x
۰۴ / آذر / ۱۳۹۸ ۰۷:۳۰
فعال حوزه زنان با اشاره به مناسبت روزجهانی منع خشونت علیه زنان:

جنس شکایت‌های زنان تغییر کرده است

جنس شکایت‌های زنان تغییر کرده است

خشونت علیه زنان از آن دست واژه‌هایی است که در یکی، دو دهه اخیر به یکی از مهم‌ترین چالش‌های کشورهای مختلف و 5 قاره جهان بدل شده است.

کد خبر: ۳۹۷۱۴۱
لاماری

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد؛ براساس آمار سازمان بهداشت جهانی در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار می‌گیرد. از جمله آمار دیگری که می‌تواند در این مقوله قابل توجه باشد، نتایچ پیمایشی است که در نزدیک به ۵۰ پیمایش در تمام نقاط جهان انجام شده و نشان می‌دهد ۱۰ تا ۵۰ درصد از زنان به نحوی از انحا مورد بدرفتاری فیزیکی همسران‌شان واقع شده‌اند و در نزدیک به یک‌سوم تا نیمی از موارد بدرفتاری فیزیکی با خشونت روانی همراه بوده است. این حجم از خشونت باعث شده تا روز 25 نوامبر به عنوان روز جهانی مبارزه علیه خشونت نام‌گذاری شود. با این وجود اطلاعات و تحقیق‌هایی که در این زمینه در ایران انجام شده محدود یا حداقل با موانعی روبه‌رو بوده است.

گفت‌وگو با زهرا نژادبهرام، فعال حوزه زنان و عضو هیات رییسه شورای شهر تهران تلاشی است برای بررسی وضعیت زنان کشورمان در این عرصه.

امروز 25 نوامبر مصادف است با روز مبارزه با خشونت علیه زنان. همان طور که می‌دانید این موضوع، معضلی جهانی است که زنان اقصی نقاط جهان با آن دست به گریبان هستند. از دید شما به عنوان یک فعال حوزه زنان، این مساله یعنی خشونت علیه زنان در ایران در چه سطحی است؟

قبل از اینکه به موضوع خشونت علیه زنان در ایران بپردازیم باید به این نکته اشاره کنم که این مساله، موضوع رایجی در جهان است و همان طور که گفتید فقط به ایران اختصاص ندارد. این فراگیری موضوع هم به نگاه تاریخی به زن به عنوان جنس دوم برمی‌گردد که در طول تاریخ بشریت همواره وجود داشته و دارد. در همین راستا کشورهای پیشرفته و توسعه یافته، تلاش کرده‌اند با وضع قوانین بازدارنده از شدت و توسعه این آسیب اجتماعی کم کنند. در کشورهای در حال توسعه نیز هنوز قوانین نتوانسته در این زمینه راهگشا باشد. اما این موضوع آن قدر مهم و فراگیر بوده که یک روز یعنی 25 نوامبر را به عنوان روز مبارزه با خشونت علیه زنان نام‌گذاری کرده‌اند.

معمولا وقتی که خشونت علیه زنان مطرح می‌شود، برخوردهای فیزیکی خشن علیه آنها در ذهن شنونده تداعی می‌شود درحالی که خشونت انواع مختلفی دارد. این دسته‌بندی که در مورد خشونت می‌شود در مورد خشونت علیه زنان نیز مصداق دارد؟

در کشور ما وقتی صحبت از خشونت علیه زنان می‌شود معمولا بحث خشونت فیزیکی تداعی می‌شود. درحالی که خشونت علیه زنان می‌تواند به شیوه‌های مختلفی صورت گیرد. از خشونت زبانی تا خشونت روانی، مالی و... در واقع خشونت فیزیکی فقط یکی از انواع خشونت علیه زنان است. ضمن آنکه به شخصه معتقدم که خشونت فیزیکی علیه زنان را می‌توان به دو نوع خشونت آزار جنسی و خشونت ناشی از نگاه مردسالارانه و پدرسالارانه در کشور تقسیم کرد. اما خشونت علیه زنان طیف وسیعی را شامل می‌شود... از تحقیر زبانی تا خشونت فیزیکی، از نداشتن اعتبار کافی در سازمان‌ها و نهادهای کاری گرفته تا محدودیت‌هایی که در انتخاب و انجام وظایف شغلی‌شان برعهده دارند. از خانواده تا محل کار. یعنی بخشی از خشونت علیه زنان را باید در خانواده‌ها جست‌وجو کرد. وقتی دختری توسط پدر یا برادرش تحقیر می‌شود، وقتی مادری جلوی چشمان فرزندش از همسرش کتک می‌خورد و... همین‌ها باعث شده تا نیمی از جامعه ما در معرض انواع عارضه‌های روحی و روانی قرار داشته باشند و از راندمان و بهره‌وری کارشان نیز کاسته شود. در واقع خشونت علیه زنان فارغ از اینکه یک موضوع فردی است، مساله‌ای اجتماعی نیز تلقی می‌شود چراکه فردی که مورد خشونت واقع می‌شود، دچار انواع عارضه‌های روحی و روانی می‌شود. دقیقا برای همین هم هست که این موضوع در تمام کشورها مورد توجه قرار می‌گیرد.

در این عرصه با کمبود اطلاعات و آمار مواجه هستیم. به ویژه آنکه خشونت خانگی جزو آن دسته از اتفاقاتی است که به سبب خانوادگی برشمرده ‌شدن، اجازه تحقیق درباره آن به سختی داده می‌شود؟

بله. الان استناد ما بیشتر به آمار و ارقام جانبی است که می‌تواند در این مسیر موثر باشد. مثلا گفته می‌شود 20 درصد زنان کشور ما دچار افسردگی هستند یا اینکه آمار بیکاران زن در کشور دو برابر مردان است. چون در کشور ما زنان چندان تمایلی به صحبت در مورد مشکلاتشان و خشونتی که علیه آنها می‌شود، ندارند!

چرا ؟

طبیعی است... چون اولین کسی که مورد اتهام قرار می‌گیرد خود فرد است. مثلا اگر بخواهد موضوع را با خانواده خود در میان بگذارد، آنها خواهند گفت:«حالا‌ گیریم شوهرت یک‌ بار دست روی تو بلند کرده یا گیریم شوهرت تحقیرت کرده یا... این دلیل نمی‌شود که تو بخواهی زندگی‌ات را خراب کنی!» در واقع در مورد خشونت خانوادگی، اکثر زنان از ترس آنکه مبادا زندگی‌شان خراب شود و کار به طلاق و جدایی برسد، ترجیح می‌دهند سکوت کنند. در سازمان‌ها و ادارات هم به محض اینکه بخواهند از خشونت یک مدیر یا یک همکار شکایت کنند، بقیه خواهند گفت: حتما خودت مشکلی داشته‌ای که باعث بروز این خشونت شده است!

برای همین هم هست که موضوع خشونت علیه زنان در جامعه ما موضوع پنهانی است و درلابه‌لای مسائل ریز و درشت جامعه گم شده است.

اما برخلاف نظر شما به شخصه معتقدم که آگاهی زنان ما در این مورد بالاتر رفته است... یعنی کافی است شما به مراجعات زنان به دادگاه‌ها نگاه کنید... آن وقت خواهید دید که جنس شکایت‌های زنان فرق کرده و تعداد پرونده‌هایی که به خاطر خشونت در دادگاه‌ها تشکیل می‌شود خیلی بیشتر شده است... .من چندان با شما موافق نیستم... الان دلیل اکثر طلاق‌ها در کشور، اعتیاد و بیکاری و... است. ما در کشورمان 26 میلیون خانواده داریم که نسبت زنانی که برای دفاع از حق خود در قبال خشونت به دادگاه مراجعه می‌کنند بسیار ناچیز است.

ولی قبول دارید که پژوهش در این حوزه هم با موانعی همراه است؟

متاسفانه همین طور است. تحقیق در مورد خشونت علیه زنان یک تابوی عمومی شده است. البته این مساله دلایل مختلفی دارد که من نمی‌خواهم در این مجال به آنها بپردازم. ثانیا حتی اگر بخواهیم تحقیق مفصل و جامعی هم انجام دهیم، باز هم نمی‌توانیم به نتایج قابل استنادی دست پیدا کنیم.

چطور؟

واضح است... در این تحقیق جایگاه آن زنی که از پسرش کتک می‌خورد، کجاست؟ یا دختری که مورد تحقیر پدرش قرار گرفته است؟ ابتدا باید ابعاد مختلف خشونت را باز و تشریح تا بعد از آن بتوان در مورد آثار و درمانش تدبیر کرد. واقعیت این است که شاید کشورهای دیگر این دوره‌ها را پشت سر گذاشته و از آن گذر کرده باشند ولی ما همچنان در الفبای تعریف انواع خشونت مانده‌ایم. درحالی که زنی که مورد خشونت واقع شده و از لحاظ روحی و روانی آسیب دیده، نه می‌تواند همسر خوبی باشد و نه مادر خوبی و نه حتی کارمند موفقی. ضمن آنکه بالاخره حتی خود فردی که خشونت را انجام داده نیز از لحاظ روحی و روانی، مشکلاتی را خواهد داشت. یعنی هر دو طرف این قضیه آسیب می‌بینند.

اشاره‌ای داشتید به سهم اندک زنان در پست‌های اداری. خود شما به عنوان نماینده مردم در شورای شهر، چه اقدامی برای افزایش سهم زنان در پست‌های مختلف شهرداری داشته‌اید؟

همان طور که می‌دانید ما طرحی را برای افزایش درصد حضور زنان در شهرداری به خصوص پست‌های مدیریتی ارایه کردیم تا بتوانیم سهم حضور زنان در پست‌های مدیریتی شهرداری را مانند دولت به 10 تا 15 درصد برسانیم. ضمن آنکه هم‌اینک نیز زنان سهم قابل توجهی در شهرداری دارند. مثلا همین الان ما دو شهردار منطقه زن داریم و بیش از 8 معاون شهرسازی مناطق ما را زنان تشکیل می‌دهند.

بعد از سال‌ها لایحه حمایت از خانواده چندی قبل به مجلس رفت ولی خبری از نتیجه آن نشد.

تا جایی که می‌دانم در مجلس در حال بررسی است اما به نظرم این اصلاح قانونی بدون اصلاح رفتاری جامعه سودی برای زنان کشور ندارد. مثلا قانون به زن اجازه داده تا هنگام عقد، تمام مطالباتش را درج کند. مثلا حق طلاق، حق نفقه، حق نگهداری کودک و... ولی وقتی که در عمل زن می‌خواهد این خواسته‌ها را در سند ازدواج قید کند، همه می‌گویند: معلوم است که از الان به فکر جدایی است!

خود شما لایحه حمایت از خانواده را مطالعه کرده‌اید؟

به‌ طور دقیق خیر... ولی کلیاتش را خوانده‌ام و نقدهایی نیز به بخش‌هایی از آن داشته‌ام ولی کلیت آن را قبول دارم و می‌پسندم.

فکر می‌کنید بهترین رویه و راهکار برای کاهش موضوع خشونت علیه زنان در ایران چیست؟

همان طور که گفتم، موضوع خشونت علیه زنان یک موضوع رفتاری است. موضوعی که باید اصلاح شود. درست مثل موضوعاتی مانند بستن کمربند. معتقدم با توجه به ظرفیت‌ها و قدمتی که کشور ما دارد و البته باورهای مذهبی و دینی ما و نقش پررنگی که کرامت انسانی در این فرهنگ دارد، در کشور ما می‌توان با اتکا به این پتانسیل‌ها، راحت‌تر و آسان‌تر از کشورهایی که نگاه مادی و اقتصادی به همه ‌چیز دارند، موضوع خشونت علیه زنان را پیگیری کرد وگرنه اگر فقط به دنبال این باشیم که قوانین را اصلاح کنیم مسلما چیزی عایدمان نخواهد شد. ما بیش از اصلاح قوانین نیازمند اصلاح دیدگاه و نگرش همه مردم ایران نسبت به موضوع زنان هستیم. از مردم عادی گرفته تا مدیران سطوح مختلف نظام و قانونگذاران.

ارسال نظرات
x