ظریف: راهحل مسئله فلسطین مقاومت و مراجعه به آرا فلسطینیان است
وزیر امور خارجه با تاکید بر اینکه راهحل مسئله فلسطین مقاومت و مراجعه به آراء فلسطینیان است، گفت: ما همواره گفتهایم که حق انتخاب با مردم فلسطین است و آن راهی را که مردم فلسطین انتخاب کنند، برای جمهوری اسلامی هم قابل قبول است.
به گزارش اقتصادآنلاین، آمریکا و رژیمصهیونیستی اخیراً از طرحی موسوم به «معاملهی قرن» رونمایی کردند. طرحی که در آن بدون حضور هیچ یک از طرفهای فلسطینی برای سرزمین فلسطینیان تصمیمگیری شده است. اما حضرت آیتالله خامنهای بیش از دو دهه است که طرح اساسی جمهوری اسلامی را در تریبونها و مجامع و کنفرانسهای مختلف به اطلاع عمومی دنیا رساندهاند: «برگزاری یک همهپرسی از تمام مردم فلسطینیّالاصل»؛ این طرح اخیراً بهصورت رسمی توسط نمایندهی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد ثبت شد. از این رو، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتوگوی کوتاهی با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجهی جمهوری اسلامی ایران، ضمن بررسی طرح موسوم به «معاملهی قرن»، راهکار جمهوری اسلامی برای حل مسئلهی فلسطین را بررسی کرده است.
بهنظر شما هدف اصلی آمریکا و صهیونیستها در طرح «معاملهی قرن» چیست؟
متأسفانه در طول سالهای گذشته و بهویژه در چند سال اخیر، جهان عرب با رژیمصهیونیستی و آمریکا نهتنها برخورد منفعلانهای داشته است، بلکه با صهیونیستها علیه کشور اسلامی فلسطین همپیمان شدهاند. این اقدام آنها را در موضعی بسیار ضعیف قرار داده است. بر همین اساس آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که میتوانند طرحشان را رونمایی کنند، اما چند سال قبل آمریکاییها در چنین موقعیتی نبودند، چه برسد به این که راجع به تبدیل کل موضوع فلسطین به موضوع معاملات ملکی فکر هم بکنند و همهی آمال و آرزوها و حقوق اولیهی مردم فلسطین را فدای پروژهی ساختوساز خود بکنند. براساس ذهنیات و گفتههای ترامپ و کوشنر، آنها به حقوق کسی کار ندارند و این طرح را یک پروژه میدانند و به این نتیجه رسیدند که واقعاً جهان عرب به حدی از ذلّت رسیده که میتوانند چنین موضوع سخیفی را بهعنوان حقوق مردم فلسطین مطرح کنند.
درواقع این طرح، فلسطین را به چیزی شبیه بنتوستانهای زمان آپارتاید در آفریقای جنوبی تبدیل میکند. یعنی مناطق تعیینشدهای که بهمنظور نظارت بر ساکنان آن، در وسط فلسطین اشغالی شکل بگیرد. الان اما همه چیز در اختیار رژیمصهیونیستی است و مواردی که در طرح «معاملهی قرن» مطرح است، فراتر از موارد مطرحشده در پیمان اسلو و پیمان مادرید است و فلسطین را به قطعاتی از سرزمینهای محصور در بین رژیمصهیونیستی تبدیل میکند و تمام اراضی حتی بعد از ۱۹۶۷ را هم به صهیونیستها میبخشد. بخشیدن منطقهی جولان سوریه و بیتالمقدس پایتخت مسلمانان به رژیمصهیونیستی از طرف آقای ترامپ، مناطقی که از اول مال آنها نبوده، فقط بهخاطر انفعال و ذلت اعراب در مقابل آنها است. هنوز هم جهان عرب بهدنبال خرید امنیت از آمریکا و رژیمصهیونیستی است. بهجای اینکه به خودشان و به مردمشان و به همسایگان مسلمانشان اعتماد و تکیه کنند، بهدنبال خرید امنیت از آمریکا هستند. البته که آمریکاییها هم از آنها استقبال میکنند، چرا که برای مثال سالی ۶۷ میلیارد دلار سلاح به عربستان سعودی میفروشند و همزمان با فروش این تسلیحات، عزت عربستان سعودی را هم میخرند.
با توجه به واکنشهای منفی سران جهان عرب به پیامد طرح «معاملهی قرن»، چرا بعضیشان چنین واکنشی به این طرح دارند و نتیجهی آن را بالعکس میدانند؟
موضعگیریهای بعضی از سران وابستهی کشورهای عربی که امروزه بهدلیل مشکلات کشورهای بزرگ عربی به سردمداران جهان عرب تبدیل شدهاند، موضعگیری مردم عرب نیست، اما اتفاق مهمی که در اینجا افتاده، این است که رژیمهای وابستهی عربی در طول سالهای گذشته سعی کردند تا جمهوری اسلامی را بهعنوان یک خطر دروغین به مردمشان ارائه کنند.
ولی این اتفاق نشان داد خطری که جهان عرب با آن مواجه است، همین اربابان سران کشورهای عرب هستند که همهی آمال و حقوق مردم فلسطین را به یکباره نقض میکنند و حتی اینها جرأت برخورد کردن هم ندارند و بهجای اینکه موضعی در حمایت از فلسطین بگیرند، از تلاشهای آقای ترامپ هم تشکر میکنند. در واقع این پیامی به جهان عرب است که با این سیاستها نمیشود راهحل فلسطین را دنبال کرد و باید برگردند و خطر صهیونیزم را که جهان اسلام را تهدید میکند و خطر کسانی که در برابر صهیونیزم سیاست ذلتبار همراهی و همسویی با رژیمصهیونیستی را دنبال کنند.
بهنظر من این یک فرصتی برای جهان اسلام است تا به این واقعیت پی ببرند که راهحل مسئلهی فلسطین بر دو محور دموکراسی و مقاومت است. هدف مقاومت مشخص است و مردم فلسطین هم ایستادگی میکنند، اما امروز همهی گروههای فلسطینی یکصدا با طرح «معاملهی قرن» مخالفت میکنند و این وحدت داخل فلسطین بر پایهی مقاومت میتواند امر بسیار مبارکی برای خنثی کردن سیاستهای صهیونیستها باشد.
دموکراسی هم عامل بسیار مهمی است. کسانی که فریاد دموکراسیخواهیشان جهان را پر کرده و به دروغ از رژیمصهیونیستی بهعنوان تنها دموکراسی در منطقه یاد میکنند، حاضر به پذیرش دموکراسی واقعی باشند. دموکراسی واقعی به چه معناست؟ به این معنی که همهی کسانی که در فلسطین هستند و فلسطین متعلق به آنهاست و در فلسطین زندگی کردهاند، ولی در دنیا آوارهاند، بتوانند آیندهشان را خودشان تعیین کنند و خودشان برای آیندهشان تصمیم بگیرند. طرفداران دموکراسی چرا از این طرح میترسند؟
طرحی که رهبر معظم انقلاب در سالهای قبل آن را بهعنوان طرح جمهوری اسلامی برای فلسطین مطرح کردند و طرح طبیعی هم هست، مگر در آفریقای جنوبی که این طرح اجرا شد و آپارتاید کنار گذاشته شد، سفیدپوستها قتلعام شدند؟ چرا به دروغ میخواهند این تصور را ایجاد کنند که این طرح به معنی قتلعام یهودیان است؟ حضرت آقا بارها فرمودهاند که ما با مردم یهودی هیچکاری نداریم و مردم یهودی که در فلسطین زندگی کردهاند، این حق را دارند که در فلسطین باشند، ولی نمیتوانند برای دیگران تعیین سرنوشت کنند. بلکه همهی فلسطینیها باید در تعیین سرنوشتشان نقش داشته باشند.
همانگونه که در آفریقای جنوبی همهی آفریقاییها از جمله سیاهان، سفیدپوستها و رنگینپوستها زمانی در سیستم آپارتاید به گروههای مختلفی تقسیم شده بودند و این حق انسانی را که همه با هم زندگی کنند، از آنها گرفته بودند، اما آنها تصمیم گرفتند که آن سیستم را کنار بگذارند و الان نزدیک به سی سال از آن واقعه میگذرد و ما شاهد هیچ جنگ یا کشتاری در آفریقای جنوبی نبودیم. در مورد فلسطین اما بهجای پذیرفتن ذلت و فشارهای روزافزون و پایانناپذیر آمریکا و رژیمصهیونیستی، دو راهحل همزمان و نه مجزا برای فلسطین وجود دارد؛ یکی مقاومت و دیگری دموکراسی و رأی مردم. اگر این دو را اجرا کنند، موضوع فلسطین حل خواهد شد. ما هم طرح رهبر معظّم انقلاب را سال گذشته در سازمان ملل متحد بهعنوان طرح رسمی ثبت کردیم تا همچنانی که دنیا قبلاً از این طرح مطلع بود، الان نیز از آن اطلاع یابد. ما در آستانهی اعلام طرح «معاملهی قرن» مجدداً این طرح رهبر معظم انقلاب را اطلاعرسانی کردیم تا دنیا به این نکته توجه کند که تنها راهحل فلسطین، ضایع کردن حقوق مردم و معاملهی ساختوساز نیست، بلکه حفظ حقوق مردم فلسطین تنها راهحل است.
آیا میشود طرح جمهوری اسلامی را به نتیجه نزدیکتر کرد؟
ببینید، تصمیم نهایی را مردم فلسطین میگیرند و آنها باید به این تصمیم برسند. برخی جریانات سیاسی یک راه اشتباهی که دنبال میکردند، این بود که تصور میکردند از طریق همکاری با اشغالگران میتوانند حقوق مردم فلسطین را احیا کنند. امروز اما همهی طرفهای فلسطینی به این واقعیت پی بردهاند. لذا باید به فکر جایگزینی برای طرح پیمان اسلو و بعد از آن طرح «معاملهی قرن» باشند. طرحی که ادامهی همان سیاستهای پذیرش میانجیگری آمریکا در موضوع فلسطین اشغالی است. پس فلسطینیها باید بپذیرند این یک میانجیگری دوباره نیست و آمریکا یک طرف دعواست و باید به طرحی بپردازند که بتواند برایشان راهحل باشد.
ما همواره گفتهایم که حق انتخاب با مردم فلسطین است و آن راهی را که مردم فلسطین انتخاب کنند، برای جمهوری اسلامی هم قابل قبول است. یعنی ما قبول داریم که مردم فلسطین تصمیم نهایی را بگیرند و تصمیم نهایی مردم فلسطین باید برای همه قابل قبول باشد.
چند سال پیش رهبر انقلاب در پیشبینی راهبردیشان فرمودند که رژیمصهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید. طرح معاملهی قرن چه تأثیری بر تسریع زوال رژیمصهیونیستی خواهد گذاشت؟
زمانی که فلسطینیها به این باور برسند که پذیرش میانجیگری آمریکا مسیری نیست که آنها را به نتیجه برساند، بلکه تنها مسیر را استفاده از توانشان در مقاومت و دموکراسیخواهی بدانند. بزرگترین نقطهضعف رژیمصهیونیستی این است که فلسطینیها بر روی حقوق خودشان تأکید کنند و حتماً این مسیر با کنارگذاشتن راهحلهای ساختگی و متکی بر دموکراسی نتیجه خواهد داد.
با توجه به ثبت رسمی پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران در سازمان برای حل مسئلهی فلسطین بفرمایید که آنچه رژیمصهیونیستی در تبلیغات خود علیه این نوع پیشنهادات به آن دامن میزند چیست؟
ببینید، قدیمیترین مسئلهای که امروز سازمان ملل متحد با آن مواجهه است، مسئلهی فلسطین است. از ابتدا هم راهکار مناسبی برای حل مسئلهی فلسطین در سازمان ملل متحد مطرح نشد. جالب است بدانید که رژیم پهلوی هم راهکار دموکراسی را برای راهحل مسئلهی فلسطین پیشنهاد کرده بود و از پیشنهادی که حقوق مردم فلسطین را بگیرند و به صهیونیستها بدهند، حمایت نکرده بود و ایران یکی از کشورهایی بود که در آن زمان هم تقسیم کشور فلسطین را نپذیرفت. البته سایر کشورهای عربی هم با سیاست تقسیم موافق نبودند و این اشتباه باید از راه دموکراتیک حل بشود.
اما رژیمصهیونیستی همیشه اینچنین تبلیغ میکند که عدهای ضد یهودند، ولی کسی ضد یهود نیست. و آنکه سابقهی ضد یهودی دارد، جای دیگر است. در این منطقه ما سابقهی ضد یهودی نداریم. مردم این منطقه همواره میزبان یهودیها بودهاند و هنوز هم هستند. ما موظفیم به حضرت موسی علیهالسلام بهعنوان یک پیامبر الهی احترام بگذاریم. ما پیروان حضرت موسی علیهالسلام و اهل کتاب را به وحدت فرامیخوانیم. لذا کسی نمیتواند مسلمانان و ایرانیان را که در نجات دادن یهودیها سابقه دارند، بهعنوان ضد یهود معرفی کند. ما میگوییم حقوق فلسطینیها را نمیشود به این بهانهها نقض کرد و تنها راهی که میتواند مشکل فلسطین را حل کند، راه دموکراتیک است. امروزه بسیاری از معضلات دنیا از جمله معضل افراطگرایی مسیحی و یهودی و اسلامستیزی ریشه در نقض حقوق مردم فلسطین دارد و این معضلات از بین نمیرود، مگر این که حقوق مردم فلسطین از طریق دموکراتیک برگردد.
رهبر انقلاب بعد از شهادت سردار سلیمانی فرمودند: «این مرد، دست فلسطینیها را پُر کرد.» تحلیل شما از اقدامات شهید سلیمانی در این رابطه چیست و هم اکنون نوع حمایت ایران از جبههی مقاومت چگونه است؟
جمهوری اسلامی همواره در کنار مقاومت مردم فلسطین و مقاومت کشورهای مسلمانی که اراضیشان توسط رژیمصهیونیستی اشغال شده، از جمله لبنان، سوریه و دیگر کشورهای عربی بوده است. شهید سلیمانی درواقع نماد همراهی و همیاری مردم ایران با مردم منطقه است. شهید سلیمانی کسی بود که نهتنها در برابر رژیمصهیونیستی، بلکه در برابر کل افراطگرایی و تروریزم مقاومت میکرد. ایشان در کنار مردم مقاوم عراق، سوریه، لبنان و فلسطین بود. میتوان گفت شهید سلیمانی نهتنها قهرمان مقاومت، بلکه قهرمان مبارزه با تروریزم و قهرمان صلح بود.
حتماً شهادت ایشان آثار طبیعی و وضعی بسیاری خواهد داشت و ما اثرات آن را در عراق دیدیم. بعد از مدتها کشمکش در خیابانهای عراق، همهی مردم این کشور بعد از شهادت سردار، برای تشییع پیکر پاک ایشان با هم متحد شدند و بعد هم خواستار اخراج آمریکا از عراق شدند. اقدام ترامپ هم ابلهانه و بزدلانه بود، چرا که ترامپ نتوانست با شهید سلیمانی در میدان نبرد روبهرو شود و مجبور شد در نیمههای شب از طریق پهپاد، سردار عزیز ما و همراهانش بهویژه شهید ابومهدی المهندس را به شهادت برساند. به قول خود آمریکاییها اقدامات تروریستی نشاندهندهی بزدلی است و نشاندهندهی شجاعت نیست.
ترامپ با چنین اقدام بزدلانه و احمقانهای باعث شد پایان حضور آمریکا در منطقه رقم بخورد. در سایر کشورها و از جمله در هند هم مردم در صدها شهر علیه آمریکا تظاهرات کردند. این نشاندهندهی این است که آمریکا با این اقدام ضربهای اساسی به خودش زد و جبههی مقاومت و جناح ضد سلطه و ضد استکباری در منطقه و در جهان را تقویت کرد.
شما بهعنوان وزیر امور خارجه در مراودات خود با حاج قاسم سلیمانی بهعنوان فرماندهی نیروی قدس، چه ویژگیهایی را در ایشان دیدهاید که بتوان گفت برجستگی این شهید در امور مربتط با این حوزه مسئولیت، به شمار میرود؟
تقریباً در همهی لحظات این سعادت را داشتم که در خدمت شهید بزرگوار باشم. ما هر وقت در ایران بودیم، هفتهای یک بار با هم جلسه داشتیم. شهید سلیمانی فردی منطقی، باهوش و آیندهنگر بود. هیچوقت اهل شعاردادن نبود. خیلی راحت میشد با ایشان حرف زد. همیشه در شروع جلسات، نظرات هر دوی ما با یکدیگر متفاوت بود، ولی در پایان جلسه به توافق میرسیدیم و قرار میگذاشتیم که مثلاً در این هفته من این کار را بکنم و ایشان هم آن کار را بکند. همیشه هم به عهدمان وفا میکردیم.
همهی ما مخصوصاً حضرت آقا همیشه نگران شهید سلیمانی بودیم. هر باری که من ایشان را میدیدم، موقع خداحافظی «فاللّه خیر حافظاً» در گوش ایشان میخواندم. آخرین باری هم که من شهید سلیمانی را دیدم، یکشنبه بعدازظهر همان هفتهای بود که ایشان در روز جمعه به شهادت رسید.