آیا روسیه از همیشه قویتر است؟
ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه چند ماه پس از به قدرت رسیدن در سن 47 سالگی مشتاق این بود تا در اولین نشست خود با همتای امریکاییاش، بیل کلینتون دیدار کند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، این سرهنگ بازنشسته «کاگب» (سرویس اطلاعاتی و امنیتی اتحاد جماهیر شوروی سابق) نقشهاش برای جلب اعتماد طرف مقابل را با یک ضیافت شام مفصل آغاز کرد. پوتین بعدها اعلام کرد در این میهمانی از کلینتون پرسیده است که آیا روسیه میتواند روزی به ناتو بپیوندد (ناتو ائتلافی نظامی است که کشورهای غربی برای مقابله با مسکو پس از جنگ جهانی دوم ایجاد کردند). به گفته پوتین، کلینتون در پاسخ به او گفت: «من هیچ اعتراضی ندارم.» این سخنان در ماه ژوئن سال 2000 رد و بدل شد.
روابط روسیه با امریکا و متحدان آن پس از گذشت دو دهه خصومت -ازجمله 6 سال تحریم طاقتفرسا بر سر جنگ اوکراین- به بدترین دوران خود رسیده است، اما به نظر میرسد پوتین بهرغم آنچه روسهراسی در غرب میخواند، رفتهرفته دارد شرایط را به نفع خود تغییر میدهد. در نشستی درباره اوکراین که این ماه در پاریس، پایتخت فرانسه برگزار شد، ولادیمیر پوتین در محفلی که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه نیز در آن حضور داشتند، تسلط خود را به رخ همگان کشید. مرکل، قدرتمندترین سیاستمدار اروپایی در
15 سال اخیر در حال خروج از قدرت است. مکرون که در کشور خود با اعتصابها و اعتراضات سنگین روبهرو بود، از ناتو خواست تا دیگر روسیه را دشمن خطاب نکند (بریتانیا، یکی دیگر از اعضای موسس ناتو نیز درنظر دارد ماه آینده از اتحادیه اروپا خارج شود و این امر شکافهای جدیدی در این قاره به وجود میآورد). سپس در روز سهشنبه، پوتین با رونمایی از اولین سلاحهای ماوراء صوت روسیه که به گفته او میتوانند اهداف خود را در قارههای دیگر نیز مورد اصابت قرار دهند، پیروزی خود را در رقابت تسلیحاتی نانوشته میان روسیه و امریکا جشن گرفت. پوتین در گفتوگو با مقامات ارشد نظامی در نشستی در مسکو گفت: «اتحاد جماهیر شوروی به جایگاه مطلوب خود رسید. امروز، ما شرایطی داریم که در تاریخ معاصر بیهمتاست؛ آنها در تلاشند تا خود را به جایگاه ما برسانند.» روسیه تحت رهبری پوتین برخی از قدرتهای ژئوپلیتیک شوروی را احیا کرده و با انجام این کار بسیاری از کشورهای عضو ناتو را خشمگین کرده است. او که از هر 29 همتای خود در گروه 7 بیشتر در قدرت بوده، اکنون روابط خود را با چین گسترش داده، شبه جزیره کریمه را به روسیه ملحق کرده، جریان جنگ در سوریه را تغییر داده، به ترکیه که یکی از اعضای ناتو است سیستم دفاع موشکی پیشرفته فروخته و با ونزوئلا و عربستانسعودی که از مهمترین متحدان امریکاست در حوزه نفت و سلاح به توافقهای بزرگی دست یافته است. علاوه بر اینها در روند انتخابات امریکا، بریتانیا و دیگر کشورهای جهان نیز مداخله میکند. روسیه بار دیگر تبدیل به قدرت بزرگی در خاورمیانه شده است و برای اولینبار در حال گسترش نفوذ خود در آفریقاست. کرملین روابط نظامی خود با مصر، به عنوان یکی از قدرتهای منطقه و لیبی جنگزده را احیا کرده است؛ کشوری که در آن ژنرال حفتر با حمایت سربازان اجیر شده روس در حال مقابله با دولتی است که تحت حمایت سازمان ملل هستند. او با وجود موفقیتهای خود در خارج از کشور در داخل با خطرات اقتصادی و سیاسی زیادی روبهروست که ناشی از سیستم حکومتی بالا به پایین و سختی است که در این کشور پهناور بهوجود آورده است. اکنون کرملین بر سر این دو راهی قرار گرفته که پس از اتمام دوره ریاستجمهوری پوتین در سال 2024 چگونه پوتینگرایی یا به گفته خودش «دموکراسی مدیریت شده» را در کشور استمرار ببخشد؟ توماس گراهام، از مقامات ارشد حوزه سیاست روسیه در دولت جرج بوش، در این خصوص میگوید: «اگر روسیه امروز را با سال 2000 که پوتین به قدرت رسید مقایسه کنید، میبینید که این کشور اکنون در جایگاه بهتری قرار دارد. اما اگر 10 سال آینده آن را ببینید، از خود میپرسید که این کشور چطور میخواهد شرایط کنونیاش را حفظ کند؟» در واقع، یکی از مهمترین نکات در مورد توانایی پوتین برای حفظ نفوذ جهانی روسیه این است که او این کار را با بودجه بسیار کم انجام میدهد. اقتصاد ضعیف و متکی به منابعی که او ساخته کمتر از 8درصد اقتصاد امریکاست، اما تنها بودجه دفاعی واشنگتن دوبرابر مبلغی است که روسیه برای همه چیز (شامل آموزش، بهداشت و اداره کشور) هزینه میکند. زمانی که پوتین در یکی از نشستهای خود درباره رسیدن به درجات بالا در تولید سلاحهای جدید رجز میخواند، وزیر دفاع او گله کرد که چرا روسیه اینقدر از نظر بودجه دفاعی از رقبای خود عقب است. این کشور سال گذشته از نظر مقدار هزینههای نظامی رتبه هفتم جهان را داشت اما پیشبینی میشود در سال آینده میلادی به رتبه نهم سقوط کند. احتیاط مالی پوتین، خصوصا از زمان درگیری اوکراین، ترازنامه دولت این کشور را تبدیل به یکی از بهترینهای جهان کرده و مورد تحسین آژانسهای رتبهبندی و صندوق بینالمللی پول قرار گرفته است. روسیه دارای مازاد بودجه است، بدهی نسبتا کمی داشته و یکی از بزرگترین ذخایر ارزی و طلای جهان را در اختیار دارد. اما عدم تمایل پوتین به رشد اقتصادی سریع از طریق یک کمک مالی بزرگ، نشاندهنده محدودیتها و ناکارآمدیهایی است که در اقتصاد تحت تسلط دولت او به وجود آمده است. روسیه حتی سال گذشته تصمیم گرفت سن بازنشستگی را افزایش دهد تا بتواند در پرداخت حقوق بازنشستگی صرفهجویی کند، هر چند که این اتفاق باعث به وجود آمدن اعتراضات گستردهای شد. انتظار میرود رشد اقتصادی امسال روسیه تنها کمی بیشتر از یک درصد باشد و بسیاری از اقتصاددانان رشد اقتصادی آینده این کشور را نهایتا 2درصد میدانند و علت آن ساختار اقتصادی است که پوتین طراحی کرده است. در این اقتصاد، اهمیت ثبات بالاتر از هر چیز دیگری است. صندوق بینالمللی پول که میانگین شاخص رشد اقتصادی جهان را 3.5درصد اعلام کرده است، از روسیه انتظار دارد تا سهم خود از تولید جهانی را تا سال 2024 تقریبا به 1.7درصد برساند. این میزان در سال 2013، حدود 3درصد بوده است. سرگئی گوریف، اقتصاددان ارشد سابق بانک بازسازی و توسعه اروپا که از سال 2013 منتقد کرملین بوده است، میگوید: «هیچکس شرط نمیبندد که اقتصاد روسیه سریعتر از اقتصاد جهانی رشد کند. این نتیجه مستقیم تصمیم دولت برای ادامه مسیر رکود است.» پوتین بارها به مردمش قول داده تا به یک «پیشرفت بزرگ اقتصادی» دست یابد، اما درآمد واقعی این کشور همچنان رو به کاهش بوده و در 5 سال گذشته 10درصد کمتر شده است. بیش از نیمی از جوانان 18 تا 24 ساله روس به دلیل افزایش بیکاری در کشورشان، تصمیم به مهاجرت گرفتهاند. گوریف میگوید: «اگر یکی از کشورهای غربی با چنین وضعیتی روبهرو میشد، احتمالا مردم در انتخابات دولت را عوض میکردند، اما در روسیه با این قضیه کنار میآیند.» نارضایتی مردم روسیه رو به افزایش است و میزان محبوبیت پوتین که پس از الحاق کریمه در میان وطنپرستان تقریبا به 90درصد رسیده بود، دوباره به 68درصد کاهش پیدا کرده است. پوتین در استفاده از قدرتهای سرکوبگرایانه دولت بسیار هوشمندانه عمل کرده و توانسته از ظهور رقبا یا رسانههای مخالف جلوگیری کند. با این حال روسهایی که سن بیشتری دارند و در یک دهه پس از فروپاشی شوروی (سال 1991) زندگی کردهاند، پوتین را ناجی روسیه میدانند، چراکه به اعتقاد آنها پوتین توانست کشور را از یک افت اقتصادی شدید -شدیدتر از رکود بزرگ در امریکا- نجات دهد و نظم و قانون را به کشور بازگرداند. در تاریخ 30دسامبر 1999 پوتین که هنوز نخستوزیر روسیه بود و به بالاترین سطح قدرت نرسیده بود، صراحتا اعلام کرد قصد دارد کشور را به همان ابرقدرت 15 سال پیش تبدیل کند و رشد اقتصادی را به 8درصد، یعنی برابر با پرتغال امروزی که حتی «در سطح رهبران صنعتی جهان نیز قرار ندارد» برساند. یک روز بعد در شب سال نوی میلادی، بوریس یلتسین که در شرایط مساعدی به سر نمیبرد از قدرت کنارهگیری کرد و به پوتین گفت: «مراقب روسیه باشد.» تحت هدایت رهبر جدید - و با افزایش قیمت نفت- اقتصاد روسیه طی هشت سال به طور متوسط حدود 7درصد رشد کرد و در سال 2012 تقریبا توانست به اقتصاد پرتغال برسد، اما پس از آن دوباره با افت روبهرو شد. تولید ناخالص ملی اسمی روسیه در آن سال به رتبه 8 جهان رسیده بود، اما بعدا در سال 2018 به رده 11 جهان سقوط کرد؛ این یعنی همرده با کرهجنوبی که تنها 35درصد از جمعیت روسیه را دارد.
دولت روسیه نرخ تورم را تحت کنترل خود درآورده است و امید به زندگی نیز بالاست، اما پوتین هنوز نتوانسته به هدف خود یعنی رسیدن به تولید ناخالص ملی پرتغال دست یابد.
پوتین با کمک چین و دیگر کشورها موانعی را برای محافظت از اقتصاد روسیه در برابر نوسانات نظام مالی متکی به دلار امریکا و تاثیر هر گونه تحریم ایجاد کرده است. دمیتری ترنین، رییس مرکز کارنگی مسکو، معتقد است این امر در کنار تواناییهای تاکتیکی پوتین در مسائل جهان به روسیه اجازه میدهد همچنان به رقابت با قدرتهای بزرگتر از خود ادامه دهد. ترنین میگوید تولید ناخالص ملی ابزار کاملی برای سنجش اقتصاد نیست. مقاومت اقتصاد، ظرفیت آن برای تحمل شوکهای قوی، اعتبارات مناسب مسکو، بدهی خارجی اندک، ظرفیت کرملین برای مقابله با تهدیدهای خارجی و منابع نسبتا انبوهی که مسکو برای پشتیبانی از سیاست خارجی خود دراختیار دارد همگی ازجمله موارد بسیار مهمتری هستند که در اقتصاد روسیه تاثیر میگذارند. در این بین، منابع نزدیک به کرملین میگویند پوتین به عنوان پرسابقهترین رهبر روسیه از زمان دیکتاتور سابق، جوزف استالین، اکنون با چالش مهمی بهنام ادامه ریاستجمهوریاش در سال 2024 دست و پنجه نرم میکند. پوتین چندینبار، ازجمله در آخرین کنفرانس خبری سالانه خود، احتمال تغییر قانون اساسی برای افزایش تعداد دورههای مجاز ریاستجمهوری را رد کرده است. با این حال اگر انتخاب او این باشد، پوتین گزینه مطمئن دیگری برای ماندن در قدرت ندارد. به نظر میرسد که پوتین باید برای پرخطرترین قمار زندگی خود آماده شود.