روزگار پریشان زنان دستفروش
بیش از ۲۰۰هزار زن سال گذشته از گردونه اشتغال خارج و بخشی از آنها به جمعیت زنان دستفروش اضافه شدهاند؛ این در حالی است که زنان دستفروش هم بعد از کرونا آسیب زیادی دیدهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، کرونا در یک سال گذشته زنان شاغل زیادی را خانهنشین کرده است. آمارها نشان میدهد که بیش از ۲۰۰هزار زن از زمستان98تا زمستان99 از گردونه اشتغال خارج شدهاند و سهم مشارکت اقتصادی زنان نیز کاهش چشمگیری داشته، اما آنچه در این آمار و ارقام و حتی قبلتر از آن دیده نشده، وضع زنان دستفروش است. نهتنها زنان دستفروش بلکه تعداد زیادی از زنان بیکار که به جمعیت دستفروشان اضافه شدهاند.
زنانی که جایی در آمار ندارند
هیچ آماری از زنان دستفروش در دست نیست؛ دستفروشی در هر منطقه تعریف و ویژگیهای خاص خود را دارد. در شهرهای شمالی بسیاری از زنان دستفروش روستاییانی هستند که محصولاتی چون سبزی محلی، صنایعدستی یا مواردی از این دست را برای فروش به شهر میبرند و این کار ارتباط چندانی با وضع اقتصادیشان ندارد. در برخی مناطق چون استانهای شمال غرب و شمال شرق یا مرکز دستفروشی میان زنان کمتر است و اگر هم باشد، بیشتر در اختیار غیربومیهاست. استانهای جنوبی اما چهره دیگری از دستفروشی را به نمایش گذاشته است؛ در استانهایی چون خوزستان و هرمزگان زنان زیادی به اجبار شرایط اقتصادی مجبور به دستفروشی در بازارها هستند. فارغ از تفاوت تعریف و هدف دستفروشی زنان در استانهای مختلف، شیوع کرونا، تعطیلی مداوم بازارها در شهرهای قرمز و نارنجی، کاهش تردد شهروندان، افزایش قیمت کالاها، کاهش خرید مردم بهدلیل ترس از انتقال بیماری و مواردی از این دست کار و کاسبی این قشر را کساد کرده است. اغلب زنان دستفروش تحتپوشش هیچ نهاد حمایتی نیستند یا مانند مردان امکان جایگزینی شغل کارگری و... را ندارند و از سوی دیگر برنامههای حمایتی تعریف شده در یک سال گذشته بیشتر افراد تحتپوشش بهزیستی یا کمیته امداد را دربر میگیرد. همه این موارد دست بهدست هم داده تا زنان دستفروش این بار نیز جایی در اعداد و ارقام یا سبدهای حمایتی نداشته باشند.
از دستفروشی تا زبالهگردی
ناصری 29ساله از زنان اهوازی است که در همه سالهای گذشته با دستفروشی نان پسر10ساله و دختر 4ساله خود را تامین کرده است. سختیهای بعد از کرونا موجب شده او به زحمت بتواند 450هزار تومان اجاره یک خانه خرابه را تامین کند و روزهای بسیاری بدون ناهار یا شام بماند. او پیش از این، سفره میفروخته و با افزایش قیمت سفره سراغ فروش دستمال کاغذی رفته است؛ «دستمال کاغذی هم صرفهای ندارد و جوابگوی هزینههای زندگی نیست. با پسر 10سالهام دستفروشی میروم. گاهی جعبه دستمال از دستش روی زمین میافتد و به همین دلیل هم مردم میترسند و خرید نمیکنند.»
او مدتی است شبها با پسرش زبالهگردی میکند تا پلاستیک و جعبههای مقوایی را جمع کند. در همه سالهایی که شوهرش بهخاطر دعوا در زندان است، نتوانسته تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی قرار گیرد؛ «هر وقت به یکی از نهادها مراجعه کردم مدارک همسرم را میخواستند، اما خانواده شوهرم با من خوب نیستند و مدارک را نمیدهند. با خانواده خودم هم ارتباطی ندارم و هیچ کدام حمایتی از ما نمیکنند.»
تعطیلی بازار و کسادی کار
شریفه در بازار اهواز دستفروشی میکند. 2پسر دارد و از وقتی شوهرش که کارگر ساختمانی بوده در یک سانحه زمینگیر شده سرپرستی خانواده را بر عهده گرفته است.
او باقلا، بامیه و سبزی میفروشد؛ همان چیزهایی که مردم این روزها کمتر تمایل به خریدش دارند. زندگیاش به سختی میگذرد اما سختیها باعث نشده اخلاق را فراموش کند؛ حتی حقالحرام (یعنی شاید ترازو اشکال داشته باشد و وزن را بیشتر و کمتر حساب کند) جنس را هم حساب میکند. نه اوضاع شریفه روبهراه است و نه اوضاع «سنیه» که در بازار ماهی میفروشد و با همسر و ۳بچهاش زندگی میکند. عباس، همسر سنیه ماهیگیر است و با بلم در رودخانه تور پهن میکند و بعد از صید با سنیه به بازار میآید. تعطیلیهای مدام بازار بیشتر از همه برای «سلیمه» گران تمام شده. سلیمه در بازار عبدالحمید لباس و قواره پارچه بریده شده را از پارچهفروشی میخرد و کنار خیابان میفروشد و خرج زندگی خود و 3فرزندش را تامین میکند. او توضیح میدهد که تعطیلی بازار و کاهش تردد مردم در بازار، زندگیاش را سخت کرده است: «سواد ندارم که جنسم را با موبایل بفروشم (فروش مجازی). قبلا مردم به بازار میآمدند و از من هم خرید میکردند اما حالا گاهی هیچچیز نمیفروشم.»
زهرا هم هر روز از روستاهای حمیدیه به بازار قدیم اهواز میآید و با توجه به فصل، بامیه، کنار، خارک، خرما، خیار چنبر، سبزی نوبر و... را برای فروش میآورد. او همسرش را 2سال پیش در تصادف از دست داده و حالا با از دستدادن شغل کارگریاش با کاشت محصولات کشاورزی در زمین کوچکش و فروش آن در بازار، زندگی خود و 3پسر و یکدخترش را میگذراند.
گردش کرونا در بازار
در شهرهای شمالی خوزستان هم اوضاع زنان دستفروش تفاوت زیادی نمیکند. «زبیده» یکی از زنانی است که البته از راههای دور به گرگان مهاجرت کرده و همه درآمد خود و خانواده را از فروش اسپند، سنگپا، لیف و وسایل بهداشتی تامین میکند؛ «هر بار که تعطیلی اعلام میکنند، زندگی ما هم سختتر میشود چون مردم باید در خیابان باشند تا چیزی بخرند.» او هم مثل همه زنان دستفروش، کرونا را برای خود هم خطرناک میداند. او در همین خیابان کرونا گرفته است و بیشتر از یکماه نتوانسته سر کار بیاید؛ «خدا به ما رحم کرد. اول که کرونا آمده بود، کسی از ما چیزی نمیخرید. میگفتند ممکن است از اجناس ما کرونا بگیرند. حق هم داشتند. الان خرید میکنند، اما ما میترسیم چون رعایت نمیکنند.»
زنان و بچههایی که ناچار به همراهیاند
مردان دستفروش هم کم آسیب ندیدهاند و پیش از این در گزارشی به مشکلاتشان اشاره شده بود اما آسیب برای زنان دستفروش طور دیگری است. «هانیه» زنی بیست و چند ساله است که کودکی 3ساله دارد. قبلا که کرونا نبود از بازار تهران لباسزیر میخرید و برای فروش به مترو میرفت یا گاهی بساطش را در خیابانهای شرق پایتخت پهن میکرد. او اما حالا از سلامت بچهاش نگران است. از سویی نمیتواند بچه خردسالش را پیش کسی بگذارد و همین موضوع هم موجب شده نتواند سراغ شغل دیگری برود. معصومه ۲۳ساله هم همین شرایط را دارد. او چاقو، سبد و صافی، سبزی خشک، فندک و... میفروشد و دختر ۶سالهاش هم همان حوالی بازی میکند؛ «3سال پیش شوهرم ما را ترک کرد. مشکلاتی پیش آمد که ناچارم دستفروشی کنم. مغازه که نمیتوانم اجاره کنم، اما بعد از شیوع کرونا مدام بساط ما باید جمع شود.»
سرشماریهای سال 95نشان میداد بیش از 3میلیون زن در ایران سرپرست خانوار هستند که این آمار در سال گذشته حدود 4میلیون نفر اعلام شده است. این آمار در شرایطی مطرح میشود که مراکز حمایتی، جز موارد محدودی مانند آمار زنان دستفروش در بازار شب بندرعباس و... هیچ اطلاعاتی از زنان دستفروش در دست ندارند. سازمان بینالمللی کار اعلام کرده است که محدودیتهای اعمالشده توسط دولتها برای مبارزه با شیوع کرونا موجب از میان رفتن 8/8درصد از ساعتهای کار در سراسر جهان شده که معادل ۲۵۵میلیون شغل تماموقت است. براساس اطلاعات سازمان بینالمللی کار، زنان و جوانان بیشترین آسیب را از محل بیکاری ناشی از شیوع کرونا متحمل شدهاند. فعالان اجتماعی در ایران هم در اینباره هشدار میدهند و تأکید میکنند علاوه بر افزایش جمعیت زنان در مشاغل کاذب، زنان فعال در همین مشاغل هم آسیب زیادی دیدهاند.