که افراد در برابر اثرات داروهای تغییر دهنده ذهن، واکنش نشان میدهند.
هورمون نوازش
با این وجود پس از، از بین رفتن هیجان باز هم چیزی مردم را دور هم جمع میکند. بارتل میگوید: "در یک زمان خاص ، تلاقی از علاقه به صمیمیت وجود دارد ، هرچند ،" این بدان معنا نیست که پس از آن در زندگی هیچ علاقهای وجود ندارد. " مردم مرتباً یکدیگر را دوست دارند و به رابطه ادامه میدهند.
به نظر میرسد که هورمونها در صمیمیت نقش دارند که روانشناسان آن را وابستگی نیز می نامند. برخی تحقیقات به اکسی توسین و وازوپرسین اشاره دارند ، هورمون هایی که فکر میکنند "گرم" هستند. "این هورمون ها همچنین ممکن است در پیوند بین مادران و نوزادان انسان نقش داشته باشد.
جدایی
اگر مردم موجودات ساده ای بودند، روند هورمونی وابستگی عاشقانه پس از عبور از مرحله "آهک زدایی" همه امور عاشقانه را به قوت خود ادامه می داد اما افراد ساده نیستند و بسیاری از زوج هایی که یک سال پیش کاملاً خوشبختانه عاشق یکدیگر بودند از هم جدا شدهاند و امروز افراد دیگر را می بینند.
امور عاشقانهای که با عاشق شدن شروع میشود ممکن است با شکست مواجه شود. در ابتدا عاشقان در مورد هر گونه خطای مورد علاقه محبوب خود انکار میکنند ، و اگر هرکس دیگری پیشنهاد کند که رابطه ممکن است ایده بدی باشد ، آنها از منطق نفوذ نمیکنند. پس از، از بین رفتن "آهک" ، برخی موارد به طرز دردناکی آشکار می شود.
به اصطلاح "جذابیت کشنده" دلیل دیگری برای پایان دادن به امور عاشقانه است. در جذابیت کشنده ، کیفیتی که در ابتدا شخص در یک عاشق جذابیت مییابد ، همان کیفیتی است که رابطه را غرق میکند. به عنوان مثال ، ما ممکن است به شوخ طبعی لذت بخش یک شخص مبتلا شویم ، اما پس از آن به عنوان پوسته پوستی آن را ببینیم. خصوصیات جذاب معمولاً دو طرفه هستند. اگر یک شریک جذاب است و جذاب تلقی میشود ، به این دلیل است که آنها برای افراد دیگر نیز جذاب و سکسی هستند. یک فرد مهیج ممکن است واقعاً خطرناک باشد. یک عاشق توجه ، ممکن است بیش از حد مالک باشد.
محققانی که در حال انجام امور عاشقانه دانشجویان بودند ، دریافتند که یک سوم جدایی ها جذابیت مهلکی دارد. ویژگی های شدید به احتمال زیاد "کشنده" بودند. عاشقانی که به شرکایی جذب می شدند که بسیار متفاوت از آنها بودند نیز بیشتر از هم جدا می شدند.
اشتراک کلیدها ، مبادله حلقه ها
اگر قانون اجازه دهد ، بیشتر افراد در روابط طولانی مدت در نهایت ازدواج میکنند. اما امروزه در ایالات متحده ، زوجین ابتدا مدتی با هم زندگی میکنند. طبق نظرسنجی های انجام شده توسط مرکز تحقیقات افکار ملی در دانشگاه شیکاگو ، بیش از یک سوم بزرگسالان در اواسط 20 تا میانه 30 سالگی که ازدواج کرده بودند ، قبل از ازدواج با همسر خود زندگی می کردند. حدود 40٪ در این گروه سنی تا به حال با یک شریک زندگی عاشقانه در حالی که ازدواج نکرده بودند زندگی کرده بودند.
با این وجود ، چنین تنظیماتی معمولاً کوتاه مدت است و به طور متوسط یک سال قبل از از هم گسیختگی یا ازدواج زوجین طول می کشد. با نگاهی دیگر به این موضوع ، مرکز ملی آمار سلامت CDC تخمین می زند که 30٪ از زوج های بی همسر که با هم زندگی میکنند پس از یک سال و 70٪ پس از پنج سال ازدواج میکنند. احتمال جدایی به جای ازدواج 30٪ بعد از یک سال و 49٪ بعد از پنج سال است.
نظرسنجی های دانشگاه شیکاگو همچنین نشان داد که حدود نیمی از افراد مجرد که درگیر یک رابطه عاشقانه بودند فکر می کردند احتمالاً با کسی که عاشقش هستند، ازدواج میکنند.
برای بسیاری از افراد در ایالات متحده معتقدند ، ازدواج بیش از عشق ورزیدن نیست. تخمین زده شده که که از هر 5 ازدواج ، دو ازدواج پس از 15 سال به طلاق یا جدایی ختم میشود. آمار سرشماری ایالات متحده نشان میدهد که تنها نیمی از کسانی که بین سالهای 1970-1979 ازدواج کردهاند، بیست و پنجمین سالگرد ازدواج خود را جشن گرفته اند.
بنابراین چگونه یک رابطه عاشقانه زنده می ماند و رشد میکند؟
بارتل میگوید ، داشتن ارتباطات خوب و در نظر داشتن مشکلات روابط ، پاسخ سریع و آسان است اما همه روابط طولانی مدت با دقت بررسی نمیشود. برخی از زوجین متعهد می شوند. دیگران با توجه به شرایط یا سکون "متعهد" می شوند. این میتواند روابط را در مناسب ترین تاریخ خود حفظ کند. بارتل میگوید: مردم باید از این اتفاقات آگاه باشند. تعهد آگاهانه مهم است. تحقیقات نشان میدهد که زوج های متعهد نسبت به زوج هایی با تعهد کمتر، بیشتر در معرض تهدید روابط هستند.
عاشق باشید
محدودیت بزرگ علم در مطالعه امور عاشقانه این است که نمیتواند پیش بینی کند که چه اتفاقی برای یک رابطه عاشقانه خاص رخ خواهد داد. وقایع به ما می گوید که چه چیزی طبیعی است. اگر امید زیادی به عشق داشته باشید چیز خوبی است. عشق بزرگ بعدی میتواند متعلق به شما باشد پس عاشق باشید و لذت ببرید از تجربه ناب عاشقی.