چرا خشکسالی دغدغه مردم نیست؟
نظرسنجیها امیدوارکننده هستند، مشاهدات میدانی دردناک و ناامیدکننده. شرکتکنندگان در نظرسنجیهایی که درباره کمآبی برگزار میشوند، نسبت به بحران آب ایران کاملا آگاهند و بهشدت نگران آن هستند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، همزمان، چند دقیقه قدم زدن در کوچه پسکوچههای شهر، در هر فصل و ساعتی کافی است که بیتوجهی شهروندان نسبت به موضوع کمآبی عیان شود؛ بحرانی که اگرچه بدمصرفی مردم عامل اصلی آن نیست اما در طولانی مدت بیتأثیر هم نخواهد بود.
در وضعیتی که ساکنان بخشهایی از کشور با بحران آب دست و پنجه نرم میکنند، سرانه مصرف آب تنها در تهران 240لیتر بر ثانیه است؛ یعنی 70لیتر بالاتر از سرانه مصرف آب شرب در کشور. آمارهای اینچنینی به وفور در رسانهها منتشر میشوند، هشدار، اطلاعرسانی و فرهنگسازی در سطح شهرها دائما در جریان است اما هنوز، حتی در یک روز بارانی هم میتوان شاهد آن بود که مردی میانسال جلوی خانهای در کوچه ایستاده و برگهای خیابان را با فشار آب جارو میزند و اعتراض شما را با توهین پاسخ خواهد داد.
دلیل چنین تناقض رفتاری چیست؟ چرا کمآبی, دغدغه اکثریت شهروندان نیست؟ چگونه میتوان عادتهای فرهنگی و ریشهای مرتبط با آب را در ایرانیها تغییر داد؟ کامل دلپسند، جامعهشناس، محمد درویش، فعال و کنشگر محیطزیست و علیرضا کریمی جاوان، روانکاو شناختی نظراتی درباره این پرسشها دادهاند که ردپای ضعف قانون و نبود نظارت در تمامی این نظرات به خوبی محسوس است.
مردم مقصر نیستند
محمد درویش، کنشگر محیطزیست: نکته بسیار مهم در مورد رفتار مردم درواقع تأثیرپذیری آنها از رفتار رهبران جامعه است. وقتی رفتار رهبران جامعه، حاکمیت، دولت و فرهیختگان به شکلی است که اهمیت موضوع کمآبی و خشکسالی در آن نمود پیدا نمیکند، موضوع برای مردم هم بیاهمیت میشود. برای مثال قضیه ماسکزدن را درنظر بگیرید، تا پیش از اینکه عالیترین مقامات نظام مجبور به ماسکزدن نشدند، داستان ماسکزدن جا نیفتاد.
اما به محض اینکه مقامات عالیرتبه شروع به ماسکزدن کردند، این رفتار میان مردم بیشتر پذیرفته شد. بر همین اساس نمیتوان زیاد از مردم انتقاد کرد که چرا صرفهجویی در مصرف آب و یا مدیریت درست مصرف آب را در اولویت خود قرار نمیدهید. وقتی برای شهروندان امکاناتی وجود ندارد که آب شرب را از آب بهداشتی جدا کنند، کاری که بسیاری از کشورهای اروپایی که کمتر از ما با کمبود آب مواجهند انجام دادهاند، چه انتظاری میتوان داشت که مردم آب شرب را برای استحمام یا برای شستوشوی حیاط خانه یا حتی خودرو استفاده نکنند.
امروزه در بیشتر آپارتمانها یک کنتور مشترک برای آب وجود دارد اما کنتورهای برق مجزا هستند. مجزابودن کنتور آب حتی برای گرفتن پایان کار اجباری نیست. در چنین وضعیتی فرد با خود میگوید صرفهجویی من چه فایدهای دارد وقتی همسایه بالایی هر روز آب بسیاری هدر میدهد و سر ماه هزینه آب تقسیم بر تعداد میشود و براساس میزان مصرف از افراد هزینه دریافت نمیشود. تا زمانی که تمهیدات قانونی و حقوقی درنظر گرفته نشوند نمیتوان از مردم انتظار داشت دقیق و درست آب مصرف کنند و موضوع کمآبی را جدی بگیرند.
مردم دائما میشنوند که آببهای 30درصد آبشرب پرداخت نمیشود. یا بهدلیل فرسودگی لولهها آب هدر میرود و یا اینکه چند مشتری قلدر حق آببهای خود را پرداخت نمیکنند. باز در این موقعیت برای مردم این سؤال پیش میآید که وقتی دولت نمیتواند این 30درصد را مدیریت کند، چرا روی ما فشار میآورد؟ بیش از 80درصد از آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود. بخش کشاورزی هدررفت آب بسیار زیادی دارد و ضایعات آن 6برابر متوسط جهانی است. برای مردم این سؤال پیش میآید که چگونه دولت آن 80درصد را رها کرده و بر مصرف آب شرب که 8درصد از مصرف آب کل کشور است، فشار میآورد؟ این تناقضاتی است که باعث میشود مردم موضوع خشکسالی و کمآبی را جدی نگیرند.
نباید فراموش کرد که هیچوقت تنها با مقتضاهای اخلاقی و فرهنگسازی بدون ضمانت قانون، هیچ کشوری موفق نخواهد شد. اگر میبینید در شهرهایی مانند لندن کسی زباله بیرون از خودرو پرتاب نمیکند یک دلیلش این است که جریمه این کار 2هزار پوند است. در ایران برای این کار 30هزار تومان جریمه گذاشتهاند و وقتی به پلیس موردی را گزارش میکنید میگوید تا به چشم خودم نبینم جریمه نمیکنم. به همین ترتیب اگر قیمت آب شرب برای مشترکان پرمصرف به طرز معنیداری افزایش پیدا کند، به شکلی که برای مشترک صرفه اقتصادی نداشته باشد که از آب بهعنوان جارو استفاده کند، بخش بزرگی از این دست تخلفات بهصورت خودکار کاهش پیدا خواهد کرد. ما چنین کارهایی انجام نمیدهیم و تنها هرچندوقت یکبار به مردم گله میکنیم که چرا آنقدر بدمصرف هستند.
ذهنیت نادرست مفتبودن آب
کامل دلپسند، جامعهشناس: موضوع کمآبی ایران از چند سال پیش قابل پیشبینی بود و بسیاری از فعالان حوزه محیطزیست همواره خاطرنشان میکردند که باوجود بارشهای سالهای اخیر، باید انتظار کمآبی را داشته باشیم. باید آگاه باشیم که تنها یک متغیر در بحث ایجاد و مدیریت کمآبی وجود ندارد و چندین متغیر کلان در سطح بینالمللی، ملی و ارزشهای فردی جامعه بر این موضوع تأثیرگذارند.
درباره ارزشهای فردی جامعه ایرانی میتوان به رفتارهای فرهنگی رایج میان ایرانیان اشاره کرد که تنها در مورد مصرف آب خود را بروز نمیدهند و بهطور کلی برونداد آن را میتوان در حوزه مصرف مشاهده کرد. پس از انقلاب به دلایل مختلف اینطور در ذهن ایرانیها جا افتاد که برق، آب و نفت رایگان هستند.
این تصور ذهنی نادرست درباره دردسترسبودن یا رایگانبودن این موارد، باعث شد ما هرگز در مصرف انرژی، آب و دیگر حاملهای انرژی جنبه مراعات را رعایت نکنیم. باید در سطح ارزشگذاری فردی این اعتقاد را بپرورانیم که آب سرمایه است و این سرمایه قیمت دارد. یکسری منفعتطلبیهای فردی وجود دارند که خود را در الگوی مصرف آب به خوبی نشان میدهد: « پول دارم پس هزینه آن را میدهم». این عبارتی است که ممکن است بسیاری از ما در توجیه بدمصرفی بهکار ببریم. چنین تفکری در وضعیتی وجود دارد که متأسفانه حتی توزیع امکانات زیرساختی آب در مناطق مختلف ایران مطلقا یکسان و برابر نیست.
کافی است نگاهی به وضعیت توزیع آب در سیستان و بلوچستان بیندازیم تا به این مهم پی ببریم. باید نگرش ما نسبت به آب بهعنوان مادهای مفت، ارزان و همیشگی تغییر داده شود. این اصلاح و بازآفرینی مجدد ارزشهای غلط ایرانیها بهویژه در حوزه مصرف آب مسئولیت همه است؛ از رسانهها گرفته تا سیاستگذاران و مردم. اگرنه با توجه به سیاستگذاریهای غلطی که در حوزههای مختلف در کشور وجود دارد، بهنظر به این زودیها تغییری رخ نخواهد داد، دستکم تا زمانی که دچار بحرانی جدی نشویم. وقتی بحران پیش بیاید، رفتارها به ناگهان تغییر میکند و راهحلها پدیدار میشوند.
زمانی که همهگیری کرونا آغاز شد، بسیاری از رفتارهایی که تغییر آنها در شرایط عادی ممکن بود 50سال طول بکشد، در عرض کمتر از یک سال جمع شدند. قانعکردن مردم برای تغییر بسیاری از رفتارهایشان، مانند تجمعنکردن، روبوسینکردن، یا ماسکزدن در شرایط عادی کار یک سال نبود. امروز بحران کمآبی ما شروع شده است و با اطمینان میتوان گفت که نتیجه آن را فردا در افزایش قیمت محصولات کشاورزی یا دیگر محصولات میتوان دید.
تا اجباری پیش نیاید، الگوها، مانند الگوی مصرف یا حتی الگوی کشت محصولات کشاورزی تغییر نخواهند کرد. علاوه بر اینها، جدا از الزام موقعیتی، ما به الزامهای قانونی هم نیاز داریم. نه صرفا الزام اقتصادی در قالب جریمه و تنبیههای مالی بلکه در بخش سیاستگذاری، آموزش و پرورش و فرهنگسازی میتوان الزاماتی تعیین کرد. باید از تمامی ظرفیتهای قانونی استفاده شود تا صرفا براساس منفعتطلبیهای فردی، داشتن نگاه مفتبودن آب، نبود آیندهنگری در مصرف یا مقطعیدیدن این سرمایه باارزش، ما و نسلهای بعدی قربانی بحران کمآبی نشویم.
چسب اجتماعی باز شده
دکتر علیرضا کریمی جاوان، روانکاو شناختی: آنچه بهنظر میآید این است که مردم امروز بهصورت کلی دچار یک حالت عمومی خودبینانه شدهاند و هرکس صرفا به منفعت خود توجه میکند. تناقضی که در رفتار مردم در زمینه بدمصرفی آب وجود دارد، اینکه مثلا عدهای خود را نگران کمبود آب نشان میدهند و به مصرف نادرست آب توسط دیگران اعتراض میکنند اما در عمل خود رفتار دیگری نشان میدهند، ریشه در منفعتطلبی دارد.
گروهی از افراد به دیگران نسبت به هدردادن آب، مثلا شستوشوی خودرو با آب شرب اعتراض میکنند زیرا در لحظه، نفع خود را در معرض خطر میبینند و حس میکنند در آینده شاید دچار مشکل و کمآبی شوند اما زمانی که همان فرد در موقعیت معکوس قرار میگیرد، مفهوم منفعت برای او تغییر میکند زیرا حس میکند که خودروی او کثیف است و اگر شسته نشود مثلا برایش افت دارد یا هر دلیل دیگری.
در چنین موقعیتی تمامی معادلات فرد وارونه میشود و اگر کسی به او اعتراض کند، یا درصدد توجیه برمیآید یا حتی شاید رفتاری تهاجمی و پرخاشگرانه در پیش میگیرد. این دوگانگی رفتار افراد در چنین موقعیتهایی به خوبی مبنای خودخواهانه و منفعتطلبانه خود را نشان میدهد. عادتهای مصرفی فردی هم میتواند بر ایجاد چنین رفتارهایی تأثیرگذار باشد. علاوه بر این، بیاعتمادی مردم به سیاستگذاریها باعث شده تا حس منفعتطلبی در آنها تقویت شود.
امروز مشکلی به نام کمآبی در کشور وجود دارد اما وقتی فرد به رفتار کل جامعه و فراتر از آن به تصمیم تصمیمگیرندگان در مواجهه با این مشکل و برای مدیریت بحران اطمینانی نداشته باشد، خطر را خارج از کنترل خود میبیند و تلاش میکند از هرفرصتی به نفع خود استفاده کند. این یعنی هرچه بیشتر از دیگران بتوانم مصرف کنم به نفعم خواهد بود یا برنده خواهم شد.
درحقیقت این تصور ایجاد میشود که آب در نهایت تمام خواهد شد، و هرکس الان بتواند از آن بیشتر مصرف کند، برنده است و کسانی که مراعات کرده و کم استفاده میکنند بازنده. خودداری از ایجاد این احساس بازندگی که به تناوب و در تمامی سطوح در جامعه ما ایجاد شده است باعث میشود که مفهوم برندگی در نگاه عدهای در حد «منفعت در لحظه» کوچک و ناچیز شود؛ گویی ما به جامعهای تبدیل شدهایم که دائما احساس بازندگی دارد و میخواهد حس برندهشدن را به هر شکلی برای خود تولید کند.
همین الگوی رفتاری است که در جامعه مفهوم کلاهبرداری را به زرنگی تبدیل میکند. این را هم نباید فراموش کرد که گروهی از مردم بدرفتاریهای اجتماعی را نوعی اعتراض مدنی یا انتقامگیری از گروه یا طبقه اجتماعی یا سیاسی خاص درنظر میگیرند.