مهرام را چگونه از موسسش گرفتند؟
شاهرخ ظهیری که مهرام را در سال 1349 راه اندازی کرد، میگوید این کارخانه را با یک میلیون تومان و 13 کارگر و پرسنل ایجاد کرد و آن را به جایی رساند که سالها بعد طعم محصولاتش را اکثر ایرانی های داخل چشیدند و حتی شهروندان خارج از ایران هم برای آن پول پرداخت کردند.
ظهیری حتی توانست محصولات مهرام را به ایالات متحده آمریکا صادر کند. این صادرات نیز در دوره ای بود که دولت آمریکا محصولات غذایی ایران را تحریم کرده بود. روایت او از صادرات چند کانتینر از تولیدات خوراکی مهرام به ایالت کالیفرنیا خواندنی است؛ صادراتی که عملاً دستور وزارت بازرگانی در دولت هاشمی رفسنجانی را پشت سر خود داشت و ظهیری مامور بود تا تحریم ها را دور بزند و فروشگاه های کالیفرنیا را با رب گوجه فرنگی، انواع سس و ترشی ایرانی پر کند.
او سپس از سوی هاشمی رفسنجانی که رئیس جمهور سال های پس از جنگ بود مورد تجلیل قرار گرفت. ظهیری اما مهرام را در سال 1376 به رسول تقی گنجی فروخت. کسی که این روز ها اخباری مبنی بر فرار او به خارج از کشور در رسانه ها منتشر شده است. حال از سوی برخی مراکز دولتی، به شاهرخ ظهیری پیغام رسیده است که مهرام را سر پا نگه دارد؛ شرکتی که این روز ها در مرز ورشکستی قرار گرفته و مسوولان بورس از ظهیری کمک خواسته اند. با مرد ملایری صنعت غذا که عنوان پدر این صنعت را نیز به او داده اند، به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه می خوانید اخبار این روز های شرکت مهرام را حتماً دنبال می کنید؛ آخرین خبرها حکایت از تعطیلی چند روزه این شرکت و بدهی های سنگین و کمبود نقدینگی برای مدیران آن دارد. پیش از آنکه حال و روز امروز مهرام را از زبان شما بشنویم و اینکه چه شد که مهرام را به تعبیری که خود شما چندین بار اظهار کرده اید، از دست شما در آوردند، قدری از ابتدای راه اندازی این واحد تولیدی بگویید. مهرام را در سال 1349 راه اندازی کردم. آن هم با سرمایه ای که برای نسل امروز غیرقابل باور است؛ یک میلیون تومان. یک میلیون تومان برای تاسیس این کارخانه تولیدی کنار گذاشتم و توانستم با 13 پرسنل چراغ آن را روشن کنم. خب برای خیلی ها این کار تقریباً نشدنی است البته اگر با حساب و کتاب امروز سراغ آن برویم. ولی من مهرام را با همین شرایط راه اندازی کردم. در ابتدا هم هدف مهرام، بازار داخل کشور بود. مواد غذایی مانند سس و رب گوجه فرنگی را با بهترین تولیدات داخل تهیه و روانه بازار می کردیم. بعدها که کمی جان گرفتیم و توانستیم روی پای خود بایستیم و حرفی برای زدن داشته باشیم، سراغ تولید دیگر فرآورده ها مانند خیار شور و انواع ترشی ها هم رفتیم که بازار خوبی هم برای ما به ارمغان آورد. سپس تصمیم گرفتیم همزمان با بازار داخل، نیم نگاهی هم به خارج از کشور داشته باشیم. این شد که توسعه صادرات محصولات مهرام به یکی از محورهای اصلی و ساختار این شرکت تبدیل شد. روند تولید و صادرات محصولات مهرام تداوم داشت تا اینکه به جنگ تحمیلی برخوردیم و به دلیل مشکلاتی که در زیرساخت های صادراتی از جمله حمل و نقل و تامین ارز به وجود آمد، صادرات ما دچار اختلال شد. اما پس از خاتمه جنگ، چرخ صادرات دوباره به گردش افتاد با این تفاوت که این بار ما تجربه و شناخت بازار بهتری به دست آورده بودیم. در این مدت، همکاری هایی نیز با برخی شرکت ها و برند های معتبر بین المللی برای مهرام اتفاق افتاد که البته تا حدودی نیز ناکام ماند که دلیلی جز ضعف زیر ساختی اقتصاد و صادرات ایران نداشت. به طور مثال، پس از پایان جنگ، نمایندگانی از یک موسسه بزرگ سوئیسی به ایران آمدند که این شرکت تامین کننده بخشی از نیاز مواد خوراکی بازار اروپا بود. در ملاقاتی که آنها از مهرام داشتند، خواستار خرید و واردات حجم بالایی از میوه های پالپ شده از ایران بودند تا در تولید فرآورده های شیرینی این واحد تولیدی به کار گرفته شود. وقتی از آنها سوال کردم چرا میوه های ایران برای شما تا این اندازه مهم است، گفتند ما خیلی از میوه های دنیا را آزمایش کرده ایم اما سیب، گلابی و هلو ایران عطر و طعمی دارد که در کمتر نقطه ای از جهان می توان آن را یافت و می خواهیم از این میوه ها برای تولیدات شیرینی خود استفاده کنیم. در همان زمان، من با همکاری کارشناسان مهرام طرحی را منحصراً برای صادرات تدوین کردیم و برای مسوولان وزارت صنایع فرستادیم. این طرح خوشبختانه از وزارت صنایع وقت مجوز گرفت و تصمیم گرفتیم واحد تولیدی میوه های پالپ شده را در ایران راه اندازی و منحصراً تولیدات این کارخانه را برای بازار مشترک اروپا ارسال کنیم، اما به دلیل مشکلات ارزی که کشور در آن زمان دست به گریبان آن بود، این طرح عقیم ماند. * به جز این طرح که به گفته شما ناکام ماند، مهرام چه محصولات دیگری توانسته بود به بازارهای اروپایی و سایر کشورها صادر کند؟ مهرام در آن موقع صادرات خود را داشت و توانسته بود آن را حفظ کند. به طور نمونه، در همان زمان یعنی پس از پایان جنگ، مرتب هر ماه یک کانتینر محصول ترشی سیر به آلمان صادر می کردیم. این بازار هم به این دلیل برای مهرام پر اهمیت بود که مصرف سیر در آلمان بسیار بالا بود و همچنان نیز همین طور است. ما طی مطالعه ای که در آن زمان صورت دادیم، متوجه شدیم سیر یونان در آلمان مصرف زیادی دارد و با کمی دستکاری در اسانس سیر ایران، توانستیم محصولی تولید کنیم که باب میل آلمانی ها بود. در واقع با فرمول آنها محصولات سیر را به آلمان صادر می کردیم. همان طور که می دانید، ایران در ردیف ششم یا هفتم صادرات محصولات کشاورزی در دنیا قرار دارد اما آنچه در ایران وجود ندارد، بنادر و سردخانه های بندری برای صادرات محصولات کشاورزی و غذایی است. نه آنکه در ایران بندر نداریم، نه؛ بلکه آنچه امروز در دست داریم، قدرت و تکاپوی صادرات این حجم از محصولات کشاروزی را که در کشور تولید می شود، ندارد. در حالی که در کشور های توسعه یافته و آنهایی که صادرات محور هستند، زیر ساخت ها برای صادرات تولیدات آن کشور ها فراهم است و ابتدا به دنبال توسعه این زیرساخت ها می روند و برای آن نیز هزینه می کنند. یکی از همین کشور ها، هلند است؛ امروز بررسی ها نشان می دهد صادرات گل از این کشور اروپایی رقمی معادل بیش از 80 درصد صادرات محصولات نفتی ایران دارد. حال آنکه ما نیز در ایران اگر تنها به منطقه دلیجان که هلند کوچکی است رسیدگی کنیم و توسعه تولید و صادرات گل از این منطقه را تقویت کنیم، به جرات می توانم بگویم که بخشی از نیاز های کشور به دلارهای نفتی برداشته می شود. اما این اتفاق، یک شرط دارد و آن اینکه باید همان کاری را کنیم که اماراتی ها می کنند؛ اینکه برای صادرات گل به کشورهای دیگر، ناوگان هواپیمایی را داشته باشیم همان طور که اماراتی ها آن را دارند. به صادرات محصولات مهرام در سال های نه چندان دور باز می گردم. رب گوجه فرنگی یکی از محصولات مهم صادراتی ایران است که در دوره ای توان مهرام در این بخش چشمگیر بود. البته نباید از کیفیت و مرغوبیت گوجه های تولیدی در ایران چیزی نگفت؛ در ایران بهترین گوجه فرنگی با مرغوبیت و کیفیت از هر لحاظ که بخواهید تولید می شود که مورد اذعان بسیاری دیگر از کشورها هم هست. به خاطر دارم در دوره ای که هدایت مهرام را به دست داشتم، برای بررسی بازار رب گوجه فرنگی ایتالیا به این کشور سفر کردم. ایتالیا یکی از بزرگ ترین صادرکنندگان رب گوجه فرنگی جهان است و جالب آنکه ما در ایران به همین کشور رب گوجه فرنگی صادر می کردیم و امروز نیز این صادرات البته با حجم اندک تر صورت می گیرد؛ چرا که حجم عمده ای از تولیدات رب گوجه فرنگی ایران به کشورهای افغانستان، عراق و امارات متحده عربی صادر می شود و بازار این کشورها یکی از طرفداران اصلی رب گوجه فرنگی ایران شده است. حال آنکه صادرات رب گوجه فرنگی به ایتالیا از ایران، در قالب بسته بندی های 20کیلویی و 50 کیلویی است که در این کشور به بسته های کوچک تر تبدیل شده و با برند ایتالیا به دیگر نقاط جهان صادر می شود. در آن سفر به کشور ایتالیا، متوجه شدم در مزارع گوجه فرنگی این کشور به وسیله ادوات و دستگاه های کشاورزی موادی را روی بوته های سبز گوجه فرنگی پخش می کنند. ابتدا تصور کردم که اینها سم و کودهای شیمیایی است وقتی که سوال کردم گفتند به مزرعه گوجه فرنگی موادی پاشیده می شود که گوجه ها رنگ بگیرد. بنابراین متوجه شدم که رنگ و کیفیت تولیدات گوجه فرنگی ایتالیا با آنچه در ایران تولید می شود تفاوت زیادی دارد؛ حال آنکه در ایران رنگ محصولات گوجه فرنگی کاملاً طبیعی است. اینجا بود که برای صادرات رب گوجه فرنگی به کشور ایتالیا که یکی از قطب های صادراتی این محصول در جهان است وارد عمل شدیم و با توجه به آنکه مرغوبیت تولیدات ایرانی حرف اول را می زد، برای تصاحب بازار رب گوجه فرنگی ایتالیا خیز برداشتیم که تا حدودی نیز موفق بودیم. به نظر می رسد، بازار هدف شما عمدتاً کشورهای اروپایی و آمریکایی بود در حالی که امروز همان طور که اشاره کردید حجم بالایی از محصولات غذایی ایران مانند رب گوجه فرنگی به کشورهایی مانند افغانستان و عراق صادر می شود. به هر حال نوع بازار هدف صادراتی ایران در آن دوره با آنچه امروز با آن رو به رو هستیم متفاوت است. آن روزها اگرچه مشکلات تحریم، تا حدودی آزادی عمل را از فعالان اقتصادی و صادرکنندگان گرفته بود اما امروز این تحریم های داخلی است که امان واحدهای تولیدی و صادرکنندگان را بریده است. به طور مثال، یکی از بازارهای صادراتی مهرام در سال های نه چندان دور، کشور انگلیس بود. به خاطر دارم در آن دوره، نمایندگانی از کمپانی اچ پی انگلیس در سال 1354 به ایران آمدند. این کمپانی تولیدکننده انواع سس بود و آنها می خواستند بازار شرق آسیا تا ژاپن را تصاحب کنند و مهرام چون اولین کارخانه در منطقه بود که محصولات سس و رب گوجه فرنگی با کیفیت و مرغوبیت بالا تهیه می کرد، با ما وارد مذاکره شده بودند و حتی از ما دعوت کردند که برای بازدید از این کارخانه به انگلیس هم رفتیم. مدیران این کمپانی انگلیسی در آن زمان خواستار مشارکت با ما در تولید محصولات خود در داخل ایران شده بودند و می خواستند محصولات خود را با برند اچ پی به دیگر کشورهای منطقه و آسیا صادر کنند. قیمت هایی که ما در آن زمان برای این کار به آنها پیشنهاد دادیم، شوک آور بود و اصلاً تصور نمی کردند به این قیمت ما بتوانیم در ایران محصولات غذایی را تولید کنیم. مقدمات همکاری مهرام با این شرکت خارجی هم تا حدودی پیش رفت و حتی در منطقه ای از استان همدان زمینی برای احداث این کارخانه در نظر گرفته بودیم و می خواستیم صادرات و تولید خود را با مشارکت انگلیسی ها در ایران بالا ببریم. خواسته و تقاضای ما هم این بود که روی بسته های تولیدی عنوان شود تولید در ایران، و آنها هم موافقت کردند. اما بعد به انقلاب برخوردیم و پس از آن نیز بسیاری از کارخانه ها مصادره شدند و عملاً امکان ادامه این همکاری غیرممکن شد. این را هم اضافه کنم که صادرات مهرام پس از انقلاب بسیار رشد کرد، اما مشکلات مقرراتی زیادی هم پیش روی فعالان اقتصادی بود کمااینکه امروز نیز انواع مقررات دست و پاگیر سد راه تولید و صادرات شده است. در آن سال ها در حالی که من مسوول صنایع غذایی کشور بودم، اتاق بازرگانی ایران مانع صادرات بخشی از محموله های رب گوجه فرنگی مهرام شد. وقتی دلیل این توقف صادرات را از آقای علینقی خاموشی که آن زمان رئیس اتاق بازرگانی ایران بود پرس و جو کردم، ایشان عنوان کرد به دلیل آنکه قیمت رب گوجه فرنگی در بازار داخل دو تا سه تومان افزایش یافته، دولت از اتاق بازرگانی خواسته است تدابیری برای رفع این افزایش قیمت بیندیشد، از این رو، اتاق بازرگانی نیز دستور توقف صادرات رب گوجه فرنگی را صادر کرده است. این گفته آقای خاموشی برای من که یکی از فعالان بخش خصوصی بودم بسیار گران تمام شد. هیچ تصور نمی کردم نهادی مانند اتاق بازرگانی که باید حامی بخش خصوصی باشد این گونه خود سد راه صادرات شود. در حالی که ما برای به دست آوردن بازار صادراتی خود سال ها زحمت کشیده بودیم و با این تصمیم عملاً بخشی از بازار خود را از دست دادیم. به خاطر دارم در آن مقطع، پنج کانتینر از محصولات صادراتی مهرام از گمرک بازرگان برگردانده شد. این مشکلات و قوانین خلق الساعه در آن زمان وجود داشت، امروز نیز کماکان وجود دارد.
ظاهراً شما در دوره مدیریت خود بر یک شرکت تولیدی مواد غذایی، موفق شده بودید که به بازار ایالات متحده آمریکا نیز صادرات داشته باشید در حالی که دولت آمریکا در آن زمان اجازه واردات تولیدات غذایی ساخت ایران را نمی داد و این بخش جزو تحریم ها بود. ماجرای صادرات محصولات مهرام به آمریکا هنوز هم یکی از اقدامات جالب و خاطره انگیز من است. داستان این صادرات به دوره ای برمی گردد که ایران از سوی دولت آمریکا تحریم شده بود و حتی اجازه واردات مواد غذایی ایران را نیز نمی دادند. آقای نهاوندیان در آن زمان معاون وزیر بازرگانی بود. آقای آل اسحاق نیز وزیر بازرگانی بود. یک روز آقای نهاوندیان تماس گرفت که می خواهم شما را ببینم. جنگ تمام شده بود و من با مهرام تولید و صادرات را همزمان پیش می بردم. آقای نهاوندیان را دورادور می شناختم و می دانستم که ایشان معاون وزیر بازرگانی است. ایشان گفت، آیا خبر دارید ایالات متحده آمریکا صنایع غذایی و محصولات ایرانی را تحریم کرده است؟ گفتم بله قربان در جریان هستم. نهاوندیان بلافاصله پرسید، می توانید محصولات مهرام را به آمریکا صادر کنید؟ خواسته ایشان این بود که محصولات با اتیکت و برند ایرانی به بازار این کشور صادر شود و در واقع هدف این بود که دولت ایران به دولت ایالات متحده نشان دهد تحریم هایی که علیه واردات محصولات ایرانی اعمال کرده است، نتیجه ای ندارد. گفتم به من اجازه دهید در این زمینه اندکی مطالعه و بررسی کنم، به شما خبر می دهم. پس از چند روز به ایشان خبر دادم که من حاضر هستم محصولات مهرام را به آمریکا صادر کنم. آقای نهاوندیان گفت چگونه می خواهید این کار را بکنید؟ گفتم شما می خواهید من محصولات مهرام را به بازار آمریکا بفرستم و در قفسه فروشگاه های معتبر این کشور بنشانم پس این کار را می کنم. مدعی هم شدم که وقتی این محصولات را صادر کردم و وارد فروشگاه های کالیفرنیا شد، به صورت مستند و همراه با عکس و فیلم از قفسه های پر از تولیدات مهرام به دیدار شما خواهم آمد. در آن زمان آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود و به هر حال به من ماموریتی از سوی دولت واگذار شده بود و آن را یک دستور می دانستم. بنابراین دست به کار شدم. ابتدا محموله ای را که برای صادرات به آمریکا در نظر گرفتم به کشور امارات منتقل کردم. این را هم اضافه کنم که اجازه صادرات محصولات مهرام را دو سال پیش از آن ماجرا و دستور دولت برای صادرات به آمریکا، دریافت کرده بودم. در آمریکا کتابچه ای برای محصولات وارداتی این کشور وجود دارد که تمام مشخصات آن محصول از نوع و جنس گرفته تا کشور تولیدکننده، با مشخصات کامل در آن قید می شود. این کتابچه با نمونه آن محصول به FDA آمریکا ارسال می شود و در این سازمان آزمایش های تعیین کیفیت و مرغوبیت روی آن صورت می گیرد و سپس برای آن محصول یک کد مشخص و واحد صادر می شود که باید روی محصولات الصاق شود. هنگامی که محموله ای از این محصول وارد یکی از گمرک های ایالات متحده آمریکا می شود، در عرض کمتر از پنج دقیقه با وارد کردن آن کد از سوی مامور گمرک در سیستم هایی که وجود دارد، اجازه ترخیص کالا صادر می شود، بدون آنکه موانع و گیر و گرفت های دیگری بر سر راه باشد. این کد را دو سال پیش از قرار آقای نهاوندیان به عنوان نماینده وزارت بازرگانی با ما در شرکت مهرام، از آمریکا دریافت کرده بودم و از این جهت آسوده خاطر بودم که محموله های ارسالی به آمریکا به مانع برنمی خورد. در واقع دلیل دریافت این کد نیز به برنامه صادراتی مهرام در آن سال ها باز می گشت. ما به خوبی می دانستیم که با مهاجرت حجم بالایی از ایرانیان به کشور ایالات متحده که در سال های اولیه انقلاب اتفاق افتاده بود و نزدیک به یک میلیون نفر از ایرانی ها در این کشور اسکان پیدا کرده بودند، بازار بزرگی در آمریکا به ویژه ایالت کالیفرنیا برای محصولات مهرام وجود دارد. ایرانی ها محصولات مهرام را به خوبی می شناختند، عرب ها و هندی ها نیز همین طور. بنابراین برای این بازار برنامه ریزی کرده بودیم که در وهله نخست دریافت کد FDA را در دستور کار قرار دادیم. به هر حال، در ماموریتی که حیثیتی نیز بود، ما وارد عمل شدیم و محموله ای از محصولات رب گوجه فرنگی و سس و خیارشور و ترشی سیر مهرام را به امارات فرستادیم. در آنجا توسط کارشناسانی که با ما همکاری می کردند و از فعالان اقتصادی اماراتی بودند، به ما توصیه کردند روی کارتن محصولات مهرام برچسب "Product Of Pakistan" بزنیم. همین کار را نیز کردیم. سپس گواهی مبدایی نیز به نام پاکستان صادر کردیم. تمام آن محموله به همین صورت و در حالی که داخل کارتن ها محصولات مهرام با برند و نوشته های فارسی بود ولی کارتن محتوی محصولات برچسب «تولید شده در پاکستان» روی آن نصب شده بود، بار کشتی شد و یک ماه و نیم بعد به گمرک کالیفرنیا رسید. من هم هنگام رسیدن محموله ها به بندر کالیفرنیا، راهی این ایالت شدم. پس از طی مراحل ترخیص که کمتر از چند ساعت طول کشید، با همکاری یکی از ایرانی های مقیم آمریکا که یک شرکت پخش و توزیع را در کالیفرنیا اداره می کرد، تمام محصولات در فروشگاه های این ایالت توزیع شد و در قفسه ها نشست. مامور گمرک کالیفرنیا به این تصور که کارتن ها ارسالی از کشور پاکستان است، تنها کد محصول را وارد سیستم نظارتی کرد و اجازه ترخیص صادر شد. بارنامه و اسناد نیز حمل از پاکستان بود. به خاطر دارم، کمتر از 15 روز، تمام آن محصولات به فروش رفت و ایرانیان مقیم کالیفرنیا استقبال بالایی از محصولات غذایی مهرام کردند. اما آن صادرات برای ما به لحاظ مالی نه تنها سود اقتصادی نداشت و به صرفه نبود بلکه ضرر هم کردیم اما چون هدف این بود که اعلام کنیم به رغم تحریم آمریکا، ما توانستیم مواد غذایی ایرانی را به این کشور صادر کنیم، این ضرر را به جان خریدیم. در آن زمان اگر این محموله به کشوری مانند آلمان صادر می شد برای ما 300 درصد سود به همراه داشت. در واقع آقای نهاوندیان می خواست ما به آمریکایی ها ثابت کنیم که تحریم های آنها بی ارزش است و ایران می تواند محصولات خود را به هر نقطه از جهان حتی ایالات متحده آمریکا صادر کند، که این اتفاق نیز افتاد. پس از آنکه عکس ها و فیلم هایی که از فروشگاه های کالیفرنیا تهیه کرده بودم در اختیار آقای نهاوندیان گذاشتم، ایشان گزارشی از این اقدام را به وزیر بازرگانی وقت که در آن زمان آقای آل اسحاق بود، ارائه داد. آقای آل اسحاق هم گزارشی از این اقدام شرکت مهرام به رئیس جمهور که در آن زمان آقای رفسنجانی بود ارائه داد و ایشان هم از من و دیگر همکارانم دعوت کرد که به دیدارشان برویم. آن دیدار یک ملاقات شخصی بود. ساعت حدود 10 شب بود که در محل دفتر ریاست جمهوری با آقای هاشمی رفسنجانی ملاقات کردیم. ایشان پس از شنیدن شرح ماوقع از زبان آقای آل اسحاق، رو به من کردند و گفتند «خب پیرمرد چگونه توانستی این کار را بکنی؟» که من نیز تمام امور را با جزییات کامل خدمت ایشان تشریح کردم. سپس ایشان من را در آغوش گرفت و بوسید و گفتند باز هم محصولات غذایی را به آمریکا بفرست و چندین بار این نکته را به زبان آوردند. و روند صادرات به آمریکا را ادامه دادید؟ به رغم آنکه بازار کالیفرنیا تقاضای بالایی برای محصولات مهرام داشت، ما دیگر اقدام به ارسال و صادرات محصولات به این کشور نکردیم. آن صادرات محدود که حدود پنج تا شش کانتینر از محصولات رب گوجه فرنگی و انواع سس و خیارشور بود در واقع یک نمایش از توان دور زدن تحریم آمریکا بود که به سرانجام هم رسید. از این جهت صادرات به ایالات متحده را ادامه ندادیم چون در آمریکا بازار رقابتی سنگینی وجود دارد که رقابت در این بازار برای ما سخت و دشوار بود. اسرائیلی ها به خوبی توانسته بودند جای خود را در این بازار باز کنند و حتی فرمول محصولات ما را به دست آورده بودند و بازار آمریکا را در دست داشتند. به هر حال از آن زمان به بعد بود که آقای نهاوندیان و آقای آل اسحاق نسبت به من لطف داشته اند. و تقریباً چند سال پس از ماموریت موفقیت آمیز شما در صادرات مواد غذایی به آمریکا بود که از مهرام جدا شدید. از این شرکت که بنیانگذارش بودید خداحافظی کردید یا آنکه اتفاق دیگری افتاد؟ شاید بیان این جمله در اینجا درست نباشد، اما مهرام را از من گرفتند. تقریباً در چند سال ابتدایی دهه 70 بود که شرکت مهرام سایه بحران را بر سر خود دید. در آن سال ها به دلیل اعمال برخی سیاست ها، اعتبارات بانکی به روی بنگاه های اقتصادی بسته شد و مشکلات عدیده ای پیش روی فعالان صنعتی و تولیدی قرار گرفت. ما نیز به ناچار برای عبور از این شرایط، تصمیم گرفتیم مهرام را وارد بورس کنیم. این در واقع تصمیم هیات مدیره آن زمان شرکت مهرام بود و به من که مدیرعامل این واحد تولیدی بودم فشار آوردند که باید برای رهایی از شرایط پیش آمده و کمبود نقدینگی، مهرام را وارد بورس کنیم. این اتفاق در نهایت افتاد و بخش عمده ای از سهام مهرام در بورس به فروش رفت حال آنکه افرادی سهامدار جدید این شرکت شدند که کمترین دغدغه و نیز تخصص را در صنعت و به ویژه صنایع غذایی نداشتند. تا پیش از آنکه سهام مهرام در بورس به این افراد فروخته شود، ما موفق شده بودیم که پنج واحد بزرگ تولیدی به نام مهرام در سراسر ایران تاسیس کنیم. این واحدها را در شیراز، جیرفت، تنکابن، جاده بهشت زهرا و یک واحد تولیدی بزرگ نیز در قزوین ایجاد کرده بودیم که شامل کارخانه تولید سرکه وردا، رب گوجه فرنگی و انواع سس می شد. ضمن آنکه در کنار این واحدهای بزرگ تولیدی، یک واحد قدرتمند توزیعی نیز فعال بود. روزی که مدیریت جدید مهرام را به دست گرفت، ما با این امکانات این شرکت تولیدی را تحویل آنها دادیم در حالی که حدود سه هزار پرسنل کارمند و مهندس و کارگر نیز در این شرکت مشغول به کار بودند. بالاترین میزان صادرات به اقصی نقاط جهان نیز متعلق به مهرام بود حتی کشورهای اروپایی و آمریکا نیز از محصولات مهرام بی نصیب نمانده بودند. به هر حال، سهام مهرام در بورس به افرادی که بعدها نشان دادند توان مدیریتی و دانش و تخصص این کار را ندارند، واگذار شد و نتیجه آن را نیز امروز می بینیم که این شرکت از چه نقطه ای به کجا رسیده است. این در حالی بود که سهامدار جدید مهرام، این شرکت را به طور اقساط و با صدور چندین چک خریداری کرد که نزدیک به دو میلیارد تومان از آن چک ها را بعدها از من پس گرفت. مدیرعامل جدید مهرام متاسفانه پس از در اختیار گرفتن این شرکت و خروج من از ریاست هیات مدیره، اقدام به فرافکنی علیه من کرد و با مراجعه به وزارت اطلاعات، عنوان کرده بود شاهرخ ظهیری به مدیران عامل بانک ها رشوه می داده است و از این دست اتهامات. این در حالی بود که در همان زمان بسیاری از بزرگان صنعت ایران این فرد را مورد بازخواست قرار دادند که ظهیری از این اتهام ها مبراست اما او کار خود را کرد و نتیجه آن شد که وزارت اطلاعات من را برای دادن توضیحاتی در این خصوص احضار کرد. در آن موقع، ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز در سه قوه تشکیل شده بود و فضای کشور به سمت و سویی رفته بود که همه به دنبال افشای مفاسد اقتصادی بودند. این در حالی بود که مهرام تا پیش از آن واگذاری، حتی یک ریال نیز به سازمان یا افراد بدهکار نبود. به هر حال، مهرام امروز به دنبال آن مدیریت به جایی رسیده است که مدتی تعطیل و فعالیت آن متوقف شده بود و با بحران کمبود نقدینگی مواجه شده است. در چنین شرایطی، چندی پیش شرکت بورس از من دعوت کرد پیرامون خروج مهرام از بحران با آنها جلساتی داشته باشم و شاید بتوانیم راه حل هایی برای سرپا نگه داشتن این شرکت بیابیم.
پیشنهاد همکاری و بازگشت دوباره شما به مهرام مطرح است؟ مسوولان بورس به من گفتند آیا حاضرید مهرام را به دست گرفته و آن را از بحران خارج کنید که من نیز اعلام کردم با این کیفیت که امروز مهرام با آن روبه رو شده است خیر. به هر حال مذاکرات با بورس ادامه دارد و امیدوارم این شرکت از شرایطی که پیش رو دارد خارج شود. ضمن آنکه شنیده ام که یکی از نهادهای نظامی به طور جدی به دنبال خرید این شرکت است. به اعتقاد من مهرام یک برند ملی است و نباید اجازه داد که این بنگاه اقتصادی بمیرد.