سفره هر ایرانی در ۱۴سال گذشته ۳۰درصد آب رفت
اقتصاد در سالهای ۹۰ و ۹۱ حدوداً ۱۰ درصد و در سالهای ۹۷ و ۹۸ بیش از ۱۵ درصد کوچک شده است که نمود آن را میتوان در بسیاری از متغیرها از جمله مصرف خانوار مشاهده کرد.
تصاویر زیر خانوارهای کشورهای مختلف را در کنار اقلام مصرفی هفتگی آنها نشان میدهد. شاید کمتر تصویری بتواند این میزان اطلاعات را در مورد وضعیت رفاهی مردم کشورها در خود جای دهد. اولین نکتهای که به وضوح مشاهده میشود، حجم مواد خوراکی در سبد مصرف خانوارها است. در تصاویر بالا (کشورهای آلمان و کویت) سبد مصرفی بزرگتر و با تنوع بیشتر است در حالی که در تصاویر پایین (کشورهای اکوادور و چاد) سبد مصرفی کوچکتر و دارای اقلام کمتر است. نکات بسیار زیاد دیگری نیز میتوان از این تصاویر برداشت کرد، از جمله بستهبندی مواد غذایی، میزان سبزیجات و میوهها در سبد مصرفی، وجود نوشیدنیهای مختلف، کیفیت محل زندگی خانوار، تعداد اعضای خانوار و... . اما همان نکتهی اصلی (حجم مواد خوراکی) میتواند به خوبی گویای وضعیت رفاهی خانوارها باشد. در این یادداشت قصد داریم وضعیت سبد مصرفی خانوار ایرانی و تغییرات اقلام آن در طول ۱۵ سال اخیر را بررسی کنیم.
برای انجام این بررسی از دادههای طرح هزینه و درآمد خانوار استفاده میکنیم که توسط مرکز آمار ایران به صورت سالانه منتشر میشود. این دادهها شامل آمار هزینههای خوراکی و غیرخوراکی و همچنین درآمدهای مختلف خانوار است که به روش نمونهگیری از حدود ۲۰ هزار خانوار شهری و ۲۰ هزار خانوار روستایی جمعاوری میشود. بخش اقلام خوراکی با جزئیات خوبی در دسترس است و بیش از ۲۰۰ قلم کالا را شامل میشود. در این یادداشت صرفاً اقلام اصلی را که سهم قابل توجهی در هزینههای خوراکی خانوار دارد، مورد بررسی قرار میدهیم. همچنین برای اینکه کوچک شدن بُعد خانوار تاثیری روی نتایج نداشته باشد، بررسی را روی فرد (به جای خانوار) انجام میدهیم.
در شکل زیر میزان مصرف ماهانه هر فرد (بر حسب کیلوگرم) از اقلام خوراکی اصلی برای سه سال ۸۴، ۹۰ و ۹۸ رسم شده است. تقریباً در تمام اقلام کاهش قابل ملاحظهای دیده میشود. میتوان گفت سفره هر ایرانی در ۱۴ سال اخیر حدوداً ۳۰ درصد کوچک شده است. بیشترین کاهش مربوط به مصرف شیر است که در سال ۹۸ نسبت به سال ۸۴ بیش از ۶۰ درصد کاهش پیدا کرده است. یعنی یک فرد در سال ۸۵ در هر ماه حدوداً ۵ کیلوگرم شیر مصرف میکرده که در سال ۹۸ به ۳ کیلوگرم کاهش یافته است. برای سایر اقلام نیز کاهش مشاهده میشود: برنج (۴۰ درصد کاهش)، نان (۱۰ درصد کاهش)، گوشت دام (۴۵ درصد کاهش)، فرآوردههای شیر (۳۰ درصد کاهش)، انواع میوه (۳۰ درصد کاهش)، سبزیجات (۴۰ درصد کاهش) و صیفیجات (۲۰ درصد کاهش).
تنها کالایی که مصرف آن تغییر قابل ملاحظهای نداشته (حتی افزایش پیدا کرده)، گوشت مرغ است. همین مشاهده را در مورد مصرف ماهی نیز داریم (که در نمودار رسم نشده). دو علت عمده میتوان برشمرد، اول اینکه گوشت به عنوان منبع اصلی تامین پروتئین امکان کاهش زیاد ندارد. با توجه به گران شدن نسبی گوشت قرمز، مصرف آن کاهش یافته و با گوشت سفید جانشین شده است. دلیل دوم این است که در چند دهه اخیر گسترش صنعت تولید گوشت مرغ و ماهی در کشور علاوه بر کاهش قیمت نسبی آن، تغییر ذائقهی مردم را نیز در پی داشته است.
برای مقایسه سبد مصرفی ایرانیها با سایر کشورها در شکل زیر چند مورد از اقلام (که ارتباط زیادی با ذائقهی مردم ندارد) برای سال ۹۰ (۲۰۱۱ میلادی) آمده است. به طور کلی میتوان گفت سبد مصرفی ایرانیها به میانگین جهانی نزدیک است. اما در اقلام اساسی مانند گوشت و شیر در مقایسه با کشورهای پیشرفته مقدار مصرف پایین است. در مقابل مصرف میوه در ایران نسبت به میانگین جهانی بیشتر است.
کوچکتر شدن سبد مصرفی نشانهای از دو دوره رکود شدید در اقتصاد ایران است. اقتصاد در سالهای ۹۰ و ۹۱ حدوداً ۱۰ درصد و در سالهای ۹۷ و ۹۸ بیش از ۱۵ درصد کوچک شده است که نمود آن را میتوان در بسیاری از متغیرها از جمله مصرف خانوار مشاهده کرد. قدرت خرید خانوار و سبد مصرفی را نمیتوان صرفاً با سیاستهای حمایتی همانند یارانه نقدی و سرکوب قیمتها بهبود داد. این سیاستها در بهترین حالت یک بازتوزیع منابع از افراد پردرآمد به کمدرآمد است و تاثیر زیادی بر میانگین جامعه ندارد. هرچند این سیاستها در ایران بعضا از شکل بازتوزیع خارج شده و به کسری بودجه (و در نتیجه تورم) و یا دخالتهای شدید دولت در قیمتگذاری (و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی) منجر شده است. سبد مصرفی خانوار تنها با بزرگ شدن کیک اقتصاد و ایجاد رشد اقتصادی بالا بهبود پیدا میکند و سایر سیاستها نهایتاً میتوانند در کوتاهمدت، آن هم نه برای تمام جامعه رفاه نسبی ایجاد کنند.
*پژوهشگر اقتصادی