این ۸ رفتار در زندگی زناشویی مصداق بارز خیانت است!
بیشتر زوج ها خیانت جنسی را خط قرمز یک رابطه می دانند اما خیانت جنسی تنها خیانتی نیست که ممکن است فرد در رابطه مرتکب شود. این مقاله به ۸ رفتار دیگری میپردازد که معادل خیانت به همسر یا شریک عاطفی تان است؛ در واقع آسیب این رفتارها اگر بیشتر از خیانت جنسی نباشد، کمتر هم نیست.
به گزارش اقتصاد آنلاین؛ تهاجم فرهنگی، نبود فرهنگ صحیح استفاده از شبکه های اجتماعی، عدم وجود تعهدات اخلاقی، تربیت های غلط خانوادگی، نبود علاقه، مشکلات اقتصادی و ده ها مورد دیگر می تواند زمینه های بروز خیانت را فراهم کند.
در ابتدا بهتر است دنبال راهکارهای پیشگیری باشیم تا خیانت انجام نشود اما پس از بروز آن این راهکار است که باید به دنبال آن باشیم تا چرایی این موضوع! بعد از حل شدن مشکل خیانت همسر نیز می توان روی چرایی آن به منظور جلوگیری از تکرار خیانت تمرکز کرد. با توجه به اهمیت بسیار بالای این موضوع، این مطلب را بصورت کامل به خیانت اختصاص داده ایم. لطفا با ما همراه باشید.
۱. نیازهای خود را مهمتر از نیازهای همسرتان میدانید: رابطه میان زوج ها بر پایه مشارکت و برابری است اما یک ضرب المثل هست که میگوید: " عشق یعنی طرف مقابل را در اولویت قرار دادن". این نوع عشق را که در آن، شما نیازها و نگرانیهای طرف مقابل را شناخته و آنها را مقدم بر نیازهای خودتان میدانید، "عشق محبتآمیز" مینامند. با این کار نه تنها حس خوبی به طرف مقابل داده می شود بلکه با این روش به شریک خود میفهمانید که همه چیز را دربارهی او میدانید، از او مراقبت میکنید و برایش ارزش قائل هستید".
در این زمینه بخوانید؛
وقتی نیازهای طرف مقابل را فراموش میکنید یا نیازهای خودتان را مهمتر از نیازهای او میدانید، رابطه شما به تدریج رو به سرازیری میرود. بله، نیازهای شما هم مهم است. اما توجه شما باید به نیازهای همسرتان و نحوه همکاری هر دوی شما برای برآوردن خواستهها و نیازهای یکدیگر باشد.
به مرور زمان، با توجه محض به نیازهای خودتان، و بی توجهی به نیازهای شریکتان، فاجعهای برای این رابطه به وجود خواهید آورد. حواستان را جمع کنید، عشق فقط به زبان آوردن کلمات نیست، بلکه نشان دادن آن، از طریق رفتار و عمل است.
۲. قدردانی نکردن از همسر: وقتی مدت طولانی با یک نفر باشید کم کم هیجانات و احساسات زمان آشنایی را فراموش می کنید و تلاش برای رمانتیک بودن، قرار دو نفره، گفتن دوستت دارم، تشکر و درخواستهای مودبانه را کنار میگذارید؛ در واقع همسر یا شریک عاطفی خود را نادیده میگیرید.
اگر همسر شما احساس کند که قدرش را نمیدانید و به او توجهی میکنید، کم کم نسبت به شما کینه به دل میگیرد. اگر در نظافت خانه، همکاری نکنید، به بچه ها کمک نکنید، یا همکاریهای همسرتان در کارهای خانه را نادیده بگیرید، در نهایت به جایی میرسید که به جای همسری مهربان، تنها یک هم اتاقی در خانه دارید. این خیانتی است که با گذشت زمان شدیدتر میشود. یک طرف، کارهای شریکش را نادیده میگیرد و از او تشکر و قدردانی نمیکند و طرف دیگر احساس میکند بیش از اندازه کار میکند و کسی قدرش را نمیداند و همین امر باعث ایجاد کینه میشود.
هر روز وقت بگذارید تا به یاد بیاورید چرا همسرتان را دوست دارید، به او کمک کنید، به حرفهایش گوش دهید، همیشه موقع درخواست، از او محترمانه خواهش کنید و بابت همکاریهایش از او تشکر کنید.
۳. خیانت احساسی: رابطه عاطفی، اساسا رابطهای قلبی است. تمامی پیامهای عاشقانهای که بین شما و کسی غیر از همسرتان رد و بدل میشود، درد و دل با او در مورد همسرتان، یا گفتن چیزهایی که به همسرتان نمیگویید، انرژی را از رابطه اصلی شما میگیرد. شما میتوانید دوستیهای پاک و اجتماعی با جنس مخالف خود داشته باشید، اما باید اطمینان حاصل کنید که این روابط، توجه شما را نسبت به نزدیکی و صمیمیتی که باید با همسرتان در خانه، داشته باشید، کم نمیکند.
آسیب خیانت عاطفی اگر بیشتر از خیـــانــــــت جنـــسی نباشد، کمتر هم نیست. مسائل جنسی اغلب، ربطی به مسائل احساسی ندارند، و اگر بخواهید رابطه را ترمیم کنید، کنار گذاشتن و نادیده گرفتن آنها، ساده است. اما پایان دادن به روابط عاطفی، بسیار دشوار است و خیانت احساسی ضرباتجبران ناپذیری به یک رابطه میزند.
۴. حمایت نکردن از همسر: شما و همسرتان باید یک تیم باشید. وقتی کسی هم تیمی شما را مسخره یا تحقیر میکند، باید در مقابل او بایستید. فرقی نمیکند آن شخص دوست شما، همکار یا مادر شما باشد. وقتی با شریک زندگی خود ازدواج کردید، او به نزدیکترین فرد در خانواده شما، تبدیل شده است. اگر مادر شما به همسرتان بد و بیراه میگوید و او را برای شما مناسب نمیداند، این وظیفهی شماست که هوای همسرتان را داشته باشید، و از او دفاع کنید. شما این شخص را برای زندگی کردن، انتخاب کردهاید. شما که اجازه نمیدهید کسی با فرزندانتان بد صحبت کند، پس نباید این اجازه را در مورد همسرتان هم بدهید.
از طرف دیگر، این دخالت، به سادگی ممکن است از سوی افرادی خارج از خانواده انجام شود. مثلاً یکی از دوستانتان با روشی که شما و همسرتان برای بزرگ کردن بچهها پیش گرفتید مخالفت کند، یا همکارتان که همیشه از همسر و زندگی زناشوییاش ناراضی است، سعی کند نکات منفی زندگی شما را که شاید به چشمتان نیامده باشد، به شما یادآوری کند. فراموش نکنید که مهمترین فرد زندگی شما، باید همسرتان باشد، شما باید هوای او را داشته باشید و به خاطر او در مقابل همه بایستید و با هم مثل یک جبهه متحد در مقابل کل دنیا باشید.
این نوعی از خیانت به همسر است که اکثر مردم آن را به حساب نمیآورند. اما اینکه به دیگران اجازه دهید در مورد شریک زندگیتان بد و بیراه بگویند و مخالف حضور او در زندگی شما باشند، شما هم در این جنایت شریک میشوید. و این چیزی است که به مرور زمان، رابطه را از بین میبرد.
اما یادتان باشد، اگر احساس کردید نقطعهضعفی وجود دارد روی آن سرپوش نگذارید و به طور خصوصی و با آرامش با همسرتان در مورد آن صحبت کنید.
۵. دروغگویی و پنهان کاری: دردناک ترین جنبه خیانت اغلب این واقعیت است که شخصی چیز بسیار مهمی را از شریک زندگی خود پنهان میکند. گرفتار شدن در دام دروغ، اعتماد همسرتان را از بین میبرد. اگر دروغ میگویید و چیزهایی را از نزدیکترین فرد زندگیتان، پنهان میکنید، چرا این رابطه در زندگیتان اولویت دارد؟
یک رابطه ایدهآل، بر پایه اعتماد، صداقت، احترام متقابل و آزادی شخصی بنا میشود. اما آزادی واقعی با انتخاب همراه است نه فقط انتخاب این که با چه کسی در ارتباط هستیم، بلکه انتخاب اینکه چگونه با او رفتار خواهیم کرد. اینکه هر روز انتخاب کنیم تا با شریک زندگیمان صادق باشیم، عشقمان را واقعی نگه میدارد؛. بنابراین، فریبکاری یا دروغ "شخص سومی" است که هرگز نباید در یک رابطه وارد شود.
۶. سواستفاده از نقطه ضعفها و حساسیتهای همسر: انواع مختلفی از رفتارهای کنترلگرانه وجود اما مورد جزئیتر آن سواستفاده از نقاط ضعف دیگران است. سواستفادهگران ماهر در منطقی جلوه دادن رفتارهایشان و تلاش برای کنترل افراد متخصص هستند. ممکن است طرف مقابل به شما بگوید: " من قبلا یک بار چوب این کار رو خوردهام، به خاطر همین نمیخوام هیچ همکار مردی داشته باشی". این در حالی است که هیچ کس نباید در چنین موضوعاتی شما را کنترل کند.
سواستفاده گران از نقطه ضعفهای شما علیه خودتان استفاده میکنند و دائماً روی اشتباهات شما و کاری که میدانند روی آن حساس هستید دست میگذارد، و به شما میگویند تنها با کمک آنها میتوانید کاری را بهتر انجام دهید یا فرد بهتری باشید.
۷. فاصله گرفتن احساسی: غفلت و حواسپرتی، میتواند منجر به فاصله گرفتن از لحاظ احساسی و دوری میان دو طرف یا فاصله عاطفی میشود. فاصله عاطفی با فقدان ارتباط احساسی، معنوی یا فکری با شریک زندگیتان مشخص میشود. هنگامی که همسر شما واکنشی سرد، سنجیده و بیگانهوار نشان میدهد، ممکن است به دلیل ترس از صمیمی شدن باشد.
فاصله احساسی میتواند، جدایی فیزیکی قریب الوقوع را ایجاب کند. غفلت از همسرتان، به سرعت حالت دفاعی گرفتن درمورد کوچکترین مسائل، ارزش قائل نشدن برای او، و وقت گذارندن با دوستان و همکاران خود بیش از همسرتان، در جریان مسائل قرار ندادن همسرتان از نشانههای فاصله عاطفی است.
۸. تحت فشار گذاشتن شریک زندگیتان برای تغییر کردن: این موضوع باید کاملا برای شما شفاف و روشن باشد که شما باید هر کس را هر همان طور که هست بپذیرید نه آنطوری که دوست دارید. آدمها هیچوقت عوض نمیشوند! سیگاریها میدانند سیگار برایشان مضر است، ولی با این حال، نمیتوانند فقط به خاط اینکه شما خواستهاید، آن را ترک کنند. آنها فقط به میل و خواسته خودشان میتوانند با موفقیت، سیگار را ترک کنند. اینگونه است که تغییر اتفاق میافتد.
افراد دارای اضافه وزن میدانند که باید برای سلامتیشان وزن کم کنند اما اگر شما به آنها بگویید، اینکار را انجام نمیدهند. با گفتن این جملهها که: "عالی میشد اگه همسرم یککمی بهتر گوش میداد، یه ذره تمیزتر بود، و نظرهای سیاسی متفاوتی داشت"، نمیتوانید کسی را تغییر دهید. این حقیقتی ساده در زندگی است که شما فقط قادر هستید خودتان را تغییر دهید.
وقتی کسی را مجبور کنیم حتی در موارد جزئی -بر خلاف میلش- تغییر کند، پایان یک رابطه را با دست خودمان، رقم زدهایم. ارتباط سالم و سازش باید بدنهی اصلی رابطه باشد و شما باید به آنها اجازه دهید تا به میل خودشان و به مرور زمان تغییر کنند.